واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: شتاب قطار تغييرات
ز دست ديده و دل هر دو فريادكه هر چه ديده بيند دل كند يادبسازم خنجرى نيشش ز فولادزنم بر ديده تا دل گردد آزادعلى آبادى صد سال رئيس سازمان تربيت بدنى نبوده تا اوان مديريت او را به فراموشى سپرده باشيم. البته اگر هم اتفاقاتى چون تأكيد به انتخاب مربى وطنى؛ منظورمان قلعه نويى است، حذف مفتضحانه استقلال از ليگ قهرمانان آسيا، تعليق فوتبال ايران، تضعيف تيم المپيك به دليل لجبازى با سرمربى برزيلى اين تيم، اختلافات ظاهراً سريالى سرمربى جديد تيم ملى با متوليان فدراسيون فوتبال و ده ها مورد مشابه، صد سال پيش اتفاق مى افتادند باز آنها را از ياد نمى برديم زيرا صرف نظر از نوبرانگى شان جملگى وقايعى بودند كه صرفاً به دليل اصرار برانجام مواضع شخصى برخى مديران به وقوع پيوستند. در همين چهارچوب خوب به خاطر داريم كه فصل گذشته هم على آبادى با حضور كاشانى و بيادى در هيأت مديره پرسپوليس موافق نبود. آن موقع هيچ نهادى اين شايعه را كه حاج حبيب با نظر رياست محترم جمهور به جمع سرخپوشان آمده است نه تكذيب كرد و نه تأييد. حتى سازمان نيز اميدوار بود تا با قهرمانى شاگردان دنيزلى در جام حذفى «انصارى فرد» را حفظ كند اما شتاب قطار تغييرات به گونه اى بود كه نمى شد جلويش را گرفت. حقيقتش را بخواهيد در اين يك مورد با على آبادى هم نظر بوديم زيرا حتى يك درصد نيز احتمالش را نمى داديم كه پرسپوليس بتواند با تفكرات كاشانى موفقيتى را دشت كند. آن روزها به قدرى نسبت به اقدامات اين مدير ظنين بوديم كه حتى وقتى اسم قطبى مطرح شد نيز آن را به حساب بازى با افكار عمومى قلمداد كرده و نوشتيم اين قضيه پيش زمينه اى است براى نشاندن حميد استيلى روى صندلى سرمربيگرى اما حاج حبيب به همان اندازه كه درفصل يارگيرى دقت عمل به خرج داد در مورد حميد هم پا روى دلش گذاشت تا آن كارى را كه درست تر بود انجام دهد. در ادامه، اين نتايج پرسپوليس و ايضاً ابتكارات مديرعامل بود كه افكار عمومى را با جانشين انصارى فرد خوب كرد. او پس از شكست ۴ بر يك تيمش مقابل استقلال اهواز رودر روى همه ايستاد و به اصولى كه بلد بود وفادار ماند تا حاصلش قهرمانى قرمزها در ليگ باشد. پس از اين قهرمانى بخش عظيمى از جامعه فوتبال ناكامى هاى دو سه سال گذشته را به فراموشى سپرد تا يكى از عوامل تبرئه على آبادى، مديرى باشد كه رئيس سازمان با آمدن او به اين حوزه موافق نبود! آرى اين از بازى هاى روزگار است كه باعث مى شود شما در جشنى كه يك غيرخودى ترتيب داده است دور افتخار بزنيد اما گويا حتى چنين اتفاقى نيز نمى توانست گذشته ها را بشويد به همين خاطر كاشانى كه مى دانست در شرايط جديد نمى تواند بدون كسب حمايت هاى بيشتر از مسئولان ذيربط بانى تداوم موفقيت ها باشد سرانجام تسليم جبر سازمان شد تا دوباره توپ در زمين على آبادى بيفتد. مدير سازمان بدون توجه به اين موضوع كه هم اينك در سنگر قهرمانى سرخابى ها در ليگ و جام حذفى و نيز صعود تيم ملى با مربى اى كه از قضا او هم منتقد سرسخت همين سازمان بوده است آرام و قرار گرفته دوباره در اين انديشه فرو رفته كه سكان هدايت كشتى را خود به دست بگيرد تا شايد بتواند سهم و نقش اپوزيسيون ها در موفقيت تيمى نظير پرسپوليس را كم رنگ جلوه دهد. البته اى كاش آن موقع كه استقلال احتياج به چنين وسواس و توجهى داشت على آبادى اختياراتش را به يك مدير سياسى ديگر تفويض نمى كرد تا به دنبال ناكامى پسران آبى در ليگ، خود را در جايگاه يك مدير صرفاً ناظر قرار دهد. كاشانى هم در برخورد با چنين مواضعى تصميم گرفت براى نيفتادن از اصل، ركاب اسب قهرمانى را به ديگران واگذارد تا ببينيم مدير جايگزين آيا قادر است به اندازه سلف خود مقتدر، با ثبات و موفق باشد يا اينكه باز هم دخالت مستقيم سازمان منجر به تداعى خاطرات تلخ دو سال گذشته خواهد شد. به هر تقدير اتفاقى است كه افتاده و شايد هم حق با على آبادى باشد(!) اما همه ما بايد شعرى كه در ابتداى اين مقال آمده است را آويزه گوش خود كنيم تا بتوانيم گاهى به بهانه موفقيت مجموعه روى خواسته هايمان پا بگذاريم و دلمان را آزاد بگذاريم.
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]