محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831330138
گزارشي از افزايش نفوذ ايران در خاورميانه نتايج معكوس سياست بازدارندگي آمريكا
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزارشي از افزايش نفوذ ايران در خاورميانه نتايج معكوس سياست بازدارندگي آمريكا
جام جم آنلاين: جمهوري اسلامي در منطقه نقش و نفوذي ذاتي و طبيعي را يدك ميكشد و به دليل داشتن اين جايگاه كم و بيش در تمامي موضوعات جاري در خاورميانه تاثيرگذار است. اهميت سياسي، اقتصادي، فرهنگي، مذهبي و نظامي ايران در حدي است كه هيچ كشوري در خاورميانه و حتي آسيا نميتواند آن را ناديده بگيرد.اين جايگاه و اعتماد به نفس ايران در منطقه باعث شده است برنامه آمريكا براي مقابله با ايران متزلزل شود.
در حالي كه ايالات متحده و كشورهاي اروپايي موضوع برنامه هستهاي ايران را در آژانس بينالمللي انرژي اتمي و شوراي امنيت سازمان ملل دنبال ميكنند و به انواع مختلف و تحت قطعنامههاي متعدد تهران را تحت فشار گذاشتهاند اما اين شرايط به نفع ايران چرخش يافته و با وجود تاثيرگذاري اين مساله بر روابط با غرب اين موضوع در روابط ايران وهمسايگان آن تاثيري نداشته است.
جمهوري اسلامي ايران مانند محوري اصلي ميان منطقه شرق خاورميانه و آسيا از يك طرف و اروپا و آسيا از طرف ديگر قرار گرفته و با برخورداري از موقعيت و نفوذ اقتصادي، سياسي و فرهنگي بر ديگر كشورهاي منطقه برتري دارد.
ايران امروزه به واسطه توجهش به قدرت نرم در خاورميانه كه به كشورمان اجازه ميدهد بدون توسل به زور و حربههاي نظامي و صرفا با تكيه بر سياستورزي از نفوذ فرهنگي و مردمي در ميان كشورهاي منطقه، سود برد منافع استراتژيك خود را حفظ ميكند.
در واقع اشراف اطلاعاتي ايران نسبت به كل منطقه خاورميانه، آشنايي با زبانها و فرهنگهاي منطقه و هچنين روابط تاريخي مستحكم همراه با مهارت در مديريت اوضاع، اين كشور را در خاورميانه در مقايسه با غرب در موضع برتري قرار داده است.
موقعيت جغرافيايي مهمترين ابزاري است كه در اختيار ايران قرار دارد. ايران به نوعي قلب ثبات در منطقه خاورميانه محسوب ميشود. درشرايط كنوني ايران بيش از آن كه از ناآراميهاي منطقه تاثير منفي بپذيرد، بر ثبات منطقه افزوده است. اين امر باعث شده است اقبال جهاني با استراتژي ايران در منطقه بيشتر شود.
موقعيت ژئوپليتيك، وفور همسايگاني كه در موقعيت بحراني ميتوانند عامل موثري در حفظ امنيت و ارتباطات كشور باشند، ساختار سياسي مناسب و تعدد گلوگاههاي تصميمگيري در بخش سياست خارجي كشور به عنوان نقاط قوت ايران از سوي تحليلگران و ناظران سياسي ياد ميشود.
كارشناسان اين نوع توانمنديهاي ايران را تواناييهاي طبيعي توصيف ميكنند كه عمدتا معطوف به ژئوپليتيك كشورمان و همسازي تاريخي آن با ديگر ملل منطقه است و در همين چارچوب تنوع توانايي ايران را ميتوان عمدتا به عنوان فرصت و نه تهديد ياد كرد.
ناظران سياسي بر اين امر اتفاق نظر دارند كه اهميت نقش ايران در خاورميانه غيرقابل انكار است و يكي از دلايل آن موقعيت حساس ژئوپليتيك كشورمان در منطقه است. ايران در تحولات منطقهاي بويژه لبنان، عراق، افغانستان و ثبات منطقه خليج فارس نقش محوري را ايفا ميكند.
امروزه تنها مساله فلسطين توازن قدرت در منطقه را تعيين نميكند، بلكه سرنوشت دولتهاي عراق، افغانستان و لبنان نيز كه نفوذ ايران در آنها رو به گسترش است، تعيينكننده است.
همزمان با افزايش نفوذ ايران در تحولات منطقه، مقاومت حكومتهاي عرب به اين اعمال نفوذ ايران از يك سو و نگراني آمريكا از قدرتمند شدن ايران هم از سوي ديگر بيشتر شده است.
دكتر ولي نصر، نويسنده كتاب جنجالبرانگيز «نوزايي شيعه» معتقد است كه در حال حاضر بيشتر كشورهاي منطقه به ساختار داخلي ايران توجهي ندارند، بلكه همه توجه اين كشورها معطوف به سياست خارجي و نقش حكومت ايران در منطقه و جهان عرب است و اكنون 3 جبهه در مقابل ايران در منطقه صف كشيدهاند كه جنس مقاومت آنها با هم فرق دارد. اسرائيل، آمريكا و اعراب هر كدام از زاويه ديد و منافع خود سعي در مهار توان نفوذ ايران دارند.
بيشك در چند سال اخير و پس از سقوط طالبان در افغانستان و صدام در عراق نقش ايران در منطقه خاورميانه بسيار پررنگ شده است. دامنه نفوذ ايران از تحولات لبنان تا مناطق اشغال شده فلسطين و خليج فارس بخوبي قابل لمس است.
در حال حاضر، ايران به عنوان بانفوذترين قدرت در عراق از آمريكا پيشي گرفته است. نفوذ ايران در عراق اشكال مختلفي دارد كه ميتواند ادامه حضور آمريكاييها را در عراق غيرممكن كند.
تحليلگران معتقدند از نگاه دولت بوش برخي دولتهاي عرب از ترس اين كه فروپاشي دولت در بغداد تنها به تقويت نفوذ ايران در آنجا بينجامد، در بازسازي يك دولت باثبات در عراق شركت خواهند كرد.
در افغانستان نيز ايران يكي از شركاي تجاري كاملا مطمئن و قابل اعتماد اين كشور به شمار ميرود و از طريق همين مراودات اقتصادي توانسته است روابط خود را با دولت افغانستان و نفوذ در ايالات غربي اين كشور بويژه هرات افزايش دهد.
دولت ايران براي بازسازي اين كشور، كمكهاي سخاوتمندانه فراواني را در اختيار افغانستان گذاشته است كه اعطاي كمك مالي و فني براي تامين برق بخش غربي افغانستان و تامين گاز طبيعي شهر هرات با همكاري تركمنستان يكي از اين موارد است.
با وجود وخامت روابط ميان ايران و آمريكا بر سر برنامه هستهاي جمهوري اسلامي، روابط حامد كرزاي، رئيسجمهوري افغانستان با جمهوري اسلامي نيز باعث بروز نگرانيهايي در آمريكا شده است.
كرزاي در سخناني بر نقش ايران اذعان و اعلام كرد: ايران براي افغانستان يك حامي بوده است، چه در روند صلحي كه داشتيم و چه در مبارزه با موادمخدر افغانستان.
منافع مشترك
همچنين يكي از قويترين منافع مشترك ميان ايران و سوريه، در ايجاد توانايي و ظرفيت هر چه بيشتر در حزبالله لبنان براي اعمال فشار بر اسرائيل نهفته است كه در اين خصوص مثلث ايران، سوريه و حزبالله توانايي خود را در منطقه در برابر قدرت آمريكا و اسرائيل نشان داده است.
حزبالله لبنان را هم بايد يكي از محورهاي كليدي اين جبهه در نظر گرفت كه در اين صورت، باز هم لبنان به خط مقدم مواجهه نظامي ايران و آمريكا دقيقا شبيه دهه 80 ميلادي بدل خواهد شد.
جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006 و پيروزي حزبالله عليه اسرائيل موجب نگرانيهايي درباره تقويت رابطه حزبالله و ايران شد و اسرائيل و دولتهاي عرب هر دو بر واشنگتن فشار ميآورند كه در برابر ايران ايستادگي كند. آنها همچنان در پاسخ به اين جنگ حمايت از دولت سنيوره را در پيش گرفتند و در تلاش براي به شكست كشاندن نزديكي بين ايران و سوريه برآمدند.
براي رئيسجمهور آمريكا جنگ 33 روزه لبنان فراتر از مبارزه اسرائيل با حزبالله بود؛ زيرا اين فرصتي بود براي واشنگتن تا با نفوذ ايران در منطقه مقابله كند و آنها اميدوار بودند با پيروزي اسرائيل در لبنان بتوانند توازن سياسي در كل منطقه را تغيير دهند و ايران و گروههاي تحت حمايتش را تحت فشار بيشتري قرار دهند.
آمريكا كه زماني دولتهاي استبدادي عرب منطقه را براي مشكلات بيشمار منطقه سرزنش و متهم ميكرد، هماكنون درصدد جلب حمايت اين كشورها به عنوان دولتهاي ميانهرو براي مقابله با ايران برآمده است.
دولت بوش ميكوشد با دادن كمكهاي نظامي 20 ميليارد دلاري به عربستان و اميرنشينهاي خليج فارس به تقويت بنيه نظامي كشورهاي خليج فارس بپردازد.
همچنين دولت بوش با برگزاري كنفرانسها و نشستهاي محرمانه اميدوار است بتواند با منحرف كردن توجه و توان كشورهاي منطقه به خطرهايي كه از سوي ايران براي آنها پديد ميآيد، فرآيند صلح اسرائيل و فلسطينيان را از سر بگيرد.
اما تحليلگران بر اين اعتقادند كه استراتژي دولت بوش در درك ديدگاههاي گوناگون دولتهاي عربي دچار مشكل خواهد شد.
برخلاف بحرين، كويت و عربستان، قطر و امارات متحده عربي مشكلي با اقليت شيعه خود ندارند و از دهه 1990 از روابط اقتصادي گسترده با ايران بهرهمند ميشوند.
اين كشورها جدا از دشمنيشان با ايران، از نتايج تشديد تنشها بين ايران و آمريكا واهمه دارند. حتي متحدان آمريكا در خاورميانه به ارزيابي توانمنديها و ميزان آمادگي خود كه به اتحادشان شكل ميدهد، ميپردازند و با درك اين كه آنها نيز نسبت به نفوذ ايران حساس هستند، منافع خود را پيگيري ميكنند.
با وجود احساسات ضدآمريكايي كه امروزه به همه كشورهاي خليج فارس سرايت كرده است، هيچ كدام از دولتهاي منطقه (غير از كويت) نميتوانند از استقرار دوباره شمار چشمگيري از نيروهاي آمريكايي در كشورشان حمايت كنند.
پس از پيروزي نظامي آمريكا در افغانستان، بهكارگيري نيروي نظامي يكي از شاخصهاي استيلاجويي آمريكا را تشكيل ميدهد.
يكي از شاخصههاي مهم سياست مداخله آمريكا در مناطق بحراني، انعقاد قراردادهاي دوجانبه و چندجانبه نظامي با كشورهاي آن منطقه براي استفاده از پايگاه نظامي يا فروش تسليحات يا حتي انجام مانورهاي مشترك نظامي است.
برخي از اين كشورها بويژه عربستان به علت مخالفتهاي شديد داخلي درباره حضور نظامي آمريكا در عربستان مجبور به كاهش و حتي بازپسگيري پايگاههاي نظامياش از آمريكا شد.
بنابراين آمريكا ناگزير است به بازيگران ضعيف منطقهاي براي كنترل و مهار قدرت رو به ظهور ايران كه از نظر وسعت، جمعيت و اقتصاد بزرگترين كشور منطقه خليج فارس است، تكيه كند.
روزنامه فايننشال تايمز در تحليلي مينويسد كه آمريكا بايد درك كند ايران مهرهاي بسيار مهم در منطقه است و فشار به كشورهاي عربي براي منزوي كردن تهران تاثير چنداني نخواهد داشت.
بشار اسد، رئيسجمهوري سوريه معتقد است كه ايران كشور مهمي در منطقه است و نقش بسيار مهمي را در ترتيبات امنيتي منطقه ايفا ميكند و اين كشور يك نقش تكاملي با كشورهاي عربي دارد، نه نقش جايگزين آن و اعراب بايد از نقش ايران در منطقه درس بگيرند.
وي نقشآفريني ايران در منطقه را ضروري ميداند و معتقد است جايگزين عربي براي آن وجود ندارد.
ايتان چورين، تحليلگر مركز مطالعات استراتژيك و بينالمللي در واشنگتن نيز عقيده دارد آمريكا در تلاش است از كشورهاي عرب در مقابل ايران حمايت كند؛ اما آنها در تلاشند از خود در برابر تلاشهاي آمريكا براي حمايت از آنها در مقابل ايران دفاع كنند. نميتوان تصور كرد آيا نتيجه اين امر مثبت خواهد بود يا خير؟
وي معتقد است كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس به طناب نجات ايران و ايران به طناب نجات آنها تبديل شده است. گاز ايران ميتواند تنها راه جبران كمبودهاي امارات كه در آنجا تقاضا فراتر از قابليت توليد داخلي است، باشد.
روابط تجاري ايران باعث شده است همدردي آشكار برخي كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس با ايران بيشتر شود و شك و ترديد نسبت به تلاشهاي آمريكا براي منزوي كردن اين كشورافزايش يابد.
قطر بر ضد قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران راي داد. كمتر از 2 ماه پس از سفر ديك چني، معاون رئيسجمهور آمريكا به مسقط، پايتخت عمان، ديپلماتهاي اين كشور به تهران رفتند تا درباره تجارت دوجانبه و اقدامات امنيتي ازجمله سرمايهگذاريهاي دوجانبه در پروژههاي زيربنايي با مقامات ايراني گفتگو كنند.
تحليلگران گرايش رهبران عرب به اتخاذ موضعي علني در قبال ايران را منعكسكننده واقعيات اخير منطقه عنوان ميكنند، زيرا جهان عرب بر سر يك برنامه اجتماعي، سياسي و اقتصادي واحد اتفاق نظر ندارد و مركز سنتي تاثيرگذار در ميان اعراب از قاهره به كشورهاي نفتخيز خليج فارس تغيير مكان داده است.
توهم برتري شيعيان در منطقه، عربستان و مصر را همچنين ترغيب خواهد كرد تا بشدت از افزايش نيروي حزبالله جلوگيري كنند و به اين شكل به عملي شدن طرحهاي آمريكا كمك كنند.
در 26 سپتامبر 2007 نيز نمايندگان 6 كشور عربي در نشستي با كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريكا در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل با ابراز نگراني از گسترش توان و هژموني ايران در منطقه، اعلام كرده بودند كه اعراب بيشتر نگران اوضاع عراق و افزايش نفوذ ايران بر سوريه، فلسطين و لبنان به دليل حمايتهاي تهران از گروههاي حماس و حزبالله هستند.
سعوديها و متحدان آن تصور ميكنند ايران به كمك سوريه درصدد تسلط بر دولتهاي عراق، لبنان و فلسطين است تا به اين وسيله موقعيت برتري را در خاورميانه به دست آورد. به نظر ميرسد در راستاي همين ديدگاه، عربستان تحركات حزبالله در لبنان را بخشي از راهبرد دولت ايران براي گسترش نفوذ خود در خاورميانه ميداند.
از سوي ديگر، عربستان سعودي به واسطه اتحاد استراتژيكي كه با ايالات متحده در منطقه دارد، از احتمال حمله نظامي آمريكا به ايران نيز بيم دارد، چراكه در صورت وقوع اين حمله خاورميانه را وارد بحراني تازه ميكند و در اين ميان، عربستان سعودي نيز خسارات زيادي را متحمل ميشود.
آمريكا علاوه بر داشتن اين شرايط متزلزل در ميان دول عربي، هيچ جايگاهي در ميان ملتهاي عرب ندارد.
براساس تازهترين نظرسنجي به عمل آمده در كشورهاي عربي كه بخشي از نظرسنجي سالانهاي است كه تحت نظارت دانشگاه مريلند آمريكا صورت گرفته،83 درصد اعراب موضعگيري منفي در قبال آمريكا دارند و 70 درصد اعلام كردهاند كه به آمريكا اعتماد ندارند.
بيشتر اعراب ايران را تهديدي براي منطقه نميدانند و 44 درصد معتقدند دستيابي ايران به برنامه هستهاي تاثير مثبتي بر منطقه دارد.
61 درصد هم معتقد بودند عقبنشيني آمريكا از عراق فرصت برقراري صلح را افزايش خواهد داد و به اختلافات كنوني گروهها در عراق خاتمه ميدهد.
علاوه بر اين نگاه مثبت به جمهوري اسلامي ايران، گروههاي مورد حمايت ايران نيز از محبوبيت ويژهاي در ميان ملتهاي عرب برخوردارهستند. براساس اين نظرسنجي سيدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان در ميان رهبران مسلمان و عرب از بيشترين حمايت اعراب و مسلمانان برخوردار است.
تيم جورج بوش، رئيسجمهوري آمريكا در طول 8 سال اخير، آمريكا را در موقعيتي بينظير در خاورميانه قرار دادهاند، به طوري كه اين كشور محبوب نيست، كسي از آن نميترسد و مورد احترام نيز نيست.
آرون ميلر، مذاكرهكننده اسبق امور خاورميانه در دولت آمريكا در كتاب جديد خود با عنوان سرزمين بيش از حد وعده داده شده به اين مساله اذعان كرده و مينويسد كه بوش در منطقهاي گرفتار شده كه نه ميتواند آن را درست كند يا رها كند.
تلاش بوش براي انزواي ايران در منطقه نتيجهاي معكوس داشته و اين تلاشها به بالا رفتن جايگاه ايران در منطقه منجر شده است.
تلاش آمريكا براي تفرقه ميان شيعه و سني
منافع آمريكا در منطقه حكم ميكند كه از قدرت شيعيان كاسته شود. از نظر برخي مقامات آمريكايي دستيابي به اين هدف فعلا از طريق ديپلماتيك و سياسي ميسر نيست و بهترين راه حل ممكن براي برون رفت از آن، دست يازيدن به روشهاي زيرزميني است كه علم كردن گروههاي شبهنظامي سني در مقابل شيعيان در لبنان و عراق يكي از آنهاست.
دولت بوش در دوران كنوني بازدارندگي ايران را در كانون سياستهاي خاورميانهاي خويش قرار داده است تا به اين شكل به زعم خود راهي براي ايجاد ثبات در عراق، گرفتن قدرت از حزبالله و آغاز دوره فرآيند صلح اعراب و اسرائيل بگشايد.
دولت بوش بر آن است كه اين سياست را با همكاري دولتهاي عرب سني اجرايي كند؛ زيرا واشنگتن بر اين اعتقاد است كه ايران تنها كشوري است كه مهمترين چالشهاي استراتژيك را براي ايالات متحده و شكلي از خاورميانه كه خواهان آن است، پديد آورده است.
آمريكا در راستاي سياست مذكور به حضور ناوهاي جنگي خود در خليجفارس شكل بخشيده و با به كار بردن لحني تند و قاطع در برابر ايران، امكان جنگ را افزايش داده و 75 ميليون دلار به برنامههاي پشتيباني از گسترش دموكراسي و تغيير رژيم در تهران اختصاص داده است.
در ماههاي گذشته نيز واشنگتن به جلب حمايت سازمان ملل براي يك رشته تصميمات بر ضد برنامههاي هستهاي ايران دست زده و با تحريمهاي غيررسمي مالي كوشيده است كم و بيش رابطه ايران را با بازارهاي مالي جهاني قطع كند.
فاطمه تيمورزاده
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 198]
-
گوناگون
پربازدیدترینها