واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیوا ارسطویی:هنوز هم مخاطبانی حسرت رمان بلند را دارند
شیوا ارسطویی معتقد است: هنوز هم هستند مخاطبانی كه حسرت این را دارند، رمانی بلند دست بگیرند و از آن لذت ببرند.این داستاننویس تصریح كرد: برای این پرسش كه چرا امروز دیگر رمانهای چندجلدی خلق نمیشوند، جوابهای كلی و كلیشهیی زیادی وجود دارد، مثل سرعت زندگی امروز، شرایط اجتماعی و فرصت نداشتن مخاطبان و...، اما اگر نویسندهای فینفسه خالق رمان باشد، دوست دارد روزی رمان بزرگش را بنویسد؛ رمانی كه خود را به هیچ باید و نبایدی محدود نكند.وی با بیان این مطلب كه حجیم بودن یك رمان را مضامین و موضوعها از دیدگاه هرمنوتیك تعیین میكند، افزود: امروز چیزی تعیین نمیكند كه چند صفحه بنویسی؛ وقتی فرم و تكنیك را بلد باشی، اثرت را میتوانی خلق كنی، چه كوتاه باشد، چه بلند. این موضوع اصلا قانعكننده نیست كه انگیزه خلق رمان وجود داشته باشد، ولی با توجه به زندگی امروز سعی كنی كوتاه بنویسی و اگر بیشتر شد، خود را محدود كنی.ارسطویی با اشاره به نبود سنت نقد در جامعه امروز ما در اینباره توضیح داد: در جامعه ما ثابت شده كه منتقدان ما منتقد واقعی نیستند، بلكه بیشتر مصرفكننده ادبیاتاند كه به اسم قلابی منتقد، خود را غالب كردهاند. مدتی ما آنها را جدی گرفتیم و فكر كردیم هر چه میگویند، درست است. گفتند كه در متن لازم نیست توصیف شود یا جزییات را توضیح داد؛ باید مختصرگویی داشت، ولی همه اینها در حد حرف بودند. نویسنده، خود باید فرم و تكنیك را در نوشتن تجربه كند و خود به راهی برسد، نه اینكه از روی این حرفها داستان بنویسد.او با تاكید بر اینكه نویسنده بیشتر از نوشتن، باید بخواند، ادامه داد: شاید اگر رمانهای من بلند نشده، به این دلیل بوده؛ با توجه به حرف منتقدان، تعصب پیدا كرده بودم كه توصیف نكنم و از آوردن جزییات صرف نظر كنم. اما بالاخره به دورهای رسیدم كه خود، شیوه نوشتنم را یافتم. به هر حال حرف منتقدان و توصیه آنها به مكاتب ادبی باعث انحراف ناخودآگاه جامعه شد. در حالی كه تكنیكها در تجربه نوشتن به دست میآیند.این داستاننویس یكی از آرزوهایش را نوشتن رمانی دانست كه مخاطب آن را دست بگیرد و یك ماه زمین نگذارد و از آن لذت ببرد.او ادامه داد: رمان خود اندازه خود را تعیین میكند و باید و نبایدی درباره حجم آن وجود ندارد. زمان و حجم رمان را نمیتوان مشخص كرد.وی همچنین گفت: عدهای از نویسندگان، وقتی اثری را خلق میكنند، میگویند كه ما مخاطب خاص و عام را جلب كردهایم و گرفتار این تیترگذاریها هستند، در حالی كه در چنین شرایطی وقتی جریان جدی در داستان نوشتن ایجاد میكنی، مجبوری همراه با متن، مخاطب جدید بسازی. داستانهای ما نه ترجمه میشوند و نه رسانهای داریم كه با مخاطب ارتباط داشته باشیم؛ آنچه باید به وجود آید، اسمش خلاقیت و هنر است و ما ناگزیر باید مواظبش باشیم.ارسطویی با اعتقاد بر اینكه هر اثر اوریژینالی، مخاطب اوریژینال خود را خلق میكند، متذكر شد: من قطعا هرجوری كه میخواهم، باید بنویسم و طبقهبندیهایی چون مخاطب خاص و عام درست نیست.وی كه رمان بلند «افیون»اش چندی پیش در خارج از ایران منتشر شده، اظهار داشت: اگر دوره نوشتن رمانهای بلند تمام شده، من هرگز رمانی نمینوشتم كه 200 صفحه داشته باشد. ما امروز نمیتوانیم بگوییم دوره چیزی تمام شده؛ در عصر فردیت، فرد تعیین میكند كه دوره چیزی تمام شده است یا نه. در واقع تو با هر متن جدیدی كه تولید میكنی به جامعه خود توصیهای را داری.خالق «او را كه دیدم زیبا شدم» گفت: یك داستان كوتاه باید كاملا خوب باشد، اما بدیهی است كه یك رمان خوب ممكن است چند اشتباه هم داشته باشد؛ اما اگر نویسندهای آن خلاقیت را داشته باشد، مخاطب متن او با او زاییده میشود. در واقع نویسنده آبستن رمانش و رمانش آبستن مخاطبش است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]