واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: جاز، كف، نور، جيغ... حركت/ افتتاحيهاي كه بيشتر به كنسرت آزاد موسيقي شبيه بود
رقص نور، دود و موسيقي آنقدر زياد است كه كم كم يادم ميرود به چه مراسمي آمدهام...فكر ميكنم ديگر تمام شد، اما وقتي بيرون سالن در حال و هواي طوفان زده خودم با جيغ دو دختر نوجوان چند متر از جا ميپرم و صداي شيپور از پاركينگ اتوبوسها به گوشم ميخورد، تازه متوجه ميشوم اين جماعت به اين زوديها خسته نميشوند و هنوز براي تخليه انرژي وقت ميخواهند.
به گزارش باشگاه جواني برنا، سومين دوره المپياد ورزشي بانوان محلات پايتخت عصر ديروز در حالي آغاز شد كه حاشيههاي جال توجهي هم داشت. چند نكته كه قبل از خواندن اين گزارش بايد به ياد داشته باشيد:
- در تمام طول مراسم افتتاحيه المپياد بانوان، همه افراد اعم از ورزشكاران، مجري، مهمانان و خواننده هيجان زده ميشدند.
- در تمام طول مراسم افتتاحيه المپياد بانوان، حضار هر پنج دقيقه يك بار دچار طوفان كف و سوت و جيغ ميشدند و دست آخر هم طوفان زده.
- صداي بلند موسيقي و رقص نور از مهمانان ثابت مراسم بودند.
تهران، ورزشگاه آزادي، پاركينگ پر است از اتوبوسهاي جور و واجور. از اتوبوس واحد گشت و اتوبوسهاي خطوط مختلف تهران تا بنزهاي مسافرتي. ورودي سالن خلوت است اما همين كه وارد سالن ميشوم جمعيت، سياهي ميزند توي چشمم. هنوز موقعيتم را پيدا نكردهام كه يكباره صداي ممتد جيغ، گوشم را و سرم را تحت تأثير قرار ميدهد. سعي ميكنم خودم را جلوي نردهها برسانم و دليل اين همه جيغ و هيجان را بدانم. فكر كردم لابد قاليباف آمده يا برنامه خاصي در حال اجراست اما در ميدان فقط چند صف از دختران ورزشكار است كه بي حركت ايستادهاند. همينطور گيج ماندهام، اين همه صداي جيغ براي چيست كه از صداي "رشيدپور" و فريادهاي ماشاءالله و آفرين گفتنش تازه متوجه ميشوم در طوفان جيغ و دست حضار كه به خواسته رشيدپور راه انداختهاند گير افتادهام. اين طوفان كه تا پايان مراسم بارها تكرار شد، حدود 5 دقيقه طول كشيد و بالاخره من فرصت كردم تا نگاهي به سالن و جزئيات آن بيندازم.
طراحي تزئينات سالن با دو رنگ نارنجي و زرد و نصب بادكنكهايي به همين رنگها كه از سقف به صورت رشتههايي از چراغ به اطراف سالن وصل شده بود،جلوه خاصي به محيط داده بود.
روي نمايشگر بزرگ ورزشگاه، سخناني از امام و مقام معظم رهبري درباره ورزش و به ويژه ورزش بانوان نمايش داده ميشد.
به گزارش برنا، ورزشكاران نماينده استانها كه در چند صف داخل زمين ايستاده بودند، به ترتيب و با تكان دادن پرچمهايي كه در دست دارند، از زمين خارج ميشوند. رضا رشيدپور كه از همه حاضران خوشحالتر و پرانرژيتر است، پيشنهاد ميدهد موسيقي شاد پخش شود تا بچهها همراه با موسيقي از زمين خارج شوند.(!)
صداي موسيقي و پخش ملودي يكي از ترانههاي بنيامين همه حاضران و حتي ورزشكاران را به وجد(!) ميآورد و همه با هم همراه با موسيقي بي كلام، شروع ميكنند به خواندن. رشيدپور از همآوايي 12هزار نفري بانوان هيجان زده شدهاست و وقتي آهنگ تمام ميشود، ميزند زير آواز و آهنگ "اي ايران اي مرز پر گهر" را ميخواند و طبق معمول جمعيت همراهياش مي كنند.
بعد از اجراي اين ترانه، مجري برنامه بدون وقفه و حتي نفس كشيدن سخنران، مهمان مراسم (البته ميزبان) را در اوج چرب زباني اين چنين معرفي و دعوت مي كند: «من دو نفر را در شهرداري خيلي دوست دارم يكي آقاي قاليباف...»
جمعيت مهلت نميدهد جمله رشيدپور تمام شود و به شدت و به سرعت براي قاليباف ابراز احساسات ميكند. «يكي ديگر هم كه به طور حتم آقاي قاليباف قدرش را ميداند و به داشتن چنين مديري افتخار ميكند، آقاي "مصطفي آجرلو" است.»
آجرلو در ميان دست و سوت و جيغ حاضران روي سن ميآيد و فقط به تبريك ميلاد حضرت زهرا(س) و ابراز اميدواري براي خوب برگزار شدن مسابقات اكتفا ميكند و بازهم در ميان دست و سوت و ... از روي سن پايين ميرود. مجري برنامه بازهم بدون وقفه و حتي نفس كشيدني از خواننده محبوب نسل جوان براي اجراي ترانه دعوت ميكند.
بعد از كلي تعريف، از اين خواننده، با كلي هيجان و فرياد ميگويد: « احسانِ ........خواجه اميري» و باز هم رشيدپور هيجان زده، حضار خوشحال و مني كه باز هم گرفتار طوفان ميشوم.
احسان خواجه اميري با گروه موسيقياش كه همگي لباسهاي يك دست پوشيدهاند روي سن ميآيد و با اجراي پنج ترانه بر هيجان زده تر شدن حضار دامن ميزند.
البته خودش هم از اين امر مستثني نيست و به جاي 20 دقيقه، 35 دقيقه برنامه اجرا ميكند و بعضي قسمتهاي ترانه را با كمك حاضران ميخواند. رقص نور، دود و موسيقي آنقدر زياد است كه كم كم يادم ميرود به چه مراسمي آمدهام. جشن افتتاحيه بيشتر به كنسرت خواجه اميري تبديل شده و به وضوح ميتوان ديد كه هيجان او كمتر از مخاطبانش نيست.
اجراي حركات ايروبيك توسط گروهي از بانوان به سرپرستي "ياسمن مؤيدي" بنيانگذار ورزش ايروبيك در ايران برنامه بعدي بود كه برخلاف انتظار هماهنگ و ديدني اجرا نشد.
در پايان هم بعد از حدود 15 دقيقه طوفان كف و دست و جيغ و سوت كه بر اثر رقابت بين حاضران در دو نيمه سالن واقع شده بود، گروهي از دختران با لباسهاي سفيد، كاورهاي سبز و توپ بسكتبال به انجام حركات پيراميد پرداختند.
مراسم بالاخره تمام ميشود و من طوفان زده به رشيدپور نگاه ميكنم كه بعد از دو ساعت اجراي پرهيجان و پرانرژي به هوادارانش امضا ميدهد.
فكر ميكنم ديگر تمام شد، اما وقتي بيرون سالن در حال و هواي طوفان زده خودم با جيغ دو دختر نوجوان چند متر از جا ميپرم و صداي شيپور از پاركينگ اتوبوسها به گوشم ميخورد، تازه متوجه ميشوم اين جماعت به اين زوديها خسته نميشوند و هنوز براي تخليه انرژي وقت ميخواهند.
***
در باشگاه جواني برنا ثبت نام كنيد:[email protected]
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]