واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نقد متون علوم اسلامي/ 35فقيه براي استنباط احكام ابتدا سراغ آيات قرآن ميرود
گروه انديشه: هر فقيهي كه به دنبال استنباط احكام است، به سراغ آيات قرآن كريم آمده و بعد از فحص در آن و نيافتن پاسخ خود سراغ سنت ميرود.
دكتر «محمدرضا شاهرودي»* عضو هيئت علمي دانشگاه تهران با حضور در نشستي با موضوع «تأثيرپذيري علوم اسلامي از قرآن» كه به همت سرويس انديشه و علم خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) در محل اين خبرگزاري برگزار شد، با اشاره به سخنان فوق، گفت: اگر بخواهيم در برداشتي عاميانه، علوم اسلام و علوم اسلامي را به يك معنا بگيريم، ميتوانيم بگوييم علوم اسلامياي كه تحت تأثير قرآن كريم به حيات خود ادامه دادند دو قسم هستند: يك قسم علوم اسلامياي است كه پيش از اسلام پيشينه دارد و با ظهور اسلام و ديدگاههاي الهي آن، اين علوم تحت تأثير قرآن كريم قرار گرفتند و رشد و نمو و بالندگي پيدا كردند. البته قرآن حيات مجدد به اين علوم داده و باعث حيات طيبه آن شده؛ زيرا علوم، الهي ميشوند و مسائل و ابواب جديدي در اين علوم باز ميشود.
وي در ادامه اين تقسيمبندي افزود: قسم ديگر، آن دسته از علوم اسلامي هستند كه تحت تأثير اسلامند و در حاق اسلام نهفتهاند و اين علوم در آن روايت معروف «انما العلم ثلاثة؛ آية محكمة او فريضة عادلة او سنةالقائمة» بيان شده است. اما شاخصترين علم داراي پيشينه، فلسفه است كه قرنها پيش از ميلاد مسيح(ع) در يونان و غرب جهان اسلام شكل گرفته و با پيدايش اسلام اين علوم به مراكز اسلامي رسوخ پيدا ميكند و در مراكزي كه مسلمين تأسيس كردند خصوصا «بيتالحكمة» ترجمه شده و مسلمانان در اين علم صاحبنظر شده و فلسفه را رنگ و بويي اسلامي ميدهند و آنرا از حالت محض كه درباره «وجود بما هو وجود» بحث ميكند، خارج ميكنند و نوعي نگاه اسلامي و البته نه جانبدارانه از اسلام كه آنرا به كلام تبديل كند، به آن ميكنند و آن فلسفهاي است كه بيتوجه به اسلام و استدلالهاي اسلامي نيست، بلكه در دامن اسلام شكل گرفته و در 14 قرن به حيات خود ادامه ميدهد.
وي با مشابه خواندن اين امر در علم اخلاق گفت: نظير اين مسئله در علم اخلاق است. اخلاق پيش از مسلمين بود و مكاتب مختلف پيش ار مسيح(ع) به اين دانش اهتمام داشتند، ولي اين اخلاق در دامن اسلام رشد و نمو خاص خود را كرده است، به نوعي كه اخلاق اسلامي پيدا ميشود؛ البته اخلاق از آن دانشهايي كه هم ميتوان گفت علوم اسلام است، چون اسلام خيلي بر آن تأكيد دارد و بخشهاي زيادي از روايات معصومين(ع) و همچنين قرآن كريم بر اين امر اشاره دارند و هم ميتوان گفت علوم اسلامي است؛ يعني آن اخلاق انسانياي كه در گوشه و كنار دنيا بود، رنگ و بوي اسلامي مييابد.
شاهرودي تأكيد كرد: چنين پديدهاي در حوزه عرفان و فلسفه اشراق هم موجود است؛ يعني مسلمانان و احيانا غير مسلمانان با توجه به قرآن كريم و اسلام، عرفان موجود در دنيا را گرفته و آن را اسلامي ميكنند. چه بسا انتقادهايي هم كه بر اين علوم است از اين ناحيه باشد. پس اين دانشها تحت تأثير قرآن كريم به رشد و بالندگي خود رسيدند.
وي اشارهاي به دسته ديگري از علوم اسلامي كرد و گفت: دستهاي ديگر از علوم هستند كه تحت تأثير اسلام هستند، به معنايي كه بخشي از معارف اسلامي هستند؛ يعني بخشي از معارف قرآني هستند كه مصنفين، واضعين و مؤلفين اين مسائل را دستهبندي و تبويب ميكنند. براي نمونه علم فقه را ميتوان نام برد. يقينا بخشي از مسائل اسلامي فقه است و انكار آن به معناي بخشي از معارف اسلامي و حتي توهين به فقه، توهين به اسلام و قرآن كريم است.
مدرس سابق دانشگاه علوم حديث تصريح كرد: برخي از علما قائل به اين هستند كه از تمام آيات قرآني ميتوان استباط فقهي داشت. همچنين اخباريها معتقد بودند آنچه مربوط به فقه است، تماما در قرآن كريم يافت ميشود. اگر اين چنين است، پس براي اين علم فقه بايد ماهيت قرآني قائل باشيم و آنرا از علومي كه تحت تأثير قرآن كريم شكل گرفته بدانيم و تحت نظر اين ديدگاه، اين علم كلا در قرآن كريم مندرج است و فقط اهلش بايد آنها را از آن استنباط كنند.
وي در ادامه سخنانش در رابطه با برداشت مسائل از قرآن اظهار كرد: كساني مانند شيخ صدوق برداشتهايي را از قرآن كريم دارند كه فقهاي معمولي هرگز اين برداشتها را ندارد و نميدانند كه از كجاي اين آيه چنين برداشتي بيرون ميآيد. بحث فقهي به نام «عول و تعصيب» داريم. «عول» به اين معنا كه ارث از سهم صاحبان اين سهام كم بيايد (عول؛ يعني نقص). فرض كنيد شخصي درگذشته است و وراث وي يكي نصفبر، يكي دو ثلثبر و يكي دوتا ربعبر هستند، به طوري كه از سهم و سهامدار از كسر شش ششم، هفت ششم شود. به عبارتي؛ يعني زماني كه ارث را جمع ميكنيم و سهمبرها را هم جمع ميكنيم، ميفهميم كه ارث كم آمده است. اين عول است.
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا عول وجود دارد؟، گفت: پاسخ به اين پرسش مثبت است يا اينكه خداوند حكيم به شكلي مسئله را بيان و تقسيم ميكند كه ارث مساوي با وراث باشد و كمبود وجود نداشته باشد. نظر علماي اهلسنت نسبت به شيعه متفاوت است؛ زيرا آنها هم قائل به عول هستند و هم قائل به تعصيب هستند، اما علماي شيعه عول را باطل ميداند.
وي با اشاره به نمونهاي در اين باره، گفت: مثلا شيخ صدوق در كتاب «الهداية» در باب استخراج ابطال عول از آيات قرآن ميگويد: «و العول عندنا باطل لقوله تعالي: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ؛ و به يقين انسان را از عصارهاى از گل آفريديم (12)» (مؤمنون). اين نگاه نشاندهنده اين است كه برداشتهايي كه اين بزرگواران از قرآن داشتهاند، رخنماييهايي بوده كه آيات برايشان داشته است.
مدير سابق مدرسه آيتالله مجتهدي خاطرنشان كرد: نظر غالب علما، 500 آيه را آياتالاحكام ميداند. چه ديدگاه افراطي و ديدگاه حداقلي، بيانگر اين هستند كه قرآن كريم در تشكيل دانشي به نام دانش فقه مؤثر است، گرچه فقها منابع استباط را تنها آيات قرآن كريم نميدانند. هر فقيهي كه به دنبال استنباط احكام است، به سراغ آيات قرآن كريم آمده و بعد از فحص در آن و نيافتن پاسخ خود سراغ سنت ميرود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*دكتر «محمدرضا شاهرودي» استاديار دانشگاه الهيات تهران و دكتراي فقه و مباني حقوق از اين دانشگاه است. وي همچنين 15 سال مدرس مدرسه آيتالله مجتهدي بود كه ده سال آن را به عنوان مدير و قائم مقام آيتالله مجتهدي فعاليت ميكرد. شاهرودي تحصيلات حوزوي را نيز تا درس خارج گذرانده است و در حوزه چندين سال به تدريس درس كفاية مشغول بود.
از جمله آثار وي ميتوان به ترجمه كتابهاي «الوهابية في نظر علماء الشيعة» نوشته «احسان عبدالطيف البكري»، «درساللغة و الادب»، گزيده «الاتقان في علوم القرآن» نوشته جلالالدين سيوطي، همچنين تصحيح كتاب «النبراس في اسرار الاساس» نوشته ملا هادي سبزواري اشاره كرد.
شاهرودي مقالاتي چند نيز ارائه داده است كه از جمله آنهاست: «نقد و بررسي آراي اخباريان در حجيت ظواهر كتاب»، «تعلق حروف جاره و تأثير آن در تفسير قرآن كريم».
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]