واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - بحث و جدل بر سر نوای سفره افطار ادامه دارد پیروزه روحانیون: بعضی پدیدهها غیر از نقش خود، نقشهای دیگری هم پیدا میکنند؛ بنا به گذر زمان یا شرایطی که در آن قرار میگیرند. «مناجات ربنا» هم از آن دسته پدیدههاست که غیر از اینکه مناجاتنامهای باشد که بندهایش از آیههای قرآن کریم انتخاب شده، برای ایرانیان نقشی نمادین هم دارد. سالهای سال است که ربنا یعنی ماه مبارک و ماه مبارک رمضان بیربنا چیز بزرگی کم دارد. خیلیها افطار ماه مبارک را در کشورهای دیگر تجربه کردهاند؛ حتی در کشورهایی مثل عربستان، امارات متحده عربی، عراق، سوریه، لبنان و. . . که ماه مبارک رمضان رنگ و بویی ویژه دارد هم افطارهایشان برای ایرانیان بوی غربت دارد. شاید چون گوش و دل ما ایرانیها از بچگی با نوای ربنا و مثنوی افشاری پیش از اذان انس گرفته و بیشنیدن آنها انگار افطار، افطار ماه مبارک رمضان نیست. روزگار و شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و. . . رنگ تغییر بر همه چیز میپاشد. اما همیشه مؤلفهها و یادگارهایی هستند که نه تنها رنگ تغییر و حذف نمیپذیرند، که روزبهروز جایگاهشان در دل مردم محکمتر میشود. غزلهای حافظ شیرازی، نوروز باستانی، دعای یا مقلب القلوب، سرود ای ایران، آینه و شمعدان سر سفره عقد، انار و هندوانه شب یلدا، لباس عزای سیاه و. .. همه و همه از آن دستهاند. جریانات سیاسی، تحولات فکری و عقیدتی، شرایط مالی و اجتماعی و حتی جنگ هم نمیتواند آنچه را که برای مردم شده و به دلشان نشسته از ذهن و زندگی همه بشوید. تجربه نشان داده حتی اگر مردم مجبور باشند در ظاهر از بسیاری از تعلقاتی که بخشی از زندگیشان را کامل میکند دست بردارند، در خفا هم شده پایبندیشان به آنها را حفظ میکنند. قصههای شجریان و رسانه ملیمدتی است بحث بر سر پخش آثار محمدرضا شجریان، استاد پیشکسوت آواز ایرانی از صدا و سیمای کشورمان بالا گرفته است. بحثی که با درخواست شجریان از این سازمان مبنی بر عدم پخش آثارش (به غیر از ربنا و مثنوی افشاری) از رادیو و تلویزیون شروع شد و تا شکایت رسمی او از سازمان صداوسیما کشید و کار به جایی رسیدکه بعضی از مدیران رادیو و تلویزیون اعلام کردند حتی ربنای استاد را هم دیگر پخش نمیکنیم. اولین سطرهای قصه درخواست شجریان از صداوسیما به سال 74 برمیگردد. در آن زمان شجریان در نامهای از علی لاریجانی، رئیس وقت سازمان صداوسیما خواسته بود به شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون دستور دهد به جز دعای «ربنا» و مثنوی افشاری، از پخش آثار دیگر او خودداری کنند. استاد آواز ایران در این نامه آورده بود: «سازمان صداوسیما موظف است برای پخش آثار هنرمندان از آنان کسب اجازه کند و حقوق مادی آثارشان را هم برای هر نوبت پخش آثارشان رعایت کند.» درخواستی که در ظاهر به آن هیچ وقعی ننهادند و البته از سوی خود شجریان هم پیگیری نشد. اما این قصه در حال فراموشی، پس از انتخابات ریاستجمهوری اخیر دوباره جدی شد و شجریان در نامهای به عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صداوسیما به پخش سرودهای میهنیاش به خصوص «ایران ای سرای امید» در روزهای پس از انتخابات اعتراض کرد و گفت: «جنابعالی مستحضرید این سرود و دیگر سرودهای خوانده شده متعلق به سالهای 57 و 58 است و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد.» او در این نامه به درخواستش در سال 74 اشاره کرد و گفت: «مجدداً تقاضای خود را تکرار کرده و تأکید میکنم، آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعاً کلیه واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند.» البته صداوسیما باز هم واکنشی به این درخواست نشان نداد تا این که خبر شکایت رسمی شجریان از این سازمان نقل محافل فرهنگی و هنری شد. در آن زمان تازه صداوسیما قضیه را جدی گرفت و محمدحسین صوفی، معاون صدا در واکنشی تند به شجریان، اعلام کرد: «از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نمیشود.» او که پیش از این ریاست مرکز موسیقی صداوسیما را به عهده داشت، در گفتوگو با ایسنا گفت: «برای تولید برخی از آثار استاد شجریان سازمان صداوسیما و بعضی دیگر خود ایشان، هزینه کرده است، با این حال از این پس هیچیک از این دو دسته آثار از رادیو پخش نمیشود.» البته چند روز بعد از اظهار عقیده صوفی، زراعتگر، مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی صداوسیما سعی کرد واکنش تند او را تعدیل کند و اعلام کرد: «تصمیمگیری برای پخش یا عدم پخش در مورد آثار مختلف شجریان متفاوت است، اما هرگونه تصمیمگیری و مصوبه حقوقی که بر اساس درخواست این هنرمند اتخاذ شود، حتی اگر شامل ادعیه و ربنا نیز باشد، مورد پذیرش مرکز موسیقی نیز قرار خواهد گرفت.» البته صدا و سیما پیشاز این هم از این دست موضعگیریها از خود نشان داده است. محمدرضا شجریان دعای یا مقلبالقلوب را هم به همین سبک اجرا کرده است. سالها قبل و در دوره تصدی علی لاریجانی بر ریاست صدا و سیما، استاد آواز ایرانی از سوی این سازمان بر سر سفره هفتسین شبکه ملی ایران دعوت و از او خواسته شد دعای «یا مقلبالقلوب» را بداهه بخواند. او نیز خواند و چه زیبا البته. اما دیگر از آن پس هیچوقت صدای استاد را بر سر سفره هفتسین نشنیدیم و به جای آن خوانندگان جوانتر آن را خواندند و همانها بارها پخش شد. در این دوران برخی رسانهها هم آتشبیار معرکه شدند و استاد آواز ایرانی را «وطنفروش» خواندند و برخی حتی محبوبیت او را با محبوبیت گروههای رپ زیرزمینی مقایسه کرده، حذف صدای شجریان از رسانه ملی را امری عادی و بیاهمیت جلوه دادند. ماجرای یک هدیه ملیاینکه هنرمند و صاحب اثری در مورد نحوه استفاده از آثارش تصمیمگیری کند، امری معقول و منطقی است؛ به خصوص اگر حقوق آثارش را به جایی واگذار نکرده باشد و خود حق استفاده از آنها را در اختیار داشته باشد. اما در این میان آثاری هستند که به دلیل تأثیر و نقشی که دارند دیگر از حوزه مالکیت شخص، ارگان یا سازمان خارج میشوند و به عبارتی متعلق به مردم میشوند. از آن جملهاند اذان استاد مؤذنزادهاردبیلی، ربنا و مثنوی افشاری استاد شجریان که بخشی از زندگی و خاطرات مردمند و دیگر کسی نمیتواند نسبت به آن ابراز مالکیت کند. البته طبق قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، آثار هنری تا وقتی صاحب اثر در قید حیات باشد متعلق به اوست و پس از مرگش تا 30 سال به خانواده و وراثش تعلق دارد و فقط آنها میتوانند در موردش تصمیم بگیرند. اما در این میان استثناهایی هم وجود دارد. از همین روست که خود محمدرضا شجریان هم در تمام نامهها و اعلام نظرهایش حساب ربنا و مثنوی افشاری (ادعیه) را از بقیه آثارش جدا کرده و آن را هدیهای به ملت ایران میداند. سایت شخصی شجریان (دلآواز) در واکنش به خبری که سایت تابناک مبنی بر عدم درخواست استاد شجریان برای پخش نشدن آثارش در صداوسیما و واگذاری حقوق بسیاری از آثارش از جمله آثار با مضامین ملی و انقلابی و بهخصوص «ربنا» به صداوسیما، اعلام کرد: «در پی اخبار منتشر شده توسط سایت خبری تابناک، بدینوسیله اعلام میدارد استاد شجریان حقوق آثار خود را به صداوسیما واگذار ننموده و این سازمان مجوزی برای پخش آنها جز دعای ربنا که هدیه استاد به ملت ایران است را ندارد.» ثبت آثار ملی سال 86 برای نخستینبار فهرست میراث معنوی ملی در کنار دیگر آثار ملی در کشور تهیه شد. اذان استاد مؤذنزادهاردبیلی اولین اثری بود که در این فهرست جای گرفت و ثبت شد. سال 87 هم پیشنهاد ثبت دعای ربنای استاد شجریان در فهرست آثار ملی، مطرح شد. حسینعلی وکیلآبادی، مدیر کل دفتر ثبت آثار فرهنگی، طبیعی و معنوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در آن زمان گفت: «بررسی ثبت دعای ربنای استاد شجریان در فهرست آثار ملی، در کمیتههای تخصصی دفتر ثبت آثار فرهنگی، طبیعی و معنوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در حال انجام است. هنوز رایزنی با استاد شجریان در این مورد انجام نشده؛ اما پس از پایان بررسیهای کمیتههای تخصصی، این رایزنی و مذاکرات آغاز خواهد شد.» دو سال از بررسی ثبت ربنا به عنوان میراث معنوی ملی میگذرد و نه تنها هنوز خبری از ثبت این اثر هنری ارزشمند و مردمی در فهرست میراث معنوی کشورمان نیست، بلکه سازمانهای دولتی به خود اجازه میدهند در مورد پخش یا عدم پخش اثری که ریشه در دل و روح مردم کشورمان دارد هر روز یک تصمیم بگیرند و آن را مصادره به مطلوب کنند. حتی اگر از نظر قانونی هم به ربنا نگاه کنیم، صاحب اثر یعنی محمدرضا شجریان صاحب حقوق آن است نه صدا و سیما. ماه رمضان هر سال رنگ و بویی غریبتر از سال گذشته به خود میگیرد و امسال هم اگر لجبازی صداوسیما ادامه یابد، شاید بخش بزرگی از خاطرات خوش همه ایرانیها از ماه مبارک رمضان از رادیو و تلویزیون حذف شود. اگرچه مردم ایران آنقدر به این بخش بزرگ علاقه دارند که حتی اگر صداوسیما هم آن را پخش نکند خود نوای این دعای دلانگیز را بر سر سفره افطار زمزمه خواهند کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]