واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: مغولها
* منابع و مدارك
* در مطالعه امپراطوري مغول، منابع موجود و در دسترس مورخان به زبانهاي مغولي، چيني، فارسي، عربي، تركي، ژاپني، روسي، ارمني، گرجي، لاتين و ساير زبانها نوشته شده است.
مورخ تاريخ مغول بايد يكي از دو سمت آسيا، غرب يا شرق آن را، برگزيند و كار خود را بر منابع موجود به يكي از دو زبان اصلي فارسي يا چيني مبتني سازد.
قبل از چنگيز خان زبان مغولي زباني نوشتاري نبود و تنها منبع حقيقتاً مهم مغولي كار خارقالعادهاي است كه تحت عنوان تاريخ سري مغولان شناخته ميشود.1 (اين كتاب با اسطوره قبيلهاي منشأ مغولان آغاز ميشود، و نژاد آنها را به يك گرگ و يك گوزن ماده ميرساند.)
* تا آنجا كه به جهان اسلام مربوط ميشود براي هيچ يك از دولتها تا قبل از امپراطوري عثماني بايگاني منظمي باقي نمانده است.
در مورد چين، منبع اصلي، تاريخ رسمي سلسلهاي از پادشاهان، تحت عنوان يوان ـ شيه است. به موجب قواعد اداري چين، گزارش همه مسائلي كه به حكومت مربوط ميشد ميبايست سال به سال به ثبت ميرسيد. ايرانيان فاقد ترتيباتي نهادي از اين دست بودند، اماآنها نيز در دوره فرمانروايي مغول، تاريخ «رسمي» خويش را مدون كردند. مهمترين گزارشهاي تاريخي كه به سالهاي بعد از هجوم چنگيزخان مربوط ميشود توسط رشيدالدين، جويني و وصاف نوشته شده است كه هر سه آنها صاحب منصبان عاليرتبه دولت بودند، و عاليمقامترين آنها، رشيدالدين، به مدت 20 سال وزير اعظم ايلخانان، يعني حكومت مغول در ايران و عراق بود.
* تقريباً همه مدارك تاريخي مكتوب موجود درباره امپراطوري مغول يا به قلم دشمنان مغولان است، يا اتباع متمدنتر سرزمينهاي فتح شده.2
* مغولها در پرتو موقعيتهاي اوليه و شايد تحت تأثير افكار تركها يا چينيها معتقد شدند مأموريت الهي تسخير جهان به آنها واگذار شده است.3
* جويني كه تاريخ خود را در همان سال اتمام طبقات ناصري جوزاني، 1260 به پايان رساند، ويراني ببار آمده توسط مغولان را مجازات خداوند بر گناهاني كه مسلمانان مرتكب شده بودند قلمداد ميكرد.4
* آگاهي دهندهترين مدارك اروپايي مربوط به مغولها، گزارشهاي سياحان از امپراطوري مغول است.5
* هنگامي كه ماركوپولو به چين سفر كرد امپراطوري مغول تا اندازهاي به خاننشينهاي مختلف تقسيم شده بود. اروپائيان ديگر مورد تحقير مغولان نبودند و ماركوپولو به هنگام بازگشت از دربار خان بزرگ قوبيلاي به سال 1295 حامل فرمان تسليم بلافاصله نبود. يقيناً كتاب ماركوپولو معروفترين كتابي است كه درباره امپراطوري مغول نوشته شده... وي بيست سال از عمر خود را در آسيا گذراند و بيشتر اين دوره را در خدمت مغولان در چين بسر برد... ارزشمندترين قسمت كار او گزارشي است كه از چين به دست داده است.6
آسيا پيش از چنگيزخان:
زادگاه مغولان در قلمرو سرزمين كنوني جمهوري خلق مغولستان قرار داشته است. از ديدگاه اين كوچندگان، مهمتر از همه چين بود. استپ، مرتعي بدون درخت است كه استعداد كشاورزي ندارد. شرايط استپ براي چراي گلهها و رمهها ايدهآل است. [از پوست گوسفند لباس، از پشم آن چادرهاي نمدي، از گوشت و شير و پنير براي تغذيه و از پهن آن سوخت تهيه ميكردند. اسب وسيله حمل و نقل انسان و كالا بود و نيز براي شكار كه از منابع عمده تغذيه بود [همچنين] از تخمير شير آن مشروب الكلي بنام «قوميس» تهيه ميشد.]
مغولها عشايري بودند كه به كوچ فصلي ميپرداختند و حركت آنها از مراتع تابستاني واقع در دشتها به مراتع زمستاني كه واقع در يك دره محفوظ بود.
اين كوچندگان همواره بعضي نيازهاي خود را از رهگذر داد و ستد با جوامع ساكن در جنوب برطرف ميكردند. غلات و انواع كالاهاي به اصطلاح تجملي مانند چاي و منسوجات و مهمتر از همه فلزاتي كه بتوان با آن سلاحهاي موردنياز خويش را بسازند. 7
* چنگيز خان توانست عشاير كوچنده آسياي مركزي را سازماندهي كند و مجموعة كاملاً پراكندهاي از گروههاي نژادي يا زباني را به يك ماشين جنگي مؤثر و يگانه تبديل نمايد. چنگيزخان بيش از تمامي پيشينيان خود ساختار قبايل كوچنده را دستخوش تغيير ساخت... به عقيده تيمور افزايش تعداد افرادي كه دودمان خود را ترك ميكردند تا به نوكري رهبري كه خود برگزيدهاند درآيند، يكي از نشانههاي مهم گذار از سازمان قبيلهاي به «فئودالي» در ميان استپ نشينان در اين دوره است.8
* باورها و اعمال مذهبي مغولان... شمنيزم ناميده ميشود.... فقدان تعصب مذهبي در ميان مغولان يكي از ستودهترين ويژگيهاي آنان، يعني سياست پا برجاي مداراي مذهبي نشان داده شده است. جامعه كوچنده در ميان استپها به وجود مذاهب متعدد خو كرده بود. آنها بوديسم را به خوبي ميشناختند؛ بازرگانان مسلمان به آنجا رفت و آمد ميكردند؛ بسياري از تركهاي اويغور كه ميانجيهاي مؤثري ميان تمدن يكجا نشيني و استپها به شمار ميرفتند مانوي بودند؛ و تعدادي از تيرههاي مغول آشكارا مسيحي نسطوري بودند.
چنين مينمايد كه شمنيزم از پرستش اجداد نشأت گرفته است. تصاوير ذهني اجداد كه اونگغوت ناميده ميشد در چادرهاي خانواده نگهداري ميشد. مطالب جالب توجه در مورد آئينهاي پارسايي شمني، پرستش مكانهاي مرتفع بود، زيرا اين قبيل امكان دسترسي پيوسته به آسمان (تنگري) را ميسر ميساخت. شخص پارسا بايد با سر برهنه در حالي كه كمربندش به دور گردنش بسته شده بود،نه بار بر فراز تپهاي كه براي اين منظور انتخاب شده بود زانو بزند... از جمله آئينهاي مهم ديگر ميتوان قرباني كردن گوشت يا اسبهاي كامل آويزان شده بر ديركها و عمل پاك شدن به وسيله آتش را ذكر كرد.
لذا از ديدگاه مغولان بوديسم، مسيحيت و اسلام، حتي در صورتي كه به عنوان دين پذيرفته ميشدند، نافي باورهاي سايه مانند شمنيسم و عمل به آن نبود. 9
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]