واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش تحليلي فارس نيروهاي ائتلاف، پايه اصلي تشديد ناامني در افغانستان
خبرگزاري فارس: نيروهاي ائتلاف، متشكل از 40 كشور مختلف جهان، هفت سال پيش با ادعاي مبارزه با تروريسم سقوط طالبان را رقم زد اما در كنار آن با حفظ اين شبه نظاميان به عنوان ابزاري دم دستي و ارزان براي پيشبرد اهداف آتي و هدف قرار دادن مردم عادي به ويژه زنان و كودكان، تبديل به يكي از ريشههاي ناامني در افغانستان بدل شدهاند.
به گزارش خبرگزاري فارس، در حمله انتحاري صبح امروز در برابر سفارت هند و وزارت كشور افغانستان، بيش از 140 نفر كشته و زخمي شدند. روز گذشته نيز بيش از 20 شهروند افغاني كه بيشتر آنان را زنان و كودكان تشكيل ميدادند در حمله نيروهاي ائتلاف به يك جشن عروسي كشته و شمار زيادي نيز زخمي شدند.
علاوه بر حملات شبه نظاميان طالبان و گروههاي القاعده در افغانستان، اشتباهات عمدي يا غير عمدي نيروهاي ائتلاف در اين كشور به ناامنيها دامن زده است.
تقريباً 700 شهروند افغان در شش ماه نخست سال جاري ميلادي در اثر حملات و درگيريهاي موجود كشته شدهاند كه 255 نفر از آنان توسط نيروهاي دولتي و بينالمللي و بقيه در اثر حملات شبهنظاميان طالبان كشته شدند.
در هر سال با فرا رسيدن فصل بهار و تابستان تعداد حملات طالبان افزايش مييابد كه البته امسال نسبت به سالهاي گذشته متفاوتتر بوده و گزارشها حاكي از قدرت يافتن و سازماندهي مجدد و قوي طالبان و ساير شبه نظاميان در نقاط مختلف افغانستان است.
يپشبيني ميشود طالبان سرعت و كميت حملات تروريستي خود را در سال 2008 افزايش دهد چون آنها در صدد به قدرت رسيدن در مناطق روستايي به ويژه در جنوب و شرق افغانستان هستند و چه بسا حضور خود را در غرب و شمال نيز افزايش دهند.
كارشناسان بر اين باورند كه اوضاع افغنستان طي چند ماه آينده نسبت به وضعيت كنوني بدتر نيز خواهد شد. حمله نيروهاي طالبان به زندان قندهار و آزادسازي تعداد بسياري از زندانيان نمونهاي از افزايش خشونتها در اين كشور است. البته اين خود نشان از آغاز مشكلات بزرگتر در افغانستان جنگ زده دارد.
با توجه به گذشت هفت سال از سقوط طالبان، قدرت گرفتن اين شبهنظاميان از نكات بسيار مهمي است كه منجر به گمانهزنيهاي متعدد شده است.
فرماندهان نيروهاي ائتلاف بر اين عقيدهاند كه بايد بر تعداد نظاميان خارجي موجود در افغانستان براي كنترل اين ناامنيها افزود. در حال حاضر 66 هزار سرباز خارجي از 40 كشور مختلف در افغانستان حضور دارند كه 37500 نفر از آنها سربازان آمريكايي هستند. شمار سربازان تحت امر ناتو در طي 18 ماه گذشته به 20 هزار نفر افزايش داشته اما حملات طالبان در استانهاي شرقي 40 درصد افزايش يافته است.
درماه مي و ژوئن سال جاري تلفات سربازان خارجي مستقر در افغانستان بيشتر از تعداد مشابه در عراق بود. مايكل مولن يكي از مقامات ارشد پنتاگون مي گويد كه حداقل 3 تيپ ديگر يا حدود 10500 سرباز ديگر براي عمليات عليه طالبان و اموزش نيروهاي افغاني نياز است.
اكنون اين سؤال مطرح است كه آيا با افزايش تعداد نظاميان اوضاع افغانستان آرام خواهد شد؟ اعزام شمار بيشتري از نيروهاي نظامي پاسخ مشكلات موجود در افغانستان نيست زيرا مشكلات در افغانستان بيشتر مسائلي بنيادي هستند و مسائل در افغانستان در حول محور تاريخ افغانستان، ساختار كشور افغانستان و مردم افغانستان مي چرخند و اين مسائل، مشكلاتي نيستند كه فقط با اعزام شمار بيشتري از نيروهاي نظامي حل شوند.
افزايش ناامني، خشونت در افغانستان را صرفا نميتوان ريشه در حضور طالبان و گروههاي القاعده در اين كشور و سازماندهي و قدرت گرفتن مجدد آنها دانست. حضور آمريكا و نظاميان 40 كشور مختلف جهان در اين كشور كه اشتباهات متعددي را در سياستها و عملياتهاي نظامي خود با شبه نظاميان مرتكب ميشوند خود يكي از عاملان اصلي اين ناامنيها است.
هنگام سقوط طالبان، آمريكا و متحدانش كه دستي در اين حملات داشتند تصميم به حفظ طالبان به عنوان نيرويي دم دستي و ارزان در گوشهاي براي به كارگيري به موقع آنها در جهت پيشبرد اهداف آتيشان گرفتند كه اكنون خود تبديل به ابزاري عليه خود آنها بدل شده است.
جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا در يك كنفرانس خبري در واشنگتن اظهار داشت كه ماه گذشته (ژوئن) "ماه سختي" در افغانستان بود و در دو ماه گذشته آمار سربازان كشته شده آمريكايي و ناتو در افغانستان بيشتر از عراق بوده است.
جورج بوش دليل تلفات زياد سربازان خارجي در ماه گذشته را جنگ با يك "دشمن قوي" ذكر كرده است. در ماه ژوئن دست كم چهل و پنچ نفر از نيروهاي ائتلاف در افغانستان كشته شدند.
پاكستان به عنوان متحد ديرينه آمريكا يكي از دروازههاي اصلي ورود شبه نظاميان طالبان به افغانستان است.نيروهاي طالبان پناهگاههايي را به مدت زمان طولاني در پاكستان دارند و بيشتر از آنچه كسي تصور ميشود در حال گسترش هستند.
گسترش نيروهاي طالبان در پاكستان ميتواند به افزايش ناامني در افغانستان منجر شود كه البته اين ناامنيها دامن خود پاكستان را نيز فرا گرفته و اكنون مقامات اين كشور در حال معامله با طالبان محلي خود براي جلوگيري از گسترش ناامني است.اما در طي هفت سال گذشته هيچ اقدام اساسي از سوي واشنگتن و متحدانش براي فشار بر پاكستان و يا از سوي اين كشور جهت كنترل طالبان صورت نگرفته است و در واقع اين نوع برخورد خود چراغ سبزي براي حاميان طالبان در پاكستان بوده است.
از سوي ديگر عملياتهاي نظامي نيروهاي ائتلاف در افغانستان كه منجر به كشته شدن غيرنظاميان و مردم عادي به ويژه زنان و كودكان ميشود، خشم مردم افغانستان را برانگيخته است.
كارشناسان سياسي بر اين نظرند كه نيروهاي اشغالگر در افغانستان با ادامه حضور خود در اين كشور و اشتباهاتي كه مرتكب ميشوند ، همانند كشتار مردم بيگناه، به افزايش نفرت عمومي در ميان مردم افغانستان دامن ميزنند. اين نفرت زماني به اوج خود ميرسد كه آمريكايي ها با افراد دستگير شده به شدت بدرفتاري مي كنند.
اين روند باعث مي شود كه شبه نظاميان دستگير شد و يا مردم بيگناهي كه به اشتباه دستگير شدهاند، به فكر انتقامجويي از نيروهاي خارجي به رهبري آمريكا در افغانستان بيفتند كه اين امر منجر به بروز درگيريهاي خونين در اين كشور جنگ زده مي شود كه در آن شهروندان بيشمار ديگري علاوه بر نظاميان و شبه نظاميان كشته ميشوند.
تحليلگران بر اين اعتقادند افرادي كه ما به آنها طرفداران طالبان مي گوييم، همان گروههاي قبائلي و از مردم افغانستان هستند. آنها ضمن اينكه خود را جزو گروه القاعده نميدانند، معتقدند كه نيروهاي بيگانه كشور آنها را اشغال كردهاند. آنها با اين باور از كشور خود در برابر نيروهاي آمريكايي و ناتو دفاع ميكنند.
اين نكته كه گفته مي شود ساكنين دهكدهها نيروهاي طالبان را در خود جاي دادهاند و نيروهاي طالبان توانستهاند به راحتي در مناطق مختلف پنهان شوند تا حدودي حاكي از حمايت مردم افغانستان از اين نيروهاي شبه نظامي است و همچنين ناموفق بودن نيروهاي بينالمللي را در جلب كردن حمايت مردمي نشان ميدهد .
از سوي ديگر مسئله نظامي موضوع اصلي در افغانستان به شمار نميرود و شركت در فعاليتهاي نظامي تاكتيكي كوتاه مدت مشكل بنيادي در افغانستان محسوب نميشود بلكه اين قدرتهاي اجتماعي و اقتصادي هستند كه در نهايت تعيين كننده آينده افغانستان هستند و در واقع بايد بر روي مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در افغانستان توجه شود.
دولت "حامد كرزي"، رئيس جمهوري افغانستان به خاطر عدم كنترل لازم، افغانستان را به صحنه درگيري بين گروههاي قبائلي با نيروهاي ناتو و آمريكايي تبديل كرده است. دولت كنوني بشدت به آمريكاييها وابسته است، به همين دليل توانايي تاثيرگذاري در روند ناآرام افغانستان را ندارد.
ناظران سياسي بر اين عقيدهاند كه در واقع طرز حكومت و حاكميت قانون موضوعهايي هستند كه بايد منعكس كننده فرهنگ ، شور و انگيزه مردمي باشند و براي تحقق آنها به چيزي فراتر نياز است، تحقق چنين مسائلي به افرادي كه در آن فضا زندگي كرده باشند و ساختارها را پديد آورده باشند، نياز دارد. در نتيجه خارجيها نمي توانند اين افراد باشند و براي برپايي حكومت و حاكميت قانون به وجود افراد بومي نياز است.
انتهاي پيام/+
دوشنبه 17 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]