واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: عراق و دموكراسى صادراتى غرب
نويسنده: امى چوا
ترجمه:فاطمه باقرى افضلي
اشاره:
نويسنده مطلبى كه ملاحظه مى كنيد با بافتن آسمان و ريسمان به هم، سعى كرده مشكلات عراق را ناشى از روى كار آمدن شيعيان در اين كشور، آنهم در اثر برگزارى انتخابات دمكراتيك سريع در اين كشور بداند. غربى ها مى گويند دمكراسى داروى نجات بخش كشورهائى است كه از توسعه كمترى برخوردار بوده اند اما زمانى كه در اثر همين دمكراسى افراد و گروههائى به قدرت مى رسند كه چندان خوشايند غرب و بخصوص آمريكا نيستند به بهانه هاى مختلف همچنان با آنان مخالفت شده و در راهشان سنگ اندازى مى شود. اين همان اتفاقى بود كه در فلسطين و بعد از روى كار آمدن حماس با انتخابات دمكراتيك اتفاق افتاد. در مطلب حاظر هم مى بينيم كه نويسنده مشكلات عراق را نه ناشى از اشغال آن كشور توسط آمريكا و بمنظور چپاول ثروتهاى طبيعى آن، بلكه برگزارى انتخاباتى دمكراتيك مى داند كه شيعيان را روى كار آورده است. راقم سطور زير براى تقويت مدعاى خود مثالهاى جالبى آورده است كه هر كدام با اينكه صحت دارند اما هيچگونه سنخيتى با موضوع عراق ندارند.امابه هرحال شواهد مثال اين نوشته سنگ محك مناسبى براى اثبات ناكامىهاى لييرال دموكراسى آمريكايى است كه به جهان تجويز مى شود. او در انتهاى مطلب خود تلويحا تجويز كرده است كه دمكراسى عراق در هر صورت بايد تحت كنترل آمريكا قرار داشته باشد.
در ماه مه سال 1998 ميلادي، در كشور اندونزى اوباش به خيابانهاى جاكارتا ريختند و بيش از 5000 خانه و مغازه متعلق به چينى تباران را غارت كرده و به آتش كشيدند. در جريان آن ناآرامى 150 زن چينى مورد تجاوز گروهى قرار گرفتند و بيش از 2000 نفر كشته شدند. در ماههاى بعد از آن نيز تنفر و خشونت عليه چينى هاى مقيم اندونزى در سراسر شهرهاى اندونزى گسترش يافت. علت آن انفجار خشم را مى توان به يك منبع غيرمحتمل نسبت داد كه عبارت است از: تركيب كنترل نشده دموكراسى و بازار آزاد - يعنى همان نسخه اى كه كشورهاى دمكراتيك ثروتمند براى درمان نقايص كشورهاى توسعه نيافته تجويز مى كنند. اما چطور شد كه اوضاع در اندونزى اينگونه به هم ريخت؟
طى سالهاى دهه 80 و 90 ميلادي، تغيير سياستهاى پرتكاپوى اندونزى به سياست بازار آزاد به اقليت چينى تبار كه تنها سه درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مى دهد امكان داد تا 70 درصد اقتصاد آزاد را در دست بگيرند. وقتى مردم اندونزى در سال 1998 ژنرال سوهارتو را از قدرت عزل كردند، اكثريت فقير عليه اقليت چينى و عليه بازار آزاد به پا خاستند. انتخابات دمكراتيك كه بعد از سى سال حكومت خودكامه، بى درنگ در اندونزى برگزار شد زمينه را براى قربانى قرار دادن چينى تباران توسط سياستمداران فراهم كرد و آنها خواستار مصادره دارايى هاى اين اقليت شدند.
امروز دولت اندونزى روى دارايى هاى ملى شده به ارزش 58 ميليادر دلار نشسته است كه قبلا به سرمايه داران كلان و پرنفوذ چينى تعلق داشت. اين دارايى ها كه قبلا از عوامل مولد در اقتصاد اندونزى بود اكنون راكد مانده و بر ميزان بى كارى و فقر در اين كشور افزوده شده و همين باعث گرديده تا اندونزى به مكانى براى زايش جنبشهاى افراطى مبدل شود.
اوضاع كشورهاى درحال توسعه جهان بواسطه تركيب بازار آزاد و دمكراسى بيشتر از زمانى كه كشورهاى غربى به صدور دموكراسى مى پردازند به ناآرامى مى انجامد. در اين كشورها تعداد فقرا بسيار زياد است و فقر در اينگونه كشورها ريشه دارتر است. بعلاوه، برخلاف كشورهاى غربى كه طى فرايند دمكراسى سازى در آنها سپردن حق راى به مردم به تدريج صورت گرفت، در كشورهاى در حال توسعه برگزارى راى گيرى هاى سراسرى به سرعت صورت مى گيرد.
اما جدى ترين مشكلى كه كشورهاى در حال توسعه با آن روبرو هستند و كشورهاى غربى تجربه ناچيزى در باره آن دارند، سلطه اقليت هاى قومى بر بازارها است كه بنا به دلايل مختلف و بخصوص تحت شرايط بازار بر اكثريت فقير و بومى تفوق دارند.
اقليت مذكور در جنوب شرق آسيا، چينى ها ، در شرق آفريقا، فيجى و بخشهايى از كارائيب، هندى ها، در غرب آفريقا، لبنانى ها، در روسيه بعد از كمونيسم يهودى ها، و در زيمبابوه، آفريقاى جنوبي، بوليوي، اكوادور و كشورهاى ديگر از اين قبيل، سفيدپوستان هستند. در محيط هايى كه داراى بازار آزاد هستند، اين اقليتها بعلاوه سرمايه گذاران خارجى معمولا ثروتهاى هنگفتى روى هم انباشته مى كنند كه باعث بروز خشم در ميان اكثريت فقير مى شود.
اتفاق مشابهى هم اخيرا در روسيه به وقوع پيوست كه طى آن ولاديمير پوتين رئيس جمهور وقت اين كشور اموال متنفذينى مانند بوريس برژوفسكي، ولاديمير گوسينسكى و ميخائيل خودوروفسكى را مصادره كرد.
عراق هم مورد بعدى از اين دست خواهد بود. بعثى ها به يمن حكومت صدام و سركوب اكثريت مردم عراق، در زمينه تحصيلات، سرمايه و اقتصاد از بقيه اقوام در آن كشور از موقعيت بهترى برخوردار بودند.
سقوط حكومت صدام در عراق جنبشهاى بنيادگراى قدرتمندى را در اين كشور بوجود آورده كه به شدت ضد سكولار و ضد غرب هستند. اقليت كرد در شمال عراق كه 20 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مى دهند به حكومت اعراب اعتماد ندارد، خود يكى ديگر از منابع بى ثباتى عميق در عراق است. و در آخر، نفت عراق هم ممكن است به صورت يك نفرين درآمده و باعث فساد مالى و نبردى مخرب ميان گروههاى مختلف اين كشور براى در دست گرفتن ثروت نفتى اين كشور شود.
از سوى ديگر از نظر خيلى ها در سراسر جهان، ايالات متحده كشورى سرمايه دارى است كه از قدرت اقتصادى خود براى سلطه يافتن بر امور سياسى كشورهاى ديگر استفاده مى كند. از اين منظر، تعجبى ندارد كه به رغم سابقه وحشىگرىهاى صدام، افكار عمومى جهان بطور قاطع مخالف حمله آمريكا به عراق بود. اين مخالفت با تنفر عميق و ترس از قدرت آمريكا و بدبينى به اغراض آن كشور رابطه تنگاتنگ دارد.
تحولات اخير عراق هم تنها اين ظن را تقويت مى كند. تا كنون در عراق نه سلاح كشتار جمعى پيدا شده و نه رابطه روشنى ميان صدام و القاعده، و حالا ديگر معلوم شده است كه دولت بوش در خوشبينانه ترين حالت، بر اساس نظرات فوق العاده كوته بينانه عمل كرده و به عراق حمله كرده است. اكنون برخلاف تصور آمريكا به جاى آنكه مردم عراق از واشنگتن متشكر باشند و به تغيير اوضاع سريع كشورشان و تبديل نظام آن به يك دمكراسى بازار آزادى مورد پسند آمريكا كمك كنند (كه آمريكا انتظار داشت )در شرايط ايده آل باعث تاثير بر خاورميانه و تغيير نظامها در آن شود، مى بينيم كه جنگ همچنان در آن كشور ادامه دارد و حمله به نيروهاى آمريكايى و كشورهاى متحده آن مرتبا ادامه دارد.
من اخيرا از يك زن عرب مقيم آمريكا كه براى يك سازمان غيردولتى حقوق بشرى در بغداد كار مى كند نامه اى دريافت كردم. به گفته وي:” اختلافات عميق قومى و مذهبى قطعا در عراق وجود داشته و ادامه دارد اما جالب اينجا است كه تنها موضوعى كه مردم عراق را در حال حاضر متحد مى سازد مخالفت رو به تزايد آنان با اشغال كشورشان توسط آمريكا و انگليس است. در همين حال اكثريت قاطع اعراب در كشورهاى همسايه عراق با هيجان هر لحظه آماده شنيدن خبر شكست آمريكا در عراق هستند. بسيارى از اعراب احساس مى كنند كه اكنون هر كارى در عراق- حتى كار امدادى و بشر دوستانه - در راستاى كمك به اشغال عراق است كه يكى از قويترين كشورهاى عربى محسوب مى شود.”
پس چه كار بايد كرد؟ عقب نشينى از دمكراسى در عراق جز گزينه هاى آمريكا نيست. دمكراسى و شكلى از رشد ناشى از بازار آزاد از (نظر غرب) بهترين مايه اميد در دراز مدت براى كشورهاى درحال توسعه است. اما دمكراسى بازار آزادى نسخه هاى مختلفى دارد و آمريكا در عراق نسخه غلطى را به كار بسته است؛ يعنى كاريكاتور دمكراسى بازارى را. امروزه هيچ كشور غربى اى وجود ندارد كه در آن، حكومت در امور اقتصادى هيچ دخالتى نكند. با اين وجود، آمريكا و موسسات بين المللى مانند بانك جهانى و صندوق بين المللى پول طى 20 سال گذشته به كشورهاى فقير فشار آورده اند كه نوع خالصى از كاپيتاليسم را به كار بسته و در پيش گيرند كه هيچ تور حمايتى و يا مكانيسمى براى توزيع مجدد ثروت نداشته باشد. اين همان نظام اقتصادى اى است كه خود آمريكا و اروپا سالها قبل آنرا رها كردند.
در مورد دمكراسى هم همين موضوع صادق است. از سال 1989 به اين طرف ايالات متحده به كشورهاى درحال توسعه (البته مشخصا به استثناى كشورهاى خاورميانه) فشار آورده است، با مراجعه به آراى عمومى بى درنگ انتخابات برگزار كنند. اما خود كشورهاى غربى از اين راه به دمكراسى نرسيدند.
مهمتر از همه اينكه حتى امروزه معنى دمكراسى در غرب چيزى بيش از حاكميت كنترل نشده اكثريت است. دمكراسى به معناى واقعى آن شامل حمايت از همه آحاد مردم، حاكميت قانون و رعايت حقوق بشر است. پس براى استقرار دمكراسى در كشورهاى ديگر كارى بيش از ارسال صندوقهاى راى به آن كشورها لازم است.
*امى چوا استاد حقوق دانشگاه ييل آمريكا است.
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]