تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816522973
نگرش قرآن به شادي و سرور
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگرش قرآن به شادي و سرور
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي: آيات قرآني شادي كه به شكلهاي افراطي فرح البته به غير حق يا بطر و مرح باشد امري مذموم و ناپسند ميشمارد و از خروج مستانه مومنان حتي به سوي جهاد و جنگ نهي و باز ميدارد. به اين معنا كه حتي اعمالي كه خداپسندانه است نميبايست آدمي را از حالت اعتدال بيرون برد و هر امري ميبايست در دايره عقل و هوش مديريت شود.
انسان موجودي است كه نسبت به تحولات و حوادث محيطي خويش واكنش نشان ميدهد.
واكنشهاي انسان در هنگام برخورد با عواملي كه برايش مثبت تلقي شود به صورت شادي و خوشحالي و هنگامي كه در برابر مشكلي يا حادثهاي ناگوار قرار گيرد به شكل گريه و اندوه نمايان ميشود.
نويسنده مقاله كوشيده است كه به بررسي اجمالي سرور و شادي و لزوم اعتدال درآن بپردازد.
اينك مطلب را با هم از نظر ميگذرانيم: سرور به معناي شادي، آثار و فرح به معناي خوشحالي دو واكنش عاطفي و هيجاني بشر نسبت به اموري است كه در او تاثري را برانگيخته است. به اين معنا كه انسان نسبت به امور و مسايل دروني و بيروني پس ازشناختي حتي اجمالي از راه حواس و يا تفكر و يا شهود، واكنشهايي را بروز ميدهد كه از آن ميان ميتوان به واكنشهاي دروني و عاطفي غم و اندوه و در مقابل شادي و سرور و يا واكنشهاي هيجاني بيروني چون گريه و يا خنده و تبسم اشاره كرد.
بنابراين واكنشهايي چون تبسم و خنده كه بيانگر بروز و ظهور هيجاني تاثر عاطفي انسان است همان خوشحالي و فرح است گاه در حالتي باطني از آن به سرور و شادي ياد ميكنند.
به سخن ديگر به نظر ميرسد كه انسان هنگامي كه تحت تاثير عاطفي امري مثبت قرار ميگيرد در درون و باطن خويش نوعي واكنش مثبت نشان ميدهد و عواطف و احساسات وي متاثر از آن ميشود كه از آن به سرور و شادي دروني ياد ميشود كه بروز و ظهور آن به شكل هيجاني خنده و تبسم همان خوشحالي و فرح است. درمقابل واكنش عاطفي و احساسي آدمي به امري منفي نيز به دو شكل غم و اندوه و حزن دروني و گريه و مويه بيروني خود را نشان ميدهد.
سرور، شادي پنهان
به نظر ميرسد كه بيشتر مردم و حتي بسياري از محققان و پژوهشگران تفاوتهاي معناداري در واكنشهاي آدمي به شادي و خوشحالي (درمقابل سرور وفرح) قايل نيستند. (به نظر ميرسد كه انتخاب واژه خوشحالي در مقابل واژه عربي فرح و شادي در مقابل سرور انتخابي از سر ناچاري است و شايد اگر عكس عمل ميشد بهتر بود؛ زيرا در خوشحالي سخن از حال خوش است كه بيانگر واكنش امري دروني است كه در مقابل آن شادي قرار دارد كه امري بيروني است به هرحال منظور تفاوتهايي است كه ميان دو مفهوم سرور و فرح در فرهنگ و ادبيات قرآني است.) با آن كه اين تفاوتها وجود دارد و از اين براي هر يك حكم خاصي ميتوان بيان كرد و آثار خاصي نيز بر آن مترتب نمود.
واكنشهاي عواطف انسان
عواطف آدمي متاثر از امري بيروني كه از راه حواس درك ميشود و يا درهنگام تفكر به چيزي و يا شهود امري دروني پديد ميآيد واكنشهاي دوگانه دارد كه با توجه به واكنش هاي ظهوري و بروزي آن ميتوان به چهار دسته بخش كرد.
1- غم و اندوه: واكنش آدمي نسبت به امري كه آن را تلقي به منفي ميكند و از نظر احساسات و عواطف روحي و رواني در راستاي خواستهها و نيازهاي كمالي خويش نمييابد، غم و اندوه و حزن است.
غم و اندوه بيشتر بلكه در همه مواردم برخاسته از نگرش منفي نسبت به امري است كه اتفاق افتاده و فقدان آن را به معناي نقصان و كمبود براي خود مييابد.
حالت ديگري كه دراين جا ميتوان تصور كرد مساله خوف و ترس است كه نسبت به فقدان چيزي در آينده است كه خود عامل تاثيرگذار بر روح و روان آدمي است. از اين رو در آيات قرآني درباره مومنان به عدم حضور حزن و اندوه و يا ترس و خوف اشاره شده و بيان گرديده است كه مومنان واقعي در دنيا و آخرت مردماني هستند كه متاثر از جنبههاي منفي نيستند و احساسات و عواطف خود را مديريت و مهار و كنترل مي كنند؛ زيرا بينش و نگرشي دارند كه آنان را از متأثر شدن واقعي و غيرمهار شده باز مي دارد؛ هر چند كه به طور طبيعي واكنش هاي احساسي و عاطفي به عنوان انسان از خود بروز مي دهند ولي به شكل پايداري نيست كه از آن به حزن و اندوه و يا خوف ياد شود.
خوف و حزن به حالتي از حالتيهاي احساسي و عاطفي گفته ميشود كه در آن عنصر پايداري وجود داشته باشد. اما اگر شخصي در برابر امري منفي واكنش طبيعي و احساسي به دو شكل دروني شده و يا بيروني شده ابراز كند ولي از عنصر و مولفه هاي پايدار و دوام حالت و واكنش برخوردار نباشد نمي توان آن را به عنوان حزن و اندوه و يا خوف و ترس ياد كرد.
بنابراين تنها زماني سخن از اندوه و ترس به ميان ميآيد كه از عنصر پايداري و دوام حالت برخوردار باشد و اين گونه است كه خداوند درباره مومنان ميفرمايد: آنان اندوهي نسبت به گذشته و فقدان امري و يا حالت ترس نسبت به آينده و از دست دادن چيزي رنج نميبرند و اين دو مسئله آرامش و آسايش آنان را به هم نميزند.
2- گريه و مويه: واكنش احساسي و عاطفي شخص نسبت به هر امر منفي كه به سبب فقدان آن يا ترس از فقدان آن در آينده به شكل بروز و ظهور احساسات در صورت و بدن و حركات باشد، حالت ديگري است كه ميتوان تصور كرد.
اگر تأثر آدمي از امري احساسي و عاطفي به شكل هيجاني باشد بستگي به درجات تأثرپذيري فرد و عامل تأثيرگذار به دو شكل غم در چهره و صورت همانند تبسم و يا حركات بدني چون گريه و مويه بروز و ظهور ميكند.
من اصطلاح و نامي براي حالت ظاهري كه تنها در چهره بدون حركات بدني باشد در زبان فارسي نيافتم و به همين اكتفا ميشود كه اين حالت را غم ظاهري در چهره و اندوه شماريم.
شايد واژه اندوه بهترين واژه براي اين حالت و بيان آن باشد. اما در زبان فارسي به حركاتي كه برخاسته از تأثر شديد آدمي به غم و اندوه باشد واژگاني چون گريه و مويه و يا حالتي كه برخي از آن به چمباتمه زدن ياد مي كنند بهترين شكل توضيح مطلبي باشد كه در اين جا مراد و مقصود نويسنده است.
3- سرور و خوشحالي (به نظر ميرسد كه واژه خوشحالي بتواند در برابر سرور قرار گيرد و شادي را در مقابل واژه عربي فرح قرار دهيم. بالاخره انتخاب واژگاني با خواننده است كه بهترين را برگزيند و ما در اين جا تنها به بيان حالت و توضيح و تشريح آن بسنده مي كنيم): گاه شخص متأثر از امري مثبت چون به دست آوردن چيزي و يا كشف و يافتن امري و يا قرار گرفتن در وضعيتي در حال و يا آينده واكنش هايي از خود بروز ميدهد. اين امر نيز همانند حالتي است كه نسبت به امر منفي دارد. از اين رو واكنش هايي طبيعي است كه ميتواند لحظهاي و زودگذر باشد كه امري غيركنترلي و به دور از دسترس بشر و مديريت آن است.
هر چند برخي با تلاش و كوشش كاري ميكنند تا هر گونه احساسات خود را كنترل و مديريت كنند و به شكلي بياحساس نشان ميدهند و مردم ايشان را افرادي بيعاطفه و بياحساس ميشمارند ولي اين مسئله واقعيت ندارد؛ زيرا اينان تنها واكنشهاي خود را نسبت به امور جزيي مديريت و مهار ميكنند و درحقيقت احساسات شديدي ندارند و كم تر حتي تحت تأثير طبيعي و معمولي هستند با اين همه اين دسته از انسانها نيز در هر حال در شدايد و مشكلات و يا اموري كه عواطف و احساسات را به شدت تحت تأثير قرار ميدهد به طور طبيعي واكنش نشان ميدهند.
آن چه ما در كاربردهاي واژگاني داريم نسبت به واكنشهاي پايدار و تا اندازه دايمي است. به اين معنا كه واژه سرور و خوشحالي براي واكنش مثبتي است كه به نسبت پايدار است.
اين شكلي از تأثر آدمي است كه در درون خود احساس شعف و سرور ميكند. قرآن در آيات بسياري در ترسيم مومنان واقعي در دنيا و آخرت از سرور و خوشحالي آنان ياد ميكند. در حقيقت خوشحالي و سرور از ويژگيهاي مومنان شمرده شده است.
4- فرح و شادي: فرح شكل بروزي و ظهوري شادي است كه ميتواند در چهره و يا حركات بدني باشد. شخص اگر تحت تأثير امر مثبتي قرار گيرد نسبت به شدت و ضعف موثر واكنشهايي نشان ميدهد كه اگر تأثير آن كم باشد به شكل تبسم و در حالت شديدتر خنده و در صورتي كه بسيار شديد باشد به شكل افراطي حركات بدني خود را نشان ميدهد كه در آيات قرآني از آن به مرح ياد شده است. (مجمع البيان ج 7 و 8 ص 872 و نيز روح المعاني ج 13 جزء 24 ص 132) در برخي از آيات شادي افرادي كه به دنبال دستيابي به سرمايههاي مادي و آسايش و معيشت بسيار پديد ميآيد به عنوان بطر ياد شده است.
راغب اصفهاني در مفردات ص 129 بطر را به معناي نشاط و شادماني بيش از اندازه دانسته است.
ناگفته نماند كه واكنش هاي آدمي نسبت به امور تأثيرگذار در روان و احساسات و عواطف با توجه به اختلاف روحيات و احساسات هر يك مختلف و متفاوت است و شدت و ضعف دارد. برخي از امري به شدت متأثر ميشوند درحالي كه در ديگري تأثري را برنمي انگيزد و يا تأثر اندكي را به جا ميگذارد. بنابراين در يكي موجب سرور و در ديگري فرح و در برخي حتي موجب رقص و حركات بدني به عنوان واكنشهاي غيرمديريت شده ميشود.
به نظر ميرسد كه در حوزه شادي و خوشحالي يعني فرح و سرور ميبايست به تفاوتهاي آن توجه كرد؛ زيرا براي هر يك حكم خاصي است. در اين جا تنها به شادي و خوشحالي يعني فرح و سرور پرداخته مي شود تا ديدگاه قرآن از مسئله دانسته شود.
اعتدال در ابراز احساسات و عواطف
نگرش قرآن به خوشحالي و سرور نگرشي مثبت است و احكامي كه براي آن بيان ميشود برخاسته از اين واقعيت است كه از نظر قرآن سرور امري مطلوب براي آدمي است و حتي به عنوان يكي از ويژگي هاي بهشتيان ميكوشد تا اين معنا را منتقل كند كه سرور و خوشحالي امري مطلوب است كه مومنان ميبايست از آن در دنيا نيز برخوردار باشند؛ زيرا خوشحالي بيان گر اين معناست كه شخص در حالت آرامش است و آرامش در سايه ايمان امري مطلوب است و خداوند ايمان را براي ايجاد خوشحالي و فرح اصلي اساسي ميشمارد. به اين معنا كه خوشحالي يكي از بازتابهاي ايمان به خداوند است و كسي كه از ايمان واقعي برخوردار است در حالتي از سرور و خوشحالي قرار دارد.
با اين همه قرآن از مردم ميخواهد كه در بروز احساسات و عواطف خويش نسبت به امور مثبت كنترل و مديريت احساسات را در اختيار گيرند.
اين بدان معناست كه بيرون از حوزه واكنشهاي طبيعي و ناخواسته ميتوان كاري كرد كه تسلط بيش تري بر احساسات و عواطف داشت و نگذاشت كه واكنشهاي احساسي و عاطفي مديريت عقل و هوش را از آدمي سلب كند. تأثرپذيري در حد و اندازههايي مفيد و سازنده است اما ميبايست در حد اعتدال باشد.
خداوند در آيه 75 سوره غافر خروج از اعتدال در بروز احساسات مثبت را نكوهش ميكند و حتي آن را عاملي براي دوري از حق ميشمارد.
در اين آيه فرح كه به معناي ابراز احساسات به شكل خنده و حركات بدني است را امري نميداند كه بتوان به عنوان حالت دايمي مثبت ارزيابي كرد.
اگر سرور به معناي خوشحالي امري خوب باشد كه حتي در حالت چهره به شكل تبسم بروز كند مفيد و در جلب اعتماد و گرايش مردمان سازنده و در افزايش كنشهاي ارتباطي مثبت موثر است چنان كه پيامبر همواره با تبسم با مردمان رو به رو ميشده است اما خنده و فرح امري مثبت تلقي نمي شود به ويژه اگر كه بر پايه ناحق و اموري باشد كه در شكل تمسخر و استهزاي ديگري باشد.
برخي از مردم براي دست انداختن ديگري ميخندند و خندهها و فرح ايشان ريشه در امري باطل دارد. اين گونه فرح و ابراز احساسات به دو جهت نادرست است؛ زيرا هم موجب ميشود كه شخص خود را از حالت طبيعي و هوشياري بيرون برد و هم ديگري را دست اندازد.
در حقيقت فرحي كه ريشه در امر باطلي دارد از نظر اسلام و قرآن مذموم است از اين امر بدتر و ناپسندتر مرح است كه شكل افراطي فرح است و شخص مديريت رفتار و حركات خويش را در اختيار احساسات و عواطف ميگذارد و به شكل افراطي شادي و سرور خويش را ابراز و اظهار ميدارد.
افراط در شادي از نظر قرآن امري مذموم است به ويژه كه اين امر برخاسته از تصويري نادرست از جهان و مسايل شناختي باشد.
بسياري از مردم واكنشهاي نادرست در برابر نعمتها از خود بروز ميدهند و هنگامي كه خداوند به ايشان نعمتي را ارزاني ميدارد به سرعت تحت تاثير آن قرار ميگيرند و واكنشهاي عاطفي ايشان بيرون از مديريت عقلي و هوشي است.
اين گونه است كه شادي و خوشحالي ايشان همانند و غم واندوه آنان حالت طبيعي ندارد. وقتي به چيزي ميرسند در پوست نميگنجند و هنگامي كه چيزي را از دست ميدهند به زمين و زمان ناسزا ميگويند و كفر و ناسپاسي ميورزند. (هود آيه 9 و 10 و نيز شوري آيه 48)
آثار افراط در شادي
چنان كه گفته شد شادي بروز و ظهور خوشحالي و سرور دروني است كه به شكلهايي چون تبسم و خنده و نيز قهقهه و حركات بدني كه از اين دو حالت اخير به فرح و مرح ياد ميشود خود را نشان مي دهد. قرآن براي فرح و مرح آثاري چند را بيان ميكند كه ميتوان به شرك به خدا (غافر آيه 73 و 75) غفلت از خدا و تاثيرگذاري آن در امور و مسايل هستي و ربوبيت و مديريت وي (همان) گمراهي و ضلالت (همان) و در نتيجه هلاكت و نابودي (قصص آيه 58) اشاره كرد.
ريشه اين گونه افراط در شادي را مي بايست در روحيه فخرفروشي (لقمان آيه 18) و تكبر و غرور (همان) جست و جو كرد.
حكم مرح و بطر و فرح
آيات قرآني شادي كه به شكلهاي افراطي فرح البته به غير حق يا بطر و مرح باشد امري مذموم و ناپسند ميشمارد و از خروج مستانه مومنان حتي به سوي جهاد و جنگ نهي و باز ميدارد. به اين معنا كه حتي اعمالي كه خداپسندانه است نميبايست آدمي را از حالت اعتدال بيرون برد و هر امري ميبايست در دايره عقل و هوش مديريت شود.
به اين معنا كه اگر آدمي حتي در امور ديني و عمل به اعمال عبادي چون جهاد كه مرگ را با خود همراه دارد از حالت اعتدال و تعادل بيرون رود امري مذموم است و خداوند به حكم فقهي از آن نهي نموده است؛ زيرا انسان نميبايست مديريت زندگي و رفتار خويش را به احساسات و عواطف بسپارد و مي بايست همواره با عقل و هوش خويش احساسات را مهار و مديريت نمايد. (انفال آيه 45 و47 و از اين روست كه هرگونه افراط و زياده روي در شادي كه به شكل فرح و مرح و بطر است امري مذموم و ناپسند اخلاقي شمرده شده است و در آيات 37 و 38 سوره اسراء و نيز 18 لقمان از آن بازداشته است.
عوامل سرور و خوشحالي مومنان
مومنان واقعي همواره در خوشحالي و سرور هستند و آن را به شكل تبسم و نشاط نشان ميدهند. علت اين امر را ميبايست در اموري چون اخلاص ايشان در امور و كارها و توحيد محض دانست (انسان آيات 5 تا 11) خداترسي (همان) ايمان به حسابرسي آسان در قيامت و روز رستاخيز (انشقاق آيه 7 و9) عقيده به روز قيامت و پاداش بهشت و به روزي (حاقه آيه 19 تا 24 و نيز انسان آيه 10 و 11) كه برخاسته از روحيه ايثارگري (انسان آيات 5 تا 11) و انفاق و اطعام به نيازمندان (همان) و شهادت طلبي (توبه آيه 111) و اعمال نيك و صالح (غاشيه آيه 8 و 9) است موجب ميشود تا سرور و خوشحالي همه وجود ايشان را در برگيرد و هرگز حزن و اندوهي برگذشته و خوف و ترسي از آينده نداشته باشند.
آنان به سبب اين كه به تقدير الهي در همه امور (حديد آيات 22 و 23) و حتي رزق و روزي (روم آيه 36 و 37) ايمان واقعي دارند و بر اين باورند كه خداوند مالك مطلق زمين و آسمان است (شورا آيه 48 و 49) بر هر تنگدستي و مصيبتي صبر ميكنند (هود آيه 10 و 11) و همواره بر عمل صالح و نيك تاكيد ميكنند (همان) و اين گونه است كه برخوردار از آرامش روحي و رواني هستند.
********************************************************************
منبع:تبيان همدان
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]
-
گوناگون
پربازدیدترینها