واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: هوش هيجاني
5 -تنظيم روابط مهارت در اين حيطه با توانايي مشترك در كنترل هيجان و تعامل سازگارانه با ديگران همراه است. به نظر گلمن افرادي كه مي خواهند در ايجاد رابطه با ديگران موثر واقع شوند بايد توانايي تشخيص , تفكيك و كنترل احساسات خود را داشته باشند, سپس از طريق همدلي يك رابطه مناسب برقرار كنند. مدل هوش هيجاني بار- آن بار- آن مفهوم هوش هيجاني را در 5 مولفهو 15عامل تشكيل دهنده آنها ارائه مي كند كه به شرح زير معرفي مي گردند: الف) مولفه درون فردي ب) مولفه بين فردي ج) مولفه سازگاري د) مولفه كنترل استرس ه) مولفه خلق عمومي الف) مولفه درون فردي 1- خود آگاهي هيجاني ميزان آگاهي فرد از احساسات را مورد بررسي قرار مي دهيم . پي بردن به اين نكته كه فرد چه احساسي دارد و چرا اين احساس در او شكل گرفته است. 2- جراتمندي توانايي بيان احساسات , عقايد , افكار و باورهاي خود و دفاع از حقوق خود به شيوه اي مطلوب , كه خود داراي سه بعد است: توانايي ميان احساسات( ابراز خشم, صميميت و احساسات جنسي ) , توانايي بيان عقايد( بيان عقايد مخالف و اتخاذ موضع مشخص حتي با از دست دادن امتياز ) , توانايي ايستادگي در برابر حقوق خود ( اجازه ندادن به ديگران جهت اذيت كردن فرد و دادن امتياز - كم رو و خجالتي نيستند) 3- حرمت نفس توانايي احترام به خود و پذيرش خود بعنوان شخصي كه اساسا خوب است. شخص صاحب حرمت نفس , احساس عدم كفايت و حقارت نمي كند . پذيرش جنبه هاي مثبت و منفي - محدوديتها و قابليتها خود. 4- خود شكوفايي توانايي شناخت توانمندي هاي بالقوه , تلاش براي شكوفا كردن آنها, كسب حداكثر رشد توانايي ها, قابليتها و استعداد ها , تلاش براي داشتن بهترين عملكرد و بهتر كردن خود. 5- استقلال توانايي خود كنترلي در تفكر, عمل و عدم وابستگي عاطفي , قابل اتكا در تصميم گيري ها و برنامه هاي مهم , توانايي رفتار خود مختار در مقابل نياز به حمايت و حفاظت, پرهيز از ديگران براي برآوردن نيازهاي عاطفي خود. ب) مولفه بين فردي 1- همدلي توانايي شناخت هيجانات و عواطف ديگران, همدلي يعني ايجاد حس مشترك با يكديگر , يعني همان احساسي كه ديگري به آن دست يافته است داشته باشيم . افراد همدل به ديگران توجه دارند و به نگراني و علايق آنها توجه نشان ميدهند. 2- مسئوليت اجتماعي نشان دادن خود به عنوان عنصري سازنده , مشاركت كننده , داراي حس همكاري درگروه خويش و داراي وجدان اجتماعي .3- روابط بين فردي توانايي برقراري و حفظ ارتباطات متقابل , توانايي صميميت با محبت و انتقال دوستي به شخص ديگر است. ج) مولفه سازگاري 1 -حل مساله توانايي شناسايي و تعريف مشكلات , داشتن كفايت وانگيزه براي مقابله موثر با آن , تعيين راه حل هاي مختلف مسله , تصميم گيري و انجام يكي از راه حل هاي . 2- آزمون واقعيت سنجش ميزان انطباق بين آنچه فرد تجربه كرده و آنچه واقعا وجود دارد , تلاش براي فهم امور بطور صحيح و تجربه رويدادها آن گونه كه واقعا هستند بدون خيالپردازي . 3 -انعطاف پذيري توانايي منطبق ساختن عواطف , افكار و رفتار موقعيت ها و شرايط دائما در حال تغيير , افراد موظف افرادي فعال , زرنگ , قادر به واكنش به تغيير بدون تعصب , نسبت به ايده ها , جهت گيري ها و .... صبور و گشاده رو.و) مولفه كنترل استرس 1- تحمل استرس توانايي مقاومت در برابر رويدادها و موقعيتها ي فشار زا , پشت سر گذاشتن موقعيت هاي مشكل زابدون از پاي در آمدن , اين افراد كمتردچار نااميدي مي شوند و بحرانها و مشكلات را بهتر مي گذرانند. 2 -كنترل تكانه توانايي به تاخير انداختن تكانه و سائق , پذيرش تكانه هاي پرخاشگرانه , خودداربودن و كنترل خشم , اثرنداشتن اين مهارت فقدان خود كنترلي , رفتار هاي كند وغير قابل پيش بيني و آزارگري است. ه)- مولفه خلق عمومي 1 -خوش بيني توانايي نگاه كردن به نيمه روشن ترزندگي , اميد به زندگي و رويكردي مثبت داشتن به زندگي روزمره2- نشاط لذت بردن از خود و ديگران , شاد بودن , رضايت از خود ولذت بردن از زندگي , داشتن احساس خوب در محيط كار ودراوقات فراغت . مدل هوش هيجاني دولويكس و هيگس دولويكس و هيگس بر اساس تحقيقات تجربي خود عناصر محوري مشترك را در ساختار كلي هوش هيجاني شناسايي كرده اند كه عبارتند از : 1- خود آگاهي , آگاهي از احساسات شخصي خود وتوانايي تشخيص و مديريت آنها. 2- انعطاف هيجاني , توانايي خوب عمل كردن و سازگاري در موقعيتهاي مختلف. 3- انگيزش , انرژي و انگيزه اي كه براي دستيابي به نتايج وهدفهاي كوتاه مدت, بلند مدت وجود دارد. 4 -حساسيت بين فردي , توانايي آگاه بودن ازاحساسات ديگران و دستيابي به تصميمات قابل نفوذ در آنها. 5- تاثير, توانايي ترغيب ديگران به تغيير ديدگاهشان در باره يك مساله. 6- فراست, توانايي استفاده از بينش و تعامل در تصميم گيري هنگام رويارويي با اطلاعات مبهم .7- صداقت, توانايي ايجاد و تعهد در هنگام مواجهه با چالش و اقلام ثابت و درست.رابطه مدلهاي هوش هيجاني عليرغم وجود مدل هاي متفاوت از هوش هيجاني , شباهتهاي آماري و نظري , بين مفاهيم گوناگون آنها وجود دارد. درسطحي جامع تر , تمامي مدل ها قصد فهميدن و سنجش عناصر دخيل در درك و تنظيم هيجانات شخصي خود فرد و ديگران را دارا هستند. تمامي مدل ها, با اين نگاه كه مولفه هاي كليدي معيني براي هوش هيجاني وجود دارد , موافقند . براي نمونه , هر سه مدل هوش هيجاني سالووي و ماير, بار- آن و گلمن , متضمن آگاهي ( درك) هيجانات و مديريت هيجانها به عنوان عناصر كليدي در وجود يك شخص هوشمند هيجاني هستند. براكت و مايربين شاخص فرعي تنظيم هيجان در آزمون هوش هيجاني MSCEIT و شاخص بين فردي هوش هيجاني در پرسشنامه بهره هيجاني , بار- آن , شباهتهاي زيادي يافتند. بين معيارهاي خود گزارش دهي هوش هيجاني از جمله دو معيار ماير و سالووي و بار- آن همبستگي قابل ملاحضه اي يافت شده است. معيارهاي ديگري نيز از هوش هيجاني وجود دارد كه درزمينه هاي صفتي و سازماني كاربرد دارد.تفاوت هوش هيجاني(EI ) و هوش شناخت (IQ ) هم هوش هيجاني و هم هوش شناختي اندازه اي از توانايي هستند نه خود توانايي . نظريه پردازان هوش هيجاني معتقدند كه IQ به ما مي گويد چه كاري مي توانيم انجام دهيم در حاليكه هوش هيجاني به ما مي گويد چه كاري را بايد انجام دهيم . IQ شامل توانايي هاي ما براي يادآوري , تفكر منطقي و انتزاعي مي شود در حاليكه هوش هيجاني به ما مي گويد چگونه از IQ درجهت موفقيت در زندگي استفاده كنيم. داده هاي موجود بيانگر اين نكته است كه هوش هيجاني مي تواند به قدرت بهره هوش عمومي و حتي قوي تر از آن عمل كند, اما هنوز نمي توان گفت كه ميزان اهميت هوش هيجاني در موفقيت چقدر است.بهره هوش عمومي در بهترين حالت خود 20 درصد در عوامل تعيين كننده موفقيت در زندگي دخيل هستند و 80 درصد به عوامل ديگر وابسته است كه نمي توان ميزان آن را در زندگي هر شخص تعيين كرد. ادامه دارد
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 879]