تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837581869
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز رسالت «اسلام، روحانيت و سياست» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد: مقام معظم رهبري در ديدار با مردم قم از دو مقوله «اسلام منهاي روحانيت» و «اسلام منهاي سياست» به عنوان نقشه راه دشمن در مقابله با انقلاب اسلامي ياد كردند و فرمودند؛ استكبار جهاني از اين دو مقوله به عنوان ضربه به دين و ضربه به وفاداري مردم نسبت به نظام سود ميبرد. اسلام بدون روحانيت به تعبير امام(ره) طب بدون طبيب است. اگر علم طب را از علماي طب و طبيبان جدا كنيم كار طبابت به دست رمالها و فالگيرها و دعانويسها ميافتد. جريان اسلام منهاي روحانيت، جرياني است كه اسلام را بدون اسلام ميخواهد، اين جريان سر در آخور كفر، نفاق و الحاد دارد. جريانهاي فكري كه از تفكر ليبراليسم و سوسياليسم تغذيه ميكنند، چون اسلام را رقيبي براي اين دو تفكر مي دانند، موضوع اسلام منهاي روحانيت را مطرح كردند تا قوام فكري و استحكام نظري و عقلانيت الهي را در اسلام از بين ببرند و يك چهره پوسيده، كهنه و مندرس را در نگاه آدمها بياورند كه نديده از او تبري بجويند. آنان كه در يكصد سال اخير اسلام را با آموزههاي ليبراليسم و سوسياليسم وصله پينه ميكردند چنين نقشه شومي را در سر داشتند. آنها بهترين استعدادهاي علمي ما در دانشگاهها را به استخدام در آوردند تا اين راه تاريك و بي مقصد را طي كنند. خوشبختانه حوزههاي علميه به دليل قدرت علمي و احاطه به نحلههاي فكري غرب در برابر اين پديده ايستاد هم خود را حفظ كرد و هم در طبقه جوان مصونيت ايجاد كرد. تهران امروز «تغييرات نرخ يوان متناسب با منافع چين»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم مجيد رضا حريري است كه در آن مي خوانيد: دعواي زرگري ميان آمريكا و چين بر سر نرخ برابري دلار و يوان تمامي ندارد و هر از چند گاهي اين موضوع به چالش ميان دو كشور مبدل ميشود. اما بايد در نظر داشت كه هر موضوعي كه به نوعي با كشور چين مرتبط شود، موضوعي چند وجهي است و مورد توجه قرار دادن آن تنها از يك جهت نميتواند كمكي به حل موضوع كند. بسياري براي اين عقيدهاند كه چين به دليل انجام صادرات، تمايل زيادي به كم كردن نرخ يوان دارد و اين موضوع باعث آن شده است تا اين كشور در بازار كشورهاي ديگر نفوذ و در برابر آمريكا به عنوان بزرگترين اقتصاد جهان، زور آزمايي كند به نحوي كه آمريكا نيز از اين موضوع، بسيار متضرر شده است. اينگونه نگاه كردن به قيمت يوان در برابر دلار، يك نگاه يك وجهي است در حالي كه كشور چين در حال حاضر در برابر يك هزار و 400 ميليارد دلار كالايي كه به دنيا صادر ميكند، بيش از يك هزار ميليارد دلار واردات دارد آن هم در شرايطي كه هنوز قيمت مواد اوليه و انرژي بالاتر از زمان قبل از بحران جهاني است و عمده واردات چين نيز مربوط به مواد اوليه است بنابراين ميبينيد كه كم كردن نرخ يوان در تمامي موارد به نفع چين نيست و صادرات اين كشور تنها 400 ميليارد از واردات آن بيشتر است. وجه ديگر اين موضوع آن است كه چين بيش از دو هزار و 400ميليارد دلار ذخيره ارزي دارد بنابراين به راحتي نسبت به ارزان و يا گران كردن يوان تصميمگيري نميكند. در اين ميان، بحث سياسي ميان آمريكا و چين در مورد مناقشات اين دو كشور نيز بيتاثير نيست. چرا همواره چين و آمريكا بر سر اين موضوع درگير ميشوند؟ چرا چين در اين زمينه مشكلي با اروپا ندارد؟ بايد توجه داشت كه مناقشات سياسي مانند موضوع تبت، تايوان و دارفور باعث ميشود كه در برخي موارد سياست، اقتصاد را تحتتاثير قرار دهد و دادن برخي امتيازات اقتصادي براي به دست آوردن برخي امتيازات سياسي باشد. چين در مقطعي از زمان مسائل اقتصادي خود را از كانالهاي سياسي انجام ميداد اما در حال حاضر داراي قدرتي است كه ميتواند مسائل سياسي را با بازيهاي اقتصادي هدايت كند. البته آمريكا نيز به عنوان قدرت اول اقتصادي جهان، دست روي دست نميگذارد تا چين هر كار كه خواست انجام دهد اما به نظر ميرسد در اين ميان قدرت چين رو به افزايش است همين مثال بس كه در شرايط فعلي نرخ رشد اقتصادي كشورهايي كه با رشد مواجه بودهاند بين يك تا سه درصد است، در حالي كه نرخ رشد اقتصادي بسياري از كشورها منفي است اما چين در همين شرايط و در 9 ماهه ابتداي سال جاري ميلادي، نرخ رشد بالاي 9 درصد را تجربه كرده و در صدد كنترل آن است. شايد به همين دليل است كه در مدت اخير، اين كشور به ارزش يوان اضافه ميكند بهطوريكه از اوايل سپتامبر تا به امروز نرخ يوان 2 تا 2.5 درصد افزايش يافته و نرخ برابري دلار به يوان از 6.73 به 6.5 دلار رسيده است چرا كه كشور چين در شرايط فعلي ميخواهد با كنترل نرخ رشد، بازار گردش داخلي خود را اداره كند. چين بعد از بحران جهاني بهوجود آمده تصميم گرفت بخشي از نرخ رشد خود را به جاي صادرات با انجام كارهاي عمراني در كشور مانند ساختن ريل و راهآهن تحقق بخشد. اجراي اين برنامه باعث شد، نيروي كار زيادي در داخل كشور چين مشغول به كار شوند كه در نهايت چين بحران را پشت سر گذاشت و يكي از معدود كشورهايي بود كه نرخ رشد قبل و بعد از بحران آن، تغيير چنداني نسبت به هم نداشتند. بنابراين چين با توجه به شرايط خود، نسبت به بالا و يا پايين كردن نرخ يوان تصميمگيري ميكند و با توجه به شرايط گاهي به اين بازي زرگري تن ميدهد و يوان را گران ميكند. البته به نظر ميرسد طي يك يا دو ماه آينده، نرخ يوان بازهم كاهش يافته و نرخ برابري دلار به يورو به 6.7 برسد. البته نرخ نوسانات يوان همواره 2 تا 2.5 درصد است كه چين آن را براساس منابع و برنامههاي اقتصادي خود تعريف ميكند. كيهان «ستون محكم انقلاب در قم»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد: ميرزاي شيرازي بزرگ- اعلي الله مقامه- هنگامي كه حكم يك خطي تحريم تنباكو را مي نوشت تا طومار سلطه و سيادت انگلستان را در ايران به هم پيچد، نگران بود. مي دانست كه از اين پس روحانيت و مرجعيت مورد حقد و حسادت و هجمه قدرت ها قرار مي گيرد و چنان هم شد. هر چه علماي دين به جوهره مسئوليت روحانيت و فقاهت نزديك تر شدند و نقش دوران ساز خود را در عرصه سياست بيشتر ايفا كردند، «فشار» استعمارگران و سياستمداران مطيع آنان از يك سو و «بدل سازي» از سوي ديگر شدت يافت. دشمنان به درستي دريافتند كه روحانيت، روح پيكره امت اسلامي است و هر جا بسط يد پيدا كند مي تواند عرصه را بر طواغيت و مستكبران روزگار تنگ كند. انقلاب اسلامي و تشكيل جمهوري اسلامي بر مبناي دكترين ولايت فقيه حاكي از اين بود كه ذات فقاهت و اجتهاد و مرجعيت، «موقع شناسي، شجاعت، تحرك و ظرفيت سازي» است. دشمنان همچنين فهميدند روحانيت متجلي در مرجعيت و ولايت فقيه، تنها نهاد قدرتمند بسيج و انسجام و جنبش سياسي- اجتماعي در روزگاري است كه ليبراليسم قصد تاج گذاري در آن را دارد. گوهر روحانيت و مرجعيت و ولايت فقيه درست در روزگاري درخشيد كه نظريه پردازان ليبراليسم حاكم مي گفتند به اعتبار قدرت اقناعي و سيطره اين گفتمان، بايد روزگار جديد را روزگار پايان انقلاب ها و جنبش ها ناميد. آنها مي گفتند پس از اين امكان وقوع هيچ جريان و جنبشي در برابر ليبرال- كاپيتاليسم غالب وجود ندارد. انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) بطلاني بر اين ادعاي پرطمطراق بود. و البته كه نگراني باريك انديشانه ميرزاي شيرازي جدي تر از گذشته، جاي تأمل و توجه داشت. با اين رويكرد، حوزه هاي علميه و روحانيت و مرجعيت به ويژه در ام القراي آن قم، كانون ظرفيت ها و فرصت هاي بي نظير و پرشمار است، همچنان كه مي تواند يكي از نقاط تمركز و حساسيت و تحرك- با واسطه- دشمن باشد. قم مركز «تغذيه» و «تنفس» و «رشد و بالندگي» نظام اسلامي است. از اين پايگاه معرفت و فقاهت و اجتهاد و نظريه پردازي است كه بايد «نهضت جهاني اسلام» طراحي و تدارك شود، تأمين نيازهاي فكري و نظري نظام اسلامي كه جاي خود دارد. و متقابلا از اين «اتاق فكر و تربيت» است كه در صورت غفلت جبهه خودي، دشمن مي تواند ضربه هاي بنيادين به حكومت ديني بزند يا دست كم از سرعت حركت بالنده آن بكاهد. اگر امام خميني و امام خامنه اي ميوه شجره طيبه حوزه علميه قم و پرچمدار نهضت جهاني اسلامند و اگر امام موسي صدر و سيدحسن نصرالله شاخه هاي سركشيده و به بار نشسته در لبنان از همين ريشه پاكيزه اند، در عين حال مي توان سراغ گرفت عباپوشاني را- ولو كم شمار- كه حرمت لباس پيامبر(ص) را پاس نداشتند و معبر دشمنان و منافقين براي شبيخون شدند. اگر اولياي ما فرمودند «فقها همانند ديوارهاي شهر، حصن ها و ديوارهاي اسلامند»، بي ترديد بايد از اصل اين نهاد الهي نيز صيانت و حفاظت كرد تا فتنه ها و خيانت هايي نظير ماجراي سيدكاظم شريعتمداري و منتظري باز توليد نشود. مردم سالاري «افشاي ماجرا چرا پس از يک ماه؟» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالري به قلم حميد لباف است كه در آن ميخوانيد: شوک خبري غيرقابل فهم و قبول بود و باور کردنش بسيار سخت. در رقابت هاي وزنه برداري پيشکسوتان جهان که در لهستان برگزار شد حسين خدادادي به عنوان يکي از هفت وزنه بردار اعزامي جمهوري اسلا مي ايران ضمن رقابت و پيکار با نماينده اي از رژيم صهيونيستي در زمان اهداي جوايز بر روي سکويي قرار گرفت که نفر اولش از رژيم اشغالگر قدس و با پرچم ننگين آن رژيم حضور داشت. در آخرين روز اين رقابت ها که در تاريخ سوم مهرماه گذشته در لهستان برگزار شد در وزن 105 کيلوگرم و در رده سني 35 تا 39 سال نماينده ايران در گروهي شرکت کرد که نماينده اي از رژيم جعلي صهيونيستي در آن حضور داشت. او در رقابت با حريفانش به مدال نقره دست يافت در حالي که حريف وي از رژيم صهيونيستي گردنآويز طلا به گردن انداخت و در مراسم اهداي جوايز شرکت کرد و در کنار نماينده رژيم صهيونيستي قرار گرفت. اين اتفاق را مي توان به يک شوک خبري تعبير کرد چرا که از زمان پيروزي انقلا ب اسلا مي در چارچوب موازين و باورهاي نظام جمهوري اسلا مي تاکنون چنين حرکتي رخ نداده بود و اين براي اولين بار بود که چنين رفتاري در يک رقابت رسمي صورت مي پذيرد. اين خبر به خودي خود شوک بزرگي است چه به لحاظ ورزشي و چه در بعد سياسي و بهت آورتر اين که وزنه بردار، اعلا م مي کند که به اصرار مسوولين تيم و به دليل اين که ساير مدال ها را از ما نگيرند علي رغم ميل باطني خود دست به چنين عملي زده است. متاسفانه سرپرست تيم اعزامي نيز تمام تقصيرها را به گردن سفارت ايران در لهستان مي اندازد و مدير حراست سازمان تربيت بدني نيز قول رسيدگي در روزهاي آتي را به دليل نبودن اطلا عاتش مي دهد و اين در حاليست که نماينده حراست در معيت کاروان ورزشي در لهستان حضور داشته است. بايد توجه داشت اشتباه و ندانم کاري به اين بزرگي با چه توجيهي انجام شده و مدال پيشکسوتان جهان چه رنکينگي براي ما به ارمغان مي آورد و چنانچه در رقابت هاي بسيار مهمتر وحياتي تر همچون المپيک و يا جهاني نيز چنين اعمالي رخ دهد قابل توجيه نخواهد بود. تمامي مسوولين از وزارت خارجه و سازمان تربيت بدني گرفته تا خود سرمربي و ديگران بايستي پاسخگو باشند. زماني که رياست سازمان تربيت بدني به خود اجازه مي دهد که از مقام معظم رهبري در خصوص مبارزه ورزشکاران با رژيم غصبي صهيونيستي استفتا» کند که خوشبختانه اين خبر ظاهرا تکذيب شد. جمهوري اسلامي «اين سياست، دوام نميآورد»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد: شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي با بيان اين نكته كه بدون حمايتهاي آمريكا اين رژيم امكان ادامه حيات نخواهد داشت به يك واقعيت مهم اعتراف كرده است. پرز كه روز جمعه در بيت المقدس سخن ميگفت، ضمن تقدير از كمكهاي بي حد و حصر آمريكا به رژيم صهيونيستي افزود: بقاي ما مديون كمكهاي آمريكاست و بدون آمريكا، اسرائيلي وجود نخواهد داشت. اين، يك واقعيت مسلم است كه آمريكا سهم عمدهاي در به وجود آمدن رژيم شرور و اشغالگر صهيونيستي داشته است و هم اكنون نيز نقش اساسي در ادامه حيات آن دارد و اگر حمايتهاي بي دريغ و همه جانبه آمريكا نبود قطعاً اين رژيم تا به حال مضمحل شده بود. حمايتهاي آمريكا از رژيم صهيونيستي فهرست بلندي را شامل ميشود كه كمكهاي نقدي كلان بلاعوض، وتوي قطعنامههاي سازمان ملل به نفع اين رژيم و حمايت از برنامه هستهاي نظامي آن، بخشي از اين فهرست ميباشد. آمريكا از زمان شكل گيري موجوديت اين رژيم با تمامي توان در كنار آن بوده و از هيچ تلاش و اقدامي در جلب رضايت سردمداران آن و فراهم ساختن زمينه تحقق اهداف و سياستهاي صهيونيستهاي توسعه طلب و اشغالگر دريغ نكرده است. واشنگتن هم اكنون سالانه بيش از سه بيليارد دلار كمك بلاعوض در اختيار رژيم صهيونيستي قرار ميدهد و شبكه هوادار اسرائيلي آنرا به شكل قانون در آورده به صورتيكه هر دولتي در آمريكا بر سر كار بيايد موظف است اين كمك را پرداخت نمايد. اين مبلغ كلان، سواي كمكهاي مقطعي و مناسبتي است كه به بهانههاي مختلف، آمريكا در اختيار رژيم صهيونيستي قرار ميدهد. واشنگتن، در چارچوب تعهدات بي قيد و شرط و بدون منطق خود به رژيم صهيونيستي، خود را موظف ميداند اين رژيم را به انواع تجهيزات پيشرفته نظامي در بخش هوايي، زميني و دريايي مجهز كند. دولتمردان آمريكائي براي توجيه اين بذل و بخشش خود از جيب ماليات دهندگان آمريكايي و براي فريب افكار عمومي داخلي، چهره مظلومي از رژيم صهيونيستي ترسيم ميكنند كه از سوي دشمنان متعددي احاطه شده است. در زمينه هستهاي نيز، آمريكاييها نه تنها اعتراضي به قانون شكني آشكار رژيم صهيونيستي و زير پا نهادن مقررات بينالمللي توسط تل آويو ندارند بلكه از برنامه هستهاي نظامي اين رژيم حمايت ميكنند و با اعمال نفوذ و وارد ساختن فشار، مراجع ذيصلاح و مجامع بينالمللي را از نزديك شدن به محدوده قلمرو فعاليتهاي اتمي اين رژيم برحذر ميدارند. برطبق گزارشهاي محافل رسمي بين المللي، هم اكنون رژيم صهيونيستي بين 200 تا 300 كلاهك هستهاي توليد و انبار كرده است. ابتكار «فرار مغزها مهاجرت نيست!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد: گاهي در ميان انبوه خبرهاي روزانه،خبري به گوش ميرسد که چنان تکان دهنده است که انسان از سر شگفتي و تعجب انگشت حيرت به دهان ميگيرد.اگر در اين راستا نقدي مشفقانه از منتقدين ارائه شود،نبايد تمام اين نقدهاي دردمندانه با بي مهري روبه رو شود، بلکه در درون هر نقدي تاملات راهبردي مفيد و در خور توجهي نهفته است اگر با گشاده رويي و رويکردي خوش بينانه پذيرفته شود، ميتواند مبناي تحولات مفيد و سازنده واقع شود. در ميان آمارها ايران بالاترين کشور پديده "فرار مغزها" را به خود اختصاص داده است.بديهي است که اختصاص يافتن چنين آماري به کشورمان نه براي ما افتخارآميز و نه براي دشمنان حسادت آور و نه براي رقيب رقابت برانگيز و حساسيت زاست. مسئولين سياسي کشور در مواقع بروز اينگونه اخبار فقط به تکذيب آن اکتفا ميکنند،حال آنکه اينگونه مسائل براي کشور يک بيماري است که بايد درمان شود،تکذيب آن اگر چه به فروکش کردن تب و تابها و التهابات اجتماعي کمک ميکند اما درمان مسئله نيست. پديدههاي نامبارک و نا ميموني چون فرار مغزها چه به آن توجه شود و چه توجه نشود، چه درباره آن سخن رانده شود و يا روند آن مسکوت گذاشته شود،بعنوان يک روند زيانبار و درد آورد در مسير توسعه کشور قرار دارد که نه در دراز مدت،بلکه در کوتاه مدت نيز تاثير سوء خود را خواهد گذاشت.زيرا در راهبردهاي مديريت نوين توجه به سرمايه انساني مهمترين ابزار توسعه است. درکشورهاي در حال توسعه يا جهان سوم دولت محرک و موتور اصلي توسعه است و به جز آن از کس ديگري نميتوان حساب کشي کرد .کما اينکه در کشورهاي توسعه يافته و مترقي نيز نميتوان نقش دولت را در تمام عرصهها ناديده گرفت . در کشوري که محد تمدن ملل بوده است و تمدنهاي ديگر جهان مديون و وامدار دستاوردهاي علمي و فرهنگي آن هستند، چگونه به اين مصيبت دچار شد که فرزندان آن که بايد بر پيشينه فرهنگي و تمدني خود مينازيدند و بر ايراني خود ميباليدند،امروز نخبگان و برگزيدگان آن فوج فوج جلاي وطن ميکنند و در ديگر نقاط جهان از آشکار کردن هويت اصلي خود دلهره و نگراني دارند. خيل مهاجرت دسته جمعي ايرانيان به خارج از کشور در زمان وقوع انقلاب شايد تا حدودي قابل توجيه بود،چرا که در تمام انقلابهاي جهان عدهاي با تغييرات بنيادي سر ناسازگاري دارند اما در دهه سوم انقلاب که نظام سياسي بيش از دو دهه است که دوران تثبيت خود را پشت سر گذاشت چه توجيهي ميتواند داشته باشد. گويا جريانهايي در داخل کشور وجود دارند که براي تثبيت هرچه بيشتر خود در صدد بسط نظريه "انقلاب مدام" هستند تا بتوانند از رهگذر آن با ادامه رفتارهاي قهر آميز و خشونت زا به اهداف و منافع خود دست يابند .گرچه پرداختن به پديده فرار مغزها نياز به پژوهشهاي گسترده علمي و دانشگاهي دارد اما نگارنده در اين مقال کوتاه به طور سطحي و گذرا به برخي ازعلل عمده آن ميپردازد.ارائه اين راهبردهاي مشفقانه و دردمندانه ميتواند در کوتاه مدت به رهيافتهاي مفيد و سازندهاي منتهي شود. الف)گزينشهاي سياسي : همانگونه که ذکر شد در کشورهاي در حال توسعه و حتي توسعه يافته دولت محرک و موتور اصلي توسعه است .لذا وقتي نيروي تربيت شده و متخصص کشور بخواهد جذب مناصب مديريتي و سياسي شود،بايد از پالايش اين گزينشها عبور کند که با سه حالت روبروست،يا اعتقاد به برخي از اعتقادات و باورهاي معمول ومرسوم ندارد يا دارد،اگر ندارد که تکليفش مشخص است و اگر با الاجبار تظاهر به داشتن آن باورها کند به گناه بزرگتري چون نفاق و دورويي دچار ميشود و از طرفي در بلند مدت باعث استحاله آن اعُتقاد ميشود. اگر شخص مورد گزينش بي اعتقادي خود را عيان بدارد و بر رفتار خود ابرام و پافشاري کند،بديهي است که اگر از بالاترين تخصص برخوردار باشد نميتواند وارد سيستم شود و کساني راه پيدا ميکند که از تخصص کافي برخوردار نيستند و نميتوانند خلاقيت و نوآوري داشته باشد، در اين وادي توسعه همچنان در محاق و فقر و عقب ماندگي پا برجاست.لذا با توجه به تثبيت نظام سياسي و اقتدار نظام اسلامي متوليان و مسئولين کشور بايد به سيطره شوم گزينشهاي سياسي پايان دهند. ب)سرمايه گذاري داخلي و خارجي : ابتدا بايد براي هر نوع سرمايه گذاري به خصوص اقتصادي امنيت کافي وجود داشته باشد و سپس رفع قوانين دست و پاگير حقوقي .در کشور ما در جذب سرمايه گذاران خارجي نه تنها موفق عمل نکرديم بلکه نتوانستيم امنيت را براي سرمايه گذاران داخلي فراهم کنيم .آنقدر براي سرمايه گذار خارجي آغوش باز کرديم و بر آن اسرار ورزيديم که بحث سرمايه گذاري داخلي به فراموشي سپرده شد. آفرينش «سر انجام بازار ارز»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد: چند هفته اخير با گستره و دلايلي متعدد داخلي و خارجي از جمله قطع همکاري بانکهاي دوبي و عدم تحويل ارز به فعالان اقتصادي کشورمان و... بحران ارزي را شاهد بوديم كه باعث آغاز و افزايش بيش از حد نرخ دلار، يورو و برخي ارزهاي ديگر شد. در اين بين و در پرتو جو رواني بازار و تحولات حاشيه اي همراه با افزايش نرخ ارزها؛ کمبود شديدي در بازار بوجود آمد و با هجوم دلالان و بعضي از مردم براي خريد ارز تلاطم کم سابقه و شديدي در بازار ايجاد کرد. در اين بين گذشته از دلايل بروز اين پديده که مسلما بخش زيادي به نوع عملکرد دولت و سياست هاي مالي و اقتصادي کشور برميگردد آنچه اينک مهم به نظر مي رسد آينده اين تحولات در بازار ارز ي کشور است . در واقع بانک مرکزي در هفته هاي گذشته براي جلوگيري از افزايش بيش از حد نرخ ارزها و تامين نياز وارد کنندگان و متقاضيان ارز اقدام به فروش ذخاير ارزي خود کرده است و اين روند را همچنان ادامه مي دهد چنانچه در چند مرحله قيمت فروش را از 1095 تومان در هر دلار تا 1070 تومان و پايين تر نيز کاهش داد هر چند قيمت دلار تا 1030 تومان قبلا وعده داده شد پايين نيامد گذشته از ان نيز نوعي بازار دو نرخي ارز در کشور پديد آمد يعني با تمام تلاش هاي انجام شده از يک طرف و اشتهاي خريداران ارز همراه با ايجاد محدوديت هايي براي فروش ارز به مشتريان تا 2000 دلاراينک ما شاهد بازار سياه ارزي در کشور مي باشيم. بازاري که به نگاه بسياري در صورت تداوم تاثيرات ناميموني بر اقتصاد خواهد گذاشت. در اين بين در واقع بايد به سياست هاي اقتصادي دولت وبانک مرکزي اشاره کرد و پرسيد دولت تاچه زماني روند موجود را تداوم مي دهد يعني آيا با پذيرش ضمني بازار سياه بر تزريق ارز به بازار ادامه ميدهد و آيا اين سياست تزريق مداوم ارز پيامدهاي منفي اي بر اقتصاد از جمله کاهش ذخاير ارزي ندارد ؟ گذشته از اين بايد گفت که اين سياست هاي بانک مر کزي و دولت بويژه در آستانه به اجرا در آمدن هدفمند کردن يارانه ها به بالا رفتن تورم در جامعه کمک نمي کند ؟از ان گذشته به راستي ايجاد محدوديت در راه دريافت ارز براي متقاضيان و به نوعي به بازار سياه و تداوم آن کمک نمي کندو آيا تداوم روند موجود در بازار ارزي کشور به نوعي به رسميت شناختن بازار دو نرخي ارز نيست؟ آنچه مشخص است تحولات چند هفته ي اخير بازار ارز باتوجه به شرايط تحريم هاي بين المللي در بعد خارجي و آغاز هدفمند سازي يارانهها در بعد داخلي بايد با نگاههاي موشکافانه اي از سوي نهاد هاي مسئول دولتي مورد بررسي قرار گيرد در اين بين بايد گفت اتخاذ و تداوم هر گونه سياست اشتباهي با توجه به شرايط اقتصادي کشور ميتواند تاثيرات مخرب دو چنداني را بر اقتصاد داشته باشد که لزوم نگاه دقيق تر دولت را مي طلبد. جهان صنعت «مواجهه حقيقت و مصلحت»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم محمدحسين مهرزاد است كه در آن ميخوانيد: تشکيل يک مرکز آمار يکپارچه امر بسيار مبارکي است که ميتواند براي جلوگيري از بيرون زدن سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]
-
گوناگون
پربازدیدترینها