واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
ايران : گفت وگو با لاله صديق خانم دكتر وسط پيست! ليلى خرسند همه كارهايش عجيب است. نه به آن كه سواركار بوده، نه به اين كه حالا رودست همه مردها بلند شده و در رانندگى و سرعت مهارتش حرف ندارد. همه مى گويند، مردهاى جلويش كم مى آورند، اما خودش مى گويد اين حرف ها را نزنيد به آقايان برمى خورد. درس خواندن لاله صديق هم همين است. دانشجوى دوره دكتراى يكى از دانشگاه هاى كانادا است، البته از راه دور درس مى خواند، درس مى دهد. در كارخانه پدرش كار مى كند، تمرين مى كند مسابقه مى دهد. از همه مهمتر سه ساعت مى تواند موبايل و تلفنش را خاموش نگه دارد. همه اين ها را مى گويد، لاله صديق يك دختر استثنايى است. * اين همه رشته ورزشى، چى شد كه اتومبيل رانى را انتخاب كردى؟ - علاقه هر كس به چيزى است. از همان بچگى كنار دست پدرم مى نشستم، رانندگى برايم جذاب بود. در خانواده ام به جز سواركارى هيچ كس ورزش ديگرى نمى كرد. من هم جذب چيزهايى شدم كه در خانواده ام مى ديدم، سواركارى و اتومبيل رانى. البته اتومبيل رانى را زودتر شروع كردم. جنگ ايران و عراق بود ما به يك باغ خانگى پناه برده بوديم. حوصله ام سر مى رفت. صبح مدرسه مى رفتيم بعدازظهرها كارى نداشتيم. همان جا شروع كردم به ياد گرفتن رانندگى. *چند سالت بود؟ - ۱۳ سال. * در كل يك كار را بلدى. رانندگى سنتى و مدرن؟ - دقيقاً. از سال ۷۷ تا ۷۹ سواركارى حرفه اى مى كردم. خيلى هم علاقه داشتم. اما ديگر فرصت نمى كنم. * به خاطر اتومبيل رانى؟ - نه هيچ ربطى به اين موضوع نداشت. درس هايم سنگين تر شد. براى سواركارى حتما بايد وقت بگذارى. همه باشگاه ها خارج از شهر هستند شش هفت ساعت بايد براى يك تمرين وقت بگذارى. * كدام جذاب تر است؟ - هر دو. اصلاً با هم فرق مى كنن. در سواركارى با موجود زنده سروكار دارى مى توانى ارتباط برقرار كنى. براى هر عملى، عكس العملى دارد. در ماشين هم همين است. اما حس سواركارى حس زنده است. * پس اسب بهتر است؟ - يك وقت هايى خوب است. اما وقتى كه نافرمانى مى كند، خيلى بد مى شود. * به خصوص اينكه سرعت ماشين را هم ندارد؟ - اسب هيجانات خودش را دارد. موقع پرش حس خوبى بهت دست مى دهد. نظم، سرعت، دقت در برنامه ريزى اش جالب است. اين چيزها را بايد در ماشين هم رعايت كنى. به هر حال از زمانى كه دوره فوق ليسانس را شروع كردم، مجبور شدم اسب را كنار بگذارم. وقت نمى كردم. با ماشين دانشگاه و سركار مى رفتم، رابطه ام با آن بيشتر شد و اين يكى را ادامه مى دادم. * سرعت بالا، لايى كشى و ... اينها هم كه هست؟ - نمى توانم دروغ بگويم. اوايل همه اين ها بود. اما حالا ديگر حالش را ندارم. به دردسر بعد از تصادف نمى ارزد. پليس، بيمه، روزهايى كه ماشين ندارى و... * بالاترين سرعتى كه مى روى چند است؟ - بستگى دارد. در ترافيك ۵ تا هم نمى شود رفت. در اتوبان در حدى مى روم كه دوربين ها عكس نگيرند. سعى مى كنم خيلى جلب توجه نكند. دوست ندارم يكى از شاگردهايم من را در اين حالت ببيند. * شاگرد هم دارى؟ - در دانشگاه تدريس مى كنم. زبان تخصصى مديريت و روابط صنعتى در كار. * با اين همه مسابقه و تمرين وقت مى كنى؟ - سخت است اما با برنامه ريزى خوب و اينكه بتوانى طبق برنامه پيش بروى، همه كارها را مى شود انجام داد. اگر قرار باشد، سه ساعت درس بخوانم، واقعاً درس مى خوانم. تلفن و موبايل را خاموش مى كنم و از سركتاب بلند نمى شوم. اگر برنامه تمرين داشته باشم، فقط به تمرين فكر مى كنم. * دانشجوى دوره دكترا هم هستى؟ - مديريت توليدى مى خوانم، البته اينترنتى، يك دانشگاه كانادايى است كه on line است. به هر كجاى دنيا بگويى در دوره دكترا سركلاس مى روى بهت مى خندد. اما در ايران همه تعجب مى كنند كه چطور اينترنتى مى شود درس خواند. دانشگاه سايت ها و كتابخانه هايى دارد كه درس ها را مى خوانيم. چكيده اش را استاد مى گيرد. استاد زمانى را از قبل تعيين مى كند و تماس اينترنتى مى گيريم. سؤال ها را مى پرسد اگر به حد مورد نظرش رسيده باشى موضوع تحقيق مى دهد. يك سال شروع كردم، كم كم بايد موضوع تحقيقم را بدهم. تز فوق ليسانس ام تعميرات و نگه دارى جامع ماشين آلات بود. در كارخانه پدرم انجام دادم. تز دكترايم را هم همين انتخاب كرده ام. مى خوام به پدرم كمك كنم. درس خواندنت هم مثل ورزش كردنت عجيب است؟ - عجيب نيست. اين روش درس خواندن دوره دكتراست. حالا من كه كسى نيستم. اما فكرش را بكنيد مدير يك كارخانه كه كار سنگينى دارد نمى تواند سر كلاس برود، از اين راه درس مى خواند. اصلاً براى تمرين كردن وقت دارى؟ - وضعيتم تقريباً ديوانه كننده است. كارهاى جانبى پدرم، درس، تمرين، روال عادى زندگى همه اين ها هست. حالا تمرين و مسابقه هم به آن اضافه شود، ديگر همه چيز به هم مى ريزد. بيشتر شب ها درس مى خوانم يك هفته مانده به مسابقه هر روز تمرين مى كنم ۲۰ روز مانده يك روز درميان. * تمرين رالى و سرعت هم كه فرق مى كند؟ - بله،مجزاست. احتمالاً در آينده نه چندان دور سرعت را حرفه اى دنبال مى كنم و رالى را كنار مى گذارم. در كل قهرمان سرعت راننده خوب رالى نيست يا برعكس. هر كدام تكنيك هاى خاص خودش را مى خواهد. * تو كه در هر دو خوبى؟ - خوبم. اما فرق مى كند. رانندگى را از كارتينگ شروع كردم. روى سكو كه رفتم و خيالم كه راحت شد كنارش گذاشتم. الآن تجربه ام در رالى بيشتر است. اگر برنامه مسابقه ها منظم شود. رالى را تفريحى انجام مى دهم و سرعت را حرفه اى پيگيرى مى كنم قرار است يك ماشين خوب بخرم. * داخلى يا خارجى؟ - بگذاريد بعداً بگويم. * هنوز هم تنها خانمى هستى كه با آقايان مسابقه مى دهى؟ - در رالى كه هنوز نمى گذارند با آقايان مسابقه دهيم. البته اگر اجازه بدهند من ديگر شركت نمى كنم. در سرعت هم تا ۱۷ تيرماه تنها بودم اما خوشبختانه خانم زهره وطن خواه اين بار آمد و شديم دو نفر. البته او در كلاس GT ۱۴۰۰ بود من ۱۶۰۰ GT.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]