واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
- قتل، کلمه منحوسی است... مثل جنگ. آنکه زمینه قتل را فراهم میکند مثل زمینهساز جنگ، نفرت برانگیز استآنها که برای باز کردن روزنهای برای زندگی شهلا در آن سحرگاه سرد پاییز، به محوطه بیرون زندان اوین رفته بودند، خود هم میدانستند که دیگر امیدی به زندگی این زن بخت برگشته نباید داشته باشند؛ اما آنها آنجا بودند چون ضمیر ناخودآگاهشان چنین دستور داده بود. مریلا زارعی یکی از افرادی بود که با امید به زندان رفت و 6 صبح، ناامید به خانه بازگشت. او هیچ تعهدی به شهلا نداشت؛ اما در برابر حس انساندوستی خودش متعهد بود و برای ارضای همین حس بود که ساعت 4 بامداد به محوطه بیرون زندان رسید. او و همه آنها که با احساسات پاک انساندوستانه به پای مادر لاله افتادند، فقط میخواستند راهی باشند برای ادامه زندگی شهلا؛ اما سرنوشت، نوشته شده بود.شهلا اعدام شد تا رمز و راز این پرونده که پس از 8 سال به هیچ نقطه معینی نرسیده بود، با خود او دفن شود. این زن، به خواسته عشق ابدیاش که میخواست بعد از گذشت یک سال، پرونده قتل همسرش دارای متهمی شماره یک شود، پذیرفت که قتل کرده؛ غافل از آنکه خود، مقتول بود. او مقتول عشقی بود که بی دلیل پایهگذاری شده بود؛ اما کیست که نداند عشق را نمیتوان به افسار کشید؟شهلا ندانسته و ناخواسته شیفته مردی شد که نه میزان عشق او را میدانست و نه به اندازه او عشق را درک میکرد. ناصر، در میدان سبز فوتبال، شعبدهبازی قهار بود؛ اما بیرون از زمین، نه شعبده میدانست، نه معجزه و نه عشق. چه در برابر او و چه در برابر لاله که همسر اول و اصلیاش بود. لاله، بیگناه کشته و شهلا هم به دار آویخته شد. دو زن نابود شدند تا مردی که همه چیز را برای خود میخواست، بدون دغدغه و مزاحم، باز هم اجازه زندگی بیابد. این فرجام زندگی زنی بود که همه عشقش را در فرزندانش میدید و پایان تلخ زندگی زنی دیگر که همه رویاهای کودکی و عشق جوانیاش را به پای مردی ریخت که او را تنها برای انجام امور شخصیاش میخواست.فوتبال، شهرتی در دل خود دارد که سیاستمداران هم آرزوی آن را دارند... و پای این دو زن، هر دو به دلیل فوتبال به زندگی این جادوگر فوتبالی باز شد و هر دو نفر هم به خاطر فوتبال کشته شدند... و این، شاید بزرگترین درس برای همه دخترانی بود که فوتبال را و همه عناصر درون آن را عاشقانه دوست دارند، فوتبالیستها را پاک و معصوم میپندارند و همه فرصتهای واقعی زندگیشان را برای به دست آوردن لحظهای با فوتبالیستها به آتش میکشند. دخترانی که شهلا، یکی از آنها بود؛ اما حالا در میان آنها نیست. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]