واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: گفتگو با نخبگان
دكتر صادق زيبا كلام قسمت پنجم پس به اين ترتيب، با توجه به شرايطي كه فرموديد در جامعه ي ما حاكم است و نيز با توجه به اين كه يكي از اركان توسعه ي آموزش عالي در كشور ما دانشگاه آزاد اسلامي بوده است، آيا شما با توسعه ي آموزش عالي در جامعه ي ايران موافقيد؟من في نفسه با توسعه ي آموزش عالي موافق هستم. من اصلا معتقدم كه اگر همه ي جمعيت ايران در سن 18 سالگي خواستند تاريخ يا علوم سياسي بخوانند، بايد بتوانند اين كار را انجام دهند. يعني با توجه به شرايط غيرطبيعي مورد اشاره ي شما، به نظر جناب عالي، توسعه در اين حوزه براي ما مفيد است؟بله، مفيد است; چرا كه به هر حال آموزش عالي يكي از شاخصه هاي توسعه است. ظاهرا دوباره بايد برگرديم به مثال همان خانم خانه داري كه شوهر و فرزند دارد و عصرها به دبيرستان مي رود تا ديپلم بگيرد! به نظر شما، ما براي او هم حاضر/ غايب بكنيم؟ او كه ديگر حضور و غياب نمي خواهد. او عاشق است كه در چنان شرايطي، به دبيرستان شبانه آمده است. شما وقتي در مقام آموزش نسبت به چنين آدمي سخت گيري مي كنيد، او في الواقع بارور مي شود. شما به من مي گوييد كه براي آن يكي هم سختگيري كن. اما من فقط نسبت به اين دانشجو سختگيري ميكنم چون اين عاشق است و داوطلبانه آمده تا درس بخواند. به آن يكي سخت نمي گيرم; چون كه در اداره اش به او گفته اند كه اگر ديپلم بگيري، اندكي به حقوق ات افزوده خواهد شد، پس من به او سختگيري نمي كنم. چرا؟ چون سيستم اداري اش بايد حقوق او را به دليل كارآيي اش اضافه كند ولي آموزش عالي را بهانه ي اين كار كرده است.به نظر شما دانشگاه آزاد اسلامي در زمينه ي آموزش عالي تا چه حد موفق بوده است؟به نظر من، بسيار موفق بوده است. شما فقط ببينيد كه در سازمانهاي دولتي يا در آموزش و پرورش چقدر فار غ ا لتحصيل دانشگاه آزاد اسلامي وجود دارد. بخش عمده اي از مهندسان ما كه چرخ صنعت كشور را مي گردانند، داروسازها و پزشكان كشور، فارغ التحصيل دانشگاه آزاد اسلامي هستند. من نميگويم تمامي فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي، عالي هستند اما واقع مطلب اين است كه بخش عمده اي از چرخ اقتصادي مملكت را به اشكال مختلف، فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي ميگردانند و به نظر من اين به لحاظ عملي و اجرايي دستاورد كمي نبوده است.بحث من مبني بر اينكه اگر همه ي 70 ميليون نفر مردم ايران خواستند تاريخ بخوانند بايد اين امكان برايشان وجود داشته باشد، يك بحث فلسفي است; ولي فارغ از آن، دانشگاه آزاد اسلامي، با توجه به فارغ التحصيلاني كه تاكنون داشته است، به نظر من به فرايند توسعه كشور در سه دهه ي اخير بسيار كمك كرده است.نكته ي بعدي اينكه، دانشگاه آزاد اسلامي امكانات خوبي را براي جوانان مناطق دور افتاده و محروم فراهم آورده است. اگر دانشگاه آزاد اسلامي در چنين شهرهايي تاسيس نشده بود، جوانان اين مناطق بايد به دانشگاه هاي شهرهاي بزرگي مثل تهران، شيراز، مشهد، تبريز، اصفهان و... مي رفتند. نفس اين كه دانشگاه آزاد اسلامي در مناطق دورافتاده و محروم تاسيس شده است، باعث شده كه تا حد زيادي از فشار بر روي دانشگاه هاي دولتي كاسته شود.اما در خصوص كيفيت بايد گفت كه كيفيت را دانشگاه تهران يا دانشگاه آزاد اسلامي به وجود نمي آورند; كيفيت را استادان دانشگاه تنظيم ميكنند. مشكل اساسي اين است كه شما بايد في المثل در كهنوج يا مناطق دورافتاده شرايط را به گونه اي مهيا كنيد كه اساتيد مجرب حاضر شوند به آنجا بروند. پزشكان و مهندسين برجسته به مناطق محروم نمي روند. اساتيد برجسته ي دانشگاه هم به آنجا نمي روند. اين ديگر ربطي به دكتر جاسبي يا وزير علوم ندارد. به همين دليل است كه شما ناچاريد براي پزشكان، دوره ي "طرح" بگذاريد و آنها را وادار كنيد كه دو سال در چنين مناطقي خدمت كنند. الان فارغ التحصيلاندانشگاه ها به مناطق دورافتاده و محروم يا شهرهايي از اين دست نمي روند، چه فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد اسلامي و چه دانشگاه تهران .آقاي دكتر! قسمت اخير فرمايش شما، ما را وارد بحث كيفيت دانشگاه آزاد اسلامي مي كند. جناب عالي، فارغ از رشد كمي، رشد كيفي اين دانشگاه را چطور ارزيابي ميكنيد؟اتفاقا من معتقدم كه به لحاظ كيفي، اهميت دانشگاه آزاد اسلامي خيلي بيشتر بوده است. من در جايي درباره ي "دوم خرداد" و علل شكل گيري آن بحث ميكردم و در آنجا گفتم كه يكي از عواملي كه باعث به وجود آمدن دوم خرداد شد، دانشگاه آزاد اسلامي بود. اين را خيلي جدي ميگويم و معتقدم اگر مسئولان جمهوري اسلامي نمي خواهند ديگر دوم خردادي در اين مملكت اتفاق بيفتد، بايد هوشيار باشند و بروند در دانشگاه آزاد اسلامي را ببندند! چرا كه آن كسي كه در كهنوج علوم سياسي ميخواند، آن كسي كه در سنقر فلسفه و ادبيات ميخواند، هر چند كه به لحاظ كيفي ]احتمالا[ به دانشجوي فلسفه و ادبيات دانشگاه تهران و يا دانشجوي علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي نميرسد، ولي بالاخره او هم در سنقر با بسياري از ظرايف و مباحث آشنا ميشود. او هم بالاخره در آن چهار سال، پنج تا كتاب و يك سري جزوه مي خواند. در اين صورت شما مردم را در مناطق محروم و دورافتاده ارتقا» فرهنگي داده ايد. آنجا را حتي اگر نتوان به لحاظ كيفي با دانشگاه تهران مقايسه كرد اما به هر حال، شما تعداد زيادي را باسواد كرده ايد. لااقل در حد اينكه روزنامه و كتاب بخوانند و پارهاي سوالات برايشان مطرح شود.اتفاقا به نظر من دانشگاه آزاد اسلامي در بالا بردن شعور و آگاهي و انديشه ي سياسي و نيز ايجاد تحول فرهنگي در سطح كشور، نقشي بسيار اساسي ايفا كرده است. من خيلي از خانمها رامي بينم كه در صورت عدم تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي در شهرشان، محال بود بتوانند به تحصيلات عاليه بپردازند. كسي كه شوهر و فرزند دارد و يا كار ميكند، چه طور مي تواند مثلا از سنقر به كرمانشاه يا تهران بيايد و درس بخواند؟ اما الان در شهر خودش برايش دانشگاه ايجاد كرده اند. در باب كيفيت بله، حق با شماست; ممكن است كيفيتش پايين باشد; ولي بالاخره او هم در آن دانشگاه يك چيزهايي ياد مي گيرد. شما ببينيد ظرف 25 سال گذشته چه تعداد از معلماني كه در آموزش و پرورش اشتغال داشته اند، از طريق دانشگاه آزاد اسلامي ليسانس گرفته اند. بخش عمده اي از اين افراد در مناطق بسيار محروم زندگي مي كنند و در همان مناطق هم مشغول به كار هستند. حالا اگر دانشگاه آزاد اسلامي وجود نداشت، اينها بايد راهي دانشگاه تربيت معلم تهران يا تبريز مي شدند و طبيعتا خيلي از آنها نمي توانستند ادامه ي تحصيل بدهند چون يا آنها مشكل عزيمت و اقامت داشتند و يا دانشگاه ها مشكل ظرفيت و پذيرش. ادامه دارد
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]