واضح آرشیو وب فارسی:الف: عباس دوهفته آزار و اذیت شد، اما دلش میخواست، رییس باند گداها شود!
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۳
پویش «بد سرپرست تنهاتر است» در یک سال فعالیت خود با کودکان بسیاری مواجه شده که آزار دیدهاند. عباس یکی از همان کودکان است. او دو هفته ربوده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته اما از افرادی که او را آزار دادهاند حرفی نمیزند. حالا او دوست دارد که شبیه شکیب رئیس باند متکدیان باشد.
به گزارش خبرآنلاین، کودک آزاری اتفاق میافتد، چند روزی افکار عمومی را درگیر خود میکند و بعد از یادها میرود. مرگ آتنا این موضوع را اثبات کرد. هنوز چند روزی از مرگ او نگذشته که تیتر رسانهها حالا معطوف به تریاک دولتی شده است. گزارش ۱۲ هزار کودکآزاری در سال ۹۵به اروژانس اجتماعی و شاید هزاران کودکآزاری دیگر که پنهان و مسکوت مانده است، حکایت از اهمیت این موضوع دارد. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که قرار است بعد از ۶ سال بلاتکلیف ماندن در مجلس بعد از تعطیلات مورد بررسی قرار گیرد، یکی از راه حلهای کاهش جرایم کودک آزاری است. قانونی که به گفته مونیکا نادی، وکیل دادگستری دست سازمانهای مردم نهاد را برای مبارزه با کودک آزاری در ایران بازتر میکند، اتفاقی که در قانون فعلی کمتر امکان دخالت انجیاوها فراهم میشود. با این حال در طول سالهای اخیر کمپینها و انجیاوهای متعددی برای حمایت از کودکان و کاهش این آسیب در ایران به وجود آمدهاند. «کمپین بدسرپرست تنهاتر است» یکی از آنها است. کمپینی که راه اطلاع رسانی و آگاهی به مردم را برای کاهش این آسیب پیش گرفته است و به همت روزنامهنگارانی حوزه آسیبهای اجتماعی برپا شده است. فاطمه رحیمی، یکی از فعالان پویش «بدسرپرست تنهاتر است» در گفت و گو با خبرآنلاین از دلایل شکل گیری این پویش، اقدامات و کودکانی که در این راه با آنها مواجه شدهاند، میگوید. یک سال از آغاز «پویش بدسرپرست تنهاتر است» میگذرد. پویشی که از کودکان بدسرپرست حمایت میکند،کودکانی که یکی از مشکلاتشان آزار و اذیت از پدر، مادر یا افرادی است که با آنها زندگی میکنند. مرگ آتنا و گزارش از تجاوز ۷۰ باره به کودکی دیگر سبب شد که توجه ما به سوی ان جی اوهای حمایت از کودکان جلب شود و پویشی که به همت شما و دوستانتان راه اندازی شده یکی از آنهاست. به عنوان اولین سوال شاید بهتر از که بپرسیم چه دلیلی سبب شد که شما به سراغ کودکان بدسرپرست بروید؟ ما روزنامهنگار بودیم و در حوزه آسیبهای اجتماعی کار میکردیم. به خاطر فراوانی اتفاقاتی که با آنها روبهرو میشدیم، دست به راه اندازی یک کمپین زدیم. سال پیش که این کار را شروع کردیم چند اتفاق پشت سر هم رخ داد. یکی قصه اعظم و کودکانش بود. کودکان اعظم به همان اندازه که مادرشان شکنجه شده بود، عذاب دیده بودند ولی به اندازهای که ماجرای اعظم در جامعه بازتاب پیدا کرد، افکار عمومی به کودکان اعظم توجهی نکردند. در نهایت حکمی که برای شوهر اعظم صادر شد به خاطر شکنجههایی که به اعظم داده بود ۱۸ سال ولی برای شکنجه ۲ کودک تنها ۶ ماده حبس بریده شد و این حکم اصلا بازدارنده نبود. ما به نوزادی ۵ ماهه به اسم علی در شهر رشت برخوردیم که پدر شیشه مصرف میکرد و این نوزاد را به قدری کتک زده بود که به کما رفت. یا دختر بچه ۴ سالهای که چون مادرش عاشق شده بود و فرزندش را مزاحم ازدواجش میدید او را کشت. چند وقت بعد امیر طه پسر بچهای که در مشهد از سر لجاجت با نامادری خود ناسازگاری میکرد و یک روز صبح زیر مشت پدرش مرد. اینها اتفاقاتی بود که پیش از آنکه ما کمپین را راه اندازی کنیم افتاده بود و شاید همینها بود که ما را برای آغاز این پویش ترغیب کرد. در طول فعالیت یک ساله شما چه اقداماتی انجام دادید و چه موضوعاتی را پیگیری کرد؟ در نامه اولی که برای سران سه قوه نوشتیم تعاریفی از کودک بدسرپرست ارائه کردیم و در آن اشاره کردیم که کودک بدسرپرست کودکی است که پدر و مادر او را مجبور میکنند که مواد مخدر جابهجا کند. کودکی که خرج اعتیاد پدر و مادر را میدهد. کودکی که تا حد مرگ کتک میخورد تا به کما رود یا جانش را بدهد. از طرفی نیز در جریان این بودیم که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان سالها است در مجلس معلق مانده است و سعی کردیم با نوشتن نامه مسئولان را ترغیب به بررسی این لایحه کنیم. در قانون فعلی ما نظام مددکاری جدی گرفته نمیشود و حرف او حرف با سند و مدرکی نیست. یعنی اگر یک مددکار به قاضی بگوید که صلاح دیده نمیشود که کودکی به خانوادهاش باز گردانده شود، در صورتی که قاضی حکم به بازگشت کودک بدهد، حرف قاضی سند است. در این نامه از مسئولان چه تقاضایی داشتید؟ درخواست اولیه ما از سران سه قوه در نامه که ۴۵۰ هنرمندان، بازیگران، وزرشکار و شخصیتهای برجسته آن را امضا کردند، این بود که لایحه در دستور کار مجلس قرار گیرد، آموزش و پرورش و صدا و سیما به عنوان دو نهادی که وظیفه آموزشی دارند به میدان بیایند و کودکان را با حقوق خود آشنا کنند. بچهها باید از طریق تلویزیون بدانند که جایی به اسم اورژانس اجتماعی وجود دارد و اگر والدین، او را کتک میزنند میتواند با شماره ۱۲۳ تماس بگیرد تا مددکاران به وضعیت او رسیدگی کنند. اما کدام یک از کودکان ما از اروژانس اجتماعی خبر دارند. از سوی دیگر مدارس وظیفه دارد که کودکان را با حقوق خود آشنا کنند و از کودکان آسیب دیده حمایت کنند. مورد دیگر این است که دستگاههای اجرایی وظیفه خود را به درستی انجام دهند. اگر به اورژانس اجتماعی تماس بگیرید و بگویید که در همسایگی خود کودکی را میشناسم که مورد اذیت و آزار والدینش قرار میگیرد فکر میکنید چه جوابی به شما را میدهند. آیا به خانه کودک مراجعه میکنند؟ نهادهای اجرایی نه به وظایف خود آشنا هستند و نه درست انجامش میدهند. در صورتی که قانون فعلی میگوید اگر کودک آزاری را مشاهده کردید و آن را به مراکز قانونی گزارش ندادید، مرتکب جرم شدهاید. این نامهها چه بازتابی داشت؟ نامه بازتاب خوبی پیدا کرد، مهناز افشار سخنگوی ما شد و هنرمندان دیگر از ما حمایت کردند ولی مخاطبان اصلی پاسخی به نامه ندادند. البته غیر از شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور و علی ربیعی وزیر تعاون و انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی نه قوه قضاییه و نه مجلس پاسخی به ما ندادند. بعد از مرگ امیر طه و انتشار خبر شکنجه ستایش دختر ۳ ساله در رفسنجان توسط ناپدریاش مهناز افشار نامهای به خانم مولاوردی نوشت و او گفت که نامه را به رئیس جمهور میرساند. بعد از یک سال فعالیت با چه کودکانی مواجه شدید؟ در اصل پویش بدسرپرست تنهاتر است در زمینه کاهش کودک آزاری چه میکند؟ فعالیت ما شبیه به انجمن خیریه نیست که به صورت مستقیم کودکان را تحت پوشش یا سرپرستی قرار دهیم. فعالیت ما رسانهای و اطلاع رسانی است. ما در یک سال فعالیت شاهد آن بودیم که علی رغم اینکه مدارک پزشکی برای ضرب و شتم نوزادی ۵ ماهه به اسم علی در شهر رشت توسط پدر معتادش وجود داشت اما مادر بعد از یک سال هنوز هم نتوانسته این جرم را اثبات و پدر را محکوم کند. ما با پسر بچهای به اسم عباس در یک مدرسه آشنا شدیم که او را ربوده بودند و مدت ۲ هفته در یک خانه در تجریش مخفی کرده بودند. در این مدت بلاهای بدی بر سر او آورده بودند و به او تجاوز کرده و بعد از ۲ هفته او را رها کرده بودند. نقطه تاسف برانگیز آن بود که کودک افرادی را که به او تجاوز کرده بودند میشناخت ولی از بیان نام و نشان آنها امتناع میکرد. عباس بعد از این اتفاق میگفت دوست دارد شبیه شکیب شود، قهرمان سریال آوای باران، رئیس یک باند از متکدیان. ما این موضوع را با مهران احمدی بازیگر این سریال در میان گذاشتیم و او گفت که میخواهد عباس را ببیند و با او صحبت کند. قرار ملاقاتی برای آنها ترتیب دادیم. آقای احمدی در گفتوگویش با عباس سعی کرد او را مجاب کند که شکیب شخصیت بد داستان است و او نباید بخواهد که شبیه او باشد. اخرین موردی که با آن برخورد کردیم کودکی به نام رقیه بود که توسط ناپدری خود رد حاشیه شهر مشهد کشته شد و بعد از آن نامهای برای رئیس جمهور نوشتیم که ۵ ستاره سینما آن را امضا کردند. به نظر شما آیا تغییر قانون میتواند کودک آزاری را ریشه کن کند یا نه؟ اگر نه چه کار باید برای کاهش آن کرد؟ درست است که میدانیم که قوانین ما برای کودکان بیسرپرست جامعیت و مانعیت را ندارد اما تا زمانی که فرهنگ درست نشود و تا وقتی که در بسیاری از خانهها و خانوادههای ایرانی کتک زدن کودک و تنبیه او مساوی با تربیت است این قضیه ریشه کن نخواهد شد. هر چه قدر که قانون بی عیب و نقص باشیم این ما هستیم که باید به قانون احترام بگذاریم. ولی این را میدانم که رسانه ملی با تمام ایراداتی که به آن وارد است هنوز هم رسانه اول است و اگر دغدغه مند به این حوزه وارد شود و به خانوادهها آموزش دهد این موضوع اگرچه ریشه کن نخواهد شد ولی از شدتش کاسته میشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]