واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: تولیت آستانه مقدسه حرم حضرت معصومه(س) ادامه داد: همین روحیه مبارزه طلبانه و انقلابی ایشان باعث شده است که بارگاه این بانوی بزگوار پس از گذشت 1400 سال همچنان محل رفت و آمد خیل عاشقان به خاندان عصمت و طهارت باشد و بسیاری از افراد از اقصی نقاط کشور و حتی جهان به قصد زیارت ایشان به قم رهسپار میشوند.
اول ماه ذی القعده سالروز میلاد کریمهای است که امام جواد(ع) ثواب زیارتش را بهشت عنوان کرده که الگویی نیکو برای دختران است.
درمدینةالنبی ولولهای است. کوی بنیهاشم حال و هوای دیگری دارد، در خانه امام موسیکاظم(ع) خبرهایی است، پس از ساعاتی صدای نوزاد در درون خانه میپیچد و کودکی چشم به جهان میگشاید. خواهر و برادران با شوق گرداگرد نوزاد تازه متولد شده را فرا میگیرند پدر، نوزاد را در آغوش میگیرد و با نگاه به چشمان معصوم کودک، وی را معصومه(س) خطاب میکند.
در این میان یکی از برادران کودک از همه خوشحالتر است او که 25 سال سن دارد کودک را از آغوش پدر گرفته و به چهره وی خیره میشود. میداند که سالها بعد که جور زمان و حاکمان، وی را از مدینه رهسپار طوس خواهد کرد همین کودک به شوق دیدار وی رنج سفر میپذیرد و به دنبال برادر رهسپار میشود.
پس از دو دهه از این روز فرخنده این کودک بانویی شده است که در کرامت و علم و فضیلت سرآمد بانوان مدینه است، ولی دوری برادر، وی را بیتاب کرده است، عزم هجرت میکند و برای دیدار برادر راهی طوس میشود.
23 ربیع الاول سال 201 هجری قمری، در شهر قم ولوله و شور و هیجان نمایان است، مردم با شوقی وصف ناپذیر یکدیگر را از آمدن بانویی با خبر میکنند که قطعهای از بهشت را برای دیارشان به ارمغان میآورد «بانویی میآید» بانگی درکوچه و بازار پیچیده، بوی اسفند و گل و گلاب همه جا را فرا گرفته است. بیخبران از باخبران در شگفتند «چه کسی میآید؟»، گفته میشود: «خواهر امام رضا(ع) میآید».
همه از خانه و کاشانه خود بیرون آمدهاند، پیر و جوان و زن و مرد با هیجان به سمت خارج شهر در حرکتند شهر برای آمدن بانویی مهیا شده است که معصومه(س) میخوانندش. گرد و غباری از دور نمایان میشود و هلهله زنان پایان انتظار را خبر میدهد «معصومه(س) آمد».
کجاوهای از دور نمایان میشود و هرکس سعی دارد تا خود را به آن نزدیک کند و چشمهای خود را با نورانیت این بانو نورباران کند. چه شوقی در میان این مردم است! بانوی آب و آیینه شهر قم را نور باران کرده است، سران شهر، هر کدامشان سعی دارد تا افتخار میزبانی این بانو را داشته باشد اما معصومه(س) بیتالنور را سنگفرش گامهای فرشته گونهاش میکند و این مکان مقدس، 17 روز شاهد نجواهای نیمه شب معصومه(س) با خدای خود و دلتنگی وی برای برادرش میشود.
بیماری امان معصومه را بریده است و او تنها به این امید دارد که بتواند با رهایی از بستر بیماری خود را به برادر غریبش در طوس برساند اما افسوس که پس از 17 روز معصومه(س) به آسمان پرکشید و رضا(ع) غریب الغربای شهر طوس شد. اما همین اقامت نه چندان طولانی، کویر قم را شهره آفاق کرد.
سالهاست که این شهر وامدار حضور بارگاه ملکوتی این بانوی بزرگوار است. کویر تفت دیده قم سالها است که سیراب وجود حضور معصومه(ع) است و قم به برکت وجود آن حضرت شهر فقاهت، علم و اجتهاد شد. دیر زمانی است که تشنگان علم و فقاهت راهی این دیارند تا در جوار این بانوی بزرگوار، علم را به بند کشند و هر ساله خیل عاشقان و زائران نیز رهسپار این دیارند تا دلهای خود را به ضریحی گره بزنند که بوی دختر پیامبر را میدهد.
صدیقه توسلی یکی از دختران این دیار و زائر حرم حضرت معصومه(س) است که با چشمانی اشک آلود آمده تا درد دلهای خود را با این بانوی بزرگوار زمزمه کند. از احساس او نسبت به حضرت معصومه(س) سئوال میکنم. گرچه در عمق نگاهش پاسخ سئوالهایم را میگیرم و او انگار که منتظر سئوال من باشد پاسخ میدهد از یکی از روستاهای اصفهان به شوق زیارت حرم حضرت معصومه(س) راهی شهر قم شده و با اینکه 7 ساعت در راه بوده، عشق زیارت حضرت معصومه(س) خستگی راه را برایش بیمعنا کرده است.
از دعاها و زمزمههایش سئوال میکنم و او ادامه میدهد که مادرش 2 سال پیش از امام رضا(ع) شفا گرفته است و آنها دلشان میخواسته که امسال دوباره به پابوس امام رضا(ع) بروند اما چون برایشان مقدور نبوده به زیارت خواهرش در قم آمدهاند.
وی در ادامه از بیماری سرطان دایی خود تعریف میکند و میگوید: مادرم از امام رضا(ع) شفا گرفت اما داییام هنوز بیمار است و من آمدهام تا شفای او را از حضرت معصومه(س) بخواهم و در کنار آن از بیبی درخواست کنم که همه بیماران را شفا بدهد.
صدیقه با اشاره به اینکه هیچکس نباید از ائمه نا امید شود، ادامه میدهد: من مطمئن هستم اگر دعاهایمان هم مستجاب نشود خداوند صبری به ما میدهد که بتوانیم تحمل کنیم، هیچکس درهیچ شرایطی نباید حتی ناامیدی از درگاه ائمه را به زبان خود جاری کند.
از او درباره فضایل و الگوگیری از حضرت معصومه(س) هم سؤال میکنم و او با مکثی نسبتا طولانی پاسخ میدهد: رعایت عفاف و حجاب و امر به معروف و نهی از منکر به شیوه صحیح که به نظر من سرچشمه همه کارها است میتواند بهترین الگو پذیری از حضرت معصومه(س) باشد و من خود سعی کردهام که این شاخصه را در زندگی خود پیاده کنم که شاید از این طریق بتوانم به نحوی خود را به حضرت معصومه(س) نزدیک کنم.
فاطمه از دیگر دخترانی است که برای زیارت به حرم حضرت معصومه(س) آمده است. وی نیز یکی از زوار است که از شهر شیراز به قصد سفر به تهران همراه با خانواده خود راهی شدهاند اما هم اکنون در قم و در حرم حضرت معصومه(س) هستند.
وی میگوید: ما به قصد خرید برای مراسم عروسی از شیراز به تهران آمدیم و قرار نبود که راهی شهر قم شویم اما حضرت معصومه(س) ما را طلبید و ما از تهران سری به شهر قم زدیم و بسیار خوشحال هستم و احساس میکنم که واقعا حضرت معصومه(س) ما را طلبیده است که ما در مسیر خود در قم ماندهایم.
وی به راز و نیازهای خود با حضرت معصومه(س) اشاره میکند و میگوید: با توجه به اینکه سفر به قم ناگهانی بود واقعا نمیدانم که چه چیزی از حضرت معصومه(س) بخواهم اما هم اکنون که در جوار بارگاه ایشان هستم بسیار آرامش داشته و خوشحالم.
از وی خداحافظی میکنم و به سمت ضریح حرم رهسپار میشوم، چه شوقی در این مردم است، عدهای از بانوان ایستاده زیارتنامه به دست دارند با چشمانی اشک آلود در حال خواندن زیارتنامه هستند و عدهای دیگر دست به سینه نگاه خود را به ضریح دوختهاند و انگارگمشده خود را پس از سالها یافته باشند در حال درد دل با حضرت معصومه(س) هستند. عدهای دیگر نیز در میان این همه جمعیت نماز اقامه میکنند و من نیز به دنبال سوژهای دیگر برای مصاحبهام.
مینا بسطامی دختری 22 ساله که در گوشهای نشسته و به دیوار تکیه داده است، پوشش او توجه مرا به خود جلب میکند، در کنارش مینشینم و از حال و هوای زیارت و حرم حضرت معصومه(س) از وی سؤال میکنم و او با صداقتی که در چشمان خود دارد پاسخ میدهد: اینجا به من آرامش میدهد.
وی ادامه میدهد: هرگاه در زندگی دچار مشکل میشوم و یا خواستهای داشته باشم به حرم میآیم و با توجه به اینکه اعتقاد بسیار زیادی به امام رضا(ع) دارم، درد دلهای خود را با خواهرش در میان میگذارم و اگر نتوانم به پابوس امام رضا(ع) بروم اینجا نیز برای من آرامش بخش است و به نوعی خود را نزدیک به حرم امام رضا(ع) میبینم و هر وقت که بخواهم به مشهد بروم ابتدا به اینجا میآیم و آن هنگام هم که از مشهد باز میگردم ابتدا به حرم حضرت معصومه(س) میآیم.
مینا در پاسخ به سئوالم درباره الگو گرفتن از فضائل و رفتار حضرت معصومه(س) با نگاهی معنا دار به من میگوید: شاید نتوانم از لحاظ ظاهری خود را به حضرت معصومه(ص) نزدیک کنم اما سعی کردهام تا با توجه به احادیث و روایاتی که درباره این بانوی بزرگوار است باطن خود را به ایشان نزدیک کنم.
وی ادامه میدهد: من خیلی دلم میخواهد که از لحاظ ظاهری لااقل بتوانم در حد امکان شبیه آن حضرت باشم اما با توجه به شرایط اجتماع علیرغم میل خود رفتار میکنم.
وی درباره خواستههای خود از حضرت معصومه(س) میگوید و ادامه میدهد: من هرگاه که خواستهای داشته باشم با زبان بسیار ساده و خودمانی با حضرت معصومه(س) در میان میگذارم و چون او نیز یک بانو است احساس میکنم که دردهای مرا به خوبی میفهمد و در آن هنگام است که احساس سبکی و خالی شدن به من دست میدهد و وقتی از حرم خارج میشوم احساس میکنم سبکبال شدهام و دیگر هیچ چیز در دلم نیست.
زهرا رحیمی نیز یکی دیگر از بانوانی است که به قصد زیارت و درد دل به حرم آمده است و سخنان خود را اینگونه آغاز میکند: من هر زمان که دلم میگیرد و یا در کارم به بن بست میرسم برای این که آرام شوم و مشکلم حل شود به حرم حضرت معصومه(س) میآیم.
وی ادامه میدهد البته گاهی هم در مناسبتهای مختلف به اینجا میآیم تا در این مکان مقدس و روحانی استفاده بیشتری از مراسمها داشته باشم.
زهرا درباره درد دلها و حاجات خود از حضرت معصومه(س) میگوید: من تا به حال حاجتهای بزرگی از بیبی حضرت معصومه(س) گرفتهام و از بسیاری از افراد دیگر هم شنیدهام که حاجت خود را با توسل به حضرت معصومه(س) گرفتهاند و به خاطر همین است که لقب کریمه اهل بیت(ع) را به وی دادهاند و حتی در روایات داریم که امام رضا(ع) میفرماید:
هرکه قبر خواهرم را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت کرده است و این نشان میدهد که حتی امامان معصوم(ع) هم ارادت خاصی به ایشان داشتهاند.
وی می گوید: من که واقعا هر وقت بعد از مدتی به حرم میآیم و در مقابل گنبد طلایی بیبی خم میشوم و سلام میدهم انگار غم و غصههایم از دلم بیرون میروند و به فراموشی سپرده میشوند.
اخلاق و کردار حضرت معصومه(س) بهترین الگو برای دختران و زنان است
تولیت آستانه مقدسه حرم حضرت معصومه(س) درباره حضرت معصومه(س) در گفتگو با مهردر قم اینگونه بیان میکند: حضرت معصومه(س) از فضایل علمی و اخلاقی بسیار بالایی برخوردار بودند و روحیه انقلابی و ولایت پذیری ایشان بود که وی را به دنبال برادر رهسپار مرو کرد تا در کنار ایشان باشد و این بانو میتواند نمونه و الگویی برای دختران و بانوان امروز جامعه ما باشد.
آیتالله علی اکبر مسعودی خمینی در ادامه به سفرحضرت معصومه(س) اشاره کرد گفت: یقینا هدف این بانوی بزرگوار علاوه بر دیدار برادر، تبلیغی برای نشان دادن مظلومیت خاندان ائمه بوده است که ایشان میخواستهاند با سفر خود و طی کردن این مسیر و در بین راه به بیان مظلومیت برادر خود و ظلم مأمون اشاره کنند که همین امر موجب شد تا سران ظلم و جور در مسیر ساوه راه را بر ایشان بستند و با همراهان آن حضرت که 400 تن بودند به جنگ پرداخته و عدهای را به شهادت رساندند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه برخی سؤال میکنند که چرا ایشان ازدواج نکردهاند بیان داشت: در اسلام آمده است که دختر باید با کسی ازدواج کند که هم کفو وی باشد و ملاک، جنبه اخلاقی و معنوی است نه جنبه مالی و یقینا با توجه به شأن و منزلت حضرت معصومه(س) شخصی که هم کفو ایشان باشد یافت نشده است و دیگر اینکه شاید اگر ایشان ازدواج میکرد برای اینکه بتواند برای دیدار برادر خود راهی سفر شود نیازمند اجازه همسر خود بود و دیگر نمیتوانست تکلیفی را که داشت عمل کند.
وی حضور عالمان برجسته دینی و حوزوی را از جمله برکات حضور حضرت معصومه(س) در شهر قم عنوان میکند و میگوید: وجود بارگاه ملکوتی کریمه اهل بیت در قم موجب شده است که بسیاری از عالمان در این شهر گردهم آیند و از این شهر، علوم به سایر جهان میرود.
آیتالله مسعودی خمینی، حوزه علمیه قم را از دیگر برکات حضور این بانوی بزرگوار بیان میکند و ادامه میدهد: حوزه علمیه قم از دیگر برکات حضور حرم حضرت معصومه(س) در قم است که عالمان و مجتهدان بزرگی همچون آیتالله بروجردی، آیتالله گلپایگانی، آیتالله خوانساری و امام خمینی(ره) و دیگر بزرگان را درخود پرورش داده است.
تولیت آستانه مقدسه حرم حضرت معصومه(س) ادامه داد: همین روحیه مبارزه طلبانه و انقلابی ایشان باعث شده است که بارگاه این بانوی بزگوار پس از گذشت 1400 سال همچنان محل رفت و آمد خیل عاشقان به خاندان عصمت و طهارت باشد و بسیاری از افراد از اقصی نقاط کشور و حتی جهان به قصد زیارت ایشان به قم رهسپار میشوند.
مصاحبه به پایان میرسد و من از دفتر آیتالله مسعودی خمینی خارج میشوم و نگاهم به گنبد شفیعه دو عالم خیره میماند. بانوی پاکی و خوبی چگونه میتوانم شکرگزار نعمت وجود شما باشم. سلامی دوباره میکنم و به خیل زائرانی که با شوق زیارت وارد صحن میشوند مینگرم.
چه غوغایی در دل این افراد است، هریک به اندازه تمام روزهای عمر خود درد دل آوردهاند و تو چه خوب گوش میدهی و آنها را سبکبال میکنی و من به خود میبالم که در این شهر هستم و شاید نه هر روز اما گاهی به شما سر میزنم و میگویم آنچه را که به دیگران هرگز نخواهم گفت و میخواهم از شما آنچه را که برای دیگران و برای خود میخواهم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]