واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: كابوس مسكن و روزهاي داغ تابستان
نوسان در قيمت خريد و فروش مسكن، بدون هيچ تعارفي به صاحبان مسكن اين حق را ميدهد كه بازار مسكن را بازيچه خويش كنند.
پايان يافتن فصل امتحانات مدارس، شروع كابوس خانوادههاي مستأجر است. سالهاست كه به دليل منطقهاي كردن مدرسه دانش آموزان بامحل زندگي آنها، خانوادههاي اجارهنشين دچار مشكل شدهاند ،مشكلي كه دقيقاً به سالهاي تحصيل فرزندانشان مربوط است؛ يعني به دليل تحصيل فرزندشان در مدرسهاي خاص، مجبور به زندگي در آن محل هستند يا به كوچ اجباري وادار ميشوند.
نوسان در قيمت خريد و فروش مسكن، بدون هيچ تعارفي به صاحبان مسكن اين حق را ميدهد كه بازار مسكن را بازيچه خويش كنند. سالها بود كه صاحبان مسكن از مستأجران مبالغ و وديعه قابل توجهي درخواست ميكردند اما با روزافزوني قيمت اقلام مصرفي، ديگر پول وديعه اهميت خود را از دست داده و اجاره بهاي ماهانه، ارقامي نجومي پيدا كرده است. عموماً مسكنهاي اجارهاي، امكانات و حتي فضاي مناسبي براي زندگي يك خانواده كمجمعيت را هم ندارند اما مستأجرين هر سال از كم به كمتر راضي ميشوند چون قبول كردهاند مستأجري يعني همين و اجارهنشيني ديگر خوشنشيني نيست.
بر صاحبان مسكن نيز ايرادي گرفته نميشود چون الان پير و فرتوت شدهاند و داراي عروس و داماد و نوه و نتيجه و اين يعني رفت و آمد گاه و بيگاه كه ديگر صميميتي در آن نيست و بيماري و دردهاي مكرر و خستهكننده كه نشانه پيري است و اين اجارهبها نيز صرف همين موارد ميشود. گويا هيچ كس مقصر نيست. نه صاحبخانه كه خانهاش را به هر نرخي كه دلش خواست اجاره ميدهد و نه مستأجر كه قادر به خريدن مسكن مناسبي براي زندگي كردن نيست. به همين دليل پيدا كردن پرتقالفروش توي اين هواي گرم، زياد كار مشكلي نيست!
وزارت مسكن با انبوهسازان همكاري يا همراهي مداومي دارد، چرا كه به آنها يارانههايي براي ساخت مسكن ارزان يا گرانقيمت ميدهد به اميد اينكه از خيل عظيم بيخانمانها بكاهد، اما اين آرزو عملي نميشود، چون بيخانمانها همچنان خانه ندارند و خانهدارها، صاحب چندين خانه شدهاند.
اجارهنشينها نيز به دليل گراني فزاينده بهاي مسكن استيجاري، هر سال مجبور به رفتن به نقاطي دورتر از شهر ميشوند و به حاشيه شهرها پناه ميبرند، به اينترتيب شهرها، داراي حاشيههايي عموماً زشت و بدقواره و فاقد امكانات بهداشتي و شهري ميشوند و ساكنان اين مناطق براي زندگي خود با مشكلات عديدهاي دست و پنجه نرم ميكنند. اينان مدام به سازمانهاي مختلف جهت دريافت تسهيلات مراجعه ميكنند و عموماً دست خالي برميگردند. از شهرداري ميخواهند برايشان خيابانها را آسفالت كند، موشها و گربهها و سگها را جمعآوري كند، از خيرين ميخواهند برايشان درمانگاه و مسجد و مدرسه بسازند و از من و شما ميخواهند به آنها توجه بيشتري كنيم، چرا كه حق آنهاست كه از اندكي امكانات براي زندگي كردن و نه زندگي بهتر، بهره ببرند.
تهران، القاب گوناگوني دارد، اما شهري مهاجرپذير است؛ شهري كه همه امكانات يك كشور را در خود جاي داده اما جزو محرومترين شهرهاي كشور است. آن قدر شغل در ا ين شهر زياد است كه هنوز مردم به تهران كوچ ميكنند تا از توي خيابانها پول پيداكنند و آنقدر مسكن زياد است كه ساكنانش به دليل ناتواني در پرداخت اجارهبها، مجبور به كوچ مجدد به حاشيه شهرها ميشوند. حاشيه شهرها عموماً يكي از نقاط جرمخيز نيز محسوب ميشود به دليل دور بودن و ناشناخته بودن، مورد استفاده بزهكاران قرار ميگيرد و اين نيز يكي از مطالبات حاشيهنشينها از نيروي انتظامي است.
اطراف تهران جزو مناطق كشاورزي و باغداري است. باغهاي داخل تهران هنوز به بهانه ساخت و سازتخريب ميشوند و آن همه فضاي سبز جايش را به برجهايي عظيم ميدهد چون درخت سودآور نيست و هوا را ميتوان از كولرهاي گازي هم خريد و مصرف كرد! ميوهها ديگر وارداتي شده چون براي باغدار مقرون به صرفه نيست كه عطر گلابي را در خاطر شما زنده كند. پس ميرود زمينش را تبديل به ساختماني ميكند، با اسانس قلابي گلابي. مسكن و ساختمان در هيچ شهري و هيچ منطقهاي كم نيست. اين را همه ميدانند.
اجارهبهاي مسكن، قيمت پرنوسان بنزين، گرماي غيرعادي كره زمين و برف سنگين زمستان گذشته كه باعث خوشحالي همه شد و... باعث ميشود يكبار ديگر به اين موضوع فكر كنيم كه اگر همه باغها را ساختمان بسازند ديگر درختي نداريم ولي مهم نيست چون ميوه وارد ميكنيم، اگر همه زمينهاي صيفي و سبزيكاري را ساختمان بسازند باز هم مهم نيست، مهم اين سؤال است كه مديريت مسكن آيا فقط محدود به ساخت و ساز است؟
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]