واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: چهل غروب غمگنانه
در سوگ معلم اخلاق
مرحوم آيتالله سيدمحمدرضا حسينى شيرازى
مرحوم فقيه فقيد سعيد، مقدس آل شيرازي، حضرت آيتالله سيدمحمد رضا حسينى شيرازي، يكى از علما، بزرگان، معلمان اخلاق و استادان برجسته فقه و اصول و اخلاق در حوزه علميه قم مقدسه بود كه از كشور عراق در كودكي، همراه مرحوم پدر بزرگوار، خانواده شيرازى و آل شيرازى به دليل فشارها و تهديدهاى حزب بعث عراق، به كويت و از كويت به ايران هجرت نمودند.
دوران اوليه زندگى اجتماعى و درسى و اخلاقى خود را در شهر كربلاى معلى و كويت و قم گذراند و در كنار مرحوم حضرت آيتالله العظمى سيدمحمد حسينى شيرازي، مرجع عاليقدر جهان تشيع و مجاهد ارزشمند جهان اسلام كه بالغ بر يكهزار و پانصد جلد كتاب و يكهزار موسسه دينى تاليف و تاسيس نموده بود و دوره فقه ايشان، زبانزد عام و خاص است، رشد و نمو نمود و تربيت شد.
قسمتى از عمر شريف 50 سالهاش را در كنار عموى مبارز و شهيدش، حضرت آيتالله سيدحسن شيرازى گذراند.
سيدبزرگوارى كه علويون سوريه را شيعه كرد و در لبنان، در كنار آيتالله سيد موسى صدر، به جهاد و تلاش در رونق گرفتن شيعيان جنوب لبنان همت گمارد و مجاهدتها و مخالفتهاى با حزب بعث و ميشل عفلق مسيحي، ايدئولوگ بعث، سرانجام جان ارزشمندش را با 26 گلوله بعثىها از دست داد و جاودانه تاريخ شهداى انقلاب اسلامى عراق گرديد.
او گوشهاى ديگر، از زندگى علمى و اخلاقى و درسى خود را در كنار عموى بزرگوارش، حضرت آيتالله العظمى حاج سيد صادق شيرازى “دام عزه الشريف” سپرى نمود.
شخصيتى كه امروزه، مرجعيت عظماى بيت آل شيرازى را پس از رحلت مجاهد نستوه، برادر گراميش، حضرت آيتالله العظمى سيدمحمد حسينى شيرازي، بر دوش گرفته و عزيز و مورد احترام همه ارادتمندان و دوستداران و كربلاييها، بالاخص مسلمانان ايران و خليج فارس و عراق مىباشد و دفتر معظم له در شهرستان مقدس قم، محل رفت و آمد شيعيان، از اقصى نقاط كشور و جهان است و درس و بحث علمى و فقهى و اخلاقى او، مورد توجه بسيارى در اين شهر مىباشد.
مرحوم حضرت آيتالله سيدمحمدرضا حسينى شيرازي، برادرانى با فضل و علم و اخلاق دارد كه همگي، هر يك، گلى از گلهاى تربيت شده اين خاندان با علم و فضيلت و تقوى و زهد و اخلاق و فقه و فقاهت هستند كه هر كدام، يك روش و اخلاقى و رفتار حسنهاى دارند كه با ديگرى تفاوت دارد، ولى وقتى در كنار هم قرار مىگيرند، گلهاى يك بوستان را تكميل مىكنند و زيبنده اين خاندان بزرگ و ارزشمند مىگردند.
مرحوم حضرت آيتالله سيدمحمدرضا شيرازي، يك فرشته دنيايى بود، مردى از جهان ملكوت، به جهان خاكى آمده بود و نشانههايى را از خود به جا گذاشت و بزودى رفت و همه را در سوگ پرواز ملكوتيش سوزاند و افسرده و غمگين و غمناك كرد.
پروازى به اعلى عليين كرد و با تشييعى بالغ بر يك ميليون نفر، با حضور علما و بزرگان و بيوتات مراجع و عشاير و شخصيتهاى سياسى كشور عراق و با احترام بسيار خاصى در مقبره ميرزاى شيرازي، در صحن مطهر حضرت امام حسين (ع) در كنار جد بزرگوارش، حضرت آيتالله العظمى ميرزا مهدى شيرازى به خاك سپرده شد و مقبره و قبر مطهرش، زيارتگاه دوستداران و عاشقان و ارادتمندان خاندان آل شيرازى گرديده و هر روز، صدها نفر از طلوع آفتاب، تا پاسى از شب گذشته، به مزار شريفش رفته فاتحه و قرآن مىخوانند و بر روح بلندش، درود و سلام مىفرستند.
مرحوم آيتالله شيرازي، معلم اخلاق بود. معلمى كه درسهاو سخنرانىهاى او، در ماهوارههاى مذهبى الانوار، الزهراء، اهل البيت (ع)، سلام فارسي، مورد توجه و علاقه مسلمانان و شيعيان سراسر جهان گرديده و از مرد و زن، در وقت سخن، به پاى درس و سخنش نشسته، از نفحات روحانى و ملكوتى او بهرهها مىبردند.
در سلام كردن، نفر اول بود، در نماز شب خواندن، پيشقدم بود، در اداى نماز جماعت، مشوق همگان بود، در كم خوردن، زبانزد بود، در كم خوابيدن معروف بود و در كم سخن گفتن، مشهور بود.
خاضعانه، متواضعانه و خردمندانه رفتار مىكرد با ديگران به نيكى معاشرت مىنمود. و همه غبطه اخلاق و كردار او را مىخوردند و با ديدنش، خوشحال مىشدند و با شنيدن كلامش، آرامش مىيافتند. سيدى بسيار بزرگوار، عالمى بسيار بردبار، فقيهى بسيار دانشمند، معلمى بسيار باتجربه، مردى بسيار وارسته و زاهد و فردى از اولياء الله بود كه مانندى جز جدش، مرحوم حضرت آيتالله العظمى ميرزا مهدى شيرازي، در عصر خودش نداشت.
دوست و دشمن او را احترام مىكردند، درس و بحث علمى و اصولى و فقهى او، مورد توجه علما و بزرگان حوزه قم و مشهد مقدس و نجف اشرف بود به طورى كه همه در او، مرجعيت را مىديدند و وى را شايسته اين مقام ارزشمند الهى مشاهده مىكردند، حتى عموى بزرگوارش حضرت آيتالله العظمى سيدصادق شيرازي، در سخنرانىاش در روز تشييعش در دفترش، در جمع كويتىها و خليجىها مىگفت:
“اميد من بود، كسى بود كه به او اميد بسته بودم كه پس از من، مقام و كرسى مرجعيت آل شيرازى را بر عهده گيرد، ولى مشيت الهى و تقدير خداوند، اين طور شد كه او امروز از دست برود و من بمانم.”
آري، او مدافع سر سخت حريم اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بود. در دنيا زاهدانه و عارفانه زندگى كرد، ساده و بىآلايش بود و مايملكي، پول و ثروتى نداشت و قرضدار از دنيا رخت بربست و به امور مالى وابستگى نداشت و از دنيا و تعلقات آن دورى مىجست و مرد خدا و يار خدا و اوليايى از اوليا خدا بود.
كويتىها، عاشق سخنان و جلسات و حلقات و درسها و نشستهاى او در ماههاى مبارك رمضان بودند. لذا وقتى عروج كرد، در ماتم و عزايش گريهها مىكردند و اشكها مىريختند و ختمها و فاتحههاى فراوانى در فراقش گرفتند.
چهل غروب غمگنامه در فراق او، هرگز فراموش نخواهد شد، زيرا خيلى به سختى گذشت.
روزها و شبها، خانوادهاش، عزيزانش، فرزندانش، همسر گراميش، بيت معظملهاش، فاميل و وابستگانش، دوستان و آشنايانش، ارادتمندان و دوستدارانش، در فراقاش، اشكها ريختند و در تنهايىها و سكوتى غمناك و با سوز و آه، حسرتها و آهها كشيدند كه چرا به اين زودى ما را گذاشتى و رفتي!؟
خوب رفتى و زود رفتى و سعادتمند و بزرگ و ارزشمند رفتي، ولى ما را با يك دنيا غم و اندوه و گريه و ندبه و اشك و سوختن، رها نمودي؟! روحت شاد، روانت پاك، جاويدانه در تاريخ باقى خواهى ماند و درود و سلام فراوان تا قيام قيامت، نثار روح و روان و جسم پاكت باد.
عبدالامير فولازاده-كميته فرهنگى حسينيه كربلايىهاى تهران
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]