واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: اوکراین؛ دروازه نظم جدید جهانی (بخش اول)
بحران اوکراین در واقع وزنکشی روسیه با غرب و ناتو است.
به گزارش آخرین نیوز، باتوجه به حوادث رخ داده در جریان جنگ روسیه و اوکراین لازم است از منظر اندیشهای به برخی از نکات پیرامونی آن در قالب نظریه آنارشی و مکتب ایدئالیسم بپردازیم. در ابتدا باید به مفهوم نظم جدید جهانی (New world order) در علم روابط بینالملل بپردازیم و منظور خود را از بهوجود آمدن این نظم در شرایط فعلی بیان کنیم. بهطور کلی هر ساختاری با هرگونه ایدئولوژی در نظام بینالملل سه ویژگی اصلی دارد: ١- اصل نظمدهنده ٢- ویژگی واحدهای تشکیلدهنده ٣- اصل توزیع قابلیتها اصل نظمدهنده
اصل نظمدهنده نظام بینالملل مبحث آنارکی یا آنارشی (Anarchy) است. آنارشی در یک تعریف عینیتگرا بهمعنای فقدان حکومت مرکزی است. یعنی برخلاف آنچه در مناسبات داخلی کشورها، دولتی میآید و تشکیلدهنده نظمی است، در نظام بینالملل چنین چیزی وجود ندارد، در حکومت جهانی، اقتدار مرکزی نداریم، این یک اصل عینیتگرا در روابط بینالملل است، چه خوشبین و چه بدبین به آن نگاه کنیم. اصل ویژگی واحدهای تشکیلدهنده
واحدهای تشکیلدهنده سیستم و ساختارها، دولتها هستند. دولتها مهمترین بازیگران سیستم بوده، هستند و خواهند بود. حتی پس از فروپاشی شوروی این مبحث مطرح شد که دولتها دیگر جایگاه و نقشی ندارند، مرزها در حال از بین رفتن هستند، مباحث فراملی، مباحث صلح جهانی که مهمترین آن نظریه معروف پایان تاریخ "فوکویاما" بود. الان در سال ٢٠٢٢ ببینید مهمترین بازیگران صحنههای بینالمللی دولتها (Governments) هستند. اصل توزیع قابلیتها (ساختار توزیع قدرت است)
آنچه نوع و شکل ساختار را تغییر میدهد مبحث "ساختار توزیع قدرت" است یعنی اینکه قدرت کجاها جمع شده، دست چه کسانی است و چند نفری بیشتر این قدرت را دارند. به بیان سادهتر ابرقدرتهای سیستم چه کسانی هستند چند ابرقدرت داریم، اصطلاحاً نظام تکقطبی، دوقطبی یا سهقطبی است. در میانمدت نمیتوانیم تصور کنیم که آنارشی از بین رود یا دولت جدید شکل بگیرد و دولتها دیگر بازیگر اصلی بینالمللی نباشند. این موضوعات در میانمدت قابل تصور و پیشبینی نیست. در اینجا سؤال اصلی این است که رابطه بین این ابرقدرتها چگونه است؟ آیا این ابرقدرتها میزان قدرتشان برابر است، متقارن یا نامتقارن یا نامتوازن است؟ الگوهای روابط بین این قدرتها دوستی یا دشمنی است. به مقدار هرکدام از این ابرقدرتها ما ساختار متفاوت در روابط بینالملل داریم. مثلا دولتها در عصر جنگ سرد، چهار رفتار داشتهاند: یا عضو بلوک غرب باشند یا عضو بلوک شرق باشند یا با هر دو رابطه داشته باشند یا با هیچکدام. همین دولتها در یک عصر تکقطبی دو راه بیشتر نداشتهاند یا همسو با هژمون یا علیه و مقابل هژمون باشند. در ادبیات روابط بینالملل و علوم سیاسی هژمون عبارت است از ابرقدرتی که در تمام حوزهها برتری دارد، نهتنها در حوزه نظامی بلکه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، مثال آن آمریکای دهه ٩٠ میلادی است. دکتر محمدحسن دهقانی
دوشنبه, 22 فروردين 1401 ساعت 12:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]