تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836875851
سینمای ایران را ابتذال گرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب برده اند/ هزینه گزافی بر شما تحمیل کرد - هشدار نیوز
واضح آرشیو وب فارسی:هشدار نیوز: سینماپرس: احمد رضا معتمدی کارگردان سینمای ایران در نامه ای خطاب به رئیس جمهور عنوان نمود: کارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما که قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه نیز از دهه فجر به دست داده اند و این هزینه گزافی بود که بر شما و سایر اصحاب انقلاب تحمیل کردند. به گزارش سینماپرس، احمدرضا معتمدی کارگردان سینمای ایران که کارگردانی آثار همچون بوف کور، آلزایمر، قاعده بازی، دیوانه از قفس پرید و ... را در کارنامه خود دارد، با انتشار نامه ای خطاب به حسن روحانی رییس دولت یازدهم، نسبت به عملکرد مدیریت سینمای کشور و برگزار کنندگان جشنواره فیلم فجر انتقاد نمود. متن نامه معتمدی به شرح ذیل است: محضر گرامی ریاست جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر حسن روحانی با سلام؛ ما ذلک ظن بک… این گمان به تو نمی رفت و این رفتار از تو بعید بود! این رنجنامه ای است از یک شهروند درجه «دو» و «سه»؛ به فردی که در صدر مقامات کشور نشسته است. شما مرا نمی شناسید، اما من شما را خوب به خاطر دارم. ما در اوایل دهه ٦٠ یک سال در یک مجموعه فرهنگی هنری همکار بودیم. آن هم در یک واحد و یک طبقه. آن زمان من یک دانشجوی نحیف فلسفه و هنر بودم و جناب عالی سرپرست و رئیس شورا. هرچند آن دوره، دولت مستعجل بود و شما به دلیل اقدام به برکناری مدیرعامل وقت، استعفا کردید و ما نیز به دلیل کارمند جزء بودن و شهروند درجه چندم تلقی شدن، مدتی از کار افتادیم، اما نکته خاطره انگیز و جذاب در وجود شما، دیدگاه آزاد درباره هنر و روشنفکری معطوف به موسیقی به ویژه موسیقی کلاسیک بود؛ که هنوز در حافظه بنده باقی مانده است. آقای دکتر! شما رئیس جمهور کشوری هستید با سابقه فرهنگ و تمدن دست کم پنج هزارساله. ایرانی که اگر در دوره باستانی، قدرت برتر سیاسی و نظامی جهان بود، پس از انقلاب تکاملی آخرین فرستاده الهی، قرن ها در برترین قله علمی، فرهنگی و هنری جهان ایستاد. نام هایی مانند فارابی، ابن سینا، رازی، سهروردی، فردوسی، خیام، صدرا، سعدی، حافظ و مولوی و… حتی در جهان معاصر کمتر همتایانی در حد اصالت و اعتبار خویش یافته اند. شما میراث بر این عناوین و نام ها و آثار گران سنگ فکری و فرهنگی ایشان هستید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. من می دانم حضرت سهروردی تنها در زیر بار ارثیه حکمت خسروانی کمر دوتا کرد، اما نمی دانم شما در زیر بار صخره سنگ های این مرده ریگ کمر خم کرده اید یا احساس استواری و پابرجایی می کنید؟ و باز نمی دانم می توانم از شما پرسش کنم، آیا به زعم شما شرایط کنونی هنر در این دوران: این سینما، این نمایش، این رسانه، این موسیقی و… در شأن این فرهنگ و تمدن با این زمینه و پیشینه هست؟! آقای رئیس جمهور! چرا بایستی دانش نظری موسیقی را بزرگانی مانند فارابی، ابن سینا، عبدالقادر مراغه ای، صفی الدین اُرموی، قطب الدین شیرازی و… در احصاءالعلوم، الکبیر، شفا، دانشنامه علایی، النجاه، مقاصدالالحان، الادوار، رساله شریفه، ایقاع، درة التاج و… در هزاره گذشته بنیان گذاری کنند. اما موسیقی فاخر و شریف و معنوی با نام هایی از بلاد غرب مانند باخ، موتسارت، بتهوون، چایکوفسکی و… قرین باشد. شما خود بهتر از امثال بنده می دانید که بزرگانی که نام برده ام همه در سایر شقوق تفکر دینی از فقه و کلام و فلسفه و حکمت و ادب و هیئت و… صاحب نظر و معرکه گردان بوده اند و در عدم نسبت و بی تفاوتی با شریعت و احکام به نظریه پردازی در موسیقی اهتمام نداشته اند. به نظر می رسد پاسخ این پرسش در ظاهر پر از ابهام و ایهام، یک عبارت بیش نیست: آن موسیقی فاخر و شریف که از آن آوای مینوی، صدای آسمانی و در یک جمله «ندای الهی» به گوش رسد، بالطبع سیاست زدگان و دغدغه پیشگان نیست. حاکمیت ابتذال در هنر و موسیقی و سینما به نفع کسانی است که روزی در خاموشی آن پاکوبی کنند و روزی در مرثیه آن سراندازی… . آقای دکتر! شما که پیش از بنده این درس ها را آموخته اید، بهتر می دانید که موسیقی تنها هنری است که بازنمایی مطلق «زمان» است. سایر هنرها از نقاشی، معماری، سینما، عکاسی و… همه بازنمایی «مکان»اند و هنرهای فیزیکی به شمار می روند. «موسیقی» یگانه هنر «فرامکانی» و «متافیزیکی» است؛ و از این رو نزدیک ترین زبان به زبان متافیزیک و معنویت و ملکوت و قدس و ورجاوندی است. چرا کارگزاران شما فیلمی را که دردمندانه از کسانی که زبان باطنی عالم تجرید و روحانیت را به تخدیر آلوده اند، گلایه کرده و نالیده است. از شرکت در جشن هنر متعهد انقلاب که هنر «درد» و «دغدغه» است، محروم کرده اند؟ من مدعی پیکاسو و داوینچی نیستم. درد و دغدغه و رنج انسانی از پیشانی آثار من هویداست. این هنرشناسان چرا این قدر با «اضطرار» و «شوریدگی» روح انسانی بیگانه اند؟ مدعیان تمییز آثار هنری، باید پدیدارشناسی اثر هنری را به جان آزموده و آموخته باشند تا دریابند یک اثر چقدر «دردمند» است؟ چقدر دغدغه مند است؟ چقدر «مضطر» است؟ رئیس جمهور محترم، روحانی دانا؛ تو بسیار بیشتر و بیشتر از من می دانی که حکما انسان را حیوان ناطق برشمرده اند. «زبان»، حیات انسان و انفتاح و گشودگی به جانب هستی است. انسان چون «زبان» است، می اندیشد. نخستین خطاب «وجود» به «موجود» یک دستور زبانی است: بخوان! و این دستور زبانی، «دستور زبانِ» فرهنگ و اندیشه و دین و اعتقاد ماست. من در فیلم «راه رفتن روی سیم» که متأسفانه به نام گروه موسیقی اش به «بوف کور» مشهور شده است، از نسلی سخن گفته ام که خانه «زبان» بر «باد» بنیاد کرده است. من از درد و رنج نسلی سخن گفته ام که از گسست «فرهنگی»، «معنایی» و «زبانی» در پریشانی و آشوب به سر می برد. من در فیلم از نسلی نالیده ام که در زمانه عسرت شاعرانگی «خانه» و «سکونتگاه» خویش را از دست داده و در جست وجوی مأوا و پناهگاه، از وادی «غربت» سر برآورده و از «منزلت» خویش باز مانده است. حقیقت «هنر»، که گفت اصیل «زبان» و آخرین معجزه الهی: الف- لام، میم را که گشودگی «موجود» به جانب «وجود» است، فراموش کرده و به جای سکونت و عمارت در «زبان» که خانه وجود است به صورتی گریزناپذیر در غربت غریبه جان و تن سپرده است. ابتذال هنر معاصر، ظاهر ماجراست. به داد نسلی برسید که دچار بحران هویت، بحران زبان و بحران حکمت شده است. نوای الهی و صدای آسمانی را با نفیر گوش خراش خشم و ترس و شهوت آلودن یک ظهور بیّن و آشکار از عصر ارتباطات است که «زبان» و «هنر» را رسانه ارتباطی می شناسد و نه روشنگاه هستی و گشودگی حقیقت. استاد ارجمند! شما خود دانشمند و صاحب نظر در یکی از شاخه های علوم انسانی هستید. شما دقیق تر از من می دانید که دستیابی به مرتبه رأی و حکم و دادرسی در یک رشته از دانش بشری تا چه اندازه زحمت، کوشش، تحقیق و پژوهش و گردوخاک خوردن کتابخانه های قدیم و جدید می طلبد. پس چگونه به این تخطی از متدلوژی دانایی تن در داده اید که عده ای ولو دانشمند و نخبه در یک شاخه از معرفت بشری در اوقات فراغت به شاخه ای دیگر از علم و دانایی سرک بکشند، و در همان سرخوشی گذران فراغت در شاخه بیگانه با دانایی شان داوری کنند و حکم نیز صادر کنند. هیچ شاخه ای از معرفت بشری گذرگاه فراغت یا حیاط خلوت شاخه ای دیگر از دانش انسانی نیست. «سینما»، امروزه به حوزه و آکادمی علوم سینمایی بدل شده است. نظریه فیلم، نقد فیلم، سبک شناسی، ساختارشناسی درام، فلسفه فیلم، کارگردانی، تدوین و… این دانشجوی نحیف فلسفه و هنر، پس از ٤٠ سال طلبگی در کرسی استادانی مانند علامه جعفری، مطهری، شهیدی، شریعتی، داوری، دینانی، مجتبوی، عبادیان، مجتهدی، جهانبگلو، عظیمی و… تنها توانسته ام به یک شاخه از دانش سینمایی یعنی فلسفه فیلم سرک بکشم و هرچند مجلات «فلسفه فیلم» را از پروفسور نصر در دانشگاه جورج واشنگتن تا آیت رشاد و دکتر داوری که از دو سوی طیف وسیع یک مجادله قدیم فلسفی تقرر یافته اند، در یادداشت های آغاز کتاب، تأیید و توجیه کردند. اما خود بهتر از هرکس می دانم که هنوز طفل ابجدی در این مرتبه بیشتر نیستم. مجلد اول کتاب، شش فیلسوف و نظریه پرداز را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است که انتساب به دوران کلاسیک دارند. اما نظریه معاصر فیلم ٦٠ فیلسوف دارد که یکی از آنها ژیل دلوز است که پیش نیاز فهم آراءاش، فلسفه زمان برگسون، ملاصدرا و میرداماد است و ١٠ سال است برای فهمیدن آن دست وپا می زنم. (یکی از همین نورچشمی های سینما که بودجه های میلیاردی به او اختصاص می دهند، ١٠ سال پیش در درس کارگردانی من، وامانده بود که چرا من «سینما- زمان» دلوز درس می دهم) تنها یک شاخه نقد فیلم نیاز به دانش شیوه نقد و تحلیل دست کم ١٦ مکتب نقادی دارد. نقد پدیدارشناختی، هرمنوتیک، مضمونی، تکوینی، روان کاوانه و… تازه اگر از نماد افلاطون و نمایش سایه بر دیوارش و بوطیقا و دریطوریتای ارسطو و اتاق تاریک و شکست نور و عدسی ابن هیثم بگذریم… . آقای رئیس جمهور! حرف آخر: بنا داشتم در جشن فجر، فیلمی که درباره زبان و شعر و موسیقی است به استاد ٣٠ساله خودم دکتر رضا داوری اردکانی که «زمانه عسرت شاعران» را از او آموخته ام، تقدیم کنم و به راستی اگر کار متفاوتی در آثارم نبود، چرا پس از آن همه جوایز داخلی و خارجی، این فیلم را باید تقدیم می کردم؟ نامه را به محضر دانا و عارف شما زمانی نوشتم که جشن سینما روزهای پایانی را می گذراند، تا من طلب و استدعایی از شما نداشته باشم. سینمای ایران را سه دسته برده اند: ابتذال گرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. پولشان شسته و ناشسته برجاست و آبشخورشان فیاض و سرریز. سینمای مستقل، هنرجو و اندیشمند، مهجور و متروک، خودی های دلسوزی که از روی سادگی، زبانی نیز به انتقاد و خرده گیری گشوده اند! کارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما که قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه نیز از دهه فجر به دست داده اند و این هزینه گزافی بود که بر شما و سایر اصحاب انقلاب تحمیل کردند… . برایتان سلامتی، توفیق خدمت به مردم و آرمان و سعادت دنیا و آخرت آرزو می کنم. از تصدیع اوقات عذرخواهم. ----------------------------------------------------------------------------- تذکر: کاربر محترم؛ انتشار مطالب دیگر رسانه ها از سوی هشدار نیوز لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای بازنشر می شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه ای منتشر نشده است از طریق بخش " تماس با ما " برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه های لازم، در بخش ویژه منتشر گردد. به گزارش سینماپرس، احمدرضا معتمدی کارگردان سینمای ایران که کارگردانی آثار همچون بوف کور، آلزایمر، قاعده بازی، دیوانه از قفس پرید و ... را در کارنامه خود دارد، با انتشار نامه ای خطاب به حسن روحانی رییس دولت یازدهم، نسبت به عملکرد مدیریت سینمای کشور و برگزار کنندگان جشنواره فیلم فجر انتقاد نمود. متن نامه معتمدی به شرح ذیل است: محضر گرامی ریاست جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر حسن روحانی با سلام؛ ما ذلک ظن بک… این گمان به تو نمی رفت و این رفتار از تو بعید بود! این رنجنامه ای است از یک شهروند درجه «دو» و «سه»؛ به فردی که در صدر مقامات کشور نشسته است. شما مرا نمی شناسید، اما من شما را خوب به خاطر دارم. ما در اوایل دهه ٦٠ یک سال در یک مجموعه فرهنگی هنری همکار بودیم. آن هم در یک واحد و یک طبقه. آن زمان من یک دانشجوی نحیف فلسفه و هنر بودم و جناب عالی سرپرست و رئیس شورا. هرچند آن دوره، دولت مستعجل بود و شما به دلیل اقدام به برکناری مدیرعامل وقت، استعفا کردید و ما نیز به دلیل کارمند جزء بودن و شهروند درجه چندم تلقی شدن، مدتی از کار افتادیم، اما نکته خاطره انگیز و جذاب در وجود شما، دیدگاه آزاد درباره هنر و روشنفکری معطوف به موسیقی به ویژه موسیقی کلاسیک بود؛ که هنوز در حافظه بنده باقی مانده است. آقای دکتر! شما رئیس جمهور کشوری هستید با سابقه فرهنگ و تمدن دست کم پنج هزارساله. ایرانی که اگر در دوره باستانی، قدرت برتر سیاسی و نظامی جهان بود، پس از انقلاب تکاملی آخرین فرستاده الهی، قرن ها در برترین قله علمی، فرهنگی و هنری جهان ایستاد. نام هایی مانند فارابی، ابن سینا، رازی، سهروردی، فردوسی، خیام، صدرا، سعدی، حافظ و مولوی و… حتی در جهان معاصر کمتر همتایانی در حد اصالت و اعتبار خویش یافته اند. شما میراث بر این عناوین و نام ها و آثار گران سنگ فکری و فرهنگی ایشان هستید؛ چه بخواهید و چه نخواهید. من می دانم حضرت سهروردی تنها در زیر بار ارثیه حکمت خسروانی کمر دوتا کرد، اما نمی دانم شما در زیر بار صخره سنگ های این مرده ریگ کمر خم کرده اید یا احساس استواری و پابرجایی می کنید؟ و باز نمی دانم می توانم از شما پرسش کنم، آیا به زعم شما شرایط کنونی هنر در این دوران: این سینما، این نمایش، این رسانه، این موسیقی و… در شأن این فرهنگ و تمدن با این زمینه و پیشینه هست؟! آقای رئیس جمهور! چرا بایستی دانش نظری موسیقی را بزرگانی مانند فارابی، ابن سینا، عبدالقادر مراغه ای، صفی الدین اُرموی، قطب الدین شیرازی و… در احصاءالعلوم، الکبیر، شفا، دانشنامه علایی، النجاه، مقاصدالالحان، الادوار، رساله شریفه، ایقاع، درة التاج و… در هزاره گذشته بنیان گذاری کنند. اما موسیقی فاخر و شریف و معنوی با نام هایی از بلاد غرب مانند باخ، موتسارت، بتهوون، چایکوفسکی و… قرین باشد. شما خود بهتر از امثال بنده می دانید که بزرگانی که نام برده ام همه در سایر شقوق تفکر دینی از فقه و کلام و فلسفه و حکمت و ادب و هیئت و… صاحب نظر و معرکه گردان بوده اند و در عدم نسبت و بی تفاوتی با شریعت و احکام به نظریه پردازی در موسیقی اهتمام نداشته اند. به نظر می رسد پاسخ این پرسش در ظاهر پر از ابهام و ایهام، یک عبارت بیش نیست: آن موسیقی فاخر و شریف که از آن آوای مینوی، صدای آسمانی و در یک جمله «ندای الهی» به گوش رسد، بالطبع سیاست زدگان و دغدغه پیشگان نیست. حاکمیت ابتذال در هنر و موسیقی و سینما به نفع کسانی است که روزی در خاموشی آن پاکوبی کنند و روزی در مرثیه آن سراندازی… . آقای دکتر! شما که پیش از بنده این درس ها را آموخته اید، بهتر می دانید که موسیقی تنها هنری است که بازنمایی مطلق «زمان» است. سایر هنرها از نقاشی، معماری، سینما، عکاسی و… همه بازنمایی «مکان»اند و هنرهای فیزیکی به شمار می روند. «موسیقی» یگانه هنر «فرامکانی» و «متافیزیکی» است؛ و از این رو نزدیک ترین زبان به زبان متافیزیک و معنویت و ملکوت و قدس و ورجاوندی است. چرا کارگزاران شما فیلمی را که دردمندانه از کسانی که زبان باطنی عالم تجرید و روحانیت را به تخدیر آلوده اند، گلایه کرده و نالیده است. از شرکت در جشن هنر متعهد انقلاب که هنر «درد» و «دغدغه» است، محروم کرده اند؟ من مدعی پیکاسو و داوینچی نیستم. درد و دغدغه و رنج انسانی از پیشانی آثار من هویداست. این هنرشناسان چرا این قدر با «اضطرار» و «شوریدگی» روح انسانی بیگانه اند؟ مدعیان تمییز آثار هنری، باید پدیدارشناسی اثر هنری را به جان آزموده و آموخته باشند تا دریابند یک اثر چقدر «دردمند» است؟ چقدر دغدغه مند است؟ چقدر «مضطر» است؟ رئیس جمهور محترم، روحانی دانا؛ تو بسیار بیشتر و بیشتر از من می دانی که حکما انسان را حیوان ناطق برشمرده اند. «زبان»، حیات انسان و انفتاح و گشودگی به جانب هستی است. انسان چون «زبان» است، می اندیشد. نخستین خطاب «وجود» به «موجود» یک دستور زبانی است: بخوان! و این دستور زبانی، «دستور زبانِ» فرهنگ و اندیشه و دین و اعتقاد ماست. من در فیلم «راه رفتن روی سیم» که متأسفانه به نام گروه موسیقی اش به «بوف کور» مشهور شده است، از نسلی سخن گفته ام که خانه «زبان» بر «باد» بنیاد کرده است. من از درد و رنج نسلی سخن گفته ام که از گسست «فرهنگی»، «معنایی» و «زبانی» در پریشانی و آشوب به سر می برد. من در فیلم از نسلی نالیده ام که در زمانه عسرت شاعرانگی «خانه» و «سکونتگاه» خویش را از دست داده و در جست وجوی مأوا و پناهگاه، از وادی «غربت» سر برآورده و از «منزلت» خویش باز مانده است. حقیقت «هنر»، که گفت اصیل «زبان» و آخرین معجزه الهی: الف- لام، میم را که گشودگی «موجود» به جانب «وجود» است، فراموش کرده و به جای سکونت و عمارت در «زبان» که خانه وجود است به صورتی گریزناپذیر در غربت غریبه جان و تن سپرده است. ابتذال هنر معاصر، ظاهر ماجراست. به داد نسلی برسید که دچار بحران هویت، بحران زبان و بحران حکمت شده است. نوای الهی و صدای آسمانی را با نفیر گوش خراش خشم و ترس و شهوت آلودن یک ظهور بیّن و آشکار از عصر ارتباطات است که «زبان» و «هنر» را رسانه ارتباطی می شناسد و نه روشنگاه هستی و گشودگی حقیقت. استاد ارجمند! شما خود دانشمند و صاحب نظر در یکی از شاخه های علوم انسانی هستید. شما دقیق تر از من می دانید که دستیابی به مرتبه رأی و حکم و دادرسی در یک رشته از دانش بشری تا چه اندازه زحمت، کوشش، تحقیق و پژوهش و گردوخاک خوردن کتابخانه های قدیم و جدید می طلبد. پس چگونه به این تخطی از متدلوژی دانایی تن در داده اید که عده ای ولو دانشمند و نخبه در یک شاخه از معرفت بشری در اوقات فراغت به شاخه ای دیگر از علم و دانایی سرک بکشند، و در همان سرخوشی گذران فراغت در شاخه بیگانه با دانایی شان داوری کنند و حکم نیز صادر کنند. هیچ شاخه ای از معرفت بشری گذرگاه فراغت یا حیاط خلوت شاخه ای دیگر از دانش انسانی نیست. «سینما»، امروزه به حوزه و آکادمی علوم سینمایی بدل شده است. نظریه فیلم، نقد فیلم، سبک شناسی، ساختارشناسی درام، فلسفه فیلم، کارگردانی، تدوین و… این دانشجوی نحیف فلسفه و هنر، پس از ٤٠ سال طلبگی در کرسی استادانی مانند علامه جعفری، مطهری، شهیدی، شریعتی، داوری، دینانی، مجتبوی، عبادیان، مجتهدی، جهانبگلو، عظیمی و… تنها توانسته ام به یک شاخه از دانش سینمایی یعنی فلسفه فیلم سرک بکشم و هرچند مجلات «فلسفه فیلم» را از پروفسور نصر در دانشگاه جورج واشنگتن تا آیت رشاد و دکتر داوری که از دو سوی طیف وسیع یک مجادله قدیم فلسفی تقرر یافته اند، در یادداشت های آغاز کتاب، تأیید و توجیه کردند. اما خود بهتر از هرکس می دانم که هنوز طفل ابجدی در این مرتبه بیشتر نیستم. مجلد اول کتاب، شش فیلسوف و نظریه پرداز را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است که انتساب به دوران کلاسیک دارند. اما نظریه معاصر فیلم ٦٠ فیلسوف دارد که یکی از آنها ژیل دلوز است که پیش نیاز فهم آراءاش، فلسفه زمان برگسون، ملاصدرا و میرداماد است و ١٠ سال است برای فهمیدن آن دست وپا می زنم. (یکی از همین نورچشمی های سینما که بودجه های میلیاردی به او اختصاص می دهند، ١٠ سال پیش در درس کارگردانی من، وامانده بود که چرا من «سینما- زمان» دلوز درس می دهم) تنها یک شاخه نقد فیلم نیاز به دانش شیوه نقد و تحلیل دست کم ١٦ مکتب نقادی دارد. نقد پدیدارشناختی، هرمنوتیک، مضمونی، تکوینی، روان کاوانه و… تازه اگر از نماد افلاطون و نمایش سایه بر دیوارش و بوطیقا و دریطوریتای ارسطو و اتاق تاریک و شکست نور و عدسی ابن هیثم بگذریم… . آقای رئیس جمهور! حرف آخر: بنا داشتم در جشن فجر، فیلمی که درباره زبان و شعر و موسیقی است به استاد ٣٠ساله خودم دکتر رضا داوری اردکانی که «زمانه عسرت شاعران» را از او آموخته ام، تقدیم کنم و به راستی اگر کار متفاوتی در آثارم نبود، چرا پس از آن همه جوایز داخلی و خارجی، این فیلم را باید تقدیم می کردم؟ نامه را به محضر دانا و عارف شما زمانی نوشتم که جشن سینما روزهای پایانی را می گذراند، تا من طلب و استدعایی از شما نداشته باشم. سینمای ایران را سه دسته برده اند: ابتذال گرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. پولشان شسته و ناشسته برجاست و آبشخورشان فیاض و سرریز. سینمای مستقل، هنرجو و اندیشمند، مهجور و متروک، خودی های دلسوزی که از روی سادگی، زبانی نیز به انتقاد و خرده گیری گشوده اند! کارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما که قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه نیز از دهه فجر به دست داده اند و این هزینه گزافی بود که بر شما و سایر اصحاب انقلاب تحمیل کردند… . برایتان سلامتی، توفیق خدمت به مردم و آرمان و سعادت دنیا و آخرت آرزو می کنم. از تصدیع اوقات عذرخواهم.
دوشنبه ، ۱خرداد۱۳۹۶
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هشدار نیوز]
[مشاهده در: www.hoshdarnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
مهدویان با "ماجرای نیمروز"ش میلیاردر شد/ هزینه 9 میلیاردی مردم برای تماشای "پسر بد سینمای ایران
نگاهی به فروش فیلمها در اکران نوروزی مهدویان با "ماجرای نیمروز"ش میلیاردر شد هزینه 9 میلیاردی مردم برای تماشای "پسر بد سینمای ایران" اکران نوروزی سینماهای امسال شاید نتوانست همانند سال گذشته رکوردشکن باشد ولی با توجه به اکران دو فیلم کمدی و همچنین حضور فیلموسویان: بدون هزینه از طالبان انتقام گرفتیم/ روایت روزی که سفیر سابق پاکستان در ایران از کار یک سایت خبری شوکه
موسویان بدون هزینه از طالبان انتقام گرفتیم روایت روزی که سفیر سابق پاکستان در ایران از کار یک سایت خبری شوکه شد عصرخبر - حسین موسویان در تشریح مذاکرات خود با جاوید حسین سفیر وقت پاکستان پس از حمله به کنسولگری کشورمان در مزار شریف تأکید می کند که همه مذاکرات انجام شده بر اساسصنف سینمای ایران به چنین آزادگانی نیاز وافر دارد⇐درود بر شرف آن بانوی فیلم اولی که قید سیمرغ و جایزه نقدی را ز
سینماروزان در اختتامیه جشنواره فیلم فجر تقریبا تمامی سیمرغ بگیران از نوید محمدزاده و هومن بهمنش تا علیرضا علویان وحید جلیلوند مریلا زارعی علیرضا داوودنژاد و محسن تنابنده در قراری که به نظر می رسید از قبل پیش بینی شده بود به تعریف و تمجید از هیأت داوران فجر پرداختند به گزارش سایران و عربستان به سوی آشتی گام برداشته اند؛ موفقیت مذاکرات حج، نشانه ی آن است
ایران و عربستان به سوی آشتی گام برداشته اند موفقیت مذاکرات حج نشانه ی آن است ایران و کشور های خلیج فارس که در جنگ قدرت در خاورمیانه به سر می برند به تدریج سعی میکنند روابط تخریب شده و آسیب دیده شان را با توجه به رویارویی روز افزون آمریکا با ایران با هم ترمیم کنند آفتابنیوزایران دیپلماسی نفتیاش در کاهش تولید را درست پیش برده/افسانههایی که تودهایها برای حضور در تظاهرات ۳۰ تیر س
محمدعلی همایونکاتوزیان ایران دیپلماسی نفتیاش در کاهش تولید را درست پیش برده افسانههایی که تودهایها برای حضور در تظاهرات ۳۰ تیر ساختند دروغ است کاتوزیان میگوید ملی شدن صنعت نفت مسئلهای اقتصادی یا اجتماعی نبود بلکه میتوان آن را یک اقدام سیاسی خواند و این منطق که چون ماآغاز متفاوت سینمای ایران در سال 96
آغاز متفاوت سینمای ایران در سال 96تاریخ انتشار چهارشنبه ۲ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۵ ۱۵ رئیس انجمن پخشکنندگان فیلم فروردین سینمای ایران را متفاوت و خاصتر از سال گذشته ارزیابی کرد و گفت شروع سینمای ایران در سال 1396 بهتر از سال پیش بوده که امیدوارم این روند کماکان ادامهناگفته های صالحی از میزان هزینه پروژه های هسته ای تا تهدیدات ترامپ - ایران آنلاین
علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران با حضور در شبکه سه تلویزیون بخشی از خاطرات و ناگفته های دوران فعالیت دانشگاهی و مدیریت هسته ای خود را تشریح کرد او از نبوغ دانشمند هسته ای شهید ایران شهریاری گفت و تصریح کرد که افتخار آن را داشته که بسیاری از متخصصان و مهندسان هسته ایمدیریت برجام از سوی ایران آمریکاییها را خفه خواهد کرد
ظهرهوند مدیریت برجام از سوی ایران آمریکاییها را خفه خواهد کرد شناسهٔ خبر 3960262 - یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱ ۰۴ سیاست > سیاست خارجی jwplayer display inline-block; عضو سابق تیم هسته ای کشورمان با اشاره به موضع گیری وزارت خارجه در قبال اظهارات اخیر ترامپ گفت مدیریت بسوییس آماده خوش آمدگویی به مسافران ایرانی - سایت خبری تحلیلی تدبیر
مدیر بخش بازارهای نوظهور سازمان گردشگری سوییس با بیان اینکه آماده استقبال از گردشگران ایرانی در سوئیس هستیم گفت البته سوییس فاقد این همه جنبه زیبایی گردشگری است که در ایران وجود دارد فدریکو سوماروگا با بیان اینکه این دومین باری است که از نمایشگاه بین المللی گردشگری در ایران باتسویه کامل بدهی نفتی ساراس به ایران تا سال آینده - ایسنا
پالایشگاه نفت ایتالیایی ساراس ۱۶۰ میلیون یورو ۱۷۷ میلیون دلار از بدهی نفتی به ایران که مربوط به خرید پیش از دوران تحریمها بود را پرداخت کرده است و بدهی خود به تهران را تا سال ۲۰۱۷ به طور کامل تسویه خواهد کرد به گزارش ایسنا به نقل از رویترز تحلیلگران کل بدهی نفتی ساراس به ایرا-
گوناگون
پربازدیدترینها