تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ما اهل بيت، وعده‏هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى‏كنيم، چنانكه رسول اكر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831257743




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جزیره‌ای كه خودم ساخته‌ام...


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او به جهانی از شعر رسیده كه نمی‌شود تاریخ زد، نمی‌شود سانسور كرد، نمی‌شود از آن لغزید. تعهد شعری‌اش تنها در شعر معنی می‌دهد. پایبند مرام و مسلك شعری است نه...   نگاهی به مجموعه‌های «سفر شعر» و «‌رؤیا روی ‌رؤیا» شامل اشعار سال‌های 1387 - 1384 شرمنده‌ام كه شانه به‌سر نیستم/ و شانه‌هایم آن‌قدر پهن نیست/ تا ستاره بارانش كنند/ نه این ده كوره جای آفتاب‌پرست بود/ و نه این نقشه‌ی كج و معوج چروكیده بر دیوار/...پس شانه‌هایم را نشانه بگیر و شلیك كن/ چه جای شرمندگی/ شانه به سر نشد نشد/ این قدر پرنده بی‌خانمان در جهان هست/ كه گلوله‌ات هدر نرود/ ...   آنچه هدف این نوشتار است بررسی و یادنگاشتی بر روند شاعری كسی است كه شعر او انگار بدون درنظر گرفتن این پستی و بلندی‌ها آهسته و پیوسته با روح جمعی قدم زده، رشد كرده، تغییر ماهیت داده و به اكنون شعر رسیده است. شاعر شعر‌های نیمایی در سفر شعرش زبانی به صراحت و سادگی شعر‌های سپید پیدا می‌كند، از هر تقید و تكلف شعری بری می‌شود و با آشنایی‌اش به زبان امروز دنیا و گفت‌وگوی شعری جاری بر آن از طبیعت و انسان ایرانی امروز به ارائه شعر سخن می‌گوید. شعر ترابی روند منطقی شعر سپید است با منطق مردم‌گرا و انسانی- ایرانی آن؛ جهانی رمز‌آلود اما ساده با نماد‌هایی تك‌لایه و دم‌دستی كه در كاربردشان عجله و عمدی بر پیشرو بودن دیده نمی‌شود؛ فضاهایی نزدیك به زبان شعری اوایل قرن نوزدهم میلادی؛ جایی كه شاعرانی مثل رابرت برونینگ و روستی‌ها شعر را حدیث نفسی واقع گرایانه با پرش‌هایی تخیلی می‌پنداشتند و می‌سرودند؛ شعر‌هایی یكدست با زبانی روشن و بی‌پیرایه كه می‌شود خواند و گفت كه چقدر ساده اما شعر! چه قشقرقی راه انداخته‌اند این كلاغ‌ها/ برای پنیر، نه/ برای ماهی، نه/ برای چشم‌های تو/ كه زل زده‌اند به آسمان. جالب اینجاست كه ترابی هیچ ادعایی در شعر ندارد؛ نه بازی زبانی دارد نه در ماوراء‌الاكنون، در ماوراء‌المن و تو سیر می‌كند. به همین سادگی به شعر سپید رسیده است؛ به زبانی كه تنها گاهی سمبلیك است و نه بیشتر از این.پس زادگاهمان را گوزن‌ها پر كردند و/ شكارچیانی/ كه به بهانه شكار یكی‌یكی رسیدند/ و دشت/ پر‌شد از شكارچیان بیگانه/ با تفنگ‌های سر پر/ كه پیشانی مردم را نشانه گرفتند/ این عكس را همان روز گرفته‌ام/ درست پیش از خوردن گلوله/ وسط پیشانی تو.../ ترابی از آنجا كه حافظانه به گزینش اشعارش دست زده است (حداقل در 4مجموعه اخیرش) روندی روشن از آثارش را پیش روی مخاطب می‌گذارد.   ترابی را هرگز جزو موج‌سواران شعر نو- آنان‌كه پدرخوانده‌های شعر اكنون، خود خوانده شده‌اند- نمی‌بینیم. او به جهانی از شعر رسیده كه نمی‌شود تاریخ زد، نمی‌شود سانسور كرد، نمی‌شود از آن لغزید. تعهد شعری‌اش تنها در شعر معنی می‌دهد. پایبند مرام و مسلك شعری است نه شعرش تابع مرام و مسلك. از همه چیز سخن می‌گوید؛ از جنگ و گنجشك و اسپانیا تا بهاری در عشق پیری. شعر او بیشتر از آن تعادل دارد كه شرقی باشد.پیراهن‌های هفت رنگ‌مان را آتش زده بودیم/ تا كسی رد پایمان را پیدا نكند/ گردنبند‌ها و سنجاق سرهایمان را/ اما فراموش كرده بودیم/ جهانگردان آمدند/ رد پایمان را پیدا كردند و/ پایمان را كشیدند به موزه‌ها/ حالا سال‌هاست كه استخوان‌هایمان در باد می‌رقصد/ نه پارچه هفت‌رنگی برایمان مانده است و/ نه خیاطی/ كه بتواند پیراهنی بدوزد چین‌دار/ با گیسوانی یله بر رویش/ تا باد پریشانشان كند و/ شاعران شعر‌های عاشقانه بگویند. او حوادث و زندگی پیرامونش را از دریچه خیال نگریسته، فضای عمده اشعارش از نوعی سیالیت خیال بهره می‌برد. بیشتر از اینكه در زبان و فرم به نو آوری دست بزند و مانور دهد سعی در اجرای گستاخانه شعر و استفاده از المان‌های شعر پیشرو به‌صورتی روان و همه فهم دارد. واضح است مخاطب برای او ارج و قربی خاص دارد هرچند هیچ‌گاه مستقیم او را مورد خطاب و خطابه قرار نمی‌دهد اما زبانش به صلحی با منی رسیده كه شاید خواننده حرفه‌ای شعر اكنون نباشم. جهان ترابی در حیاط خلوت ته‌مانده‌های خاطره و خیال قدم می‌زند؛ جهانش به بزرگی كُره‌ای است كه در آن می‌زی‌ایم. دیكتاتور‌ها از دل تاریخ بر تابوت‌هایشان قدم می‌زنند و كلاغ‌ها حاكمان مطلق كوچه‌های بن بستند؛ جایی كه مردم زیر پای هم را صابون می‌كشند!نیمی از همین زندگانی یخ زده توست كه می‌سوزد در سماور نیكالا/... استالین مرده است...   بی‌شك آشنا بودن با جهان شعر و شعر و ادبیات جهان افق‌هایی نو پیش روی شاعر می‌نهد تا زبان و نگاه شعری‌اش همردیف و همخوان با شعر جاری بر زبان دنیا باشد. اینكه شعر در قیامت تصویری اكنون تا چه اندازه در سبد معنوی آدم‌ها جا می‌گیرد همچنان جای بحث دارد. اینكه امروز سینما و كاریكاتور پیشروان هنر فكری انسان اكنونند غیرقابل انكاراست اما شعر همچنان آهسته به روند خود ادامه می‌دهد و با تركیب و تلفیق و گاه تأثیر‌پذیری از هنر‌های دیداری زوایای ناآزموده‌ای را در خود كشف می‌كند. اینكه ترابی شاعر به بیان تحول فكری خود با خیال شعر كشیده می‌شود و بسیاری هستند كه مسحور واژه‌هایند هنوز، می‌رساند رمزی كه در كلمه نهفته است آن قدرت جادویی را دارد كه به واژه‌ها تجسم بخشیده، خیال را جامه عمل پوشانده، شعر را هنوز هم جادوی اول قلمداد كند؛ كه دیوان را گفت اگر خواهید كه آزاد شوید پس رمز واژگان (خواندن و نوشتن) را به فرشتگان روشنایی بیاموزید تا برهید و چنین شد كه شعر نخست‌زاده شد(1).میخ طویله این عكس را باید كمی بالاتر می‌زدید/ بالاتر از بقیه/ تا فرقی گذاشته باشید/ بین كسی كه می‌خندد/ و كسی كه می‌خنداند/ آن هم با این دماغ پخ و پهن/ و چیزی كه پشت سرش نوشته/ به زبانی لا‌یقرأ   (1) افسانه آفرينش در مانويت و پيدايش نوشتار  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 434]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن