واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه:«نمایش«اگه بمیری»که پیش از این در تهران اجرا شده بود،قرار بود در تماشاخانه هامونِ رشت هم به روی صحنه برود، اما از طرف شورای بازبینی تئاتر استان تائید نشد و مجوز اجرایش را صادر نکردند.»در سرمقاله دومین ضمیمه تحلیلی هفتهنامه پگاه با این مقدمه آمده است: مدیرکل محترم این اداره در توضیح عدم صدور مجوز این نمایش گفت: «هر اجرا باید بر اساس بومشناختی دوباره بازبینی بشود و این در آییننامه شورای نظارت موجود است. این نمایش [اگه بمیری] مصلحت نیست در رشت اجرا شود.»به اینکه ملاک بومشناختی چیست و اصولاً چه تفاوتهای فرهنگی میان رشت و تهران به لحاظ بومشناختی وجود دارد و اینکه آیا وجود تخت خواب دو نفره روی سن نمایش و بازی بر روی آن (آنگونه که آقایان اظهار میدارند دلیل عدم صدور مجوز برای این نمایش بود) چگونه و بر اساس چه ملاکهای بومشناختی میتواند مناسب تهرانیها باشد اما برای رشتیها مناسب نباشد ، کاری نداریم؟ به این هم کاری نداریم که این فرق گذاشتن آیا توهین به فرهنگ و شعور مردمان یک شهر هست یا نه؟ به روی خودمآنهم نمیآوریم که مگر قانون نباید برای تمام ایرانیها یکسان باشد و ایران نظام فدرالی ندارد و هر فدرالی قانون مخصوص خودش را. اصلاً تمام سعیمان را میکنیم به نظر آقای فاضلی احترام بگذاریم و ماجرا را از زاویه دیگر (همان زاویهای که خودشان به مسئولان برگزاری نمایش مذکور توصیه کردند) ببینیم اما واقعاً این سخنان آقای رضا میر معنوی، عضو شورای نظارت بر نمایش اداره کل ارشاد گیلان را کجای دلمان بگذاریم: «ز طرفی چرا باید اینهمه نمایش از تهران به گیلان مهاجرت بکند ولی هیچ اجرایی از گیلان فرصت اجرا در تهران پیدا نکند باید با مرکز هنرهای نمایشی هماهنگیهایی صورت بگیرد تا دادوستد هنری بهدرستی انجام بگیرد و بازهم من فکر میکنم از طریق انجمن نمایش قابلبررسی است. ناگفته نماند اخیراً یک بازیگر تهرانی سالنی را در رشت اجاره کرده و ناچار است گروههای تهرانی را به رشت بیاورد تا هزینه اجارهاش را تأمین کند؛ اولا اجاره دادن سالن دولتی بهعنوان تصدیگری به یک شخص غیر گیلانی خلاف قانون است و میبایست استعلام میشد تا هنرمندان گیلانی مطلع میشدند؛ اگر به همین منوال پیش برود تهرانیها گیلان را فتح میکنند و دیگر باید فاتحه تئاتر را در گیلان خواند. خواهش من از مدیرکل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان این است که پی جوی این مسئله باشد که چرا تصدی سالنی به غیر گیلانی داده شد.»با خواندن این سخنان ، آنهم از سوی یک چهره فرهنگی و پیشکسوت تئاتر ، آدم یاد سریال طنز «شبهای برره» ساخته مهران مدیری میافتد. مهران مدیری کارگردان باهوشی است که مشکلات اساسی مملکت را در قالب طنز بیان میکند. قهرمان داستان برره هم یک بچه شهری است که گذارش به روستایی به نام برره میافتد. اهالی این روستا هم که میل غریبی به بیگانهستیزی دارند هر بلایی که ممکن است سر وی میآورند و اجازه هیچ نوآوری و کار مفیدی به او نمیدهند. مهران مدیری این فرهنگ غریبه ستیزی و نحوه مواجه منفی با هرگونه پیشرفت را در سریال قهوه تلخ هم بهخوبی نشان داد. آنجا که سیامک انصاری با خوردن یک فنجان قهوه به دل تاریخ میرود و به خاطر تعصبات و البته منافع اقتصادی هیچگونه تغییر و تحول بنیادینی نمیتواند در سیستم حکومتداری خاندان پادشاه ایجاد کند. از طنز بگذریم در عالم واقعیت هم ازایندست نمونهها زیاد داریم. از سیاست گرفته تا فرهنگ و ورزش. وقتی اولین قطار به نام ماشیندودی از تهران به شهرری حرکت کرد مردم وحشتزده از پیشرفت و تغییر به تحریک جریان سنتی متعصب با چوب و چماق به آن حمله کردند. امیرکبیر را هم به خاطر تغییراتی که به وجود آورد و منافع مادی عناصر قدرت را هدف گرفت قربانی کردند. راه دور نرویم. همین کارلوس کی روش که به ایران آمد تا چند سال آنقدر موردحمله قرار گرفت تا بهمانند سایر مربیان خارجی نامدار فرار را برقرار ترجیح دهد اما سرسختانه با حمایت جریان ترقیخواه فوتبال در ایران ماند و اکنون تبدیل به اسطوره شد.یا در انتخاب شهردار رشت، نام هر مدیر غیربومی موفقی که برای این منصب مطرح شد انگی به او زدند تا نتواند کلید شهرداری رشت را در دستان خود بگیرد اما سرانجام باز با حمایت جریان توسعهخواه یک مدیر غیربومی ردای شهرداری رشت را بر تن کرد تا بتواند ثابت کند توسعه در یک شهر میتواند با یک مدیر غیربومی با نگاه ملی محقق شود. حال حکایت آقای میر معنوی است و حرفهای عجیبی که درباره حسن معجونی و تماشاخانه هامون زده است. جریان توسعهگرا معتقد است که مخالفت با ورود افرادی خارج از استان یا خارج از کشور برای کمک به پیشرفت و ترقی یک شهر یا کشور یا ناشی از حسادت است یا به خاطر درخطر افتادن منافع مادی یا نشات گرفته از کجفهمی و بیسوادی و تعصبات کورکورانه. مسلماً ما ایرانیها که ید طولایی در ایجاد رابطه با جهانیان داریم و مخصوصا ما گیلانیها که در شاهراه تجارت جهانی قرار داشتیم بههیچوجه از ورود غیرگیلانیها به شهرمان نمیترسیم و کمک هر خیرخواهی را ارج مینهیم و دست یاری بهسوی هرکسی دراز میکنیم که میتواند فرهنگ و اقتصاد و سیاست و ورزشمان را ترقی دهد. ازاینرو با تمام وجود از آقای حسن معجونی و دوستانی که تماشاخانه هامون را اجاره کردهاند و اولین سالن خصوصی نمایش در گیلان را راهاندازی کردهاند میخواهیم که بمانند در شهرمان و تسلیم سخنان با حب و بغض مخالفانشان نشوند.
۲۲ شهریور ۱۳۹۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]