واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ماجراهاي شيرين هتل پلازا
تئاتر- ندا طيبي:
همه چيز همين جا اتفاق ميافتد، در اتاق شماره 917. اما كوروش نريماني تنها اجازه اجراي يك اپيزود از اين نمايشنامه سه اپيزوده نوشته نيل سايمون را پيدا كرده است. دو اپيزود ديگر به دلايلي كه هرگز در تئاتر توضيح داده نميشوند، رد شدهاند.
من سه راه بيشتر ندارم، يا خودمو...اما سيامك صفري هيچيك از راههاي پيشنهادي خود را نميگويد به جاي آن گوشي تلفن را بر ميدارد. او اصلا هيچ راهي ندارد و اين چيزي است كه تماشاگران آشنا با اين بازيگر به خوبي آن را پيشبيني ميكنند.
سيامك صفري با حضور در اين نمايش چندمين همكاري خود را با كوروش نريماني انجام ميدهد و پس از اين تجربيات مشترك است كه آنها زبان مشترك يكديگر را پيدا كردهاند. او البته براي بار دوم به يكي از آرزوهايش كه همبازي شدن با فريده سپاه منصور است، نيز ميرسد.
صفري كه نخستين بار در نمايش «همسايه آقا» نوشته و كار حسين كياني با سپاه منصور همبازي شده بود، براي دومين همكاري مشترك با اين بازيگر با او تماس گرفت و او را دعوت به كار كرد.
سپاه منصور كه تجربه خوشي از نخستين همكاري با او داشت بعد از خواندن نمايشنامه، آن را بسيار جذاب ديد و پذيرفت كه نخستين همكاري اش را با كوروش نريماني انجام دهد: «متأسفانه آقاي نريماني را از قبل نميشناختم و در جريان اين كار بود كه او را بسيار خوش ذوق و خوش فكر ديدم كه كار كارگرداني را به خوبي ميداند. ذهن او كه پر از تخيل است به بازيگر كمك بسياري ميكند.»
او البته همبازي شدن دوباره با سيامك صفري را از بخت بلند خود ميداند: «كساني كه با هم تجربه مشترك دارند به شيوههاي كاري هم آشنا ميشوند و ميتوانند جداي از متن دست به نوآوري بزنند البته به شرط اينكه بازيگري قابل انعطاف مانند سيامك صفري در مقابل آدم بازي كند. او خيلي خلاق است و من تلاش ميكنم خود را به او برسانم.»
سيامك صفري هم اين تجربه مشترك را اينگونه توصيف ميكند: «اولين بار كه با خانم سپاه منصور همبازي شدم، نگراني زيادي داشتم اما بعد او را بسيار با ظرفيت ديدم كه برخلاف بعضي از ما اصلا مغرور نيست بلكه به همبازي خود ميدان، فضا و پيشنهادات كاربردي بسياري ميدهد.
آرزوي هر بازيگري، داشتن يك همبازي خوب است تا در كنار يكديگر چيزي را بسازند و او هم چنين بازيگري است كه هرگز تكروي نميكند و به بازيگر روبهرويش كمك ميكند تا در اين آفرينش مشترك سهيم باشد.»
دختر جوان خود را در حمام حبس كرده است. روز عروسي اوست اما او حاضر نيست از حمام بيرون بيايد و با پدر و مادر خود حرف بزند. پدر عصبي است و در اين ميان مادر از او ميخواهد لحن سخنش را نرم كند: «
تو كتاب عشق به فرزند و خوندي
مال ديل كارنگي؟
آره همون ديل كارنگي
اصلا همچين كتابي نداره. چرا دروغ ميگي؟
(زن با عصبانيت هر چه تمامتر بر سر شوهر خود جيغ ميكشد): به درك...!!!
اما بعد تلاش ميكند با لحني نرم و ملايم دخترش را از حمام بيرون بكشاند. تلاش اين زوج كمدي براي بيرون كشيدن دخترشان كاملا ناموفق است. پدر كه چندان حال و حوصله ندارد به او ميگويد: «اگر صدامونو ميشنوي دو ضربه به در بزن اما اگر نميشنوي يك ضربه بزن!» مادر دچار اين خيال است كه با دخترش روابطي كاملا دوستانه دارد اما زماني كه دختر ترجيح ميدهد با پدرش حرف بزند، بد جوري به هم ميريزد.
سيامك صفري و فريده سپاه منصور همچون همكاري اولشان در اين نمايش نيز زن و شوهر هستند، زن و شوهري كميك كه رفتار كودكانه شان براي تماشاگر كاملا شيرين و دوست داشتني است. تركيب دلنشين آنها در اين نمايش هم شبيه همان تركيب با مزه نمايش «همسايه آقا» است. سپاه منصور با خنده ميگويد: «در هر دو نمايش زن و شوهر بوديم منتهي با بيست سال تفاوت سني!»
از او ميپرسم با اين تفاوت سني كار برايتان مشكل نميشود كه با همان خنده قبلي ميگويد بايد ببينيم براي تماشاگر قابل باور هست يا نه !
خب شما چه ميكنيد كه اين قابل باور بودن اتفاق بيفتد؟ «من كاري از دستم بر نميآيد!» با اين پاسخ همه به خنده ميافتند و او ادامه ميدهد بايد ديد كارگردان ما چه ميكند.
اما سيامك صفري با همان لحن طنز هميشگياش ميگويد: «ما تفاوت سني نداريم! ايشان هم سن و سال من است!» و بعد با لحن جدي تري ادامه ميدهد: «بازيگر روي صحنه هميشه جوان است حتي زماني كه نقش پير را بازي ميكند.بازيگري اصولا يك انرژي است توجه به سن شناسنامه مخل بازي است و سپاه منصور هم آنقدر انرژي جواني دارد كه اين تفاوت سني ديده نميشود بلكه تماشاگر شاهد موقعيتهايي است كه توسط دو بازيگر ساخته ميشوند بنا براين مهم اين است كه اين موقعيتها به شكل باورپذيري ساخته شوند.»
دختر جوان اما نگران آينده است. او از ازدواج و پيامدهاي آن ميترسد. ميخواهد با نامزدش حرف بزند.كوروش نريماني و همسرش، پانته آ حميد خاني نقش زوج جوان نمايش را بازي ميكنند. نريماني ترجيح داد براي اين دو نقش كوتاه كه ديالوگهاي كمي دارند از بازيگران ديگري استفاده نكند.
او كه پس از يك سال و نيم انتظار خوشحال است كه فرصت اجراي دوباره پيدا كرده ميگويد: «خوشحالم كه در اين نمايش فرصت همكاري با سپاه منصور برايم پيش آمد. با اينكه او به نسل ديگري از هنرمندان تئاتر تعلق دارد، اما بهخوبي با شيوه كار ما هماهنگ شد و در طول تمرينات پيشنهادات بسيار خوبي ارائه ميدهد.
اي كاش فرصت اين همكاري مدتها پيش دست ميداد و ميتوانستم در نمايشهايي كه متنهاي خودم بودند براي او نقش مينوشتم اما حالا اميدوارم اين همكاريها در آينده ادامه پيدا كند.»
سپاه منصور كه تجربه كار در كارگاه نمايش را دارد، درباره همكاري با نسل جوان ميگويد: «نسل جوان بسيار خلاق هستند اما كار با آنان براي من آسان است و اين به سابقه فعاليت من در كارگاه نمايش برميگردد.ما در آن سالها هم كمتر كار كلاسيك ميكرديم و.بيشتر كارهايمان خلاقه و آوانگارد بود به همين خاطر به اين نو آوريها عادت دارم و تئاتر را تنها يك جور نميبينم.»
درست وسط جر و بحث پدر و مادر است كه داماد سر ميرسد اما اين زن و شوهر از پس بيان ماجرا بر نميآيند و او را راهي ميكنند تا خودش با عروس جوان حرف بزند.
حتي با كمي دقت هم ميتوان ديد بخشهايي از اين نمايش كاملا براساس نوع بازي صفري نوشته شده است: تكرارها، كلمات تكه تكه، شيطنتهاي ظريف و... همه ياد آور بازيهاي هميشگي اين بازيگر پر كار تئاتر است. نريماني در اين باره توضيح ميدهد: «اين متن متعلق به نويسنده ديگري است.
تلاش كرديم فضا را براي تماشاگرانمان آشنا- و نه ايراني - كنيم. چون يك اثر خارجي بايد براي تماشاگر ايراني جذاب و قابل درك باشد و اين آشناسازي به معناي باج دادن به تماشاگر نيست بلكه به معناي برقراري ارتباط با اوست.»
او ادامه ميدهد: «تغييرات اعمال شده بر متن حين تمرينات گروهي و براساس پيشنهادات بازيگران اتفاق افتادچون معتقدم بازيگران بايد با فضا و شيوههاي اجرايي مورد علاقه خود يك نمايش را اجرا كنند.»
اما سيامك صفري معتقد است اين موضوع به همان داشتن تجربه مشترك بر ميگردد: «اين آشنايي بهدليل همان شناختي است كه كوروش از جنس بازي من دارد با اين حال هر دو تلاش ميكنيم اين ويژگيهاي ثابت را در تركيبهاي جديد قرار دهيم تا موقعيتهاي تازهاي در برخورد با تماشاگر آزمايش شود.»
منوچهر شجاع، طراح صحنه نمايش هم به گروه ميپيوندد. نريماني توضيحات لازم را به او ارائه ميدهد. اين طراح هم ناچار است مانند ديگر همكاران خود وظيفه طراحي و ساخت و ساز را بر عهده گيرد و به خاطر تعطيلي كارگاه دكور تئاتر شهر چند روزي تالار «سايه» را به كارگاه دكور تبديل كند و اين همان اتفاقي است كه به گفته نريماني جزو اتفاقات عجيب تئاتر است و اين چنين است كه طراحان صحنه همزمان به طراح، سازنده، نجار، جوشكار، دوزنده و... تبديل ميشوند علاوه بر آن نميتوانند دكور را در خانه شان بسازند! بنا براين ناچارند سالن اجرا را به كارگاه دكور تبديل كنند.
تاريخ درج: 20 تير 1387 ساعت 12:58 تاريخ تاييد: 20 تير 1387 ساعت 13:48 تاريخ به روز رساني: 20 تير 1387 ساعت 13:20
پنجشنبه 20 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]