واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: nw_nk09-12-2009, 03:01 PMسيستم غلط فوتبال ايران در استخدام بازيکن، سيستمي که مربي سالار است، مربي را به سوي خودي خواهي و يار جمع کردن - ياراني که فقط براي او بازي مي کنند و براي مربي بعدي قدم مي زنند! - سوق مي دهد. http://i.media.goal.com/g/53591_news.jpg سايت گل - چند بازيکن صاحب فرهنگ حرفه اي در فوتبال ايران مي شناسيد؟ اخراج عنايتي، اکبرپور و کاظمي از استقلال بهانه اي است براي پرداختن به اين بحث که چرا بازيکن ايراني که به باشگاهش تعلق خاطر داشته باشد کمياب است! اغراق در ابراز علاقه به پيراهن باشگاه هميشه در جمله جمله بازيکنان به گوش مي رسد، اما واقعيت چيز ديگري است. درباره اين اغراق آزاردهنده يک مصاحبه طنزآلود را به خاطر مي آوريم از يک بازيکن خارجي استقلال- احتمالاً گومز- که پس از پيوستن به صنايع اراک گفت: «از بچگي عاشق صنايع اراک بودم.» اين مصاحبه به سفارش مدير برنامه هايش براي به دست آوردن دل مديران صنايع اراک در يک روزنامه پرتيراژ منتشر شده بود و نشان مي داد، سؤ استفاده از اين جملات اغراق آميز و دستمالي شده در فوتبال ايران چقدر رايج و کارساز است! اما چرا بازيکنان تعلق خاطر دروغين خود را بروز مي دهند و چرا تعلق خاطر به باشگاه اين چنين که در فوتبال ايران حس مي شود، کمرنگ شده است؟ برخوردهاي غيرمسؤولانه باشگاه ها با بازيکنان، بدقولي هاي مالي، شعارهاي فرهنگي و پوچ و بي توجهي باشگاه ها براي فرهنگ سازي حرفه اي، يار جمع کردن مديران و مربياني که در يک باشگاه و در جناح مخالف يکديگر هستند و هر کدام عده اي از بازيکنان را به سوي خود مي کشند و تفرقه مي اندازند تا حکومت کنند و ده ها نکته ديگر بازيکنان را در جوي پر از سؤ تفاهم، تنش و اختلاف، به سوي سودجويي و بي مسؤوليتي سوق مي دهد. اگر عنايتي، اکبرپور و کاظمي کم کاري کرده اند يا دست کم اگر پس از جدايي قلعه نويي، با سيستم جديد، خود را ناسازگار احساس کرده و بي حوصله تمرين و بازي کرده اند، مشتي هستند نمونه خروار. در فوتبال ايران، بازيکن به باشگاه تعلق ندارد، چه رسد به اينکه به باشگاه تعلق خاطر داشته باشد. بازيکن ايراني اغلب به جاي آنکه بازيکن باشگاهش باشد، بازيکن مربي اش است. مربي است که او را برمي گزيند و مربي است که ارزش قرارداد، او را تعيين مي کند. بازيکن در فوتبال ايران سرمايه باشگاه نيست و باشگاه هاي ايراني- يا در واقع تيمهاي ايراني- بدون هيچ سرمايه منقول و غيرمنقولي در فوتبال حرفه اي فعاليت مي کنند. باشگاه هايي که مالک يک زمين تمرين نيستند، ورزشگاه اختصاصي ندارند و حتي يک دفتر کار در شأن يک باشگاه حرفه اي ندارند، در کنار همه اين نداري ها، مالک بازيکنان خود نيز هستند، اگرچه با آنها قراردادهاي حرفه اي مي بندند. اين رسم سنتي و غيرحرفه اي که مربي بازيکنان يک تيم را برمي گزيند، همچنان پا بر جاست، در حالي که فوتبال حرفه اي اصول ديگري را براي جذب بازيکن به باشگاه حرفه اي گوشزد مي کند. مربي بايد يک حق رأي در جمع کميته اي که بازيکنان را در نقل و انتقالات برمي گزيند، داشته باشد، مگر در موارد خاص که يک سرمربي در اندازه آلکس فرگوسن صاحب امتياز در تيمي در اندازه منچستر يونايتد مي شود و فراموش نکنيم که او سر آلکس فرگوسن است. استقلال در فوتبال ايران به اينجا مي رسد که احساس مي کند چند بازيکنش در اختيارش نيستند و چاره اي جز اخراج آنها نمي يابد و اين محصول سيستمي است که امير قلعه نويي مي تواند در آن نقش سر آلکس فرگوسن را ايفا کند! امروز در اين سيستم حق داريم از صمد مرفاوي خرده بگيريم که چرا ياران قلعه نويي را پس از جدايي قلعه نويي در استقلال حفظ کرده و چه مربي بي تدبيري بوده و امروز حق داريم رد پاي قلعه نويي را در ناکامي هاي استقلال جستجو کنيم. امير قلعه نويي را به خاطر مي آوريم که در اولين فصل سرمربيگري اش در استقلال، همه آنها که در استقلال بازيکناني ريشه دار يا نامدار بودند، از استقلال راند تا تيم خودش را بسازد. آن «خودي خواهي» قلعه نويي محصول بدبيني واقع بينانه او بود، بدبيني نسبت به بازيکناني که بازيکن قلعه نويي نبودند و شايد اگر قلعه نويي آنها را حفظ مي کرد هرگز در استقلال به موفقيتي نمي رسيد و امروز به ناصر حجازي ديگري تبديل شده بود. حجازي هر گاه شکست خورد و گاه اين شکستها او را تا ورشکستگي در مربيگري پيش برد، در جستجوي چرايي ناکامي اش، رد پاي حاشيه و خيانت ديده شد. سيستم غلط فوتبال ايران در استخدام بازيکن، سيستمي که مربي سالار است، مربي را به سوي خودي خواهي و يار جمع کردن- ياراني که فقط براي او بازي مي کنند و براي مربي بعدي قدم مي زنند! - سوق مي دهد. مربيان ترجيح مي دهند، بازيکناني بي کيفيت را به ميدان بفرستند اما مطمئن باشند که اين بازيکنان به آنها تعلق دارند و در ميدان قدم نمي زنند، حتي اگر سخت دويدنشان هيچ حاصلي نداشته باشد، اما مطمئن باشند که بازيکنان شان به فکر براندازي نيستند. اين نيز حکايتي ديگر از حکايتهاي فوتبال غيرحرفه اي ايران است. فرشاد كاس نژاد - منبع: قدس !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! 2009/12/9 سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]