تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837587880
ادبیات جاده ای
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: sise16-05-2008, 08:08 PMاملی در ادبیات جاده ای بیتعارف جسارت میخواهد پرداختن به موضوعِ آشنا اما ناشناختهای چون دلنوشتههای نگاشته بر اتومبیلها؛ زیرا این موضوع سهل و ممتنع، در ابتدا آن قدر پیش پا افتاده و مستعمل مینماید که عنایت به آن به مثابه پرداختن به بدیهیات جلوه میکند، ضمن آنکه تا کنون کنکاش دقیق و تقسیمبندی صحیحی نیز از آن نشده است... بیتعارف جسارت میخواهد پرداختن به موضوعِ آشنا اما ناشناختهای چون دلنوشتههای نگاشته بر اتومبیلها؛ زیرا این موضوع سهل و ممتنع، در ابتدا آن قدر پیش پا افتاده و مستعمل مینماید که عنایت به آن به مثابه پرداختن به بدیهیات جلوه میکند، ضمن آنکه تا کنون کنکاش دقیق و تقسیمبندی صحیحی نیز از آن نشده است. به همین دلیل بیم آن میرود که این اشعار، جملات و تکواژهها که نگارنده از آنها با عنوان دلنوشته نام میبرد (زیرا نوشتههایی است که از دل برخاستهاند)، بیشناختِ چگونگی پیدایش و تغییرات آن در طول زمان و چگونگی تعاملی که با جامعه دارد، به فراموشی سپرده شود. همچنان که طی اعصار و قرون ماضی، بسیار دیوارنوشتهها، شبنامهها و یا زبانزدها و قصههای عامیانه به قعر نسیان فرو شدهاند، بی آنکه حاصلی از آن، به امروز رسیده باشد. اما ابتدا باید ثابت کنیم که دلنوشتهها بخشی از ادبیات عامیانه محسوب میشوند، سپس به شناخت و تقسیمبندی آن مبادرت نماییم. بدون شک، هر آنچه از دل مردم عامی برمیخیزد، ابتدا به صورت شفاهی اتفاق میافتد و در سطحی وسیع شایع میگردد و گاه نیز به صورت مکتوب در جایی محفوظ میشود که همة اینها، بخشی از فرهنگ و یا دانش عوام محسوب می شوند و از این پیکره هر کدام که ژرفتر و عمیقتر و تأثیرگذارتر باشد، دیرپاتر و ماندگارتر خواهد بود و نوشتههای مورد نظر ما از این دستهاند. درست است که نوشتههایی که عموماً رانندگان جاده و به ندرت مردم عادی بر پیشانی یا کنارهها و قسمتهای دیگر اتومبیلهایشان مینویسند، عموماً بر گرفته از ادب فارسی است و شاید چنین به نظر آید که این نوشتهها تکرار نکتههای نغز کهنمایههای ادب ماست، اما نمیتوان انکار کرد که بسیاری از زبانزدهایی هم که هنوز مکتوب نشدهاند، به این دسته از نوشتهها اضافه میگردند. این درست است که آبشخور اصلی این دلنوشتهها، ادب کهن است، اما تلفیق، تغییر و خلق کنایات و تلمیحات بکر نیز هنری است که گاه در این نوشتهها استادانه به کار میرود و به همین دلیل گاه پیشانی نوشتة اتومبیلی چنان در دل و روح مردم جای میگیرد که در اندک زمانی در سطحی وسیع منتشر میشود. و مگر نه اینکه به زبان ساده، این نوشتهها میتوانند بیانگر اندیشه و نگاه یک قوم باشد؟ آیا «بیمه ابوالفضل» ما را، رانندگان جادههای آن سوی اقیانوسها هم مینویسند؟ پس با این مقدمه که این نوشتههای گزیده، بخشی از ادب عامه محسوب میشوند، اصل سخن را درباره گزیده عامیانه و جاده آغاز میکنیم. اگر به ادبیات عامهپسند به عنوان پرخوانندهترین عضو خانوادة پهناور ادبیات نگاه کنیم، این دریای بیکران جزایری دارد که بکر و دست نخورده باقی مانده است. یکی از این جزایر که در تلاطم موجهای این دریا سر از آب بیرون نیاورده و شاید آن را نتوان در هیچ مکتب، سبک و قالب تعریف شدهای گنجاند، «ادبیات جادهای» است که میتوان آن را بخشی از ادبیات شفاهی این سرزمین دانست. به بیان سادهتر، منظور از ادبیات جادهای اشعار و جملاتی است که بر بدنه، گلگیر و آینه اتوبوسها، مینیبوسها، کامیونها، وانتبارها و حتی تراکتورها نوشته میشود. با نگاهی سطحی و گذرا و سختگیرانه شاید نتوان این قسم ادبی را جزئی از خانواده فخیم ادبیات به حساب آورد، اما با دقت و توجه بیشتر درمییابیم که این شعرها و جملات برخاسته از ذوق و عاطفه و احساسات جماعتی است که عمری را در جادهها سر میکنند و اینگونه، اعتقادات، باورها و عواطف و منویات درونی خود را در موجزترین جملات و با نازلترین یا فخیمترین عبارات و اشعار بر مرکب خویش نقش میزنند. درونمایه اصلی ادبیات جادهای عبارتند از: اعتقادات مذهبی (توکل و توسل به ائمه معصومین، دعا، دفع چشم زخم)، عشق (عشق الهی، عشق زمینی)، احساس غم و غربت، زندگی و مرگ، پهلوانی و قلندری و مسائل روز (ترانههای روز، عناوین فیلمها، تکیه کلامها و دیالوگهای فیلمها و سریالها) و نفس سفر. ذیلاً برخی مصادیق ادبیات جادهای را تحت همین تقسیمبندی، نقل میکنیم. ● اعتقادات مذهبی باورهای دینی مردمان این سرزمین اگر چه قلبی است و خاستگاه اصلی آن در مساجد، تکایا و اماکن متبرکه جلوه میکند، اما این اعتقادات و باورهای دینی گاه با بنمایههای توکل، توسل، دفع چشم زخم و ... ممکن است بر پشت شیشههای وسایل نقلیه نمایان شود. گویی سواران با نوشتن همین عبارات قوت قلب و آرامش خاطر خاصی مییابند. ▪ توکل ـ فقط خدا، Only God، یارب مپسند، الهی به امید تو. ـ توسل به ائمه معصومین ـ چو خواهی شوی از خطر در امان پناهنده شو به امام زمان ـ یا علی مدد، جانم علی، زائرتم امام رضا، بیمه با ابوالفضل، یا امام رضای غریب، یا ضامن آهو. البته این توسل ممکن است به اولیای حق و امامزادهها نمود پیدا کند: یا آقا علی عباس، یا شیخ گنابادی و از این دست. ▪ دعا ـ تو برو سفر سلامت، سفر به خیر، محتاج دعاتم ▪ دفع چشم زخم اگرچه بیشتر رانندگان بعد از خرید وسیله نقلیه و قبل از سوار شدن، برای ماشین خود حیوانی را قربانی میکنند و این اعتقاد را دارند که برای پرهیز از چشمزخم، خونی باید ریخته شود، اما همین باور همراه همیشگی آنان در سفر است که عبارات بر چشم بد لعنت، بگو ماشاءالله چشم نزنی ان شاء الله، نمونه این مدعاست. البته گاه عین آیات و احادیث هم در این باره به کار میرود: هذا من فضل ربی، اللهم صل علی محمد و آل محمد، یدا... فوق ایدیهم، و ان یکادالذین کفروا ... . گاهی باورها و اعتقادات دینی به گونهای دیگر جلوه میکند؛ چه بسیار رانندگانی که با خطی خوش سه اصل دین زرتشت، یعنی گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک، را بر مرکب خود نقش زدهاند. ▪ عشق یکی از پررونقترین و عمیقترین بنمایهها و عناصر معنایی که در دل و جان رانندگان ریشه دوانده و آنها را در سایه روشن جادهها با خود همراه کرده، اصالت وجودیِ عشق است که این اصل به زبان مردمانِ همیشه در سفرِ دیارهای مختلف، رنگ و لعاب ویژهای بخشیده و از نازلترین تا متعالیترین طیفها را در برگرفته است که در این راه حتی گاه از ارزشمندترین آثار ادب کهن مدد گرفته میشود؛ همچون: ـ ای که از کوچة معشوقه ما میگذری برحذر باش که سر میشکند دیوارش ـ بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد اما ابیاتی وجود دارند که شاید سرایندگان آنها به اندازة همین تک بیتها و مفردات به شهرت نرسیده و در پردهای از ابهام مانده باشند: در حسرت دیدار تو آوارهترینم هر چند که تا منزل تو فاصلهای نیست یاد آن روز که در صفحة شطرنج دلت شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم خال مهرویان سیاه و دانة فلفل سیاه هردو جان سوزند اما این کجا و آن کجا عشق الهی، عشق به ائمه اطهار و عشق به مادر در همه حال یکی از ماناترین شاخصههای این مبحث است که گاه با ظرافتها و لطایف پنهانی و رمز و معما همراه میشود: ایحجتخدا (ای حجت خدا)، منمشتعلعشقعلیمچهکنم (من مشتعل عشق علیام چه کنم؟)، سلطان غم مادر، رفیق بیکلک مادر، به یاد پدرم، و ... اما گاه این عشق در جاده خاکی روان میشود و گرد و غبار راه بر چهره آسمانی عشق مینشیند همانند: فدات خوشگله، بیتو هرگز با تو همیشه، بیتو هرگز با تو ای شاید، بیتو هرگز با تو عمراً، کلاست منو کشته، اسیر، فدات، میخوامت با تموم بدیهات، میخوامت با تموم مصیبتهات، برو بیوفا، میخوامت. ▪ غم و غربت نفس سفر اگر چه شیرین و لذتبخش است و بر اندوختههای تجربی افراد میافزاید، اما گاه با حس و حال غم و غربت آمیخته میشود که در واقع منویات درونی سفرکنندگان را منعکس میکند: دریای غم ساحل ندارد، کی بر میگردی بابا؟! غریبه سلام، غریب آشنا دوست دارم بیا، یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت، چشم به راه، خسته از راه، اینجا غروبه نازنین، من مرد تنهای شبم و ... ▪ زندگی و مرگ یکی از مسائل اساسی نوع بشر، مرگ و دست و پنجه نرم کردن با زندگی است. این جاده که به تیغ دو دم مرگ و زندگی میماند، اهالی این مسیر را به درگیری بیشتر با این مسئله وا میدارد و هر یک این جاده و این زندگی را با تمام فراز و فرودهایش به رأی خویش تفسیر میکنند که غالباً بیاعتنایی به دنیا از خصیصههای اصلی این بخش است: در این دنیای بیحاصل چرا مغرور میگردی سلیمان گر شوی آخر خوراک مور میگردی جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را تَبَه کردم جوانی را مرگ پایان کبوتر نیست پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است. به گورستان گذر کردم کم و بیش بدیدم حال دولتمند و درویش نه درویش بیکفن رفته است در خاک نه دولتمند برد از یک کفن بیش ▪ پهلوانی و قلندری جوانمردی و دستگیری از زیردستان از خصیصه شیرمردان و قلندران است. صفات پهلوانی و رادمردی و مروت و بر سر عهد بودن در این خیل بسیار پرقوت است و آن را باید از همان درماندگان و در راه ماندگان پرسید: داش آکل، قلندر، سوتهدلان، به دادم برس رفیق، رفیق بیکلک، پهلوان، پوریای ولی، می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن. ـ پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است از همت داوود نبی بخت بلند است ـ افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است ـ هر کجا محرم شدی چشم از خیانت بازدار ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود ـ مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتادهای بگیری مردی ـ گر به دستت تیغ دادی چرخ روزگار هر چه میخواهی ببر اما مبر نان کسی که گاه در راه رادمردی همسفری نمییابند و شکوه بر میآورند: ـ در این دنیا که مردانش عصا از کور میدزدند من از خوشباوری آنجا محبت جستوجو کردم ـ پروانه صفت گرد جهان چرخیدم نامردم اگر مرد به دنیا دیدم ـ من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس، کس نمیگردد بدین بالانشستنها و در واقع همین مرام و منش پهلوانی و خاکساری و تواضع است که این جماعت را به سیر و سلوک صوفیانه و عارفانه رهنمون میسازد: یا علی، یا علی مدد، هو ۱۲۱، هو ۱۱۰، یا شیخ گنابادی، چشماتو درویش کن، هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم، یارب مپسند که لوطیان خوار شوند. ▪ طنز و معما اما طنز، معما و لغز موجود درلایههای زیرین همین اشعار و عبارات ساده، جذابیت مضاعفی به آن بخشیده است. ـ اغنیا ماک برانند من مسکین نیسان نیسان به تو نازیم که ماک فقرایی ـ در طواف شمع میگفت این سخن پروانهای سر پیچ سبقت مگیر جانم مگر دیوانهای ـ قلب من از مهر تو آمد به جوش گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم ـ تو نیکی میکن و در دجله انداز که شوفر در بیابانت دهد گاز شب بود سبیلاتو ندیدم، نازش نده گازش بده، اسیر کلاستم، قشنگم به تو چه؟ بدون تو ای وطنم من نه منم نه من منم، بوق نزن شاگردم خوابه، داداش مرگ من یواش، تا پول داری رفیقتم قربون بند کیفتم شاید جمله «لطفاً دندانهای خود را مسواک بزنید» یک جمله بهداشتی باشد و اصلاً به ذهن نرسد که این جمله میتواند در پوستهای از طنز پیچیده شود: لطفاً پس از خوردن صندلیها دندانهای خود را مسواک بزنید. اما گاه دیگران با رانندگان شوخی می کنند و بر روی شیشههای غبار گرفته ماشینها مینویسند: لطفاً مرا بشویید، سالهای دور از آب. اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. عبارات بخور نوش جان، بخور به حساب من، شکمو وقتی که بر باک ماشینها نقش میبندد، ناخودآگاه لبخندی را بر لبان خواننده مینشاند، همچنین است وقتی بر روی اگزوز ماشین نوشته شود: نعره شیر یا وقتی پشت مینی ماینر یا ژیان بخوانیم فلفل نبین چه ریزه یا عبارت نازکنارنجی بر روی ماشین نارنجیرنگ. ▪ معما ایحجتخدا (ای حجت خدا)، منمشتعلعشقعلیمچهکنم (من مشتعل عشق علیام چه کنم؟) Zor nazan farsi neveshtam (زور نزن فارسی نوشتم) Mosabeghe nade bache (مسابقه نده بچه) ▪ جاده اکنون ترانههای روز، عناوین فیلمها، همچنین تکیه کلامها و دیالوگهای فیلمها و سریالها جایگاه خاصی در این قسم از ادبیات دارند. اینها، اگر چه ذوق و ذائقة این خانه به دوشان را که غم خانه ندارند، در منظرمان جلوهگر میسازند، ما را متوجه این مهم نیز میکنند که این مرکب در جاده زمان حرکت میکند و انعکاسدهنده جریان زندگی و گردش روزگار خویش است. ▪ ترانههای روز یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت، کجکلاه خان، گزلم گلهگله، کم لره قالدی دنیا شه لره چالدی دنیا، اینجا غروبه نازنین، من مرد تنهای شبم، بوی گندم، سال ۲۰۰۰، پرندههای قفسی عادت دارن به بیکسی، پشت سر مسافر گریه شگون نداره، به چشمهای تو سوگند و ... ▪ عناوین فیلمها سوتهدلان، قلندر، دلشدگان، اسکادران عشق، کوسه جنوب، تایتانیک، قیصر، سلطان قلبها، همسفر، موسرخه، داش آکل و ... ▪ تکیهکلامها و دیالوگهای فیلمها و سریالها میشه بسه، اذیت میکنی؟ میزنم تو مختآ، نه غلام؟ اینه! بیوفایی دلم از غصه داغون شده! ماچت کنم؟ التماسم نکن و ... گذری به ادبیات کهن (ملی و مذهبی) این نکته را روشن میکند که نامگذاری از قدیمالایام باب بوده است؛ به طوری که اسم همین مرکبها، صاحبان آنان را برای ما تداعی میکنند. چنان که رخش از رستم هیچ گاه نمیتواند جدا باشد یا شبدیز از خسروپرویز. امروزه نیز چنین است و هر سوارهای نامی برای مرکب خویش میگزیند: خوش رکاب، غزال تیزرو، مسافر کوچولو، ببر خوزستان، شیر مازندران، وحشی بیقرار، شبگرد صحرا، کوسه جنوب، فراری، اسیر، اسب سیاه، اسب پیر، دلفین سیاه، مروارید غلطان، نازکنارنجی، تایتانیک، نوعروس، عقاب کوهستان، بچه اردک زشت. البته گاهی همین اسامی، واژهها و اشعار نشان میدهند که رانندگان اهل کجا هستند: تیامی، کوهدشتیم (لرستان)، قدم بالن چَو (کردستان)، دنیایالاندی (آذربایجان)، ببر خوزستان (خوزستان). ▪ نفس سفر اما این نفس سفر است که در واقع گستره این ادبیات را فزونی بخشیده است: سفر به خیر، خسته نباشی، برو به سلامت، مرگ من یواش! آهسته برانید! خوش آمدی، خداحافظ، یا ا... شوفر، ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم، سفر بیخطر و ... جادههای تنگ و پرپیچ و خم از گذر زمان و اثرات و مفاهیم اجتماعی و آرزو و آمال اجتماع به دور نمانده است، حتی اگر این اثرات اجتماعی طرفداری از یک تیم ورزشی باشد. همچون (آبیته، ABیته، قرمزته، همه جا پرسپولیس قرمزته) یا ابراز حس ناسیونالیستی با عبارت شهر من زاگرس که میدانیم در هیچ کجای نقشه جغرافیای ایران شهری به نام زاگرس وجود ندارد و به تحقیق درمییابیم که این جمله تجلی خواست قلبی اهالی بروجرد است که خواهان تشکیل استانی به نام زاگرس به مرکزیت بروجرد هستند. یا: در سالهای نه چندان دور که اسم کرمانشاه به باختران بدل شده بود، دغدغه ذهنی مردم این استان بازگشت به اسم قبلی آن (کرمانشاه) بود و بر بسیاری از اتومبیلهای آن منطقه نوشته میشد: شهر من کرمانشاه. البته گاه این اصطلاحات صورت استعاری به خود میگیرد: پاریس کوچولو (بروجرد). اما در فضای داخلی ماشینها نیز عباراتی نقش میبندد که این جملات و اشعار به دلیل فرصت پرداخت و نگاه بیشتر به آنها، معمولاً طولانیتر و گسترة آن متنوعتر است و از پیامهای بهداشتی و تغزلهای عاشقانه تا سوره کاملی از قرآن را در بر میگیرد: لطفاً سیگار نکشید، No smoking، لطفاً ۳۰ گار نکشید، ما مسئول جان شماییم نه کار شما، لطفاً نظافت را رعایت کنید، رعایت بهداشت نشانه شخصیت خوب شماست، امروز همان فرداست که دیروز نگرانش بودی، گشتم نبود نگرد نیست، جای پا نیست، و ان یکاد الذین کفروا ... و ... . برای شناخت ادبیات جادهای باید کولهباری بست و عزم سفر نمود و سختی سفر را به جان خرید و در جاده اکنون روان شد، اگر چه این جاده را انتهایی نیست. علی آنی زاده سورۀ مهر سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]
-
گوناگون
پربازدیدترینها