واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سير تمدن غرب
هايدن همچنين اشكال جديد موسيقيسازي را ابداع كرد. او قطعات زيادي براي پيانو به شكل سونات براي اركستر نوشت و سونات را به مقدمه اپرايي ايتاليايي براي ايجاد اولين حركت در سمفوني پيوند زد. در دو سفر به انگلستان در سالهاي 1790 و 1794 وي با يك دنياي ديگري آشنا شد كه در آن موسيقيدانها به جاي نوشتن آثار موسيقي براي حاميان درباري خود، براي مردم مينوشتند. اين «آزادي» آن طور كه خود مينامد؛ او را تشويق به نوشتن دو اورتور بزرگ كرد. اورتورهاي خلقت و فصول هر دو به مردم عادي تقديم شد.
كنسرت، سمفوني و اپرا با كارهاي ولفگانگ آمادو موزارت1 يك نابغه خردسال كه اولين كنسرت چنگ خود را در شش سالگي اجرا كرد (1791 ـ 1756) و اولين اپراي خود را در سن 12 سالگي نوشت؛ به اوج خود رسيد. او نيز در جستجوي يك حامي بود، ولي به علت عدم رضايت وي از تقاضاهاي بياندازه اسقف اعظم سالزبورگ مجبور به مهاجرت به وين شد و ناكامي او براي يافتن يك حامي دائمي زندگي وي را دستخوش تنگدستي كرد.
ولي او بيوقفه و با حرارت به كار نوشتن موسيقي مشغول بود تا اين كه در سن 35 سالگي در فقر و تنگدستي درگذشت. موزارت آلات جديد تكنوازي براي كنسرت، شامل شيپور فرانسوي و قرهني را ابداع كرد. او همچنين اپراي كمدي سنتي ايتاليايي را با عروسي فيگارو كه براساس يك نمايشنامه پاريسي دهه 1780 كه در آن يك پيشخدمت كه ارباب اشرافزاده خود را گول ميزند، نوشته شده و دون جيوواني، يك «كمدي سياه» درباره ويراني بود كه جيوواني قبل از سقوط به جهنم در زمين بوجود آورده بود، به اوج خود رسانيد. عروسي فيگارو، فلوت سحرآميز، و دن جيوواني از بزرگترين اپراهاي جهان است. موزارت با استفاده از ملودي و تركيبي از لطف، دقت و احساس آثاري را به وجود آورد كه بدون شك هيچ كس بهتر از آن را انجام نداده است.
هايدن به پدر موزارت مينويسد: پسر شما بزرگترين آهنگسازي است كه من ميشناسم.
تحول در رماننويسي
تاريخنويسان ادبي، قرن هيجدهم را به خاطر اقدامهاي سازندهاي كه در ايجاد تحول در رماننويسي ايجاد شد، ممتاز ميدانند.
رمان يك شكل جديد ادبي نبود، بلكه از ميان افسانهها و داستانهاي قرن شانزدهم مانند دنكيشوت سروانتس رشد يافته بود. انگليسيها براي ايجاد رماننويسي مدرن به عنوان ابزار اصلي داستاننويسي ممتاز هستند. رمان قبل از اين كه مقيد به مقرراتي باشد در معرض تجربه اندوزي زيادي بود. در اين زمان معلوم شد كه رمان خصوصاً براي خوانندگان و نويسندگان زن جذاب است.
ساموئل ريچاردسون (1761-1689) كه يك چاپخانهدار حرفهاي بود، تا سنين 50سالگي دست به نوشتن نزد. اولين رمان وي، پاملا2 يا پاداش تقوا به مقاومت يك دختر پيشخدمت در مقابل تلاشهاي زياد كارفرماي خود براي اغواي وي ميپردازد.
عاقبت پس از آن كه نامههاي دختر را كه احساساش را نسبت به كارهاي وي بيان ميكند، ميخواند، كارفرما در مييابد كه دختر علاوه بر داشتن يك اندام خوب، از فكر خوبي نيز برخوردار است، و با وي ازدواج ميكند. بنابر اين او با تقوا پاداش خود را ميگيرد.
ريچاردسون با درك رشد حساسيت مردم در قرن هيجدهم ـ يعني سليقه احساسي و عاطفي، مخاطبان زيادي را به خود جلب كرد.
ساموئل جانسون يكي ديگر از رماننويسان انگليسي اين قرن درباره ريچاردسون ميگويد: اگر شما ميبايست آثار ريچارسون را به صرف داستان بودن بخوانيد، خود را به زحمت انداختهايد. شما بايد آن را براي احساسش بخوانيد.
در عكسالعملي در مقابل جدي بودن افكار اخلاقي ريچاردسون، هنري فيلدينگ3 (1754ـ1707) رمانهايي درباره مردمي نوشت كه محظورات اخلاقي ندارند و تنها با تفكر زنده ماندهاند.
بهترين اثر وي داستان زندگي تامجونز است. يك بچه سرراهي، رمان طولاني درباره ماجراهاي فراواني درباره يك جوان شرور است.
فيلدينگ صحنههايي از زندگي انگليسيها را در كلبههاي لندن تا خانههاي اشرافي پيرامون اين شهر نشان ميدهد. در تعدادي از صحنههاي مضحك، او شخصيتهايي را نزديك به آنچه در واقعيت وجود دارند وصف ميكند. هرچند وي تاكيد بيشتري بر رفتار انسان در مقايسه با احساس داخلي دارد، روش اخلاقي كردن وي، از طريق حمله به دورويي زمان خود است.
پينويس:
Wolfgange Amadeus Mozart-1
Pamela-2
Henry Fielding-3
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]