محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826445150
رفتار دخترم پسرانه است ؟!!!
واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک:
فقط باید شرایط اقتصادی و اجتماعیتان رو به راه شود؟ اگر خیال میکنید که نیاز به هیچ اطلاعات و آمادگی خاصی برای والد شدن ندارید، حتما سرگذشت مریم 5 ساله را در «داستان یک زندگی» این هفته بخوانید. مادر مریم از آن خانمهای تحصیلکرده و بهاصطلاح روشنفکری است که تاکنون معتقد بوده همه اینها حرف و حدیثهایی است که مراکز مشاوره و روانپزشکان از خودشان ساختهاند تا مراجعان خود را بیشتر کنند و درآمدشان را افزایش بدهند. حالا او با دختری که فقط 5 سال دارد، مواجه است؛ دختری که دلش نمیخواهد دختر باشد و میگوید من آقای فروشنده، پدر یا آقای دکتر هستم! او را مورد بررسیهای متعدد پزشکی قرار دادهاند. با اینکه مشکلی از نظر جنسی ندارد اما هویت جنسیاش مختل شده است. مادر مریم از شیراز برای ما ایمیل زده. او که مدرک دکترایش را به تازگی در رشته مورد علاقهاش گرفته و آماده میشود که استاد دانشگاه شود، قصد خود از ارسال این ایمیل را آگاه کردن خانمها و آقایانی عنوان کرده که از نظر تحصیلات یا موقعیت اجتماعی رتبه بالایی دارند و گوششان به هیچ چیزی بدهکار نیست. او داستان خود را به نقد کارشناسان سپرده تا یاریاش کنند از این نگرانی رها شود. ما از دکتر بدریالسادات بهرامی، مشاور خانواده و دکتر میترا حکیمشوشتری، فوقتخصص روانپزشکی کودکان، خواستیم در مورد مشکل این خانم توصیههایی داشته باشند و آنها نیز حرفهای جالبی در این خصوص زدهاند که میخوانید.
داستان این هفته
وقتی ازدواج کردم، خودم را آماده امتحانات دوره کارشناسی ارشد کردم و به همسرم گفتم تمایل ندارم به این زودی بچهدار شویم چون قصد دارم تا مقطع دکترا درس بخوانم. خوب به یاد دارم در آن روزها توصیهها و تاکیدهای مسوول بهداشت را جدی نمیگرفتم و میگفتم اینها قصد دارند کار خودشان را مهم جلوه دهند و بگویند ما توی تنظیم خانواده خیلی دقیق و حساس عمل میکنیم. همین سهلانگاریها در استفاده از روش جلوگیری، به بارداری ناخواستهای منجر شد که برنامه ذهنی مرا تحتالشعاع قرار داد. با خودم گفتم بچهام که به دنیا آمد او را به مادر یا دوستانم میسپارم و اجازه نمیدهم آمدنش مانع پیشرفتام شود. به همین خاطر با اینکه میتوانستم به او شیر بدهم، تصمیم گرفتم شیر خودم را به او ندهم و درگیرش نشوم تا دیگران بتوانند از او مراقبت کنند. گاهی از سر کلاس و درس به استخر میرفتم تا تمدد اعصاب پیدا کنم و بعد به دنبال مریم میرفتم. او بزرگ میشد و گوشم بدهکار هیچ حرفی نبود. مادرم میگفت باید برای بچه وقت صرف کنی. پدر و مادر شدن به این راحتی نیست که تو فکر میکنی. گاهی هم از تلویزیون درباره مهارتهای والدی میشنیدم اما دلم نمیخواست آینده خودم را وقف بچهام کنم. میگفتم او بزرگ میشود و جای نگرانی نیست. به محض رسیدن به خانه، مشغول درس یا کارهای خانه بودم و به یاد ندارم که جز در آوردن مانتو و روسری فرصت تعویض لباسم را پیدا میکردم یا به خودم میرسیدم. به لطف مادرم، مریم خوب بار آمد اما چون چند برادر داشتم و مادرم از آنها هم مراقبت میکرد گاهی اوقات مریم را به دخترخاله یا یکی از دوستانم میسپردم. آن روزها گذشت اما مشکل اصلی من حالا این است که مریم پرخاشگر شده و عاشق این است که شلوار و بلوز بپوشد (نه دامن)؛ عاشق این است که در بازیها نقشهای مردانه بگیرد. دکتر میگفت او سالم است اما رفتارهای غلط من اختلال هویت جنسی در او به وجود آورده. در این چند ماه، کلی کتاب خواندم و افسوس خوردم که چرا همه چیز را به مسخره گرفتم. حالا دیر شده و من اگرچه به دکترایم رسیدهام اما دخترم را از دست دادهام. این را نوشتم تا مادرهای دیگری مثل من بدانند که نباید آنقدر مشغول خودشان بشوند که بچهها را فراموش کنند. من و همسرم، هر دو، مثل یک روبات مشغول درس خواندن و کار کردن بودیم. از والدی چیزی نمیدانستیم و نخواستیم بعد از تولد مریم هم به دنبال یادگیری آن برویم. هر کسی از راه رسید، هرطور که خواست، با مریم رفتار کرد و حاصلش این شد.
نظر روانپزشك
دکتر میترا حکیم شوشتری / روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
هویت جنسی تحت تاثیر 3 عامل است
مدتی قبل، در همین صفحه، به بررسی داستان زندگی خانمهایی پرداختیم که از وقتی مادر میشوند خودشان را فراموش کرده و همه زندگیشان را وقف بچهها میکنند. گفتیم که این افراط کردن نه به نفع مادر است و نه موجب رشد و پرورش صحیح کودک میشود. امروز در مورد مریم 5 ساله باید بگویم که به نظر میرسد مادر، سرویسهای لازم را به این کودک نداده و در حق او کوتاهی کرده است. بیشتر روانپزشکان کودک و نوجوان معتقدند که محیط ایدهآل برای رشد و پرورش خردسالان، درون خانه و در کنار والدین است. مراقبت روزانه نزدیک از نوزاد توسط والدین در ماههای اول زندگی بسیار مهم است. اکثر متخصصان توصیه میکنند والدین حداقل 6 ماه یا بیشتر، خود از کودکشان مراقبت کنند. گاهی اوقات والدین فرزند کوچک خود را به کسی که از چند کودک دیگر نیز مراقبت میکند میسپارند یا چند مراقب برای او در نظر میگیرند. شیرخواران و بچههای زیر 5/2 سال نیاز دارند به اینکه از بزرگسالان و مراقبتهای خود توجه فردی دریافت کنند. پرستار آنها برای یک دوره طولانی ثابت باشد و در نهایت، آن پرستار باید با آنها بازی کند، سخن بگوید و به آنها لبخند بزند تا بتوانند حس دلبستگی و رابطه عاطفی خوبی با او داشته باشند. در غیر این صورت، آرامش و اطمینان از آنها سلب میشود. بچهای که دایم در میان پرستاران یا مراقبهای مختلف در گردش است احساس عدم امنیت میکند و درضمن رابطهاش با مادر خود غیرعاطفی و ناایمن میشود. از آنجا که ماهها و سالهای نخستین زندگی فوقالعاده اهمیت دارند و مراقبت و ابراز محبت و عشق به شیرخوار و بچه زیر 5/2 سال میتواند پایههای اعتماد را در او شکل دهد باید به این مساله بها داد. اگر او حس دلبستگی و اطمینان و آرامش را از شما والد گرامی یا مراقب خود به دست نیاورد و مطمئن نباشد که کسی مراقب اوست، نمیتواند در آینده به جهان اطراف خود درست بنگرد. نمیتواند پندار درستی در مورد اطرافیان خود و آدمها داشته باشد چون او در محیطی ناایمن بزرگ شده است. شاید به نظر شما اشکالی نداشته باشد که او را دو روز به مادربزرگ و یک روز به دخترخاله و فردا به دختر عمو بسپارید و به دنبال کارهایتان بروید اما در نظر گرفتن مراقبان مختلف (بیش از دو نفر نباید باشد) برای کودک بدترین کار ممکن است. همه صاحبنظران معتقدند یک سال اول زندگی کودک باید یک مراقب اصلی (ترجیحا مادر) داشته باشد و این شوخیبردار نیست. از پایان یک سالگی برای وابسته نشدن بیش از حد کودک به مادر توصیه میشود گاهی کودک را به مادربزرگ، عمه یا خاله بسپارد و حتما 2، 3 ساعت بعد خود را به کودک برساند که او یقین حاصل کند مادرش فقط برای زمان کوتاهی او را تنها میگذارد و بازمیگردد. اگر شما فقط در ارائه سرویسهای ابتدایی به کودک مانند تهیه لباس و غذا نقش مادر را داشته باشید او ارتباط خوبی با شما نخواهد داشت. مادر مریم کوچولوی 5 ساله ننوشتند که آیا رابطه خوبی با مریم دارند؟ آیا دلبستگی و عواطف بین آنها وجود دارد؟ به نظر میرسد مادر باید وقت بیشتری بگذارد تا در جریان زندگی و حین بازی با کودکش، نکاتی را که سازنده هویت او هستند آموزش دهد.
حالا که سالهای طلایی، 5 سال اول زندگی، از دست رفته نباید ناامید شد و دست روی دست گذاشت. بچهها در کودکی و اوایل دوره نوجوانی هم انعطافپذیری دارند. به نظر میرسد اگر همین حالا برای درمان این رابطه از دست رفته و اصلاح آن بکوشید موفق شوید. اما 3 سال دیگر واقعا دیر است. او هنوز وارد محیط جمعی نشده است. هنوز به مدرسه نرفته که رفتارهای خاص او و عدم تطابق و تمایل آن به جنسیتاش هویدا شود. اگر او بررسی نشود و همچنان به پسر بودن گرایش داشته باشد امکان دارد توسط همجنسها و دوستان مدرسه طرد شود و اگر دخترهای همسن او طردش کنند مشکل صدچندان میشود؛ زیرا او واقعا از جنسیت خود و پذیرش هویت جنسی که دارد، زده میشود. خیلی از مادرها هستند که شاغلند. من و بسیاری از همکارانم نیز در دانشگاه و مطب مشغول کاریم اما این دلیل نمیشود که بچههایمان را بین فامیل تقسیم کنیم و از وظایف و نقش مادری کوتاه بیاییم.
این دلیل نمیشود که از نظر ظاهری به خود نرسیم. اگر شما زیباییها و لطافتهای زنانه را در خود نشان ندهید و با ظاهر آراسته و لباسهای شیک زنانه در خانه مشغول فعالیتهای عادیتان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمیکند و از پذیرش جنس خود سر باز میزند. رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت میبرید و زن بودن خوبیهایی دارد. باید حتما از روانپزشک کودک و نوجوان وقت مشاوره بگیرید. او باید مریم را مورد بررسی قرار دهد. اگر با اصلاح رابطهتان و رفتارهای صحیح و بروز عواطف مثبت، مشکل او حل نشود و بر اینکه دوست دارد نقشهای مردانه را در بازیها داشته باشد یا لباس مردانه بپوشد اصرار کند و پافشاری داشته باشد نیازمند بررسی خواهد بود. بهتر است حالا که او در سن حساسی است به جای مواخذه كردن خود برای درمان اقدام کنید. واقعیت مهم این است که شما به عنوان والدین به تنهایی رفتار کودکتان را قالبریزی نمیکنید. تأثیر پدربزرگها، مادربزرگها، سایر خویشاوندان، دوستان و نیز حتی تاثیر تلویزیون و کتابها روی کودک وجود دارد. کودک شما در معرض طیف کاملی از تجربیات است، چه شما آن را بپسندید و چه نپسندید. فاکتورهای زیادی هستند که باعث ایجاد اختلافات تکاملی بین دو جنس دختر و پسر میشوند. اگر شما این موارد را نشناسید و رعایت نکنید قطعا بچهها در پذیرش هویت جنسی خود دچار مشکل میشوند. دانستن این مطلب که چه میزان از اختلافات، ناشی از خصوصیات ذاتی است و چه میزان وابسته به تاثیر اجتماع و فرهنگ روی محیط کودک است کمی دشوار است. اما میتوان کارهای مفیدی در اینباره کرد. مثلا پسرها ذاتا تمایل دارند با اسلحه و شمشیربازی كنند و با ایجاد سر وصدای بیشتر وقت بگذرانند. اما میتوان برای جلوگیری از خوب جلوه دادن خشونت، از تماس آنها با کتابها و بازیهای کامپیوتری که خشونت را جالب و هیجانانگیز جلوه میدهد تا حد امکان پرهیز کرد. اما با همه تمهیدات در نهایت نمیتوانید این علاقه استفاده از اسلحه و بازیهای دزد و پلیس و... را از آنها بگیرید.
به هر حال، شما نمیتوانید اثر هورمون تستوسترون بر ایجاد رفتارهای مردانه را منکر شوید. در مورد دخترها نیز حالت مشابهی وجود دارد. مساله دیگر اینكه بعضی از مراجعان میگویند ما دلمان نمیخواهد دختر یا پسرمان رفتار کلیشهای جنسی داشته باشند. برای همین دختر را به سمت گرایشهای پسرانه هم سوق میدهیم. اگر شما یا پرستارانی که از مریم مراقبت میکردند نیز چنین باوری دارید باید این نکته را یادآور شوم که تربیت کودک به طوری که کاملا عاری از فشارهای رفتار کلیشهای جنسی خود باشد از لحاظ عملی غیرممکن است زیرا نمیتوانید جلوی تاثیرات محیطی در محل زندگی خود را بگیرید. تشویق رفتارهای مثبت و کمک کردن به بچهها برای ایجاد طرز تفکر مثبت «من میتوانم» میتواند از آنها دختر و پسرهایی بسازد که اطمینان و اعتماد به نفس خوبی دارند و بهتر میتوانند از فرصتهای زندگی استفاده کنند. این دیدگاه سنتی که پسر شما نباید در کارهایی زنانه مثل فراهم کردن مقدمات آشپزی دخالت کند چون زشت است که یک مرد وردنه در دست بگیرد یا برنج پاک کند یا دختر شما نباید دانشمند شود یا کتابهای مربوط به پسرها را بخواند، غلط است اما افراط و تفریط در هر کاری هم مضر است. نباید به خاطر فاصله گرفتن از دیدگاه سنتی وارد فضای افراطی شد که اصل تفاوتهای جنسیتی را زیر سوال میبرد.
اصطلاح هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی هر فرد از خودش گفته میشود. تشکیل هویت جنسی به 3 عامل متکی است: نگرشهای والدین و گرایشهای فرهنگی، آلت تناسلی خارجی نوزاد و یک عامل ژنتیک که از نظر طبیعی از هفته ششم زندگی جنین فعال باقی میماند. عوامل خانوادگی و فرهنگی بر حس مرد بودن یا زن بودن ما تاثیر میگذارد. نقش خانواده در پیدایش اختلالهای هویت جنسی بسیار موثر است. بعضی از خانوادهها علاقه عجیبی به فعالیتهای جنسی مخالف دارند. مثال واضح آن، خانوادههایی است که پسر خود را شبیه به دختران آرایش میکنند. تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد همجنساش به نوع نگرش او و رفتارهای ما به عنوان والد بستگی دارد. پس باید دقت کرد. مساله پرخاشگری مریم شاید علامتی از افسردگی پنهان او باشد. لازم است حتما با یک روانپزشک اطفال صحبت کنید. روانپزشک برنامه درمانی طراحی میکند و توصیههایی به کودک یا نوجوان و والدین او میکند. او با برخوردی جامع، رواندرمانی فردی، گروهی یا خانوادگی یا در مواردی دارودرمانی میکند. درنهایت میتوان گفت تشخیص به موقع و درمان مشکل ضروری است و امروز بهتر از فرداست. با اینکه 5 سال اول مهم است اما با یاد گرفتن مهارتهای والدی میتوانید جلوی ضررها را بگیرید و مریم را به نوجوانی سالم و شاد مبدل کنید.
نظر روانشناس
دکتر بدریالسادات بهرامی/ مشاور خانواده
با هر بچهای مطابق با جنسیت او رفتار کنید
مساله هویت جنسی بچهها، یک موضوع کاملا روانی است. به رغم اینکه بچهها متوجه تفاوت اندامهای جنسی در حول و حوش 5 سالگی میشوند و درمییابند اندام جنسی آنها شبیه یا متفاوت از کودک دیگر است اما هویت جنسی یک کودک با توجه به کارهایی که ما از کودکی برای او انجام میدهیم، شکل میگیرد. مقصودم این است که وقتی ما برای کودک خود اسباببازیهایی چون عروسک، قابلمه و کاسه و از این قبیل تهیه میکنیم یا برای او تفنگ و ماشین و هواپیما و امثال آن میخریم، داریم هویت جنسی او را میسازیم. اگر برای دخترمان رنگهای صورتی و دخترانه انتخاب میکنیم، داریم به او هویت جنسی میدهیم. علاوه بر اینها، رفتار ما با کودک دختر و پسرمان در شکلگیری هویت جنسی او موثر است. والدینی که با دختر خود همانند یک پسر رفتار میکنند یا هستند كسانی كه پسر خود را همچون دختربچهها میآرایند، دامن میپوشانند، موهایش را بلند میکنند و دلشان میخواهد به قولی این پسر آخری را کمی دردانه و لوس کنند تا به آرامش برسند!
من زوجی را میشناسم که 4 پسر دارند و باز هم به امید داشتن دختر اقدام به بچهدار شدن میکنند و حالا که پنجمی هم پسر شده با او درست مثل دختربچهها رفتار میکنند و میگویند زیبایی او مثل دخترهاست و با پوشاندن لباس دخترانه به این پسر 2، 3 ساله حس میکنیم دختردار شدهایم! آنها از این موضوع غافلند که دارند به شکلگیری هویت جنسی پسرشان صدمه وارد میکنند. همه این باورها و رفتارها یعنی اینکه ما هستیم که هویت جنسی بچهها را میسازیم. ما هستیم که با رفتارهای درست میتوانیم به پسرمان بیاموزیم درست مانند یک مرد سالم و خوشحال زندگی کند، هیجانات خود را بروز دهد، احساسات خود را به روش صحیح ابراز کند و در برقراری رابطه با دوستان، همسر و اجتماع موفق شود. این قضیه که میگویند مرد نباید گریه کند مختص ما نیست. در تمام دنیا به جنس مذکر میگویند که در عصبانیتها حق ندارد گریه کند و فقط میتواند خشم خود را با فریاد زدن تخلیه کند، البته نه فریاد زدن بر سر کسی!
نكته مهم دیگر اینكه شما باید قبول كنید با غفلت از مریم حس اعتماد به نفس او را مختل كردهاید و او در معرض افسردگی است. در مورد این بچه 5 ساله، مریم، باید بررسی کرد که والدین چه رفتار اشتباهی داشتهاند که حالا به این شکل در فرزندشان بروز کرده است. این نکته مهم است که اگر با یک دختر مثل پسر رفتار شود یا برعکس با یک پسر همانند دختر رفتار شود هویت جنسی جنس مخالف خود را یاد میگیرد.
بهتر است کمی در رفتارهای خود دقیق شوید و بررسی کنید که چطور این باور را در مریم ایجاد کردهاید که به پسر بودن گرایش پیدا کند. شاید هم مراقبان مریم در مواردی که مادرش به دانشگاه میرفته یا بیرون از خانه بوده رفتار متناسب با جنسیت او نداشتهاند. اما از همه اینها که بگذریم توصیه من به عنوان مشاور این است که حتما برای یک بار هم که شده مریم را نزد روانپزشک اطفال ببرید تا بررسی کند چرا گرایش به جنس مخالف بودن در این بچه وجود دارد. روانپزشک با بررسیهایی که انجام میدهد متوجه میشود آیا در دیگر زمینهها مثلا شغلها، انتخاب رنگ و ... نیز مریم به مواردی اشاره میکند که شبیه پسرهاست یا خیر.
توصیه دوم من این است که ترجیحا تا مدتی تمام لوازم مریم، رنگها و اسباببایهایش را به طور اغراقآمیزی دخترانه کنید تا کمکم حس خوشایندی نسبت به دختر بودن پیدا کند. حتی بهتر است تا مدتی با دختربچهها بازی کند و مدام نقشهای دخترانه مثل مادر و خاله را بازی کند که هویت جنسیاش را به دست آورد. بچهها از 3 سالگی با والد همجنس خود همانندسازی میکنند و نقش جنسیتی والد همجنس خود را درونی میکنند، به این معنی که دخترها با مادر و پسرها با پدرشان همانندسازی میکنند. اینجاست که اگر مادری دارای روحیه سرد و خشن و مردانهای باشد و از لطافتهای زنانه بیبهره باشد، دختر همچون مادرش رفتارها و منشهای خشن و مردانه را میگیرد.
این حالت در مورد مردهایی که رفتارها و شیوه برخورد زنانه دارند نیز صادق است. این مردان وقتی پدر میشوند باید بدانند اگر خود را اصلاح نکنند و کودکشان به 3 سالگی برسد چون پدر خود را با این حالتهای زنانه میبیند امکان دارد پسری شود که همانند یک مرد بار نمیآید و مردم به او هشدار خواهند داد که چرا مثل زنها رفتار میکنی؟!
پس به عنوان توصیه سوم باید گفت پدر و مادرها باید آگاهانه عمل کنند. مادر باید طوری عمل کند که دخترش از اینکه او هم مانند مادر، یک جنس لطیف و زنانه دارد احساس رضایت کند. مادری که به دلیل شغلش یا محیط خانوادهاش طوری تربیت شده که خلق و خوی مردانه در او غالب است نمیتواند انتظار داشته باشد دخترش هویت جنسی کاملا زنانه کسب کند و از آن لذت ببرد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]
-
گوناگون
پربازدیدترینها