تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤثّرترين وسيله جلب رحمت خدا اين است كه خيرخواه همه مردم باشى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798680115




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پیشنهاد شرم آور مادرزن به داماد در باره خواهر عروس!


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



پیشنهاد شرم آور مادرزن به داماد در باره خواهر عروس!
روز نو :  زله شده‌ام‌. دیگر نمی‌توانم تحملش کنم. یک سال قبل، در یک جشن تولد با او آشنا شدم. کاش استخوان‌های پایم قلم می‌شد و به آن مهمانی لعنتی نمی‌رفتم.
روابط من و بهاره در فضای‌ مجازی به یک احساس آتشین تبدیل شد. به خواستگاری‌اش رفتم و ازدواج کردیم. من کس و کاری نداشتم‌. پدرم بیمار است و برادرم و خواهرم نیز سر خانه و زندگی خودشان هستند و دخالتی نکردند.
ریش و قیچی دست مادرم بود. او هم ذوق و شوق داشت هرچه زودتر مرا در رخت دامادی ببیند.
مراسم خواستگاری و عقد‌کنان برگزار شد و ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. همسرم روز خواستگاری گفت حرفی ندارد‌ و هرچه پدر و مادرش بگویند اما نمی‌دانستم که او برای یک عمر زندگی‌مان هم حرفی از خودش ندارد.
از همان روز اول، دخالت‌های مادر و خواهرش شروع شد. آن‌ها اجازه نمی‌دادند آب خوش از گلویمان پایین برود. حتی برایم تکلیف تعیین کردند که پسرخاله‌ام باید برود و خواهر زنم را بگیرد.
چند میهمانی Party خانوادگی هم به همین منظور برگزار کردند اما تیرشان به سنگ خورد. متأسفانه همسرم پا جای پای مادرش گذاشته است و با ناسزا و الفاظ رکیک، عذابم می‌دهد.
من هیچ اختیاری در زندگی خودم ندارم. بدون‌توجه به میزان درآمدم، فقط دنبال خوش‌گذرانی و ول‌خرجی هستند. مادر همسرم از من خواست مرخصی بگیرم و به مسافرت برویم. راستش، دستم خالی بود و مرخصی هم نداشتم.
او همسرم را، بدون اجازۀ من، دو هفته به سفر برد. وقتی هم دراین‌باره توضیح خواستم، هرچه از دهانشان درآمد نثارم کردند. من بچه می‌خواهم و مادرزنم می‌گوید تا هفت یا هشت سال دیگر حق نداریم بچه‌دار شویم. نمی‌خواهم این زندگی را. خیلی خسته و کلافه شده‌ام




تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن