واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: ايرانی هستم، چون در ايران متولد شده ام
مسلمان هستم، چون در خانواده ای مسلمان، پای به اين دنيا گذاشته ام
و معنای آنچه گفتم، اين است که اگر درجائی ديگر و در خانواده ای غير مسلمان متولد می شدم، آن وقت، ديگر ايرانی و مسلمان نبودم! بودم؟
و حالا هم که به هر دليل، ايرانی ومسلمان هستم، به اعتبار آنچه از کودکی تا به اکنون، از طريق ديده ها، شنيده ها و خوانده هايم،- در خواب ها و بيداری هايم-، آموخته ام، نه اسلام من، اسلام بن لادن، طالبان، جمهوری اسلامی، شريعتی، مجاهدين خلق و......... اسلام يک ميليارد مسلمان پراکنده در نقاط ديگر جهان است و نه ايرانيت من، ايرانيت ديگرايرانيان هم وطنمايرانيت و مسلمانی من، ايرانيت و مسلمانی خود "خود" من است؛ يعنی ايرانيت و مسلمانی موجودی بنام سيروس" قاسم" سيف، با گفتار و رفتار و پندار ويژه ی خودش که در سال 1950، در تربت حيدريه ، متولد شده است و بعدن، برای ادامه تحصيل به تهران رفته است و از حدود پنج سال پيش از تولدش، به مرور، لحظه به لحظه و ذره به ذره، به خواست عناصر "جهل و تزوير و قلدری"، به شهادت رسيده است تا......... در سال 1975، پس از آگاهی کامل به شهادت های مکررخود- منظورش شهيد شدن های مکرر نيست- و عبور از "برزخ، دوزخ و بهشت ها"ی متضاد، سر انجام در سال 1995، در خارج از ايران- تبعيد-، دوباره متولد شده است؛ با رفتار و گفتارو پندار ويژه ی خودش که فکر می کند: (کشور هلند، وطن دوم و دموکراسی و حقوق بشرهم، دين دوم او است؛ دموکراسی و حقوق بشری که تا درجه بسيار بسيار بالائی، البته با نقص ها و استثناهائی، در ذهنيت هم وطنانش- منظور، هم وطنان هلندی اش هستند-، نهادينه شده است).
..........................................................................
( عزيزان،- گردانندگان سايت ايران امروز- خسته نباشيد
هشتاد و دومين قسمت، از رمان " شما بايد دستتان را، ازجيب ايشان، بيرون بياوريد!" را، دو هفته پيش، " هفدهم مارت2007"، بر همان روال سابق فرستادم که تا اين لحظه، در بخش " فرهنگ و ادبيات سايت ايران امروز"، منعکس نشده است و دليل آن را هم ، به من اطلاع نداده ايد!:
يکم : لطفن، اگر اشکالی ندارد، دليل منتشر نشدن آن را، به من بگوئيد تا من هم، در پاسخ سؤال خوانندگانی که تماس می گيرند و می پرسند که چرا پس از دو سال انتشار هر هفتگی، به ناگهان، نوشتن رمان " شما بايد دستتان......." را، در سايت ايران امروز متوقف کرده ام، پاسخی داشته باشم!
دوم: اگرهم به هر دليل، نمی خواهيد به من پاسخ بدهيد، لطفن پاسخ خودتان را برای روشن شدن تکليف خوانندگان، در همان بخش فرهنگ و ادبيات سايت ايرا امروز، منعکس کنيد.
با احترم
سی و يکم مارت 2007
سيروس" قاسم" سيف )
حدود چهار ماه است که از تاريخ فرستادن متن نامه ی بالا گذشته است و اگرچه پس از دو هفته، سايت ايران امروز، " هشتاد و دومين قسمت" را ، منتشر کرده است، اما چون تا اين لحظه، هنوز پاسخی به نامه ام نداده اند، ديگرقسمت های بعدی رمان " شما بايد......" را، برای آنها نفرستاده ام.
در مدت اين چهار ماه " آپريل، می، يونی و يولی"، خوانندگان زيادی، از طريق ايميل و تلفن، با من تماس گرفته اند و دليل توقف انتشار رمان " شما بايد....." را که هشتاد و دو قسمت آن، به مدت دو سال، هر هفته، در بخش فرهنگ و ادبيات سايت ايران امروز، منتشر شده بود، پرسيده اند و چون خودم پاسخی از طرف مسئولان سايت دريافت نکرده بودم، نمی خواستم که به خوانندگان عزيز، پاسخی عجولانه و مبتنی بر حدس و گمان داده باشم، بنابراين، آنها را برای گرفتن پاسخشان، به خود سايت ايران امروز، ارجاع داده ام.
چند روز پيش، دوستی که از همان آغاز همکاری من با سايت ايران امروز، موضع مخالفی داشت و پس از متوقف شدن انتشار رمان " شما بايد......"، می گفت که از همان روز اول انتشار، به دليل محتوای رمان، پيش بينی چنين روزی را می کرده است، به من تلفن کرد و گفت که از سر کنجکاوی، رفته است و روی "درباره ی ما"ی سايت ايران امروز، کليک کرده است و ديده است که متن اکنونی که مسئولان سايت، در مورد هويت مرامی و سياسی خودشان نوشته اند، با متن اوليه ای که چند سال پيش نوشته بودند و من " سيروس" در هنگام شروع همکاری با آنها، در بحثی که با او داشته ام، در دفاع از مواضع مرامی و سياسی سايت ايران امروز، به آن متن استناد می کرده ام، عوض شده است و می خواست بداند که آيا من هم از عوض شدن هويت مرامی و سياسی گردانندگان سايت ايران امروز، مطلع شده ام يا نه؟! و چون گفتم که خير، اطلاعی ندارم، گفت: پس، بهتر است که خودت به سايت ايران امروز مراجعه کنی و با چشم های خودت ببينی! آنوقت، هم دليل متوقف شدن انتشار رمان " شما بايد...." را خواهی فهميد و هم دليل گردانندگان سايت ايران امروز را، برای پاسخ ندادن به نامه ات! و....... هم قبول خواهی کرد که نگرانی من، از همکاری تو، با سايت ايران امروز، در همان روزهای اول، بی دليل نبوده است!
پس از پايان گفتگوی تلفنی ام با آن دوست، رفتم و سايت ايران امروز را بازکردم و در بالای صفحه ی اول، کليک کردم روی " در باره ی ما" و متن جديدی را که در باره ی هويت مرامی و موضع سياسی خودشان نوشته بودند، خواندم:
الف: در متن جديد، نسبت به متن قديم، هويت مرامی و موضع سياسی آنها، عوض شده بود!
ب : از اسامی کسانی هم که در متن قديم از آنها، بنام ياران و کمک کنندگان برای پای گرفتن سايت، نام برده شده بود، خبری نبود! کسانی که تعدادشان هم کم نبود و ميان آنها، افرادی هم بودند که در متن اول، ديدن نامشان، در ميان همکاران و کمک کنندگان به پا گرفتن سايت ايران امروز، در پيوستن من به جمع همکاران، بی تاثير نبود!
ج : اسامی مسئولان سايت : " خانم ها: سارا رنجبر و سهيلا وحدتی. و آقايان: سعيد شيروينی و علی اکبر قنبری" هم، نا پديد شده بود!
د : در پايان متن هم، ايران امروز، در مالکيت مؤسسه ی Iran Emrooz Foundation قرار گرفته بود!
اين تغيير و تبديل و دست به دست شدن ها، در چه تاريخی اتفاق افتاده است و آيا تمايلشان، به متوقف شدن انتشار رمان " شما بايد......" با چنان دست به دست شدن هائی، ارتباط داشته است يا نه، معلوم نيست، اما اگر انتشار آن تا به همين امروز هم ادامه داشت و هيچ مشکلی هم با گردانندگان سايت ايران امروز پيدا نکرده بودم و با متن جديد هم، از نظر مرامی و سياسی، مخالفتی نداشتم، ولی از از آنجائی که سايت ايران امروز، تغييرات مرامی و سياسی و دست به دست گشتن سايت را از من، آنهم نه به عنوان کسی که پنج سال به طور مدام با آنها همکاری داشته است، بلکه فقط به عنوان خواننده ای که به اعتبار محتوای متن اوليه در پنج سال پيش، برای دومين دفعه دارد به سايت مراجعه می کند، پنهان نگهداشته شده است، ديگر به سايتشان مراجعه نمی کردم تا چه رسد به آنکه برايشان مطلبی بفرستم!
سايت ايران امروز، در ابتدای گشايشش، مثل هزاران سايت ديگر، نيازی به گذاشتن متن مرامنامه و نسبت دادن صفات خوب سياسی به خودش و تبری جستن از صفات بد سياسی، نداشت و به قول معروف، می گذاشت که :"عطر، خودش ببويد!". اما، با آوردن چنان قرارداد مرامنامه ای، در من خواننده و همکار سايت که طرف ديگر آن قرارداد محسوب می شوم، ايجاد چنان توقعی کرده است که با تغييرمتن مرامنامه ی سايت و اطلاع ندادن به من که به اعتبار همان متن اوليه، به گردانندگان سايت اعتمادکرده ام، بگويم که چنان عملی، خارج از همان "معيارهای شناخته شده ی روزنامه نگاری است" که خود آنها در متن اوليه و در همين متن دوم هم، برای تشخيص سره از ناسره، به آن استناد کرده اند!
ممکن است گفته شود که به هر حال، متن تغيير داده شده را، در قسمت " در باره ی ما"ی سايتشان، منتشر کرده اند. آنوقت، معنای اين حرف ، آن می شود که من ، به عنوان خواننده و يا همکاری که بر اساس ارزش های نهفته در متن اول، علاقه مند به خواندن و يا همکاری با سايت آنها شده ام، در اين مدت پنج سال، هر دفعه ای که قرار بوده است، سايت را برای خواندن مطلبی، باز کنم و يا مطلبی برای سايت بفرستم، بايد اول به قسمت " در باره ی ما"ی سايت مراجعه می کرده ام که ببينم آيا گردانندگان سايت، هنوز بر سر ارزش های مضبوط و قول های که در متن اوليه داده اند که مثلن : ( ... ما گردانندگان سايت ايران امروز، وابسته به هيچ حزب و گروه و سازمان و ....نيستيم و......)....... و يا.....( ..... ما گردانندگان سايت ايران امروز، به لحاظ مرامی و گرايش سياسی، خود را اصلاح طلب، طرفدار دموکراسی و جمهوری خواهی می دانيم و همچنين طرفدار استقلال قدرت و همه ی امور مربوط به گردانش جامعه از نهاد ين هستيم تا به اين طريق، راه سوء استفاده از قداست دين بسته گردد و.......)، پايبند هستند يا نه؟!
در هر حال، با خواندن متن جديد هويت گردانندگان سايت ايران امروز، من به شخصه، پاسخ خودم را گرفتم و ديگر در انتظار پاسخی از جانب آنها نيستم. اما زيبا است، اگر به احترام خوانندگانشان هم که شده است، مسئولان سايت ايران امروز، خبر و دليل توقف رمان" شما بايد ...." را، در همان بخش فرهنگ و ادبيات سايتشان، اعلام فرمايند.
و در همين جا، از خدای بزرگ" البته، خدای خود خودم"، می خواهم که پدر سرمايه داری نوين را در هر کجای دنيا که هست بيامرزد، چرا که به خاطر سلامتی و شادی و عاقبت به خير شدن بچه های خودش هم که شده است، اينترنتش را به صورت رايگان، در اختيار همه ی انسان ها، بدون توجه به " طبقه ، رنگ، نژاد، مليت، مذهب، مسلک و جنسيت و......." گذاشته است تا همه بتوانند حرفشان را، بدون هيچ مرز و حصر و استثنائی، به چشم و گوش و هوش ديگران برسانند. و اگرنه، آدمی مثل من که به دليل اعتقادش در دفاع از انديشه و بيان، برای مبارزه با جهل و تزوير و قلدری، درهای اغلب وسايل ارتباط جمعی " پوزسيون و اپوزسيون"، از جمله سايت ايران امروز را به روی خودش بسته است، چگونه می توانست اين داستان نامه سرگشاده را به چشم و گوش و هوش شما خوانندگان عزيز برساند
شاد. سالم. پايدار باشيد
سی ام يولی دوهزار و هفت ميلادیهلند
:a (27)::a (27)::a (27)::a (27)::a (27)::a (27)::a (27)::a (27):
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]