تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832330619




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

این پسر 22 سال است حسرت دیدار خانواده را دارد + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



این پسر 22 سال است حسرت دیدار خانواده را دارد + عکس
روز نو :
 «جعفر» پنج ساله بود که پدرش غلامرضا و مادرش زهرا در کاشان، از هم جدا شده بودند و او با دو برادرش «محمد» و «صادق» بلاتکلیف ماندند.

این پسر 22 سال است حسرت دیدار خانواده را دارد + عکس


به‌عنوان بچه‌های طلاق در هفته چند روزی نزد مادرشان بودند و چند روزی هم به خانه پدرشان می‌رفتند. تا اینکه پدرش که آن زمان چلوکبابی داشت تغییر شغل داد و به سراغ شغل دیگری رفت و پس از مدتی هم با زن مطلقه‌ای به نام «هستی» ازدواج کرد. بعد از آن بود که نامادری، دیگر اجازه نداد پسرها به خانه پدرشان بروند و اینگونه شد که محمد نزد مادرش ماند و صادق و جعفر راهی خانه پدربزرگ‌شان در تهران شدند.«جعفر آقاپور» یکی از این سه برادر که قدری هم لکنت زبان دارد به خاطر می‌آورد از سن 9 تا 10 سالگی به خاطر مشکلات اقتصادی پدربزرگش چند دفعه‌ای از سوی او، در خیابان رها شد و بعد از آن با کمک مردم پیدا شد. اما صبح یک روز پاییزی در سال 74 پدربزرگش او را سوار بر پیکانش کرد و بعد از گذر از چندین خیابان در کنار مغازه‌ای ایستاد و به جعفر گفت: برو از این مغازه برای صبحانه قدری پنیر بخر و زود برگرد. پسرک هم داخل مغازه شد و پس از خرید پنیر از مغازه بیرون آمد اما دیگر نه خبری از پدربزرگش بود و نه اثری از پیکان سفید!
بدین‌ترتیب کودک رها شده را به شیرخوارگاه آمنه تحویل دادند و این مرکز هم به خاطر بالا بودن سن پسرک 10 ساله، او را به مرکز توانبخشی نمونه احمدآباد مستوفی اسلامشهر فرستاد.جعفر وقتی از یافتن پدربزرگش ناامید شد، بغضش ترکید و به گریه افتاد. اما دیگر فایده‌ای نداشت. او نمی‌دانست چه سرنوشتی در انتظارش است و به کجا باید پناه ببرد.با شدت گرفتن گریه‌های جعفر، مغازه‌داری او را دلداری داد و سپس با پلیس Police تماس گرفت تا وضعیت پسربچه مشخص شود. پس از حضور پلیس و بررسی ماجرا پسرک به یقین رسید که پدربزرگش به عمد او را جا گذاشته و رفته است.پسرک پس از ورود به این مرکز هرچه که به خاطر داشت بازگو کرد تا شاید بتواند دوباره نزد خانواده‌اش بازگردد. اما ردی ازآنها پیدا نشد و به ناچار در آن مرکز ماندگار شد.مدتی گذشت و پسرک مدام در این فکر بود که شاید با گفتن نام اقوام نزدیکش گره‌ای از سرگردانی‌اش باز شود. از این‌رو پیش مسئول مرکز رفت و گفت: «سه عمو به نام‌های اصغر، مسعود و علی داشتم که عمو علی به شهادت رسید. دو عمه به نام اکرم و زری هم دارم و دوخاله به نام معصومه و اعظم.» با اینکه این اطلاعات در پرونده جعفر ثبت شد اما بازهم هیچ روزنه‌ای در زندگی‌اش ایجاد نکرد.بعد از مدتی مسئولان توانبخشی به این نتیجه رسیدند که اعضای خانواده جعفر پیدا نخواهند شد بنابراین برای او نام و نام خانوادگی جدیدی ساختند و جعفر آقاپور شد مهدی سحرگاهی. البته این نام جدیدش متعلق به پسری بود که حدود 30 سال قبل از آن مرکز متواری شده بود. بنابراین جعفر 10 ساله یک شبه شد مهدی 13 ساله!سال‌ها گذشت و پسرک وارد دهه سوم زندگی‌اش شد اما او در این سال‌ها هیچگاه نتوانست غم و اندوه دوری از پدر و مادرش را فراموش کند و هرشب به امید شنیدن خبری خوب از خانواده‌اش سر بر بالین گذاشت. اما با گذشت 22 سال هرچند هیچ اثر و نشانی از اعضای خانواده‌اش پیدا نکرد اما بازهم دست بردار نبود و این بار با جدیت بیشتر به دنبال خانواده‌اش پرداخت.او هنوز هم امیدوار است و بر این باور که روزی خانواده‌اش را خواهد دید و حالا دیگر در این دنیا فقط یک آرزو دارد، دیدن پدرش غلامرضا و مادرش زهرا...به این ترتیب از افرادی که با خواندن داستان زندگی مرد جوان موفق به شناسایی او و خانواده‌اش شده‌اند، درخواست می‌شود برای شرح اطلاعاتی که از خانواده‌اش دارند با بخش جویندگان عاطفه ایران به شماره 88761621 021-تماس بگیرند



تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن