واضح آرشیو وب فارسی:هشدار نیوز: ماهنامه خردنامه همشهری: هر بار که تصاویری وحشتناک از جنایات گروه های تکفیری در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی منتشر می شود این سوال به صورت ممتد از ذهن و وجود ما عبور می کند که چگونه یک انسان دست به چنین جنایاتی می زند. روانشناسی علمی است که می تواند در پیوند با جامعه شناسی و علوم سیاسی ما را در یافتن پاسخ این پرسش یاری داد. پی بردن به علل این گونه رفتارها و به طور اساسی تر علت پیوستن انسان ها به گروه های تروریستی می تواند دولت ها و حکومت ها را در پیشگیری از پیدایش گروه های تروریستی یا یافتن راه حل برای حذف یا تغییر روند فعلی فکری و رفتاری گروه های تروریستی یاری دهد. از این منظر سه یادداشت کوتاه با عنوان های «روانشناسی اجتماعی پیدایش داعش»، «روانشناسی خشونت سیاسی» و «روانشناسی عامل انتحاری» را از پروفسور «مدایم یانیک»، نویسنده ترک زبان به زبان فارسی برگردانده ایم. او متولد 1970 میلادی است و در رشته علوم اعصاب و سلامت روانی از دانشگاه استانبول با درجه دکتری فارغ التحصیل شده و در سال 2010 به درجه استادی دست یافته است. مطالعات او در زمینه روانشناسی اجتماعی، روانپزشکی و روان درمانی است. این سه یادداشت از سایت تحلیلی «استار» که از سایت های ترک زبان ترکیه است، ترجمه شده است. روانشناسی اجتماعی پیدایش داعش با برقراری پیوند مستحکم میان فرد مسلمان و دینش، دین اسلام به زندگی اش روشنگری و معنایی می بخشد که از نظام دولت – ملتی که در آن زندگی می کند، بیگانه می شود. در دنیای اسلام، قرن هاست که نخبگان حاکم و نظام اجرایی از فرهنگ اسلامی فاصله گرفته اند. به عبارتی نخبگان حاکم، یا غرب گرا یا سوسیالیست هستند یا با معنی خاص خود از دین نیابت می کنند. اگرچه در تقابل با دنیای اسلام همیشه رژیم های سرکوبگر وجود داشته اند اما در جامعه اسلامی، فقرا از درآمدها به شکل ناعادلانه ای سهم گرفته اند. این وضعیت به ویژه در فرد اسلام گرا سرمنشأ تنش درونی و عدم رضایت می شود و بدین ترتیب انگیزه تغییر وضع موجود فرصت بروز می یابد. این تمایلات چنانچه با رهبری و سازماندهی اجتماعی ترکیب شوند، به جنبش های اسلامی تغییر وضع خواهند داد. این حرکت ها مدعیانه و در مقیاس بزرگ از طرف رژیم های سرکوبگر بی رحمانه خفه می شوند؛ مصر مناسب ترین مثال این مدعاست. فرد مسلمان و دنیای آزار دهنده فرد مسلمانی که با دینش پیوندی نیرومند دارد، وقتی به نظم حاکم در دنیا می نگرد، رنج می برد. غرب دنیای اسلام را به استعمار کشیده و منابعش را به تاراج برده است. هنوز این نظام سلطه علیه مسلمانان آشکارا تداوم دارد. زمانی که فرد مسلمان به این نظام جهانی می نگرد، در سطح سیاسی و نیز اجتماعی، هویت مسلمانی را تحت استعمار له شده و ضعیف می بیند. فرد مسلمانی که از دینش شخصیت و هویت اجتماعی گرفته است با پرسش «چه باید کرد؟» مواجه می شود. پیشنهاد سه روش متفاوت به فرد مسلمان چنانچه در تصویری جمعی به اسلام در دولت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی مسلمانان و نظم جهانی بنگریم با ناخشنودی انگیزه تحرک و جهت خواهی مواجه می شویم که برای افراد این جوامع پاسخ های متعددی وجود دارد. بخشی از پاسخ ها و روش ها، حاصل انباشت های درونی جوامع اسلامی است که از مسیر آموزش افراد، راه صحیح تعبیر را بیان می کند. پاسخ دیگر نیز اظهار وجود به شکل تاثیرگذار از طریق انتخاب های دموکراتیک است. چنانچه این دو روش کارساز نباشد، آخرین راه حل، مجادله ای نظامی خواهد بود. القاعده و داعش و سازمان های مشابه، به مسلمانان مسیر سوم را پیشنهاد می کنند. اقبال عمومی دنیای اسلام به دو روش اول بوده در حالی که از جانب اقلیت روش اسلحه، خشونت و ترور پذیرفته شده است. چه بسا یک در هزار از مسلمانان با هدف ابراز خود و جهت خواهی از پیشنهاد مبارزه خشن حمایت کرده اند و این اقلیت اندک برای شکل گیری گروه ها و اجتماعات کفایت می کند و اعمال این گروه ها نمایان و برجسته شده است. دعوت به مبارزه ای که ترور تولید می کند از میان جوانانی است که به دلیل فعالیت های سیاسی در معرض خشونت قرار گرفته اند یا افرادی که در غرب تحت سرکوب هویت و طرد شدگی زندگی می کنند و نیز افرادی با عقاید تند یا افراد مرتبط با گروه های خشونت طلب هستند. این افراد با طرز برداشت خودخواسته از معنای اسلام زندگی در فرایند خشونت، التزام به هنجارهای گروهی و نیز تاثیرپذیری از سازمان های جاسوسی همچون عذابی برای سایر مسلمانان هستند. روانشناسی خشونت سیاسی هدف اصلی عامل خشونت سیاسی صرفا کشتار نیست بلکه تروریست به احساست جهت می دهد. تروریست همانند مهندس اجتماعی است و هدفش ایجاد ترس، اضطراب و خشم در نخبگان سیاسی و جامعه است. تروریست بروز رفتار خشونت آمیز نخبگان سیاسی و بوروکرات های امنیتی را انتظار می کشد و چنانچه آنها بدون هدف مشخص، خشونت آمیز برخورد کنند، در آن صورت به هدفش نایل می شود. با واکنش نامناسب نخبگان دولت به خشونت سیاسی، فضای جامعه امنیتی می شود. دولت با خشونت متقابل و فشار بر گروه های اجتماعی که عاملان انتحاری از آنان بر می خیزند، طرفداران جدیدی را به آنها اضافه می کنند و به عبارتی تخم شبه نظامیان جدید را برای عملیات جدید می کارند. شیوه برخورد با خشونت سیاسی تنها راه برخورد با خشونت سیاسی، انحراف و به حاشیه راندن ذهن مخاطبان گروه های اجتماعی از افراد خشونت طلب است. مسیر آن نیز در چنین جامعه ای، عدالتگری، عدم تبعیض و مقبولیت به جای طرد شدگی است. از سوی دیگر برخورد فیزیکی با تروریست ها و سازماندهی شان اجتناب ناپذیر است اما این تدابیر امنیتی نباید نسبت به جامعه صورت گیرد. پس از حملات تروریستی در فرانسه «عقل استراتژیک»، «کنترل خشونت» و «سازماندهی احساسات» در فرهنگ سیاسی جامعه و دولت بسیار سخت شده است. در این وضعیت دور باطل خشونت میان مسلمانان و دولت بسیار محتمل است. 30 سال است که دولت ترکیه با این گونه حملات تروریستی از سوی کردها دست و پنجه نرم می کند اما در فرانسه اولین واکنش ها در مقابله با عملیات خشونت سیاسی با هجوم به مساجد مسلمانان شروع شد. در زندگی روزمره، مسلمانان با تبعیض مواجه هستند ولی به واسطه این واکنش ها با قوت گرفتن فاشیست ها و مشروعیت دشمنان خارجی، مسلمانان با تبعیض بیشتری روبرو می شوند. سیاست و نخبگان دولتی در برابر ملی گرایی گردن خم می کنند و سیاست های امنیتی خشونت آمیزتر جلوه می کند و به نام مبارزه با سازمان های تروریستی، جامعه مسلمانان بیشتر تحت فشار قرار خواهد گرفت. افزایش ملی گرایی در اتحادیه اروپا اکثریت مسلمانان فرانسه و سایر کشورهای اروپایی در اضطراب زیادی به سر می برند. ابرهای تیره را بالای سرشان می بینند و برای مسلمانی بهای سنگینی را در غربت پرداخت خواهند کرد. همانند القاعده، خورشید برای داعش در اروپا طلوع کرده است. از سرایت فضای درگیری به جوانان آگاهند. گستردگی تندروی فضای درگیری یک واقعیت است. به نظر می رسد که ملی گرایی و نیز تندروی القاعده – داعش در اروپا افزایش خواهد یافت. در دولت های اروپایی تمایل عبور از سیاست های آزادیخواهانه به سیاست های امنیتی تدریجا تقویت خواهد شد. روانشناسی عامل انتحاری عملیات انتحاری به عنوان یک ابزار سیاسی در عرصه وسیعی مجموعه حرکت های سیاسی را به دنبال دارد. از نظر تاریخی نمونه های اولیه آن در هندوستان و چین مشاهده شده است. در دوران مدرن نیز کامیکازاهای ژاپنی، چریک های تامیل، گروه های پایین دست هندوستان، کردهای نظامی ترکیه، مارکسیست های ترکیه، داعش و القاعده به عنوان مثال قابل ذکر است. این سازمان ها از نگاه سیاسی بمب گذاری انتحاری را مشروع می دانند و از آن دفاع می کنند. امروزه اخبار عملیات انتحاری افزایش یافته است. در شهر استانبول زن جوان داغستانی که وابسته به داعش بود سبب مرگ خود و دو پلیس دیگر شد. در نیجریه طی یک حمله انتحاری دختربچه ای 10 ساله جان 16 نفر را گرفت. در روزهای اخیر نیز در مرزهای کشور ترکیه با سوریه، حملات انتحاری قوت گرفته است. چرا افراد بمب گذار انتحاری می شوند؟ به عنوان اولین سوال؛ آیا عاملان انتحاری در فرایند تصمیم گیری و قضاوت از نظر روانی بیمار هستند؟ یا این که افراد منحرفی هستند. یعنی شخصیت منحرفی دارند؟ آیا شکل ثابتی از شخصیت تروریست در میان سایر شخصیت های روانی قالب بندی می شود؟ آیا آنها به محیط اجتماعی یا طبقه خاصی منتسب اند یعنی هویتی به نام تروریست وجود دارد؟ نقطه مبنایی بحث این است که آیا ضرورت دارد ویژگی های روانشناختی فردی عامل انتحاری مشخص شود؟ در غیر این صورت آیا ضرورت می یابد که ایدئولوژی، دین، انتساب و جایگاه گروهی هویت اجتماعی عامل انتحاری توضیح داده شود؟ نقطه مشترک نتایج تحقیقات صورت گرفته درباره روانشناسی بمب گذار انتحاری چنین بیان می کند که عاملان بمب گذاری در سلامت عقلی هستند. همه عاملان انتحاری نقطه مشترکی ندارند تا یک هویت انتحاری را شکل دهند. آنان به طبقه خاصی از اجتماع نیز وابستگی ندارند. تنها توضیح برای عملیات انتحاری این است که عمل شان توجیه سیاسی دارد. فکر اساسی ذهن بمب گذار انتحاری چنین می اندیشد که خود، نزدیکان، وابسته های قومی یا وابسته های گروه های دینی و مذهبی در معرض ظلم و تحقیر هستند. این اندیشه، فرایند ورود به مکانیسم سازماندهی را فراهم می کند. زندگی در معرض1 درگیری مداوم، شوک و درک تجربه های تحقیر شدگی، فرد را به سمت عمل انتحاری سوق می دهد. از طرفی هر عامل انتحاری حکایت مخصوص و روحیات روانی خاصی دارد. بنابراین عوامل دستیابی به الگوی توضیح دهنده، بسیار مشکل به نظر می رسد. آیا ترکیه در معرض خطر بمب گذاری های انتحاری قرار دارد؟ چنانچه وابستگی عامل بمب گذاری صورت گرفته در استانبول به داعش روشن مشخص شود با وضعیت جدیدی نیز مواجه خواهیم شد تا آنجا که اطلاع دارم داعش در اولین مرتبه هسته های امنیتی ترکیه را هدف قرار داد. این وضعیت چند سوال را در بر دارد؛ چرا داعش ترکیه را در خاکش هدف قرار داده است؟ ظرفیت عملیاتی عاملان انتحاری به چه میزان است؟ واحدهای امنیتی ترکیه در چه سطحی از ظرفیت پیشگیری از چنین عملیاتی برخوردارند؟ بنا بر اظهارات برهان الدین دوران، مدیر مرکز مطالعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی «جوامع خاورمیانه در بحران عمیق جنگ داخلی، افراطی گری، تکفیری و گرداب نظرات دینی به سر می برند.» بر اساس این رویکرد، عملیات انتحاری در استانبول نشانه آغاز سهم ترکیه از این حملات به شیوه تکفیری داعش است. واقعه تروریستی استانبول معنای سیاسی بزرگی دارد. فهم مکانیسم تصمیم گیری داعش در انجام و عدم انجام عملیات بسیار مهم است. همین مسئله نیز در واقعه تروریستی فرانسه قابل طرح است. سازمان های جاسوسی غربی درون سازمان های شان نمی توانند افرادی را برای عملیات انتحاری بپرورانند اما این سازمان ها می توانند از القاعده و هسته های درون آن، افرادی را برای مردن و کشتن به حرکت وادار کنند. مدایم یانیک – مترجم: ابوالفضل جلیلی
دوشنبه ، ۲۹خرداد۱۳۹۶
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هشدار نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]