واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: دانش - حفظ يك گونه در خطر يا حفظ كل زي گونه؟
دانش - حفظ يك گونه در خطر يا حفظ كل زي گونه؟
صالح كاميابي : به چهار دليل حفظ گونههاي گياهي و جانوري براي انسان با ارزش هستند و به همين دلايل بايد علاوه بر مديريت صحيح، سرمايهگذاريهاي لازم و كافي در اين زمينه صورت گيرد. نخست دليل منفعتطلبانه، اين دليل بر اين اساس پايهگذاري شده كه بسياري از گونههاي وحشي براي ما مفيد هستند و به دور از عقل است كه قبل از داشتن فرصت آزمودن و بهرهبرداري، آنها را از بين ببريم و به همين جهت لازم است تنوع ژنتيكي تمام گونهها حفظ شود. براي مثال توليد محصولات كشاورزي جديد از قبيل واريتههاي مختلف گندم و ذرت نياز به وارد كردن مداوم خصوصيات ژنتيكي تازه از نژادهاي وحشي است تا دورگههاي جديد به وجود آيد. موجودات بيماريزايي كه به گياهان حمله ميكنند دائما خصوصيات ژنتيكي خود را تغيير ميدهند و محصول قديمي در مقابل اين عامل آسيبپذير ميشود به همين جهت وارد كردن مداوم خصوصيات ژنتيكي گونههاي وحشي براي مقابله با اين مشكل لازم است و بايد به هر ترتيبي كه هست، مانع از انقراض گونههاي وحشي شد.
زندگي بسياري از مردم بومي وابسته به تنوع زي گونه است و كاهش تنوع گونهها، باعث فقر شديد اين گروه از مردم ميشود كه هزينههاي بسياري را براي دولتها به همراه دارد. علاوه بر تمامي موارد ذكر شده حيات وحش ميتواند يكي از دلايل جذب توريست باشد و اكوتوريسم باشد و به عنوان يكي از منابع درآمد براي كشورها در نظر گرفته ميشود. دليل دوم اكولوژيكي است، هر تك گونه در يك اكوسيستم و در كل زيست سپهر نقش خاصي به عهده دارد كه براي بقاي حيات و بقاي ما مهم است. آلدولئوپود در كتاب «سالنامه سندكانتي» آورده است: «كشف برجسته قرن بيستم نه راديو و نه تلويزيون بلكه پي بردن به پيچيدگي زمين به حيث يك ارگانيسم است، نگه داشتن هر چرخدنده و هر عضو اولين شرط احتياط از جانب يك تعميركار هوشمند است» بر همين اساس عقل حكم ميكند كه براي هر گونه ارزش اكولوژيك در نظر گرفته شده است كه مانند يك چرخدنده براي يك ماشين بزرگ كه همان زمين است نقش مخصوص به خود را بازي ميكند پس بشر بايد مانند يك تعميركار مجرب در نگهداري هر قطعه از اين ماشين بزرگ تلاش كند.
جنگلها موجب كند شدن تلفات و فرسايش خاك به خصوص در آن دسته از نواحي ميشود كه بارندگي زياد، كوهزايي تكتونيك شديد و سنگ مادري نرم است. جنگلها موجب تثبيت منابع آب و رواناب ميشوند. محاسبات نشان ميدهد كه بيش از نيمي از بارندگيهاي ناحيه آمازون به علت وجود جنگل است و جنگلزدايي حوضه آمازون در شمال برزيل چندان اقليم اين منطقه را تغيير داده است. سومين دليل زيباشناختي و فرهنگي است. اين دليل بر اين نكته استوار است كه زي گونه بر كيفيت حيات ميافزايد و برخي از زيباترين و جذابترين جنبههاي موجوديت را براي ما ايجاد ميكند كه زندگي بشر را از تمام جنبههاي هنري تحت تاثير قرار ميدهد؛ همانطور كه ادبيات و هنرهاي ديگر تا به امروز به تجليل از زيبايي و تنوع حيات مشغول بوده است. و بالاخره به دلايل اخلاقي، هر گونه زنده اخلاقا حق زندگي دارد صرف نظر از اينكه انسان به آن نياز داشته باشد يا خير!.
البته دلايل ذكر شده در بيشتر مواقع باعث تضاد بين گروههاي مختلف ميشود به عنوان مثال اخيرا مشخص شده است كه نوعي درخت سرخدار مادهاي ضد سرطان به نام تاكسول توليد ميكند كه در درمان سرطان تخمدان بسيار موثر است و بر اساس دليل منفعتطلبانه اين گياه حائز اهميت است. از طرف ديگر براي تامين تاكسول مورد نياز براي درمان يك بيمار لازم است 6 درخت سرخدار 100 ساله قطع گردد اما اين درخت زيستگاه نوعي جغد خالدار است. در اينجا يك استدلال منفعتطلبانه در مقابل بحث اخلاقي و زيباشناختي قرار ميگيرد؛ آنهايي كه منحصرا دنبال داروي ضدسرطان هستند راي به برداشت درختان موجود و كاشت مجدد آنها ميدهند تا در فواصل 100ساله مورد بهرهبرداري قرار گيرد و آنهايي كه به جغد خالدار علاقهمندند در پي حفظ جنگل به صورت دست نخورده هستند!
پس اولين گام در برقراري حفاظت از زي گونه اين است كه مشخص شود آيا هدف، حفظ يك گونه است يا تنوع كل و آيا توجيه اصلي منفعتطلبانه، بومشناختي، زيباشناختي يا اخلاقي است. ميتوان حفاظت از يك گونه در خطر و كل زي گونه هر دو را مهم دانست اما دستيابي به هر دو هدف در آن واحد امكانپذير نيست.
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]