تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838074518
در گفتگوي «جامجم» با حسن كاظمي قمي، سفير ايران در عراق مطرح شد عراق نيازي به توافقنامه تحميلي با آمريكا ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در گفتگوي «جامجم» با حسن كاظمي قمي، سفير ايران در عراق مطرح شد عراق نيازي به توافقنامه تحميلي با آمريكا ندارد
جام جم آنلاين: ايران و عراق به عنوان 2 قدرت منطقهاي از چندين دهه پيش همواره مورد توجه قدرتهاي جهاني بودهاند و آنها با توجه به منافع خاص خود در منطقه، همواره تلاش كردهاند از تهران و بغداد به عنوان اهرمهايي براي خنثي كردن خطر ديگري استفاده كنند.
با اين حال عليرغم فراز و نشيبها در روابط 2 كشور ، اكنون اين روابط با حضور آمريكا در منطقه و سياستهاي غلط اين كشور در عراق وارد مرحله حساسي شده است. امروز كه عراق از يك نظام مردمي دموكراتيك برخوردارند و شاهد بهبود نسبي امنيت در اين كشور هستيم ، آمريكا اعلام كرده است كه خروج عراق از فصل هفتم منشور سازمان ملل در گرو امضاي توافقنامهاي امنيتي است كه امضاي آن با مخالفتهاي گسترده در عراق مواجه شده است.
اين توافقنامه از يك سو و سفر اخير نوري مالكي به تهران از سوي ديگر، بهانهاي شد تا «جامجم» با مرد شماره يك ايران در عراق به گفتگو بنشيند. حسن كاظمي قمي، سفير ايران در عراق سفيري باسابقه، پرتوان و آشنا به مسائل عراق و منطقه است كه در همراهي و پاسخگويي به خبرنگاران، نهايت صبر و تامل را دارد.
ميتوان گفت ملاقات با مرد اول ديپلماسي ايران در عراق كه هدايتگر تيم مذاكرهكننده ايراني در گفتگو با آمريكا در مورد امنيت عراق بود، زماني صورت گرفت كه همسر صبورش مدتها در آفتاب، انتظار وي را ميكشيد و او دلنگران به پرسشهاي طولاني ما پاسخ ميگفت.
با اين حال كاظمي قمي كه حاكميت پل برمر، حاكم غيرنظامي آمريكا در عراق و دولتهاي موقت اياد علاوي و انتقالي ابراهيم جعفري و سرانجام نوري مالكي و تمامي لحظات سخت و آسان را در عراق درك كرده است و از سوي هوشيار زيباري، وزير خارجه عراق به عنوان پركارترين و فعالترين سفير خارجي در عراق معرفي شده است به ما پاسخ رد نداد و در اوج كارهاي سياسي در تهران به گفتگو پرداخت.
وي معتقد است قرارداد امنيتي آمريكا و عراق با محتواي حاضر به نتيجه نميرسد و آمريكا تنها به دنبال حضور بيشتر در عراق است.
حضور نظامي آمريكا در عراق با وعده حمايت از دولت، برقراري امنيت و تجهيز و تقويت قواي امنيتي و ارتش اين كشور صورت گرفت. به نظر شما آيا با شرايط فعلي دولت آمريكا ميتواند به وعده خود عمل كند يا خير؟آيا آنچه آمريكا به عنوان وعده تامين امنيت در عراق مطرح ميكند با آن اهدافي كه اين كشور دارد يكسان است؟
وقتي آمريكا وارد عراق شد سرمست از پيروزي نظامي زود هنگام بود. اگر به شعارهاي آمريكا در آن زمان نگاه كنيد اين مساله را احساس ميكنيد. در آن زمان واشنگتن اعلام كرد هر كشوري كه در جنگ با عراق همراه با آمريكا نبود، حق ورود به عراق را ندارد. آنها براي ايرانيها هم خط و نشان كشيدند و اعلام كردند معارضيني كه در ايران هستند حق ورود به عراق را ندارند و اگر وارد اين كشور شوند، تروريست محسوب ميشوند.
آمريكا با تاسيس يك حكومت نظامي، يك نظامي را در راس عراق قرار داد و تاكيد كرد كه تا پايان سال 2008 راجع به انتخابات در اين كشور تصميم گرفته ميشود و رهبران عراقي تا آن زمان تنها ميتوانند به عنوان مشاوران اين حكومت نظامي كار كنند. فرآيندي كه در اين 5 سال طول كشيد، يعني از تشكيل شوراي حكومت در 2003 تا امروز موجب شد انتخابات يك دولت عراقي تشكيل شود.
اما در تمام مدت پروسه ياد شده اگرچه آمريكا شعارهاي خود مبني بر حمايت از دولت عراق را سر ميداد، اما سياستهاي اين كشور همواره با آنچه مردم عراق با رهبري مرجعيت دنبال كردند، در تقابل بود. در زمان تدوين دولت انتقالي، قانون اساسي، تشكيل پارلمان دولت و شوراي دائمي آمريكا عليرغم خواسته خود شعار حمايت از فرآيندها را داد، اما دنبال اهداف خود بود. پس اولين مساله تقابل در منافع عراق و آمريكاست، چيزي كه آمريكا آن را از ابتدا ناديده گرفت.
چندي پيش رسانهها از احتمال انعقاد توافقنامه امنيتي ميان عراق و آمريكا خبر دادهاند و مسوولان عراقي نيز صحت آن را تاييد كردهاند. به نظر شما هدف آمريكا از امضاي توافقنامه اخير چيست؟
آمريكا وقتي عراق را اشغال كرد از شوراي امنيت مجوز نگرفت؛ يعني در حقيقت آمريكا ميخواست اين موضوع را به مردم دنيا تفهيم كند كه نظام جهان و رويههاي بينالمللي در مناسبات روابط تغيير كرده است. امروز آمريكاست كه به جاي شوراي امنيت تصميم ميگيرد، چون داعيه رهبري جهاني را دارد. به همين دليل وقتي وارد عراق شد بعمد مجوز نگرفت.
اما شرايط داخل عراق در چارچوب خواستههاي آمريكا پيش نرفت و واشنگتن كه مدعي ايجاد امنيت براي مردم عراق بود به مرحلهاي رسيد كه تنها راهي براي امنيت خودش بينديشد. هدف آمريكا از امضاي توافقنامه امنيتي در چارچوب همان هدف اول است كه گفته شد. يعني در عراق يك رژيم وابسته، يك ارتش و ساختار امنيتي اطلاعاتي در كار باشد و واشنگتن بتواند همان اهداف را از اين طريق دنبال كند.
آمريكا از طريق اين توافقنامه امنيتي ميتواند حضور درازمدت خود را با اختيارات كامل به دور از هماهنگي با دولت عراق و با آن اهدافي را كه از ابتدا تعريف كرده بود، دنبال كند.
در همين حال در عملياتهاي نظامي كه آمريكاييها به بهانه مبارزه با تروريسم انجام ميدهند هم موجب كشتار مردم شده و هم اين كه چنين عملياتي براي دولت عراق مشكلآفرين خواهد بود. يكي از طرحهاي امنيتي كه آمريكا دنبال ميكند ، تشكيل موسسات امنيتي خارج از ساختار دفاعي و امنيتي عراق است كه در بسياري از موارد، دولت اين كشور را تحت فشار ميگذارد و اين موضوع ازجمله مشكلات حضور آمريكاييها در اين كشور است.
واقعيت اين است كه از نظر مردم و دولت عراق، صحنه امروز اين كشور نشان ميدهد كه در درجه اول مشكل امنيت خود حضور اشغالگران، سياستها و كاركردهايي است كه در آنجا روي ميدهد. بنابراين آنچه آمريكا از اين توافقنامه دنبال ميكند، حضور درازمدت در عراق است؛ اما نه براي اين كه تهديدي متوجه مردم اين كشور است، بلكه با هدفهايي كه در چارچوب برنامه خودش تدوين كرده است، حركت ميكند.
چه موانعي در مقابل اين توافقنامه وجود دارد؟
در حال حاضر آمريكاييها ميخواهند از طريق اين توافقنامه در عراق بمانند و هيچ مانعي براي كارشان نداشته باشند. دولت عراق در سال 2007 براي آخرين بار از شوراي امنيت خواست به حضور نيروهاي چندمليتي كه در راس آنها آمريكا قرار دارد، پايان دهد و نيروهاي خارجي تنها تا پايان اين سال در عراق حضور داشته باشند.
در حال حاضر به لحاظ قانون و قطعنامه شوراي امنيت، حضور نظامي آمريكا تا پايان سال 2008 با مجوز است و اگر دولت عراق درخواست خود را تمديد نكند، آمريكا هيچ مجوزي براي ماندن در عراق ندارد. از نگاه دوم، اين مساله راهحلي براي مشكلات داخلي آمريكاست.
در آمريكا خيليها با حضور نظامي در عراق مخالفند. اين مشكل هم در داخل جمهوريخواهان يعني حزب حاكم، هم بين حزب حاكم و دموكراتها و هم بين كاخ سفيد و كنگره است. اين پرسش دائم مطرح ميشود كه پس از پنج شش سال هزينه سنگين چه نتيجهاي حاصل شد؟ بنابراين دولتمردان آمريكايي نيز تحت فشار هستند كه توافقنامه را امضا كنند.
البته اين نيز مطرح ميشود كه دولت موجود آمريكا با آن كه 5 تا 6 ماه بيشتر از عمرش نمانده و از طرفي هم اعلام ميكند كه نيازي نيست اين توافقنامه را در كنگره تصويب كند، چگونه اين را طرح ميكند؟ با توجه به اين كه دولت عراق زير فصل 7 منشور سازمان ملل و حاكميتش به لحاظ قطعنامه سازمان ملل و شوراي امنيت نه از بابت مشروعيت بلكه به لحاظ شوراي امنيت ناقص است، آيا اين 2 دولت ميتوانند توافقنامهاي را امضا كنند؟ چه تضميني وجود دارد كه كنگره آن را تصويب كند و اگر فردا دولت جديد آمريكا بگويد من التزامي به مفاد آن ندارم چگونه است؟ اينها موانعي است كه وجود دارد.
خارج از مفاد اين توافقنامه اگر دولت عراق درخواست خود را براي حضور نيروهاي خارجي تمديد نكند كه تاكنون هم اعلام كرده است. قصد تمديد ندارد و اگر توافقنامه امضا نشود، به معناي آن است كه آمريكاييها مجوزي براي حضور در عراق ندارند. اگرچه آنها چه مجوز داشته باشند و چه نداشته باشند كار خود را ميكنند و اين مجوز براي آنها سوري است.
آيا با وجود اين شرايط، دولت عراق قعطنامه را ميپذيرد؟
آنچه اكنون در مورد توافقنامه در دولت عراق ديده ميشود اين است كه رهبران سياسي، شوراي سياسي و امنيت ملي عراق و دولتمردان اين كشور معتقدند دولت عراق صلاحيت و آمادگي حل كليه مشكلات و مسائل موجود را در اين كشور دارد و از طريق ساختارهاي دفاعي امنيتي با كمك مردم و در جايي كه نياز داشته، در تعامل و همكاري دفاعي امنيتي با كشورهاي همسايه مسائل موجود امنيتي را حل ميكند، يعني دولت عراق به اين توافق تحميلي نيازي ندارد، اما بر اين قائل است كه عراق به عنوان يك نظام سياسي مثل همه كشورهاي ديگر براي امنيت، دفاع، اطلاعات، آموزشهاي نظامي و خريد تجهيزات نيازمند به همكاري دفاعي با همه كشورهاست. آمريكا طبيعتا توافقنامهاي را ميخواهد كه بتواند اهداف خود را تامين كند و آنچه در اين توافقنامه بر آن تكيه شده، منافع واشنگتن است.
از اين رو امروز يك اجماع ملي و عمومي در رد اين توافقنامه در داخل عراق به وجود آمده است. در تظاهرات وسيع مردمي در مخالفت با اين توافقنامه شعار ميدهند، مراجع ديني و رهبران سياسي آن را رد ميكنند، دولتمردان عراقي بحث جدي روي متن آن دارند و خيليها به شكل جدي اين توافقنامه را رد ميكنند.
حتي شوراي سياسي و امنيت ملي عراق ميگويد اگر اين توافقنامه با چنين محتوايي باشد، عليه منافع ماست. حمايت از استقلال عراق و اظهارات نمايندگان پارلمان اجماعي بزرگ را در رد اين توافقنامه با مفاد موجود به وجود آورده است.
مفاد اين توافقنامه چيست؟
خارج از بندهايي كه در ظاهر اين توافقنامه مبني بر كمك به دولت عراق در بازسازي، گسترش روابط در عرصه تجاري و فرهنگي و شراكت عراق در سازمانهاي جهاني اقتصادي وجود دارد، آنچه الان از اين توافقنامه شنيده ميشود، طرح نكاتي امنيتي است كه عراقيها بر سر آن بحث دارند.
درباره اين توافقنامه خارج از فضاي ظاهري آن، آنچه در داخل عراق شنيده ميشود و مورد بحث قرار ميگيرد اين است كه آمريكاييها از اين توافقنامه به دنبال مصونيت قضايي هستند؛ چيزي كه امام راحلره در سال 1343 به نام كاپيتولاسيون مطرح كردند.
آمريكاييها در اين طرح دقيقا خواستار اين مصونيت هستند نه براي نظاميانشان، بلكه براي شركتهاي امنيتي وابسته به ارتش آمريكا مثل شركت بلاگ واتر كه چندي پيش خبري از آن مبني بر هجوم اين شركت و كشتار مردم بيگناه در خيابانهاي بغداد شنيديد.
آنچه در اين توافقنامه براي مصونيت قضايي مطرح شده، اين است كه آمريكاييها حتي قبول ندارند اگر سرباز يا فرمانده آمريكايي مرتكب جنايت شد، در محل استقرار نظاميان آمريكايي در عراق محاكمه شود، بلكه آنها ميخواهند محاكمه كلا در آمريكا صورت بگيرد.
مساله دوم اين است كه آنها ميخواهند حاكميت دريا و فضا را از نقطه صفر تا 29 هزار پا در اختيار داشته باشند. پرسش اين است كه بالاي 29 هزار پا به چه درد دولت عراق ميخورد؟ دولت عراق ميخواهد ماهواره به فضا بفرستد؟ الان مشكل دولت عراق روي زمين است، نه فضا. مگر بر اين اساس آمريكاييها ميتوانند هر عملياتي را در اين فضا انجام دهند، بدون اين كه به دولت عراق اعلام كنند.
سوم اين كه اين توافقنامه ميخواهد بدون روشن شدن زمان حضور سربازان آمريكايي در چند پايگاه و پادگان مستقر شوند و چهارم ورود و خروج اين نيروها به عراق آزاد باشد. عراق كشور مستقلي است و هر نيرويي كه به آن وارد يا خارج شود، بدون توافق يا با توافق براي گردشگري يا هر امر ديگري بايد مجوز يا پاسپورت و ويزا ارائه كند، اما آمريكا در طرح خود ميگويد نيروهاي آمريكايي بايد بدون اين كه به دولت عراق ويزا يا مجوز ورود يا هر چيز ديگر بدهند، در اين كشور رفت و آمد كنند، گويا عراق پادگان نظامي آمريكاست و نيروهاي آمريكايي بايد براحتي به آن وارد يا از آن خارج شوند.
همچنين در تعريف تروريسم آنچه در فضاي عراق ديده ميشود، آمريكا تعريف بسيار مبهمي از تروريسم در اين توافقنامه دارد و اين كشور حق دارد تروريست را چه عراقي چه غيرعراقي تعقيب كند. حالا چه كسي تشخيص ميدهد تروريست كيست، معلوم نيست. شايد فرد موردنظر يك رهبر سياسي باشد. در هر صورت آمريكا ميخواهد با دست باز عمل كند. همچنين تعريف آمريكا از تهديد خارجي در اين توافق معلوم نيست.
پس نكته اين است كه مفادي كه امروز آمريكا در اين توافق دنبال ميكند، جمعا استقلال عراق را از بين ميبرد و حاكميت اين كشور و ملتش را تحت تاثير آمريكا قرار ميدهد. حقوق شهروندي از بين ميرود؛ چراكه وقتي قرار شد آمريكا مستقيما شهروندان عراقي را دستگير كند، اين شهروند چه حقوقي دارد؟ همچنين حاكميت قضايي اين كشور را از بين ميبرد و حضور نظامي بيگانه را بيشتر ميكند. اما جمعبنديها در عراق اين است كه با اين محتوا اين توافقنامه به امضا نميرسد.
اما نكته مطرح در اين توافقنامه اين است كه آمريكا ميخواهد مساله خروج عراق از فصل 7 را به امضاي اين توافقنامه گره بزند.
در نهايت بر اين اساس يك اجماع ملي در رد مفاد اين توافقنامه وجود دارد و اين كه آيا دولت عراق آن را امضا ميكند يا نه بايد بگويم چنين توافقنامهاي با اين محتوا و با اين مخالفتها امضا نميشود، اما اگر توافقنامهاي باشد كه منافع ملت عراق را تضمين كند، شفاف باشد، اجماع ملي روي آن باشد، پارلمان عراق آن را تصويب كند و عراقيها هم احساس كنند توافقنامهاي به نفع آنهاست و پارلمان تاكيد كند اين چيز ديگري است و قطعا در اين توافقنامه عراقيها ميتوانند با كشورهاي ديگر آزادانه ارتباط داشته باشند، آن توافق را امضا ميكنند.
براساس خبرهاي منتشر شده از سوي رسانههاي غربي يكي از مفاد اين توافقنامه اين است كه واشنگتن از پايگاههاي نظامي عراق حق انجام عمليات عليه كشورهاي ديگر را دارد. اين در حالي است كه نوري مالكي در سفر اخير خود به ايران گفت كه عراق پايگاه حمله به ايران نيست. نظر شما درخصوص اين تناقض چيست؟ اگر به فرض اين توافق امضا شد، ايران در دفاع از منافع ملي خود چگونه عمل ميكند؟
اگر چنين بندي در آن توافقنامه آمده باشد، دولت عراق و كنگره عراق نبايد چنين توافقنامهاي را امضا كنند. به نظر ميآيد چنين چيزي نبايد در اين توافقنامه بيايد چراكه اگر بيايد، مالكي ميگويد ما آن را امضا نميكنيم.
يكي از منابع غربي از وجود چنين بندي در توافقنامه خبر داده است. در عين حال آيا اين تهديد براي ايران وجود ندارد كه آمريكا بتواند از اين طريق دولت ايران را تهديد كند؟
دولت عراق دولتي مردمي است و در طول 5 سال هم نشان داده كه پالسهاي صلح و دوستي و همكاري براي كشورهاي همسايه ميفرستد و خواهان همكاري و مشاركت با ديگران است و تاكيد دارد كه ثبات و امنيت منطقه در گروي ثبات و امنيت عراق است و از كشورهاي همسايه براي برقراري ثبات و امنيت كمك ميخواهد، بنابراين چنين بندي پذيرفتني نيست.
چنين نظامي براي كشورهاي همسايه نبايد تهديد باشد، پس متفاوت از خواسته آمريكاست. آمريكاييها اگر شرايط برايشان مهيا شود تا به ايران حمله كنند، خيلي نيازمند اين مجوزها نيستند. مساله اين است كه آمريكا مصالح كشورهاي منطقه را درك نميكند و فقط به منافع خود ميانديشد. منافغ آمريكا در تقابل با منافع مردم كشورهاي منطقه ازجمله عراق است. به همين دليل انتظار همياري اين كشورها را ندارد.
در اين زمينه نهتنها از سوي نوري مالكي، بلكه آنچه از سوي ديگر رهبران عراق عنوان ميشود، اين است كه عراق جديد عراقي است كه امروز پيام صلح و دوستي را براي كشورهاي منطقه دارد و عراق بدون صدام عراقي است كه ميخواهد با كشورهاي منطقه در همه عرصههاي امنيتي، اقتصادي، بازسازي و فرهنگي همكاري كند. ما اميدواريم شرايط اشغال از اين كشور رخت بربندد، مشكلات امنيتي حل شود و عراق مجالي براي سازندگي داخل كشور و توسعه همكاري همهجانبه با كشورهاي همسايه بويژه ايران داشته باشد.
ايران بيشترين حمايتها را از عراق و امنيت اين كشور كرده است؛ اما به نظر ميرسد در صحنه افكار عمومي چندان نتوانسته است تلاشهاي خود را موفق جلوه دهد، نظر شما در اين باره چيست؟
به طور مثال، شما به پرونده هستهاي نگاه كنيد. ايران همه مكانيسمهاي اعتمادسازي را دنبال كرد. حتي در مقطع گذشته در تعليق غني سازي به صورت داوطلبانه، بيش از 2000 ساعت روز بازرسان آژانس در صنايع هستهاي آمدند و با دوربينهاي مراقبتي اين صنايع را كنترل كردند. رئيسجمهوري در سازمان ملل اعلام كرد در فضاي كار هستهاي شركتهاي دنيا ميتوانند مشاركت كنند.
شفافسازي، اعتمادسازي، همه كاري را جمهوري اسلامي كرد و گزارشهايي كه سازمان انرژي اتمي ميدهد، اينها را تاييد ميكند؛ اما شما ببينيد كه افكار عمومياي كه دنياي استكباري ميسازد، چگونه است. آنها صاحبان رسانههاي استكباري هستند و اقدامات آنها سياسي است، نه حقوقي و فرهنگي.
با اين حال، وجدان بشري اظهارات و اقدامات آنها را قبول نميكند. يعني انديشمندان، نخبگان فرهنگي، مستقلها و افكار عمومي يعني تودههاي مردمي، امروز اين تبليغات عليه ايران را قبول نميكنند. خارج از فضاي رسانهاي تبليغاتي كشورهاي متخاصم، نگاه توده مردم نسبت به جمهور ي اسلامي متفاوت است. شما با تودهها نه رسانهها كه بخش عمده آن دست دستگاه قدرت و سلطه است سروكار داريد. براي درك افكار عمومي شما به عربستان سعودي، اردن، لبنان، مصر و كشورهاي دور از منطقه مراجعه كنيد.
آنها راجع به جمهوري اسلامي ايران قضاوت ديگري دارند و ميگويند جمهوري اسلامي كشوري مستقل است كه حاكميت و منافع خودش را ميخواهد داشته باشد، از مستضعفين حمايت ميكند، كشوري است كه بر خلاف فشارها مقاومت كرده و راه پيشرفت را دنبال ميكند. پس زماني كه آمريكا دائم ميگويد ايران دنبال اهداف نظامي است قضاوت افكار عمومي اين است كه تلاش آمريكا براي تخريب ايران جواب نداده است.
قضاوت اين است كه ايران متكي به بنيانهاي مردمي و رهبري است و پيوند بين مردم و دولت در اينجا حاكم است. در افكار عمومي حقيقت چيز ديگري است. در مورد خود عراق نيز بمباران، جوسازي و تبليغات ميكنند، اما رئيس دولت عراق به نمايندگي از ملتي ميگويد ما ميخواهيم با هم همكاري كنيم و ايران كشوري است كه با ما همكاري ميكند.
در تبليغات رسانهها، جمهوري اسلامي يك چيز است و در باور افكار عمومي چيز ديگر، ما بايد پاسخ رسانهها را بدهيم، مشابه اقداماتي كه آنجا انجام ميدهند؛ اما كار اصولي گره زدن علايق و پيوند و منافع مشترك بين دو ملت است كه اين مساله از طريق توسعه همكاريهاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و امنيتي ممكن است. ما بايد روابط را چنان به هم بتنيم كه شيطنتهاي دشمن نتواند اين پيوند و منافع مشترك را بهم بزند.
علل اتهامات عليه ايران از سوي آمريكا و وجود برخي واكنشها در عراق چيست ؟ ارزيابي شما از نماي پشت پرده ناامنيها چيست؟
ميان دو كشور علايق مشترك فرهنگي ديني برقرار است. يك رابطه كهن مردمي وجود دارد و از طرفي اراده سياسي رهبران دو كشور بر توافقنامه برقراري روابط صميمانه استوار است. با وجود اين ويژگيها دو كشور، همسايه، مسلمان و داراي مرزهاي مشترك طولاني هستند.
مهمترين مسير ترانزيت بين 2 كشور وجود دارد و ما نيز در بخش بازسازي با تجربه بالاي حاصل از جنگ ميتوانيم نياز آنها را به بازسازي مرتفع كنيم. اين مجموعه شرايط باعث ميشود اتهامها و تلاش براي تخريب چهره ايران در عراق اثر جدي خودش را نگذارد. البته بي تاثير هم نيست. عراقيها بر اين باورند كه حتي در دوره جنگ تحميلي، جمهوري اسلامي ايران نگاه مردمي به عراق داشت و حساب مردم را از دولت جدا ميكرد.
ايران در يك عمليات شيميايي توسط رژيم صدام 40 هزار مجروح شيميابي داشت، اما يك بار هم از اين سلاح غيرانساني استفاده نكرد. مردم عراق بخوبي متوجه اين موضوع هستند و جنگ تحميلي را دفاع مردم ايران ميدانستند. در اين شرايط بود كه هر وقت صدام آنها را بيرون كرد بيش از 2 ميليون عراقي براحتي به داخل خاك ايران آن هم در زمان جنگ ميآمدند و اظهار ناراحتي و نگراني نداشتند.
اين پيوند، پيوندي نيست كه با جوسازي بتوان آن را تخريب كرد. اما در خصوص اتهامات، بخشي از اين اتهامات توسط كساني انجام ميشود كه حاكمان ديروز بودند و امروز هم وجود دارند و طبيعتا براي تخريب روابط دوجانبه تلاش ميكنند.
بعثيها، جنايتكاران رژيم گذشته، امروز نيز وجود دارند. بعضي ابزار و قدرت را در دست دارند و حتي در ساختارها وارد شدهاند. آنها تلاش ميكنند مانع از روابط 2 كشور شوند. بخشي از اتهامات توسط اين افراد صورت ميگيرد كه از عراق جديد متضرر هستند.
يكي از مشخصههاي روابط عراق جديد اين است كه با كشورهاي همسايه از جمله ايران رابطه خوب برقرار كند. بنابراين دشمنان عراق جديد در فضاسازي عليه ايران حتما تلاش ميكنند. يكي از اهدافشان دشمني با جمهوري اسلامي ايران است اما هدف ديگر جلوگيري از ماندگاري ساختار جديد دولت عراق است.
اگر روابط 2 كشور در اين جوسازيها و اتهامزنيها تخريب شود، در حقيقت يكي از پشتوانههاي بزرگ دولت جديد عراق يعني جمهوري اسلامي ايران از آن دولت گرفته شده و آن دولت تضعيف ميشود. حتي برخي از كشورها كه از دشمنان عراق جديد و حكومت جديد هستند با اين اتهامها به ايران ميخواهند اين پشتوانه را قطع كنند.
از سوي ديگر يكسري از اتهامات توسط اشغالگران به ايران وارد ميشود. بايد قبول كرد آمريكا سياستها و طرحهاي امنيتي اش در عراق جواب نداده است. اين كشور منافع ملت عراق را در نظر نگرفت به فرهنگ و رسومات اين كشور احترام نگذاشت و از طرفي به دليل حركت مخرب گرايانهاش باعث شد اين ملت را عليه خودش وارد عمل كند. اين دلايل باعث شد تا آمريكا سياستها و برنامههايش در عراق بهم بريزد و امروز بايد حضور خود را به نوعي توجيه كند.
بايد بگويد كه چرا آمريكايي كه مدعي امنيت در عراق بود امروز در شوراي امنيت نگران امنيت خود است؟ پس بايد براي خود يك دشمن فرضي بتراشد. آمريكا نميتواند بگوييد ملت عراق در برابر من ايستاده است. پس اين دشمن فرضي كيست؟ اين دشمن فرضي ايران است، اما اين تنها يكي از اهداف واشنگتن از طرح اين اتهامات است ولي شيطنتهاي ديگري نيز دارد و متعتقد است كه نبايد روابط دو كشور خوب شود.
اگر دو كشور قوي شوند و با هم روابط خوب برقرار كنند، قطعا تبديل به دو قدرت خواهند شد كه در امنيت منطقه تاثيرگذار خواهند بود. در آن زمان حضور نظامي آمريكا و طرحهاي خاورميانهاي آمريكا در منطقه دچار مشكل ميشود. آنها با اين اتهامها ميخواهد بگويند شكستهايشان حاصل از وجود يك عنصر خارجي ديگر يعني جمهوري اسلامي ايران بوده است.
ميخواهند وجود ايران را به عنوان يك خطر جدي در منطقه ترويج دهند و به اين ترتيب حضور طولانيتر و هزينههاي بيشتري را توجيه كنند. اين اتهامات يك پيام داخلي است. اين مسائل را نيز بايد بدانيد كه علاوه بر ايران و عراق ديگران نيز روي اين پرونده كار ميكنند و برخي از اين ديگران هم از عراق جديد خشنود نيستند. طبيعتا فضاسازي ميكنند و اين اقدامات نيز در طرح اين اتهامات اثرگذار است.
در مجموع با وجود همه اين عوامل، طبيعي است كه جمهوري اسلامي ايران را در عراق متهم كنند، اما مردم عراق اين اتهامات را باور ندارند. علتش اين است كه به ايران علاقهمندند.
راههاي گسترش همكاري ميان ايران و عراق كدامند و وضعيت زيارتي ميان دو كشور چگونه است؟
ما سالانه بيش از يك ميليون زائر عراقي داريم و از سوي ايران نيز نزديك به 700 هزار زائر از عتبات عاليات زيارت ميكنند. براساس قرار داد جديد ميان دو كشور قرار شد روزانه حضور 3 هزار و در ايام خاص 5 هزار زائر براي زيارت بروند و سالانه سقف زائرين را به 5/1 ميليون نفر برسانيم. البته فراهم كردن شرايط امنيتي، رفاهي و خدماتي زائرين بسيار مهم است كه به مرور با بهبود امنيت، تعداد زائران افزايش خواهد يافت. در سفر اخير نوري مالكي نيز نخستوزير عراق بر اين مساله تاكيد كرد.
همچنين بايد توجه كرد روند همكاريهاي اقتصادي روند خوبي است. ما 100 سند همكاري با دولت عراق امضا كردهايم و تلاش داريم تا از فضاي تجاري وارد فضاي اقتصادي و بازسازي شويم. امروز در مناقصههاي عراق كشورهاي مختلفي شركت ميكنند و عراقيها علاقهمند ما نيز در بازسازي عراق با آنها مشاركت داشته باشيم.
البته بايد ظرفيتها و توانهاي خدمات فني و مهندسي خود را به عراقيها بشناسانيم و از طريق برپايي نمايشگاه و تبادل هياتها، موجب افزايش رفت و آمدهاي اقتصادي شويم. عراقيها از صنايع ما بازديد كنند و نمونه كارهاي ما را ببينند. در رژيم گذشته ساختار اقتصادي به سمت ايران نبود، به سمت ديگر بود؛ اما اينك اين تغيير مسير به سوي مرزهاي ايران اندكي زمانبر است.
با وجود اين كه طولانيترين مرزها را با عراق داريم، امن ترين مرزها را نيز با عراق داريم. در حال حاضر در داخل زندانهايي كه نيروهاي غيرعراقي هستند، ما يك نيروي ايراني نداريم كه به دليل اتهامات تروريستي دستگير شده باشد. مساله همكاريهاي نظامي دفاعي با عراق همواره مطرح بوده و ايران اهتمامش در امنيت و حفظ مرزهاي طولاني است. در سفر مالكي يكي از يادداشت تفاهميهايي كه امضا شد درخصوص امنيت مزرها، مبارزه با قاچاق و پاكسازي ميادين مين بود كه گامي مثبت در اين زمينه به شمار ميرود.
به دليل سياستهاي غلط رژيم گذشته كه دو جنگ را بر دو كشور يعني عراق و ايران تحميل كرد، اين كشور تخريب شد و بعد از اشغال هم بنيانهاي اقتصادي آن نابود شدند. كشور عراق بسيار غني است، هم آب و هم سرزمين دارد و بزرگترين نعمت خدادادي يعني نفت كه موتور انرژي صعنت دنياست را در اختيار دارد. در حال حاضر نفت درياي شمال و آمريكا رو به اتمام است و ايران، عربستان، عراق و معدودي از كشورهايي هستند كه از اين ثروت خداداد برخوردارند.
عراق كشوري است كه از اولينها در ذخاير نفت است و جزو كشورهاي ثروتمند به شمار ميرود. در نتيجه نياز به كمك ندارد و ما بايد به طور موقتي كمك كنيم تا اين دولت بتواند از سرمايههايش استفاده كند. در سال 2008 بودجه دولت عراق 48 ميليارد دلار است كه نزديك 50 درصد اين بودجه به بازسازي اختصاص داده شده است. اراده رهبران 2 كشور اين است كه هر دو در بازسازي اقتصادي و همكاريهاي اقتصادي وارد شوند.
حجم همكاري تجاري ما و عراق 8/2 ميليارد در 86 بود كه اين ميزان يعني تجارتي كه ما داشتيم يعني صدور كالا بعلاوه فروش مشتقات نفتي و توريسم مذهبي. مالكي در اين سفرمي گفت ما بايد با كشورهاي همسايه بويژه ايران روابط تجاري و اقتصادي را به بالاي 10 ميليارد ارتقاء دهيم. عراق علاقهمند است چنين فضاي همكاري در عرصه بازسازي و اقتصاد را با ايران داشته باشد. خوشبختانه ايران امروز يك تجربه غني بازسازي دارد.
در همه عرصهها، در صدور خدمات فني مهندسي، عرصه ساخت پالايشگاه، راهآهن، نيروگاه برق، سدسازي، پلسازي اين تجربه خوب را ما داريم. در اين عرصه ما در سال 86 با جديت وارد مناقصهها شديم و چند پروژه مهم را برنده شديم.
با رقباي بزرگ ازجمله روسها كه در چندين پروژه وارد شدند رقابت كرديم و برنده شديم. مدرسهسازي و ساختمانسازي به شكل انبوه ازجمله حركتهايي است كه عراق امروز به آن توجه بسياري دارد.
همكاريهاي بين شهرداريها همكاري خوبي است و با بهبود فضاي امنيتي همكاريهاي دوجانبه در عرصه اقتصادي و بازسازي افزايش مييابد. ما بايد بخش خصوصي و پيمانكارانمان را تشويق كنيم كه در مناقصههاي عراق شركت كنند و افق خوبي را در جهت همكاريهاي همهجانبه در عرصه بازسازي خواهيم داشت.
ما نهتنها به طرحهاي مشترك فكر ميكنيم، بلكه يكي از طرحهاي اصولي ما پروژههاي مشترك منطقهاي است يعني اين كه به صورت شبكهاي عمل كنيم. ما بايد به دنبال اتصال هر چه بيشتر در همه زمينهها باشيم خوشبختانه چنين طرحي وجود دارد.
در داخل ما در اين 5 4 سال كار كرديم البته بايد قبول كنيم در داخل عراق مشكلات امنيتي اشغال ساختار اداره اين كشور بعد از سقوط در 2003 دچار مشكل است و خيليها مشكل تراشي ميكنند حاكميت دولت هنوز زير فصل 7 است يعني در چنين فضايي ما پيشرفتمان خوب بوده، اما با توجه به فضاي دو كشور بايد گامهاي بسياري برداريم من به شما ميگويم كه خوشبين هستم كار كنيم و اعتمادسازي كنيم بايد بخش خصوصي را تشويق كنيم چراكه بخش خصوصي بايد با يك نگاه جامع درازمدت و با برنامهاي در بازار عراق داشته باشد.
درخصوص تاسيس بانك و بيمه در عراق اقدامي انجام شده است؟
در مساله بانكها و بيمه بايد بگويم كه بانك جزوه سياستهاي دولت و فوندانسيون زير بنايي براي تشويق بخش خصوصي در عراق است. ما 2 سال است بانك ملي را افتتاح كردهايم و امسال هم دنبال اين هستيم تا شعباتي را در شهرهاي بزرگ و مهم عراق ايجاد كنيم. در همين حال دو بانك مشترك ايجاد كرديم كه بخوبي كار ميكنند.
بانكهاي ايراني نيز علاقهمند به حضور در عراق هستند تا آنجا كه 6 بانك دولتي و خصوصي ما براي ثبت و افتتاح شعباتشان در داخل عراق ميكوشند. درخصوص مساله بيمه هم در حال گفتگو هستيم تا بانكهاي ما وارد شوند. افق همكاري تجاري، افق خوبي است.
عراق امن، به نفع ايران است
قطعا گفتگوهاي بين ايران و آمريكا به طور سهجانبه در موضوع عراق بويژه پرونده امنيتي در چارچوب سياستهاي تعريف شده نظام جمهوري اسلامي درخصوص عراق است. ما به عراقي كه ثبات، امنيت، استقلال، سازندگي، شكوفايي و حاكميتي مقتدر دارد فكر ميكنيم و معتقديم بايد تماميت ارضي اين كشور و وحدت آن حفظ شود و حضور نظامي و كشورهاي خارجي اشغالگر در اين كشور نباشد.
مذاكره ابزاري براي كمك به دولت عراق براي برقراري ثبات و امنيت است. در آنجا تعريف كرديم نگاه ايران اين بوده كه ثبات و امنيت در عراق نه فقط براي مردم عراق، بلكه براي مردم ما موثر است. درباره اينكه چرا ما با آمريكا كه در رابطه با ايران خصومتورزي ميكند و سردمدار حركت عليه حقوق مشروع ايران و پرونده هستهاي است، مذاكره كرديم؛ بايد گفت ما معتقديم عراق امن، باثبات، مستقل و ساختهشده به نفع ما هم هست.
ما سياست حمايت از دولت عراق را داريم، چرا كه از منظر منافع ملي برايمان نفع دارد. ما به مذاكرات به عنوان ابزاري كه به دولت عراق براي برقراري امنيت كمك كند، نگاه كرديم. قطعا وقتي امنيت برقرار شد، براي همه سودمند و مفيد است. طبيعتا ما در اين گفتگوها آنجايي كه آمريكاييها ادعاهايي داشتند پاسخ داديم.
از منظر دولت عراق، ايران صادقانه با طرح موضوع مشخص امنيتي در اين مذاكرات شركت كرد. ارزيابي مقامات دولت عراق اين بود كه اين گفتگوها و اقداماتي كه پس از اين گفتگوها انجام شد در حل مشكلات عراق موثر است. ارزيابي عراق اين است كه اولا ايران براي كمك به عراق وارد اين بحث شده و دنبال چيز ديگر نيست، ثانيا اقدامات انجام شده در پي آن در امنيت عراق موثر بوده است.
از اين رو دولت عراق به ادامه اين گفتگوها نظر مثبت دارد. اما در دورهاي كه گفتگوها قطع شده بود، دليل ايران اين بود كه اين گفتگوها براي كمك به امنيت عراق تدارك ديده شده، اما رويكردي كه آمريكاييها در پيش گرفتند رويكرد درستي نبود و ناامني به دنبال داشت. شما ملاحظه كرديد آمريكاييها بيمحابا در زدن مردم بيگناه عمل كردند. به بهانه هماهنگي با دولت و براي مردم و دولت عراق مشكلات ايجاد كردند و وارد كشتار شدند. در چنين فضايي طبيعتا بحث مذاكره با رويكرد امنيتي جايي ندارد.
آمريكاييها خارج از شعاري كه ميدهند، برايشان مهم اين است كه بمانند و امنيت سربازان آنها حفظ شود. شعار استقلال و امنيت ميدهند اما به بهانه دستگيري متمرد، خارج از قانون بمباران ميكنند و ميكشند. اين اقدامات توجيه ندارد و نوع اين رفتار و شيوه عملكرد نظاميگري در تعقيب افراد با فرض اينكه حتي ادعاي آنان نيز درست باشد، بمباران منزل مردم در شب و كشتن اطفال با سياست ايجاد امنيت مغاير است.
قطعا اگر از چنين فضايي عبور كرديم و آمريكاييها نشان دادند كه ميخواهند وارد بحث واقعي شوند و دولت عراق درخواست خود را براي ادامه گفتگوها داشته باشد، قبول ميكنيم گفتگوها را ادامه دهيم.
كتايون مافي
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]
-
گوناگون
پربازدیدترینها