تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849500525




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

متهم ردیف اول پرونده بنیتا: بچه به چشم‌هایم نگاه می‌کرد/قتل را قبول ندارم، جای ماشین را به پلیس گفتم


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: متهم ردیف اول پرونده بنیتا: بچه به چشم‌هایم نگاه می‌کرد/قتل را قبول ندارم، جای ماشین را به پلیس گفتم
متهم ردیف اول پرونده قتل بنیتا با بیان اینکه اتهام قتل را قبول ندارد گفت: من از سر ترس مجبور شدم ماشین را ترک کنم.
آفتاب‌‌نیوز : محمد، متهم ردیف اول با حضور در جایگاه خطاب به حضار گفت: به خانواده شاکی تسلیت می‌گویم. من محمد ۲۷ ساله موتورساز هستم و تاکنون هم فروشنده و هم خریدار مواد مخدر بوده‌ام.


وی درمورد سوابق کیفری خود اظهار داشت: چند باری محکوم شده‌ام. یک بار به ۹۱ روز حبس، ۷۰ ضربه شلاق و بار دیگر ۹۵ بار شلاق و جریمه نقدی.


متهم ردیف اول پرونده قتل بنیتا افزود: از ۱۵ سالگی شیشه مصرف می کردم و اتهام قتل را قبول ندارم.


وی ادامه داد: آن روز من شیشه سمت راست راننده را سه انگشت پايین کشیدم و کولر هم روشن بود. نمی‌دانم چرا می گویند کولر خاموش بوده و کار نمی‌کرده، من از لحاظ فنی این چیزها را نمی‌دانم.


متهم ردیف اول تصریح کرد: ماشین را جلوی تره‌بار گذاشتم، چون آنجا یکی از شلوغ‌ترین محله‌های تردد منطقه بود.


او در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه آیا قبول دارید که گفته‌اید کودک به چشمان شما نگاه می‌کرده و از حضور کودک مطلع بودید؟ عنوان کرد: بله من یک بار برگشتم و کودک به چشمان من نگاه می‌کرد. اگر می‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد به هیچ وجه آن کار را نمی‌کردم اما چه کنم که ترسیده بودم.


وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی محمدی کشکولی مبنی بر اینکه چرا ماشین را خاموش کردی؟ افزود: بنزین ماشین کم بود مجبور بودم خاموشش کنم. من نمی‌دانستم اگر سوئیچ را نیمه درآورم فن کار نمی‌کند.


محمد ادامه داد: جای ماشین را من به پلیس نشان دادم، چون حتی پلیس دنبال ماشین نرفته بود. معمولا ماشین‌هایی را که به سرقت می‌بردم چند روز استفاده می کردم اما این مورد را پس از یک ساعت از روی ترس ترک کردم. من دو ماشین به اسم خودم دارم و نیازی به این چیزها ندارم.


دادگاه خطاب به متهم ردیف دوم، مهدی، از او خواست که خودش را معرفی کند. وی گفت: ساکن پاکدشت و دارای دو فرزند هستم. سه فقره سابقه کیفری دارم که اولی به دلیل رابطه نامشروع در سال ۷۳ بود كه ۱۶ سال داشتم و تبرئه شدم. بار دوم سرقت آهن الات در دماوند بود که به حبس و شلاق محکوم شدم و بار سوم حمل و نگهداری شیشه که به حبس محکوم شدم.


قاضی خطاب به متهم پرسید: در یک سال اخیر اعتیاد داشتی؟ که متهم پاسخ داد: ۱۶ ماه پاک بودم و در روز ۱۳ به در اعتیادم شروع شد که برای مصرف مواد به مشیریه رفتم و این اتفاق افتاد.


رئیس دادگاه: درمورد احمد بگویید که متهم پاسخ داد: مسافر کش و ساکن اتابک تهران است.


قاضی از مهدی خواست که با توجه به شکایت اولیای دم و گزارش‌های پلیس آگاهی و کلانتری و صدور نظریه پزشکی قانونی درباره پدر بنیتا و ...‌ توضیحات لازم را ارائه دهد که متهم گفت: نمی‌دانم چقدر مقصر هستم. زن و بچه‌ام را ۵ صبح آواره کردم که به دنبال مواد بروم. خدا را گواه می‌دهم که هرچه مقصر هستم به گردن می‌گیرم‌. اگر مواد مصرف نمی‌کردم بچه را برمی‌داشتم.


وی افزود: از ساعت ۵ صبح محمد تماس گرفت که به پاکدشت بیا جنس خوب اوردم. به احمد زنگ زدم و او گفت من هم ۸ گرم می‌خواهم. از طرف اتابک به طرف میدان آقا نور و پیش محمد رفتیم. محمد گفت جنس‌ها خانه عمه‌ام است که الان خواب است. سمت پارک رفته و آنجا صبحانه خوردیم. دنبال این بودیم که اگر جنس نیست برویم که محمد گفت نه جنس را می‌دهم. احمد به سمت ارایشگاه رفت و من و محمد به سمت خانه عمه او رفتیم.


متهم تصریح کرد: او خودروی روشن دید و به سمت ماشین رفت و سوار شد. هر کاری کردم که به خانواده بچه کمک کنم نتوانستم، کلاه سرم بود و با یک موتور خودم را به احمد رساندم. حوالی قیامدشت به محمد زنگ زدم و گفتم بچه داخل ماشین بود. به او گفتم جنس نمی‌خواهم. به سمت قیامدشت با محمد روبرو شدم قسمش دادم که تو رو به حضرت عباس (ع) این بچه را به خانواده‌اش برسان. ترسیده بودم. همان روز به مسعود و حامد که از دوستانم هستند ماجرا را گفتم. گوشی‌ام ساده است به آنها گفتم در تلگرام ببینید بچه به خانواده‌اش رسیده یا خیر؟ من معتاد هستم و دو زمانه کار می‌کنم. فکری نداشتم، کوتاهی کردم و باید بچه را برمی‌داشتم اما از ترس قانون فرار کردم.


قاضی گفت برای کمک به بچه چه کردی؟ متهم سکوت کرد و گفت: از دوستانم در همان روز خواستم که بچه را به خانواده‌اش برسانند.


متهم در ادامه با خواندن شماره‌های تماس دوستانش اظهار کرد: من با آنها تلفنی صحبت کردم، مرتب با محمد تماس می‌گرفتم؛ اما محمد گوشی‌اش را خاموش کرده بود. تا ساعت ۷ بعد از ظهر گوشی‌اش خاموش بود. جنس نداشتم. با مسعود رفتیم پاکدشت از فرد دیگری مواد گرفتم.


قاضی خطاب به متهم گفت: حقیقت را بگویید، کلی صحبت نکنید و دقیق بگویید. در مکالمات تلفنی چه صحبت‌هایی کردی؟


متهم تصریح کرد: با مسعود معمولا ۳۰ ثانیه صحبت می‌کردم اما همان روز ۶ دقیقه به مسعود ماجرا را گفتم. من چون مصرف‌کننده بودم میترسیدم. کلاه سرباز می‌دیدم فرار میکردم.


رئیس دادگاه از یکی از شهود که با متهم مواجهه حضوری داشت خواست که توضیحات را ارائه دهد که او محتوای تماس تلفنی مهدی را رد کرد.


قاضی خطاب به متهم گفت: زمان سرقت خودرو کجا ایستاده بودی؟ متهم پاسخ داد: نزدیک محدوده سرقت بودم، احساس کردم ماشین روشن است که محمد گفت من که رفتم و با ماشین رفت.


قاضی گفت: محمد در اظهاراتش عنوان کرده که مهدی به من گفته محمد ماشین روشن است برو.


متهم افزود: من می‌خواستم با ماشین روشن چه کار کنم؟ من به دنبال یک لقمه نان حلال هستم، دیدم که پدر بچه داد می زد و به ماشین می‌کوبید و می گفت بچه‌ام. من ترسیده بودم و اگر ادم سالمی بودم می‌ایستادم و به بچه کمک می‌کردم ولی از ترس فرار کردم که زندگی‌ام از هم پاشیده شد.


متهم درباره اولین تماس با متهم ردیف اول کفت: من وقتی به قیامدشت رسیدم به محمد زنگ زدم و پرسیدم بچه داخل ماشین بود؟ گفت بله بود و من خودم را به پاکدشت رساندم.


قاضی در ادامه گفت: حرفهای شما با حرفهای محمد تعارض دارد.
منبع: مهر




۲۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن