محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840699635
نويسنده: رضا شفيعزاده نظام نظارت و ارزيابى مؤثر، ويژگىها و الزامات
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: رضا شفيعزاده نظام نظارت و ارزيابى مؤثر، ويژگىها و الزامات
خبرگزاري فارس: در سالهاى اخير، راهبردهاى مختلفى براى انجام نظارت و ارزيابى مؤثر استفاده شده كه مناسب است راه هاى اجراى صحيح هر يك از موارد مذكور مورد بررسى قرار گيرد. در اين نوشتار، ويژگىها و مشخصات نظام ارزيابى كارآمد و اثربخش، راهبردها و روشهاى اجراى آن ارائه خواهد شد.
چكيده
براساس اصول كلى اعمال مديريت كه عبارت است از برنامه ريزى(1)، سازماندهى(2)، رهبرى(3) و نظارت(4) توجه به كارايى و اثربخشى امر مديريت نظارت و كنترل بيش از پيش مشخص مىشود. سازمان ها هميشه نياز به شناخت كاركنان و فرآيند هاى در حال انجام هستند تا براساس آن وضعيت منابع انسانى، سرمايه و اطلاعات خود را بهبود بخشند و به اين ترتيب بر كيفيت توليد و يا ارائه خدمات خود بيافزايند و بتوانند در روند حركت خود تحولات مثبت ايجاد نمايند.
اين امر با بهره گيرى از ابزارها و روش هاى نوين ارزيابى عملكرد مديريت و سازمان ها صورت مىگيرد. در اين بين تشويق، آموزش، بهسازى و بعضاً مؤاخذه مديران يا كاركنان با روش هاى صحيح مىتواند مؤثر واقع شود. در گذشته ارزيابى ها بيش تر براساس قضاوت هاى شخصى بود ولى در ديدگاه نوين جهتگيرى به رشد و توسعه از حالت مچ گيرى تغيير يافته است و مديريت كاراى نظارت به كمك و مشاوره، توجه بيشترى نشان مىدهد. در سالهاى اخير، راهبردهاى مختلفى براى انجام نظارت و ارزيابى مؤثر استفاده شده است كه مناسب است راه هاى اجراى صحيح هر يك از موارد مذكور مورد بررسى قرار گيرد.در اين نوشتار، ويژگى ها و مشخصات نظام ارزيابى كارآمد و اثربخش، راهبردها و روش هاى اجراى آن ارائه خواهد شد.
مقدمه
بايد دانست كه در امر نظارت و ارزيابى، واژه ها و اصطلاحات مختلف وجود دارد ليكن هدف همه آنها يكى است. از جمله اين اصطلاحات كنترل، نظارت، ارزيابى(5)، بازرسى(6)، ارزشيابى(7) و پايش مىباشد. مقوله ارزيابى در دو بعد استفاده از منابع، امكانات و يا منابع انسانى مطرح مىشود. برخى معتقدند نظارت فرآيندى است كه عملكردها را اندازه گيرى مىكند و هنگامىكه درست انجام شود كاركنان، سرپرستان و مديران از آن بهره مند خواهند شد. به عبارت ديگر نظارت كارآمد بررسى نظاممند نقاط قوت و ضعف عملكرد فرد مدير يا سازمان، در حدود وظايف و اهداف آن تعريف مىشود.
از مهمترين مسائلى كه در برنامه هاى نظارت و كنترل وجود دارد، تعيين معيارهاى شايستگى و سازوكار سنجش آن است. روش هاى تعيين معيار هر كدام فوايد و مضار خاص خود را دارد و هيچ يك به تنهايى نمىتواند حد قابل قبولى از كارايى و اثربخشى را نشان دهد. معمولاً ميزان شايستگى از نتايج فعاليتهاى انجام شده محرز مىگردد ولى بايد به بررسى نحوه انجام فعاليت ها نيز پرداخته شود. اين نگرش مستلزم تلاش و كوشش بيش تر جهت شناخت ميزان توانايىها و فعاليت ها است، به هر حال هر چه وسعت فعاليت هاى يك سازمان بيش تر باشد، روش هاى كنترل و نظارت نيز مىبايست كاملتر و به روزتر گردد. و از روش هاى مچ گيرانه مانند كنترل شديد حضور و غياب، هزينه ها و نشان دادن نقاط ضعف پرهيز نمود.
كليد واژهها: نظارت ـ ارزيابى عملكرد ـ كارايى ـ اثربخشى ـ شاخص ـ شايستگى ـ كيفيت ـ اختيار ـ مسئووليت
تعريف واژهها:
نظارت: به نظر استونر، نظارت عبارت از فعاليتى منظم است كه ضمن آن نتايج مورد انتظار در قالب استانداردهاى انجام عمليات معين مىشود. از نظر وينر نيز نظارت چيزى جز ارسال پيام هايى كه به طور مؤثر رفتار گيرنده پيام را تغيير مىدهد نيست. به عبارت ديگر تلاش منظمى است در جهت نيل به اهداف استاندارد، بازخورد اطلاعات، مقايسه با استانداردهاى تعيين شده.
كارايى(8): نسبت ستاده ها به نهادهها، مانند نسبت توليد به نيروى انسانى و ديگر منابع.
اثربخشى(9): ميزان نيل به اهداف تعيين شده مىباشد.
شاخص: استفاده از اصولى كه خصوصيات كيفى را در قالب كميت بيان كرده و آنها را قابل بررسى مىكند، شاخص نام دارد. شاخص ها از نظريه ها، نگرش ها و يا موقعيت ها ساخته مىشوند و معمولاً براى اطمينان از نتيجه گيرىها، بيش از يك شاخص را مورد استفاده قرار مىدهند تا احتمال بروز خطا به حداقل برسد.
شايستگى: به توانايى انجام يك فعاليت گفته مىشود.
كيفيت: مزيتى در كالا يا خدمات كه موجب رضايت مشترى يا مصرف كننده مىشود. در تعريف ديگر، تطابق كالا يا خدمت با مشخصاتى كه برايش تعيين شده است.
اختيار(10): قدرت يا حق دستور دهى، اقدام و تصميم گيرى است. به عبارت ديگر قدرت و نفوذى كه ناشى از دانش، تخصص و يا تجربه است.
مسئوليت(11): فرآيندى كه ضمن آن همه اعضاء سازمان در برابر اختيارات و وظايف محوله بايد پاسخگو باشند.
فرآيند: چرخه اى از فعاليت ها كه شامل ورودى، انجام پردازش، خروجى و حلقه بازخوردى مىباشد، يك فرآيند داراى هدف است.
مديريترسى: فرآيندى كه از طريق معيارهاى علمى مديريت، درصدد ارزيابى مديران در دورههاى مشخص زمانى مىباشد.
فرآيند نظارت و كنترل:
بايد توجه داشت كه نظارت و كنترل به صورت چرخهاى از مراحل مىباشد؛ يعنى داراى هدف، فعاليت هاى منظم و بازخورد است. براين اساس دو نوع فرآيند نظارتى پيشنگر(12) و پسنگر(13) داريم. نظارت پيش نگر با ديد آينده گرا به پيش بينى مسائل آتى از طريق شناسايى علت ها و داده هاى جارى مىپردازد و درصدد اصلاح فرآيند و جلوگيرى از انحراف آن برمىآيد در حالى كه نظارت پس نگر براساس نتايج حاصل از يك دوره به بررسى، نقاط ضعف و قوت عملكرد برآمده و سعى مىكند در دوره بعدى فرآيند اصلاح شده اى را ايجاد نمايد.
حال به ارائه راهكارهاى مختلف براى ايجاد يك سيستم نظارت و كنترل كارا و مؤثر مىپردازيم. اين راهكارها به تنهايى مؤثر نبوده و بهره گيرى از تمامىآن ها مىتواند راهگشا باشد. فرآيند نظارت و كنترل را مىتوان طى 4 مرحله انجام داد:
1ـ تعيين معيار يا ضابطه كنترل 2ـ سنجش عملكرد در برابر معيارها 3ـ تشخيص انحرافات و تحليل علل آن 4ـ اقدامات اصلاحى
نحوه كيفيت بخشى به فرآيند نظارت و كنترل
يكى از پيش زمينه هاى اصلى براى نيل به كارايى و اثربخشى مديريت، توجه به بحث كيفيت(14) است. كيفيت به تعريف دراكر اين است كه مشترى پس از خريد كالا يا خدمت مجدداً براى آن مراجعه كند. در واقع رضايتمندى مخاطب و رغبت او به پيگيرى خدمت نشان دهنده دانستن كيفيت است. البته در بحث كارآمدى نظارت مىتوان واژه كيفيت را به اين صورت به كاربرد كه اگر نظام مديريتِ نظارت و كنترل بتواند به نوعى با مخاطب خود (حقيقى يا حقوقى) برخورد نمايد، كه او به اصلاح و تداوم اين نظارت ترغيب شود و از آن گريزى نداشته باشد، آنگاه مىتوان گفت چنين نظارتى داراى كيفيت است.
براى كيفيت بخشى به نظام مديريت نظارت، مىتوان از درك نيازهاى نظارتى توسط نظارت كننده، استفاده از گروه هاى كارى كيفيت، تعيين اهداف كيفيت، آگاهى بخشى در كاركنان، تبيين مسئوليت ها و اختيارات، بايگانى منظم و مميزى هاى كيفيت نام برد.بهرهگيرى از استانداردها از جمله استانداردهاى سرى ايزو نيز مىتواند حداقل كيفيت بخشى به مديريت نظارت و كنترل را تضمين نمايد.
شاخصها، كانون مديريت نظارت و كنترل كارا
توجه عميق به شاخصها در شناسايى و درك بهتر نارسايى ها، كمبود ها و در بهبود برنامه از جهت كمىو كيفى كمك شايانى مىكند. شاخص هاى عملكردى سه نگاه اساسى دارد؛ يكى اين كه به نظام ارزشيابى مدد مىرساند، ديگر اين كه، روش حركت و مسير را براى شناخت از كاركرد مديران فراهم مىآورد. و سوم خلاء هاى برنامه اى را از طرِيق ارزشيابى مشخص مىكند. يك نظام مديريت نظارت كارا معمولاً داراى شاخص ها با ويژگىهايى به اين شرح است:
1. به هنگام بودن
2. قابل اطمينان بودن
3. معنى دار بودن
4. هشدار دهندگى
5. پيش بينى كنندگى
مارتين شرلى در پژوهش خود نشان داد كه براى تعيين مديرموفق بايد به شاخص هايى چون: مأموريت و اهداف سازمان، انگيزش، محيط و ارتباطات با ارباب رجوع توجه نمود. دن ويكتوريا نيز در سال 2000، در پژوهشى يافته است كه دو شاخص مهم مؤثر بودن و متعهد بودن رهبرى مىتواند سازمان را از وضع نامساعد به وضع بهينه انتقال دهد. در يك نگاه، شاخص هاى كلى نشان دهنده سلامتى يك سازمان از اين قرارند:
الف) شاخصهاى ورودى
ب) شاخصهاى فرآيندى
ج) شاخص هاى خروجى
در نگاه ديگر دو دسته شاخص كمىو كيفى داريم ؛ شاخص هاى كمىمانند شاخص هاى هزينه، درآمد، سرمايه و برنامه و شاخص هاى كيفى مانند رضايتمندى، صحت و دقت و....
بررسى مجدد امور
يك روش براى بهبود مؤثر فرآيندها از جمله فرآيند نظارت و كنترل، مهندسى مجددِ ساز و كارهاى سازمانى، ساختارى، وظايف و تشكيلات است. در اين راستا تنظيم برنامه هاى بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت، توافق نظارت كننده و نظارت شونده بر شاخص هاى ارزيابى، نوسازى تشكيلات سازمانى، شفاف سازى آمارها، طراحى نظام بودجه ريزى ، ايجاد بانك هاى آمار و اطلاعات و اجراى طرح هاى ساماندهى، بسيار مؤثر است. در مهندسى مجدد ساز و كارهاى نظارتى، مىتوان از روش هاى كاربردى مانند روش بهبود دائمى (كايزن)(15) و تأكيد بر كنترل كيفيت فراگير (TQM)(16) استفاده نمود. ويژگى هاى اصلى اين روش ها عبارتند از:
1ـ كنار هم قرار دادن كاركنان و مديريت براى افزايش كارايى
2ـ حمايت سازمانى از كاركنان توسط مدير در مراحل مختلف تصميم گيرى، هدف گزارى، اجرا و نظارت
3ـ ايجاد فضاى مشاركت كار توأم با فرهنگ مشورت در كليه سطوح سازمانى از سوى مدير
4ـ بهبود و تسهيل در جريان اطلاعات در سازمان با جايگزينى افراد شايسته
5ـ تعيين هزينه هايى كه در نظارت ارزشى افزوده ايجاد مىكند و آنها كه ارزش افزودهاى ندارند.
الگوى بهينه ارزيابى عملكرد
با در نظر گرفتن شرايط محيطى حاكم در نظارت شوندگان، محدوديت، منابع و فرصت، الگويى از فرآيند نظارت و كنترل ارائه مىشود
نهادينه ساز ى فرهنگ خود كنترلى
مىگويند تا چيزى را فرد با باطن خود لازم و مؤثر نشمرد به آن رغبتى نشان نمىدهد هر چند در ظاهر آن را تأييد نمايد. وقتى يك نظام نظارتى، كارآمد است كه بتواند معيارهاى نظارتى خود را در نظارت شوندگان درونى سازد. ايجاد خودكنترلى(17) علاوه بر فرهنگ سازى نياز به ساختارهاى كنترلى حتى المقدور كوچك و با سلسله مراتب و قوانين و مقررات اندك است به گونه اى كه براى همه كسانى كه تحت نظارت هستند ساده و قابل درك بوده، پيچيده و مبهم نباشد.
نهادينه سازى فرهنگ خود كنترلى، يكى از روش هاى مناسب براى افزايش كارايى مديريت نظارت مىباشد. در نهادينه سازى مؤثر بهتر است هر چه بيش تر مخاطبان در تعيين شاخص هاى ارزيابى مشاركت داده شوند. انجام نياز سنجى هاى فراگير بين كاركنان و مديران مورد نظارت در اين مرحله قابل توجه است.
نوع محيط مورد نظارت از نظر دانش فرهنگى، وجاهت قانونى، نوع ساختار ادارى، ارتباطات اجتماعى، سياسى و اقتصادى نيز در ايجاد زمينه هاى نهادينه سازى و خودكنترلى بسيار تأثير دارد. نظام مديريت نظارت و كنترل مىبايست در مورد نحوه انجام امور نظارتى متناسب با محيط و فرهنگ جارى نظارت شونده آگاهى كافى داشته باشد.
به عنوان مثال نظارت مؤثر برروى يك بنگاه صادر كننده كالا، نيازمند داشتن آگاهى هاى لازم و اوليه در مورد اهداف، روش ها، كاركردها و نيازهاى آن مىباشد. دانستن نرخ تورم در كشور مبدأ و مقصد، نرخ مبادله ارز، وضعيت حمل و نقل بين المللى كالا، تعرفه هاى گمركى از جمله زمينه هاى مورد نياز براى نظارت كنندگان است. در عين حال در هر نظارتى مىبايست نوع فرهنگ حاكم بر سيستم مورد نظارت را در نظر داشت. سنت ها، ارزش ها و باورهاى مشترك شاكله هاى فرهنگى را ايجاد مىكنند كه هيچ سازمانى از آن مبرا نمىشود.
راهكارهاى تقويت فرهنگ خود كنترل
1ـ عدم تمركز و تفويض اختيارات بيش تر
2ـ بازبينى مستمر روش ها
3ـ بهره گيرى از تجارب ساير كشورها
4ـ تشكيل گروه هاى كارى با تجربه و متخصص
5ـ تهيه مقررات لازم براى مبارزه با آسيب ها
6ـ آگاهى رسانى شفاف از مقررات و تصميمات
7ـ تعديل طرح هاى حقوق و دستمزد متناسب با شرايط اقتصادى
اين ها راهكارهايى است كه هم مديريت سازمان هاى نظارت شونده و هم سازمان هاى نظارت كننده بايد به آن توجه داشته باشند. در صورت فقدان چنين راهكارهايى، نرخ آسيبهاى ادارى بالا خواهد بود و هر قدر سيستم نظارت پيشرفته باشد به نتايج مطلوب نخواهد رسيد.
نظارت بر مديريتها (مديريترسى)
همان طور كه در بخش حسابدارى، قسمت مافوقى به نام حسابرسى وجود دارد و بر اعمال حسابداران نظارت قانونى و كامل انجام مىدهد. در بخش مديريت نيز مىتوان به تعيين يك نظام ارزيابى مديريت پرداخته شود كه مىتوان اختصارا نام آن را مديريترسى گذارد. اشكال عمدهاى كه بر نظارت هاى كنونى بر مديريت ها وجود دارد اين است كه تمركز بيش تر بر روى صرف هزينه ها و امور مالى است در حالى كه مديريت در پرتو شاخص هاى علم مديريت مىبايست ارزيابى شود و اين شاخص ها بسيار جامع و فراگير است و از منابع انسانى تا نحوه صرف هزينه ها و بهبود امور را شامل مىشود. معيارهايى كه مىتوان براى مديريت رسى نام برد عبارتند از:
1ـ وضعيت يادگيرى و رشد: يعنى آن مديريت چقدر توانسته ايجاد ارزش كند؟ چقدر ارزش هاى موجود را ارتقاء داده است؟ رغبت سازمان او به فعاليت هاى آتى و اميد به رشد چه ميزان است؟
2ـ فرآيند هاى داخلى: مديريت مورد نظر از ديدگاه كيفيت، كارايى و پاسخگويى به مخاطب در چه وضعيتى است؟ آيا در سطح مورد انتظار كه قبلاً به او ارائه شده مىباشد؟ چقدر توانسته به ترغيب مثبت اذهان عمومىو مخصوصاً مخاطبان خود نسبت به فعاليت هاى موجود بپردازد؟ آيا ذهنيت مثبتى از آن مديريت وجود دارد؟
3ـ فرآيند هاى ساختارى و سازمانى: انطباق بوروكراسى و ساختار سازمانى با اوضاع محيطى از شرايط اساسى موفقيت مديريت مىباشد. نحوه استفاده از گروه هاى كارى و تيم هاى كارى، ميزان تطابق شغل با شاغل، ميزان ارتباط برنامه ها با اهداف اصلى آن مديريت، نحوه ارتباطات رسمىو غيررسمىاز جمله موارد بررسى در اين زمينه است.
4ـ تفكرات علمىو دينى مدير: وقتى كه انسانى براى هدايت و اداره امور ديگر انسان ها گمارده مىشود ديگر نحوه تفكر او شخصى تلقى نمىشود زيرا تحت اين تفكر مىخواهد عدهاى را هدايت كند. يعنى تعيين مسير و نحوه رسيدن به هدف را او تعيين خواهد نمود. در اين زمينه لازم است ناظران به روند فكرى مدير نيز بپردازند. در بعد دينى مىتوان از طريق شاخص اصلى تقوا به اين ارزيابى پرداخته شود. تقوا يعنى تصميم گيرى مطابق با شرع، رفتار و سيره رسول و ائمه اطهار و طبق قرآن قدرت تشخيص حق از باطل. در بعد علمىنيز مىتوان براساس شاخص هاى فنى، انسانى و ادراكى به ارزيابى مدير پرداخت. مهارت فنى در زمينه بهبود فرآيندها، روش ها و رويه هاى كارى مىباشد. مهارت انسانى در زمينه بهبود ارتباطات سازمانى، نحوه نفوذ در آراء كاركنان و رهبرى آن ها مىباشد و مهارت ادراكى به قدرت درك مسايل و تصميم به موقع و حل مشكلات برمىگردد.
يكى از نقاط كليدى در مديريت رسى اين است كه ارزيابان به نحوه نظارت و سازوكارهاى مدير براى نظارت توجه داشته باشند. اگر مديريتى براى نظارت بر مجموعه خود از نظام مشخصى استفاده ننمايد و مجموعه را به حال خود گذارده باشد، در واقع يكى از قسمت هاى اصلى وظايف خود را انجام نداده است.
اهداف مديريترسى
1ـ بهبود مديريت
2ـ بهبود ارزيابى كيفى
3ـ ارائه پاداش هاى اجرائى مناسب تر
4ـ شناسايى عوامل بالقوه
5ـ ارائه بازخورد بهتر
6ـ كمك به برنامه ريزى نيروى انسانى
7ـ ايجاد ارتباطات مناسب سازمانى
مديريترسى درصدد ارزيابى ميزان عملكرد در يك مدير در حدود نيل به هدفى است كه مدير، مسئووليت آن را عهدهدار مىباشد. حال اين سؤال مطرح مىشود كه آن چه هست بايد ارزيابى شود يا آن چيزى كه بايد باشد؟ متأسفانه سيستم هاى ارزيابى نشان دهنده عدم توجه كافى به اين مطلب بوده است. ارزيابى مديريت بايد هم نتيجه عملكرد در انجام اهداف و برنامهها را، و هم عملكرد بعنوان يك مدير را، در انجام وظايف مديريتى ارزيابى نمايد.
اگرچه دست يابى به هدف ها دليل و گواهى بر توانايى مدير است اما اين امر بوسيله ارزيابى مدير به عنوان يك مدير كامل مىگردد. هر كس بايد اين واقعيت را بپذيرد كه مديران در هر سطحى داراى وظائف غيرمديريتى نيز مىباشند. اين بدين معنى است كه آنان براساس درك و قبول وظائف مديريتى از قبيل برنامه ريزى، سازماندهى، رهبرى و كنترل ارزيابى شوند.فعاليت ارزيابى مديران (مديريت رسى) از چند طريق مىتواند انجام شود كه عبارتند از:
1ـ از كاركنان خواسته شود كه مدير خود را ارزيابى نمايند.
2ـ از مدير مافوق خواسته شود كه مدير تحت سرپرستى خود را ارزيابى نمايد.
3ـ از طريق نحوه برخورد مدير با وقايع اضطرارى و حساس، سطح كيفى مديريت او سنجيده شود.
4ـ از مدير هم سطح، خواسته شود كه يك ارزيابى فردى يا گروهى رابراى مدير موردنظرانجام دهند.
شايان ذكر است كه روش ارزيابى افراد مافوق به وسيله كاركنان معمولاً مؤثر نبوده است. به رغم محرمانه بودن ارزيابى آنان، كاركنان تمايلى به پذيرش آن ندارند. در نتيجه در ارزيابى مافوق خود عملاً با شكست مواجه مىگردند. در بسيارى موارد مديران مورد احترام كاركنان بوده و انتقاد از او غيرمنطقى، ناخوشايند، بيهوده و دردسرساز تلقى مىشود. همچنين تجربه كاربرد ارزيابى از طريق همتاى مدير نيز كاملاً مؤثر نبوده است. اين روش باعث نشر شايعه ارزيابى بر مبناى رابطه و دوستى آنان مىشود و نيز مدير همتا اين احساس را دارد كه ارزيابى شونده، روزى ارزياب او خواهد بود.
مديريترسى، رويكرد كيفى به ارزيابى مديران
بعضى سازمان ها اهميت ارزيابى كيفيت يك مدير را دريافته اند. هر چند كه تعداد اين سازمان ها محدود است. براى برخى از اين سازمان ها ارزيابى در زمينه هاى برنامه ريزى، سازماندهى، رهبرى و كنترل، قانعكننده مىباشد. برخى ديگر ارزيابى مدير را براساس نقش هاى مديريتى از قبيل نقش هاى ارتباطى، اطلاعاتى و تصميم گيرى قرار داده اند و برخى ديگر اين زمينه ها را به دسته هاى ديگر از جمله: »ساماندهى"، "انتصابات شغلى"، "روشن نمودن مسئووليتها و اختيارات كاركنان" و "مأموريت" تقسيمبندى مىنمايند. اصول و مبانى مديريت در اين جا به عنوان استاندارد تلقى مىشود. اگر اين اصول، اساس و پايه قرار داده شود، به همان صورت كه در شرايط و فرهنگ هاى متفاوت و وسيع مديريت مشاهده شده است، مىتواند به خدمت گرفته شود. به عنوان مثال در زمينه برنامهريزى يك مدير، مىتوان سؤالهاى زير را طرح كرد:
ـ آيا براى حيطه مديريت خود اهداف طولانى مدت و كوتاه مدت در شرايط متفاوت را كه به طور مثبت در ارتباط با اهداف مديران مافوق و سازمان باشد، تعيين كرده است؟
ـ آيا نقش خط مشى هاى سازمان در تصميم گيرى را مىداند كه كاركنان نيز آن را درك كرده اند؟
ـ آيا برنامه ها را به صورت دوره اى كنترل مىنمايد ؟
ـ آيا براى انتخاب راه ها به محدوديت ها و شرايط اضطرار در حل مشكل توجه مىكند؟ و در زمينه سازماندهى مىتوان اين سؤالات را مطرح نمود:
ـ آيا براساس نتايج مورد انتظار از كاركنان، تفويض اختيار مىكند؟
ـ آيا از تصميم گيرى در زمينه هايى كه به كاركنان تفويض اختيار شده خوددارى مىنمايد؟
ـ آيا به طور منظم به كاركنان آموزش مىدهد؟
ـ آيا از هماهنگى ميان واحدهاى مختلف تحت مديريت خود اطمينان دارد؟
به طور مشابه در زمينه هاى رهبرى و نظارت آن مدير، نيز مىتوان سؤالات مناسبى طرح نمود. براى بهتر شدن ارزيابى، لازم است كه از قبل توسط آموزشهاى لازم و كافى به ارزيابان ارائه شود.
تنگناهاى مديريت رسى
گستردگى و پراكندگى واحدهاى نظارتى از بعد ساختارى، تنوع وظايف و اهداف در ايجاد يك نگاه واحد به امر نظارت و كنترل در كشور، دشوارىهايى ايجاد كرده است. از جمله سازمانها و دستگاه هايى كه در كشور در اين زمينه فعاليت دارند عبارتند از: ديوان عدالت ادارى، سازمان بازرسى كل كشور، ديوان محاسبات عمومى، سازمان مديريت و برنامه، معاونت هزينه وزارت امور اقتصادى، سازمان حسابرسى، وزارت دادگسترى، مؤسسه حسابرسى مفيد راهبر و....
هر چند هر يك از اين سازمان ها داراى اهداف مختص خود بوده و در برخى موارد اهداف متفاوتى را دنبال مىكنند ولى برخى مشكلات از قبيل موارد زير مشاهده مىگردد:
1ـ عدم پويايى سازمان هاى نظارتى به دليل نبود نظام تبادل اطلاعات بين آنها
2ـ عدم هماهنگى ميان سازمان هاى نظارتى در دسترسى به اهداف
3ـ وجود شكاف بين سازمانهاى نظارتى و دستگاههاى اجرايى
4ـ عدم وجود معيارهاى روشن و مشترك
5ـ تلقى وجود نظارت بازدارنده، غيركارا و دوباره كار
6ـ وجود اختلاف و فقدان اجماع نظر حتى در مباحث اصلى
7ـ حجيم شدن دستگاه هاى نظارتى و در نتيجه كم شدن كارايى آنها
مىتوان با تجميع و هماهنگى بيشتر بين مسئولان هر يك از دستگاه هاى نظارت كننده فوق به تقويت نقاط قوت نظارتى پرداخت.
براى تقليل ذهنى بودن و ابهام در تشخيص درجه كيفى مدير، بهتر است موارد زير لحاظ شود
الف) ارزيابى نهايى به صورت سالانه بوده و نمونه هايى از نتايج وقايع حساس كه مدير با آن دست و پنجه نرم كرده است، عنوان شده باشد.
ب) هميشه ارزيابى به وسيله مدير مافوق نيز ارائه شود.
ج) ارزيابان مطمئن گردند كه نتيجه فعاليت آن ها و ارزيابى خودشان توسط شخص يا نهاد ذيصلاح، بىطرف و غيروابسته به مورد ارزيابى، بررسى خواهد شد و به نتيجه خواهد رسيد.
شناخت محدوديتهاى نظارتى
واقعگرا نبودن، غيرقابل دسترسى بودن اهداف، عدم وجود معيارهاى مناسب وعدم مشاركت كاركنان در امور مربوط از جمله محدوديت هاى سر راه نظارت مؤثر است. ديگر محدوديت ها عبارتند از:
الف) محدوديتهاى ادراكى نظارتكننده
اصلى ترين نارسائى ارزيابى در سطح مديران، ذهنى بودن آن است. ذهنى بودن برخى از نقاط كنترل غيرقابل اجتناب است به هر حال هر قدر سيستم نظارتكننده نسبت به محدوديت هاى خودآگاهى داشته باشد، ميزان كارايى و اثربخشى او بيشتر خواهد بود. معمولاً سه نوع محدوديت ناشى از مشكلات ادراكى از جانب نظارتكنندگان احتمال دارد كه عبارتند از: عدم تمايل به دادن امتياز سطح بالا، تمايل به امتيازدهى حدوسط و تمايل به امتيازدهى سمت پايين
ب) محدوديت نگرشى به نظارت بر مديريتها
غالباً موضوع نظارت بر مديران تنها از زاويه مالى تلقى و مطرح مىشود كه در واقع اين طرز تلقى درست نيست. مىتوان در اين مقدمه از واژه "مديريترسى" مانند "حسابرسى" استفاده نمود. زيرا اگر يك مدير را براساس تشخيص اولويتها، صحت تصميمگيرى ها و درستى قضاوتهايش ارزيابى كنيم، در آن صورت خيلى بهتر مىتوانيم نسبت به عملكرد او نظر بدهيم. قبل از هر چيز بايد اعتقاد و باور به صحت عمل و احترام به قوانين را در مديران تقويت نماييم.
محدوديت ديگر، فقدان دامنه مسئوليت ها و اختيارات يك مدير است و تناسب ميان اين دو كه باز هم به آن كمتر عنايت شده است. غالباً با يك نگرش نادرست مجموعه گسترده اى به مدير سپرده مىشود، اما اختيارات لازم به او تفويض نمىشود، زيرا به عنوان مثال از اين اختيارات توسط مدير مشابهى در گذشته بهره بردارى نادرست شده است.
بى شك با نظر سليقه اى نمىتوان به يك سيستم كارآمد نظارتى دست يافت. پايبندى به اجراى مقررات بايد تقويت شده و به صورت وظيفه عمومىمديريتى تلقى شود.
نگرش دستگاه يا واحد نظارت كننده بايد تقويت كننده فعاليت هاى مثبت شود. اگر مديريت، نظارت خود را ملزم به بازگو كردن حركت هاى روبه رشد و اصولى نكند نخواهد توانست مأموريت خود را به طور كامل انجام دهد. جابجايى زياد و غيرمتعارف مديران سبب مىشود مديران با فرهنگ و قوانين حاكم بر كاركرد سازمان جديد آشنايى لازم بدست نياورند و حتى در مواردى نادانسته مرتكب قانونشكنى شوند.
ج) محدوديتهاى قانونى
نقص در تدوين قوانين، اجراى آن را با دشوارى روبرو مىسازد و نشان مىدهد كه قوانين موضوعه با واقعيت هاى جامعه سازگارى ندارد. تعدد قوانين از احترام به آن در جامعه مىكاهد همانطور كه نبودن روحيه و فرهنگ نظارت اجتماعى برشمار قانون شكنى ها مىافزايد.
در برخى قوانين، تنبيه ها آنقدر سخت است كه مدير مىداند چنين تنبيه سختى هيچگاه به اجرا نمىرسد بنابراين به صلاح اوست كه آن خطاى كوچك را مرتكب شود اما كارش را پيش ببرد. نارسى هايى كه در قانونمندى هاى خشك و بدون انعطاف وجود دارد، موجب مىشود كه تأثيرات انگيزشى كه براى تحرك مجموعه لازم است، ايجاد شود.
شناخت مغايرت هاى برخى قوانين با يكديگر نيز بسيار با اهميت است. به عنوان مثال ممكن است در بودجه مصوب مجلس يك شركت بتواند به ميزان معينى دلار هزينه كند اما مدتى پس از ابلاغ بودجه، مقرراتى وضع مىشود كه استفاده از بودجه ارزى را محدود يا حتى منتفى مىكند. به هر حال دستيابى به اهداف در عين رعايت قوانين و مقررات، صحت كار سيستم نظارت شونده را نشان مىدهد.
د. محدوديت ها مرتبط با شايستگى
در صورتى كه انتخاب و ارتقاء مديران در جامعه تابع يك سلسله نظام روشن، منطقى و متناسب با پيچيدگى امور اقتصادى، اجتماعى و تخصصى فعاليت هاى امروز كشور و جهان شود، قطعاً بخش عمدهاى از نظارتها و ارزشيابىهاى مورد نياز به صورت نهايى در آمده و توجه مديريت ارشد كشور بيش تر بر اعمال نظارتهاى عالى در جهت بهبود كيفيت فرآيند، سياست گذارى، برنامه ريزى و تحقق اهداف متعالى تر مبذول خواهد گرديد.عمده ترين عوامل مرتبط با شايستگى نيروى انسانى شامل سياست هاى ضعيف پرسنلى، مقاومت در برابر تغيير سازمانى، فقدان رقابت سالم، ابهام در دستورالعمل ها، وجود واحدهاى موازى و عمل فعاليت، كم حوصلگى پرسنل، عدم امنيت شغلى و سطح هزينه زندگى است.
پاسخگويى و سيستم مديريت نظارت و كنترل كارآمد
در واقع پاسخگويى براى يك مديريت نظارتى كارآ، از وظايف اصلى است. با توجه به تأكيد بر پاسخگويى مديريت ها كه در سال 83 توسط مقام معظم رهبرى اشاره شده است، اهميت اين امر بيش تر مشخص مىشود. پاسخگويى هر سازمانى بايد مورد سؤال باشد. همه بخش هاى دولت به رهبرى و نهايتاً به مردم پاسخگو هستند. مسأله پاسخگويى زمانى مهم ترين موضوع مطالعات مديريت مؤسسات عمومىو نهادهاى قانونى بود كه حتى مسأله مالكيت بعد از آن طرح شد و اكنون نيز نگرانى درباره پاسخگويى به قوت خود باقى است.
مشكلات پاسخگويى موجبات عدم كارايى را پديد مىآورد. آهارونى مىگويد: "كارآفرينان مؤسسات دولتى را به علت عدم پاسخگويى به مردم، بسيار ديوانسالارانه مىدانند." به هر حال مؤسسات دولتى به دليل جدايى مالكيت از كنترل، داراى مشكل پاسخگويى مدير به عنوان نماينده مالكان هستند. مديران بخش عمومى (دولتى) غالباً به عنوان افرادى با ريسك پذيرى اندك، خواستار زندگى آرام، بدون پاداش كافى يا تنبيه شديد تلقى مىشوند. بخشى از دليل اين طرز تلقى، ناشى از نبودن اخراج به عنوان تنبيه و كم اهميت بودن شكست چنين سازمانهايى است. در اين بخش مديران مىتوانند دولت را به خاطر هر كمبودى متهم كنند و سرزنش نمايند. معمولاً سياستمداران و ادارات مركزى مدعى اند كه كنترل كافى وجود ندارد. حال آن كه مديران دستگاه هاى زيرمجموعه ادعا مىكنند كه دخالت هاى بسيارى در حوزه اختيارات آنها صورت مىگيرد. در اين زمينه و در جهت افزايش كارايى مديريت نظارت و كنترل، به بهبود بيش تر ارتباط با مردم پرداخته شود. استفاده از نظرات عمومىمردم هنگام تعارض در پاسخگويى يك سازمان مىتواند راهگشاى مناسبى براى ناظر و داور باشد.
سيستم هاى نظارتى بايد توجه داشته باشند كه يكى از وظايف اصلى همه دستگاهها پاسخگويى مستقيم به مردم است و اين در نظرات نوين مديريتى تأييد شده است.
ويژگى هاى نظام مديريت نظارت اثربخشى
لوتانز در مطالعات خود جهت تشريح اثربخشى مديريت نظارتى دو معيار به كار گرفته است:
الف) تحقق اهداف سازمان با استانداردهاى كمىو كيفى بالا.
ب) ايجاد رضايت و تعهد كارى در كاركنان.
در سنجش اثربخش، بايد به ابعاد عملكرد بر مبناى ساختار، استراتژى، سيستم هاى موجود، مهارتهاى كاركنان و سبك و لغزشهاى مشترك در سازمان توجه داشت. برخى از اصلى ترين عوامل مؤثر در شناخت اثربخشى يك مديريت نظارتكننده عبارتند از:
1ـ شاخص ها براساس اهداف و استراتژى ها باشد.
2ـ عينى و ملموس و قابل پذيرش باشد. (قابل سنجش و قابل حصول باشد)
3ـ از قبل توقعات مورد نظر از سيستم نظارت شونده به او گوشزد شود.
4ـ انتخاب نظارت كنندگان شايسته (داراى دانش و بى طرفى)
5ـ نتايج نظام نظارت و كنترل مشخص باشد و باعث افزايش خلاقيت و توسعه سازمان شود.
6ـ دقت و صحت گزارش دهى
7ـ بموقع بودن گزارش ها و رسيدگى ها
8ـ مبتنى بر هدف و برنامه باشد
9ـ معقول و قابل درك بودن
10ـ مقرون به صرفه باشد.
11ـ كنترل بايد در نقاط استراتژيك انجام شود زيرا نظارت بر كل فعاليت ها ممكن و ضرورى نيست.
12ـ انعطاف پذير باشد يعنى با تغييرات سازمانى تنظيم شود.
13ـ تفاوت هاى محيطى هر سازمان در آن ملحوظ باشد.
14ـ متناسب با پست هاى مختلف سازمانى باشد.
15ـ چرخه تجديد نظر در آن لحاظ شده باشد.
16ـ از پشتوانه سيستم آمار و اطلاعات مفيد بهره مند باشد.
نظارت كارآمد از ديدگاه نهج البلاغه
يكى از راههاى رسيدن به كارآمدى، مخصوصاً در بعد نظارت و كنترل، بهره گيرى از نظرات ارزشمند آيين اسلام است. در اين نوشته تنها به برخى نكات مرتبط با اين بحث كه در سخنان گرانبهاى امام على(ع) آمده است پرداخته مىشود. در بررسى كلى اين كتاب ارزشمند آنچه به ذهن خطور مىكند موضوع سفارش و اندرز، امر به معروف و نهى از منكر است. اين امر نشان مىدهد كه هر قدر نظارت كنندگان، نظارت شوندگان را به انجام عمل نيك و بازداشتن از اعمال ناپسند وادارند احتمال به وقوع پيوستن تخلف كمتر خواهد شد، البته خود نظارت كنندگان نيز هم از سوى نظارت شونده و هم از سوى ديگر مراجع ديگر مىبايست ارزيابى شوند.
شاخص هاى مديريت رسى از ديدگاه امام على(ع)
1ـ عدالت و عدالت ورزى
2ـ شايسته سالارى
3ـ تجربه گرايى
4ـ ضابطه مندى و قانون گرايى
5ـ مسئوليت شناسى و امانت دارى
6ـ نظارت و كنترل
7ـ الگو بودن و ساده زيستى
8ـ كفاف و پرهيز از اسراف
مزيت اصلى اعمال چنين روشى، افزايش آگاهى نسبت به راه درست، شناخت بهتر خطا، همه گيرشدن اصلاح و بازداشتن از انحراف مىباشد. به طور كلى از كتاب نهج البلاغه موارد مرتبطى با مديريت نظارت و كنترل مشخص مىشود. از جمله موارد ذيل:
1ـ معيار و شاخص قرآن است (خطبه 125)
2ـ عيبجويى كردن، كارا نيست (خطبه 142)
3ـ تقوا معيار كارگزاران است (سفارش 157)
4ـ وجود اعتماد لازم است (سفارش 25)
5ـ عدم اختلاف بين گفتار و كردار (پيمان 26)
6ـ انجام كنترل هاى نامحسوس
كارآمدترشدن نظارت با بهره از بيانات مقام معظم رهبرى
در اين راستا و براساس سخنان ارزشمند ايشان مىتوان معيارهاى ذيل را براى ارزيابى مؤثر مديريتها، استخراج نمود:
1ـ اغتنام فرصتها
2ـ انتخاب عناصر كاردان
3ـ نظارت دائم و دقيق بر مجموعه
4ـ تمركز بر مسايل مهم از جمله اشتغال، پيوند صنعت و دانشگاه، خودكفايى
5ـ جلوگيرى از طول كشيدن طرح ها
6ـ پرهيز از اشرافى گرى مسؤولان
7ـ پرهيز از گفتارهاى تشنج آفرين
8ـ عدم تبديل دستگاه هاى دولتى به محل فعاليت هاى حزبى
9ـ ايجاد هماهنگى بين دستگاه ها
10ـ پاسخگويى به معناى استدلال قانع كننده
نتيجه:
مديريت نظارت و كنترل به عنوان يكى از نظام هاى مهم مديريتى مىبايست با تغييرات محيطى همسو باشد. آنچه كه در يك محيط نظارتى كارا به چشم مىخورد، وجود نفع و فايده بيش تر از هزينه آن، مرزهاى مشخص و روشن نظارتى، شاخص هاى منطقى، پويايى و فرهنگ شناسى مىباشد. موفقيت و مطلوبيت هر نظام منوط به وجود خواص و ويژگى هاى مطلوب در اجزاء آن مىباشد. اجزاء اصلى نظام ارزيابى مشتمل برمعيارها، شاخص ها، روش ها، موقعيت زمانى و مكانى و اهداف است. وجود ويژگى هايى از جمله رعايت موارد قانونى در روشهاى انجام نظارت و ارزيابى، ايجاد محتوى و مستندسازى و ثبت و ضبط سوابق، مهارت و تخصص ارزيابان، باعث افزايش كارايى اين سيستم خواهد شد. برآيند مهم از كاركردهاى چنين سيستمى، تغيير سمت و سو ارزيابى از قضاوت و امتيازدهى براساس ديدگاه سلسله مراتبى (از بالا به پايين) به كمك، مشاوره و ارائه خدمات به ارزيابى شونده به منظور بهبود توانايى مىباشد و در اين حالت نظارت كنندگان به عنوان مربيان شناخته مىشوند كه به دنبال بهبود توانايى ارزيابى شوندگان هستند. اين ديدگاه تعامل مؤثر در سازمان را فراهم مىكند كه اين تعامل مؤثر به نو به خود تحقق اهداف سازمانى را تسهيل مىنمايد.
پيشنهاد
اعمال سيستم نظارتى مؤثر نيازمند مديران باتجربه، مسئووليتپذير و متخصص است. آموزش حين خدمت مديران و انتصاب افراد شايسته بامهارت و دانش كافى در اين زمينه لازم به نظر مىرسد. مقدمترين فعاليت يك سيستم نظارت نيز تعيين اهداف مىباشد. بنابراين مىبايست در ابتدا به تعيين اهداف اصلى و فرعى پرداخته شود و حيطه نفوذ هر يك از فعاليت هاى نظارتى در هر دستگاه مشخص گردد.
هميشه اين خطر وجود دارد كه نظارتكنندگان، روشهاى نظارتى را بدون درك آنها، انتخاب نمايند. هيچ گونه از روش هاى ارزيابى مديريت به خودى خود كافى نيست. آنها نياز به رهبرى، كاربرد هوشمندانه و چندگانه، استعداد و صبر و حوصله دارد.
هيچ شك و شبه اى نمىباشد كه اگر ما بخواهيم در يك مؤسسه، مديران با صلاحيت داشته باشيم لازم است كه از ابتداى انتخاب، مدير از سوى ارزيابان، صحيح، كارا و تأييد شده باشد.
فهرست منابع:
1ـ بيانات رهبر انقلاب در ديدار مسؤولان نظام، اطلاعات، 15/9/79، ش 22077
2ـ تسليمى، محمد سعيد، مديريت تحول سازمانى، چاپ اول، نشر سمت، تهران 1380
3ـ رابينز، استيفن پى، مديريت رفتار سازمانى، چاپ اول، انتشارات سمت، تهران 1377
4ـ رونق، يوسف، مطالعه كار و استاندارد شغل، مؤسسه عالى پژوهش مديريت و برنامه ريزى، تهران 1380
5ـ رهنورد، فرج اله، آشنايى با نظام پذيرش پيشنهادها، چاپ دوم، مركز آموزش مديريت دولتى، تهران 1378
6ـ رهنورد، فرج اله، آشنايى با نظام پذيرش پيشنهادها، چاپ دوم، مركزآموزشى مديريت دولتى، تهران 1378
7ـ زاهدى، الوانى و فقيهى، فرهنگ جامع مديريت، چاپ اول، دانشگاه علامه طباطبايى، تهران 1376 )نامه 5، 53، خطبه 200، نامه 21 )
8ـ سلطانى، ايرج، مديريت عملكرد بسترساز پرورش منابع انسانى، چاپ اول، اركان، اصفهان 1381
9ـ نهج البلاغه، ترجمه ناصر احمدزاده، چاپ اول، نشر اشرفى، تهران 1379
10ـ محمدى رى شهرى، محمد، رهبرى در اسلام، چاپ اول، دارالحديث، قم، 1375
11ـ هيوز، اوئن، مديريت دولتى نوين، نگرش راهبردى سيرانديشه ها، ترجمه الوانى، خليلى و معمارزاده، چاپ سوم مرواريد، تهران، 1380
Alexander, Filinkor, Risk Analysis, chapman & Hall, London, 4002
Cherl simrell king & others, Towad Authentic Participation in public Adminstration, Public Administration Review, Now, vol 58, Jul 1993
F. Casio, Managing Human resources, Productivity, Quality of work life, Profits, 4th ed, MCGrawـHill, 1995
Easterby, Mark, Evaluating Management , development, Aldershot, Hamshire, Gower, 4991
lorange, peter, strategic planning and control, cambridge, Mass
Black well Business, 3991
Zink, k.J , succesful TQM & Total Quality Mangement, Hamshire, Gower 7991
پاورقىها:
------------------------
1ـ Planning
2ـ organizing
3ـ leader ship
4ـ control
5ـ Appraizing
6ـ Inspection
7ـ Evaluating
8ـ Efficiency
9ـ Effectiveness
10ـ Authority
11ـ Responsibility
12ـ Forward contrd
13ـ Backforward control
14ـ Quality
15ـ Kaizen
16ـ Total Quality Management
17ـ Self controling
.....................................................................
منبع: مجموعه مقالات سومين همايش نظارت كارآمد
شنبه 22 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]
-
گوناگون
پربازدیدترینها