واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ايران :تو از اقتصاد چه مى دانى؟ دنا درفشى چقدر پول توى جيبت هست؟ چقدر پول توى خانه دارى؟ حساب بانكى هم دارى يا نه؟ اگر قرار بود يك ميليون تومان پول را يك روزه خرج كنى، چه مى كردى؟ آيا تا به حال فكر كرده اى كه براى اين مسائل هم كه شده بايد از اقتصاد سر دربياورى؟ چگونه مثل آب خوردن پول خرج كنيم؟ اين روزها هر جا بنشينى از تاكسى گرفته تا مهمانى و جمع هاى كوچك دوستانه يكى از بحثهاى پرطرفدار بحث اقتصادى است. آدمها جورى در مورد اقتصاد بحث مى كنند و تئورى مى دهند كه اصلاً باور نمى كنى اكثر آنها حتى تعريف اقتصاد را هم نمى دانند. اقتصاد همه گير شده چون تنها موردى است كه فقير و دارا با آن دست به گريبانند و بايد به آن توجه كنند. تجار بايد از اقتصاد سر دربياورند تا درست سرمايه گذارى كنند و باقى بمانند. كارمندان بايد بتوانند بين حقوق دريافتى خود و هزينه هاى سرسام آور خانه رابطه درستى برقرار كنند و افراد كم درآمد هم بايد از همان دخل و خرجى كه دارند مطلع باشند. اين نوع اطلاعات و آگاهى از وضع مالى خود، يك نوع اقتصاد سنتى است كه از زمانى كه بشر به وجود آمد و جامعه تشكيل شد، رواج پيدا كرد ولى براى امروز با اين پيشرفتها و ايجاد فضاهاى كاملاً جديد اقتصادى، كار بيشتر از قبل سخت شده ولى جالب است كه جوانان كمتر از قبل سعى در سردرآوردن از اين قضايا مى كنند. فرزند نوپا بورس يكى از همان فضاهاى جديد با قدمت كم ولى تأثير بسيار زياد در اقتصاد هر جامعه است. جوانان در اين عرصه بيشتر از ديگران وارد شده اند. شايد به دو دليل اول آنكه جوان به اقتضاى جوان بودنش به دنبال تنوع و كشف ناشناخته هاست. دوم آنكه با توجه به نياز ريسك پذيرى بالاى بورس، جوانان در اين مورد هم تواناتر از بزرگترهاى خود عمل كرده اند. در بين جوانان بورس باز اصطلاحاتى رد و بدل مى شود كه نشان از اطلاعات بالاى آنها در اين رشته دارد ولى كمى آن طرفتر روبروى ساختمان بورس اوراق بهادار اوضاع خيلى متفاوت است، كمتر كسى پيدا مى شود كه در مورد اقتصاد چيزى بداند. از يكى از آنها مى پرسم: «به نظرت اقتصاد يعنى چه؟» ساختمان روبرو را نشان مى دهد و مى خندد: «يعنى همين، ما كه از اقتصاد و تورم و ... فقط همين ساختمان را مى شناسيم كه آن هم هيچ فايده اى براى من يكى نداشته.» از سوم راهنمايى به بعد كار كرده و بزرگترين آرزويش خريدن يك موتور براى مسافركشى است. اقتصاد را روزنامه ها باب كردند براى شنيدن صداى مردم بهترين جا تاكسى است. در بين خطى هاى تجريش به دنبال يك راننده جوان گشتم و بعد از اينكه نوبتش شد سوار ماشين شدم. به محض اينكه از اقتصاد حرف زدم انگار داغ دلش تازه شود، گفت: «اقتصاد يعنى بدبختى، اين كه مى بينيد مى گن اقتصاد، اقتصاد، تازه مد شده، از وقتى گفتن به اقتصاد بايد توجه كرد، وضع مالى ما يكى بدتر شد. كاشكى كسى كاربه كارش نداشت.» از او مى پرسم: «شما كه هر روز اين همه در مورد تورم حرف مى زنيد، مى دانيد يعنى چه؟» - :«تورم يعنى قيمت بالاى همه چيز، وقتى دقيقه به دقيقه قيمتها بالا بره مى گن تورم داره» مى پرسم: «به نظر شما چرا بايد جوانان با اقتصاد آشنا باشند؟» -: «اصلاً براى چى بايد با اقتصاد آشنا باشند. وقتى پول توى جيبشان نيست، چرا بايد بنشينند فكر كنند چطورى خرجش كنند!» مرد ميانسالى كه پشت نشسته بود و تا حالا فقط گوش مى داد، گفت: «خانم ! به نظر من شما به جاى اينكه در مورد اقتصاد بنويسيد، بريد راجع به مشكلات مردم كه تمامى ندارد بنويسيد، اصلاً اين كلمه اقتصاد از توى همين روزنامه ها باب شد.» بعد از كمى كلنجار توانستم يكى از جوانان دلارفروش در منوچهرى را متقاعد كنم كمى با هم حرف بزنيم. مى گفت: «اقتصاد چيز خوبيه! اونهايى كه اون بالا نشسته اند از اين كلمه استفاده هاى زيادى مى كنن. يك روز مى گويند رشد داشته، ما خودمان را كه نگاه مى كنيم وضعمان عوض نشده، يك روز مى گويند نفت بالا رفته وضع اقتصادى خوب مى شه باز هم ما كه چيزى نديديم. البته دولت جديد گفته مى خواهد پول نفت را وارد سفره ها كند.» حالا چه اتفاقى بيفتد خدا مى داند. از او مى پرسم: «تورم يعنى چى» مى گويد: «گرونى، گرونى باز هم گرونى» نادر فوق ليسانس انرژى اتمى است و پسر باهوشى به نظر مى رسد او در مورد تورم مى گويد: «والا دقيق نمى دونم ولى شايد در تورم دو نمودار عرضه و تقاضا آنجايى كه بايد به هم برسن نمى رسن، به هر حال مى دانم كه اصلاً چيز خوبى نيست». وى در مورد اقتصاد هم نظرى دارد: «دولت بايد تكليف خودش رو روشن كند، اگر به اين همه متخصص نياز نداره، چرا پذيرش مى كنه، وقتى دانشگاهها نيروى متخصص رو بيرون از دانشگاه بفرستند اونها ديگر نمى تونن كارهاى قبلى رو انجام بدن، بايد بتونن به اندازه وقت و كارى كه براى درس خواندن گذاشتن درآمد داشته باشند كه ندارند و همين موضوع باعث مى شه سرخورده بشن، اين موضوع توى اقتصاد ما واقعاً دخيله. چون دولت داره سرمايه گذارى مى كنه اين آدمها تعليم ببينن درصورتى كه براى آنها كارى ندارد.» يك اقتصاددان توى راهروهاى يكى از دانشكده هاى اقتصاد جايى كه پراز اقتصاددانان است يكى از استادان اين رشته را پيدا كردم و از او در مورد بى علاقگى جوانان نسبت به اقتصاد پرسيدم. جواب داد: «دلايل فراوانى دارد، اقتصاد رشته سخت و خشكى است و خيلى از دانشجويان رشته خودش هم از آن فرارى اند، چه برسد به ديگران. در ضمن با توجه به وضع اقتصادى بدكنونى كشور ما اكثر جوانان اين را پاى بدى اقتصاد مى گذارند و از آن گريزانند. در ضمن به نظر من جوانان امروز با توجه به امكاناتى كه دارند، كمتر از گذشته در تمام علوم كنجكاوى مى كنند.» او استاد اقتصاد است و تورم را تعريف مى كند: «تورم يعنى بالارفتن سطح عمومى قيمتها كه اين موضوع با بالارفتن قيمتها متفاوت است.» وارد يكى از كلاسها مى شود. سعى دارد اين روابط را برايم روى نمودار كشيده و نشان دهد من هم به دنبال بهانه براى اتمام صحبتها و ترك آن مكان. شايد وقتى ديگر جوانان ايرانى از اقتصاد خيلى كم مى دانند، در صورتى كه در دنياى امروز اقتصاد جزء علوم پايه شناخته شده. پول چيزى است كه بايد بلدباشى دربياورى ولى مهمتر از آن اينكه بايد بهتر بلد باشى چطور و كجا و چگونه آن را خرج كنى و اين فاكتورها فقط مربوط به اقتصاد و دانستن از اقتصاد است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 524]