واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: تكليف محورى در تضاد با جاه طلبى سياسى
مهدىبستانآبادي
قسمت دوم
در شماره قبل عنوان داشتيم كه از مذمومترين صفات اخلاقى كه كارگزاران، زمامداران و مديران بيش از ديگر اقشار مردم در معرض ابتلا و گرفتار شدن بدان مىباشند، حرص و طمع به قدرت و جاه طلبى و مقام پرستى مىباشد. در دين مقدس اسلام، جاه طلبي(كه هدف در آن تنها رسيدن به مقام است) و شهرت خواهى در هر امرى مذموم و ممنوع است.
نتايج طمع ورزى در قدرت و مقام
طمع به معناى حرص و اميد به چيزى و ضد ياس و نااميدى است. طمع براى حاكم و مجرى قانون اسلامى بسيار ضرر دارد. امام مىفرمايند: «فرمان خدا را برپا ندارد؛ جز كسى كه در حق مدارا نكند و سهل نگيرد و خود را خوار نسازد و در پى طمعها نباشد.» بيشتر درگيرىهاى سياسى در ميان گروهها و جناحهاى حاضر در هر نظامى بر اساس طمع ورزى آنها نسبت به قدرت و ثروت موجود در كشور و تلاش ايشان براى تصاحب و مصادره آنها به نفع خويش مىباشد. سر منشا بسيارى از دامها كه براى كارگزاران پهن مىشود و آنها را گرفتار سوء استفاده و سقوط از قدرت و اعتبار مىنمايد، طمع است. نتيجه طمع به مال، قدرت، زندگى مرفه و سرزنش و شقاوت است. حضرت اميرالمومنين (ع) در اين خصوص مىفرمايند: «ثمرته الطمع الملامه» ، نيز مىفرمايند: «ثمره الطمع الشقاء.» (ثمره و نتيجه طمع، سرزنش و شقاوت و بدبختى مىباشد)، دليل نايل آمدن به چنين نتيجهاى را مىتوان چنين بيان داشت كه از آنجا كه افراد براى رسيدن به قدرت، با تمام شقاوت و سنگدلى و با شكستن چارچوبهاى اخلاقي، به حذف رقيبان خود مىپردازد، اينچنين عملكردى اگر در اين دنيا مايه سرزنش و سرشكستگى فرد طمعكار نگردد و بر اساس سنتهاى جارى الهي، چنين فردى در همين دنياى مادى عاقبت سوء عمل خويش را نبيند، در نهايت در قيامت مبتلا به سرزنش الهى و سرشكستگى و سرافكتدگى در برابر معبود يكتا و جبار ظالمين خواهد شد.
منشا طمعورزى ضعف پارسايى و تقوا در افراد مىباشد ؛ چه بسيار اتفاق افتاده كه طمع اندك، پرهيزكارى بسيار را نابود كرده است (يسيرالطمع يفسد كثير الورع)؛ بسيار اتفاق افتاده كه وقتى افراد صالح به قدرت رسيده اند، پس از مدتى تمام باورهاى خود را زير پا نهاده و به طماعان و قدرت طلبان بدل شدهاند و نتيجه اين طمع ورزي، فساد دين آنها بوده است، (لا يفسد الدين كالطمع)؛ از ديدگاه حضرت امير المومنين (ع)، طمع و ورع با هم جمع نشده و با يكديگر در تضادند و اين تضاد در بسيارى از مواقع به پيروزى طمع منتهى مىشود؛ از اين رو يكى از صفات ناپسند قاضي، طمع است. زيرا طمع، بندگى هميشگى است و قاضى طمعكار گرفتار هواى نفس مىشود و عدهاى از اين ضعف او بهره مىبرند و وى را با مال تطميع مىكنند و از اجراى حق و اعلام آن باز مىدارند. اين امر نه تنها در مورد قضات بلكه در مورد تمامى افراد مردم على الخصوص مديران و صاحب منصبان صادق بوده و ايشان بسيار بيشتر از افراد ديگر در معرض خطر سقوط در پرتگاه دنياپرستي، بىدينى و بىاخلاقى مىباشند. چراكه دشمنترين دشمنان ابناء بشر نفس ايشان بوده و اين نفس است كه در راستاى دستيابى به قدرت و كمال مطلق، حس طمعورزى را در آدمى بيدار نموده و وى را وادار مىنمايد به هرگونه عمل غير اخلاقى و خلاف شرع و عرف دست زند.
حس طمع به مقام و قدرت، انسان را وادار مىنمايد تا از عواملى كه منجر به دورى وى از مقام و منصب مىگردد دورى گزيده و از انجام آنها اجتناب ورزد. از جمله اين عوامل انجام تكاليفى است كه با عمل به آن تكاليف مقدمات دشمنى و حسادت مخالفان و يا زمينه ناراحتى موقت مردم (ولو از سر بىاطلاعى يا كمى صبر) فراهم گردد. كه در اين هنگام شخص طماع و قدرت طلب با عافيت طلبى و عدم عمل به چنين تكاليفى زمينه بقاء خويش در قدرت را فراهم مىنمايند. لذاست كه تكليف محورى در تضاد كامل با قدرت طلبى و مقام پرستى مىباشد.
در شماره قبل گفتيم كه خوشبختانه دولت خدوم و عدالت محور دكتر احمدى نژاد با بىتوجهى هرچه تمام به تداوم و ثبات جايگاه خويش در قوه اجرايى در پى انجام تكاليف خويش بوده و با احساس سنگينى تكاليف موجود بر دوش خويش در قبل مردم و جامعه اسلامى و دقت در اين نكته كه چندى بعد در دادگاه الهى پاسخگوى اعمال و كردار خويش در زمان تصدى امور اجرايى خواهد بود، با نصب العين قرار دادن اين سخن حضرت امام خمينى (ره) كه ما مامور به تكليف هستيم و نه مامور به نتيجه، پا به عرصه اجراى طرحهاى بنيادين و در عين حال تنشزا و حساسى چون سهميه بندى بنزين و طرح هفت محورى تحول اقتصادى گذارد.
جمعه 4 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]