واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: چقدر مادرتان برايم عزيز است... گزارش ايسنا از «سيماي زن» در سريالهاي در حال پخش تلويزيون
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تلويزيون و راديو
با وجود آن كه نقش و بازي زن در مجموعههاي تلويزيوني روز به روز درحال افزايش است، اما بهنظر ميرسد آن چه به عنوان حضوري موثر و پيش برنده از آن ياد ميشود، در روند داستان بسياري از سريالها همچنان مغفول و دور از نظر مانده است.
زنان سريالهاي ايراني در بهترين شكل ممكن، حضور خنثي، منفعل و چاي بهدست دارند و در اشكال رايج ديگر به عنوان كاراكتري غرغرو و پرحرف كه شوهر و فرزندانشان را به ترس وا ميدارند، معرفي ميشوند.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، به رغم مشكلاتي كه در سالهاي اخير به خلق شخصيتهاي زنان در سريالهاي تلويزيوني وارد دانسته شده است، از تلاش برنامهسازان براي رسيدن به چهرهي واقعي زن ايراني نميتوان غافل بود و درحال حاضر شايد بتوان گفت، زنان مجموعههاي داستاني بيش از گذشته، پيش برندهي داستانها هستند و به عنوان شخصيتي محوري به بيننده معرفي ميشوند.
براين اساس با هدف مرور آن چه به عنوان زن ايراني در حال حاضر به مخاطب تلويزيون معرفي ميشود، ميتوان هفت سريال ايراني را بررسي كرد.
«سه در چهار»
اين مجموعه تلويزيوني كه به صورت يك روز درميان از شبكهي اول پخش ميشود، زن ايراني را در خانوادهاي از طبقهي پايين اجتماعي و درعين حال سنتي به تصوير ميكشد. با اين حال زنان «سه در چهار» كه با هم خواهر هم هستند، به هيچ وجه تابع مطلق شوهران خود نيستند و حتي گره مشكل بيپولي براي اجارهي يك شركت، بهدست يكي از همين خانمها باز ميشود. آنان از احترامي ويژه نزد شوهرانشان برخوردارند و پدر بارها خطاب به فرزندانش اعلام ميكند كه شما كه ميدانيد «چقدر مادرتان براي من عزيز است.»
با اين حال دراين سريال نيز صحنههايي وجود دارد كه به واسطهي طنز بودن كار، زن در آن غولي بيشاخ و دم تصوير شده است كه نيمهشب فرياد زنان با شمعدانهاي بلند فلزي به سراغ پسر و پسرخواهرش ميرود تا آنان را آرام كند!؛ البته دركنار اين زن تندمزاج كه خواهرش هم معتقد است كه كمي اعصابش خراب است، خواهر، زني صبورتر است كه البته نقشي در تصميمگيريهاي خانواده ندارد؛ او مدام نگران وضعيت همسر و فرزندان خود است، اما درعمل نقشي در پيشبرد داستان ندارد. دراين سريال دختر نيز مدام زيردست برادر است و بهرغم اينكه هيچگاه اين زيردستي را نميپذيرد، اما وقتي با هرحرفي كه ميزند با اين جمله برادر مواجه ميشود كه «تو برو چايي بريز!» از سويي مادرش نيز به سكوت فراخوانده ميشود.
«جاده دردست تعمير»
ساختهي حسين تبريزي انبوهي از شخصيت زنان از سنين مختلف را در خودجمع كرده است. اما به نظر نميرسد اين سريال توانسته باشد كاراكتر جديد از زن ايراني را به مخاطب معرفي كند. در اين سريال «بي بي» نمايندهي زني از طبقات پايين دست اجتماعي است كه ابتدا فكر ميكند مالك خانه قصد ازدواج با او را دارد، اما بعد از اينكه متوجه اشتباه خود ميشود، به دختر جواني كه قصد خواستگاري از او را دارند حسادت ميكند و قصد دارد مانع اين ازدواج شود.
به گزارش ايسنا درهمين ارتباط فريبا جعفري از تهيهكنندگان سيما با مقايسه سيماي زن در توليدات داخلي و خارجي تلويزيون ميگويد: توجه به جذابيت و زيبايي زنان در فيلمها و سريالهاي ايراني حتي بيشتر از هاليوود ديده ميشود. دركشورهاي خارجي ديدگاههاي فمينسيتي چه غلط وچه درست تا حدودي باعث شده تا چهرهي معقولي از زن را در فيلمها و سريالها شاهد باشيم. براين اساس دراين قبيل آثار علاوه بر زنان زيبا، زنان نيرومند و متفكر هم ديده ميشود، اما درتوليدات داخليمان زنان يا آن قدر قوي و نيرومند نشان داده ميشوند كه مرد در برابرشان موش است و يا مانند سريالهاي طنز، حماقت باعث خنده بينندگان تلويزيون ميشود. درچنين شرايطي دختر جامعه ما براي الگوبرداري دچار سردرگمي ميشود.
«روزگار قريب»
در سريال كيانوش عياري كه اثري بيوگرافيك دربارهي شخصيت يك مرد موفق است، زنان جايگاه دارند اما اين جايگاه چندان پررنگ نيست. حتي شخصيت زن دكتر قريب كه در سنين پيري، فردي بسيار تاثيرگذار در زندگي همسر و فرزندانش معرفي ميشود، در خلال داستان عملي موثر را انجام نميدهد. هرچند پخش قسمتهاي آتي ممكن است روندي ديگر را براي اين شخصيت رقم بزند. اما آن چه بيننده در حال حاضر از شخصيت زن دكتر قريب در ذهن دارد، كاراكتري است كه زيرسايهي شخصيت شوهر قرار ميگيرد و بيش از هرچيز مشغول بچهداري است.
دراين بين مادر دكتر قريب نيز وضعيتي مشابه همسر را دارد. او نيز يك زن ايراني خانهدار است كه شخصيتش در سايهي شخصيت پدر دكتر قريب رنگ ميبازد.
به گزارش ايسنا ، فرخنده كيهاني يكي از برنامهسازان تلويزيون دربارهي شخصيتهاي خنثي زنان در سريالها ميگويد: ممكن است چهرهاي كه تا كنون از مادر و زن در برنامههاي تلويزيوني ترسيم شده، چهره مثبتي باشد، اما اين چهره خوب خنثي است. در اغلب سريالهاي تلويزيوني مادر را تودهاي از عواطف بيفكر ميبينيم، اين درحالي است كه در زندگي واقعي مادرها نقش بسيار پيچيده و ظريفي را بازي ميكنند.
«مرگ تدريجي يك رويا»
ساختهي فريدون جيراني، از معدود مجموعههاي تلويزيوني است كه با محوريت شخصيت زن پخش ميشود. دراين سريال اقشار مختلف جامعهي زنان، نمايندهاي وجود دارد و از زني الكلي، تا نويسندهاي روشنفكر و زني محجبه و مومن در آن به چشم ميخورد.
«مرگ تدريجي يك رويا» اگرچه حوادث پيرامون زندگي زني نويسنده را محور قرار داده است، اما به هيچوجه او را مصون از اشتباه نشان نميدهد. به نحوي كه با هرتماس داريوش آريان، منتقد ادبي به اصطلاح غربزده، به مقصد رسيدن به شهرت و موفقيت بيشتر به خواستههايش براي نگارش رمان جديد تن ميدهد.
«مارال عظيمي» دراين سريال به رغم آن كه نمايندهاي از نسل روشنفكر و جوان جامعه است درعين حال زني مسخشده به تصوير كشيده ميشود كه بازهم تحت تاثير شخصيتهاي پيرامونش كه اغلب هم مرد هستند رمان مينويسند، بچهدار ميشود و با خواهرش قطع رابطه ميكند.
دركنار اين شخصيت محوري كه نهچندان سياه سياه و نه چندان سفيد سفيد است، «ساناز» زني الكلي، تنها وعصبي نشان داده ميشود كه تا اين قسمت از سريال وقتي ميخواهد اشتباهات گذشته را جبران كند ديگر زماني برايش باقي نمانده است، چراكه شوهرش قرار است با شخص ديگري ازدواج كند كه اصطلاحا «زن زندگي باشد».
خواهران «حامد» برخلاف «ساناز» زناني عفيف و مومن هستند كه به خانوادهاي سنتي تعلق دارند. آنان ميخواهند زنان و مادراني موفق باشند اما برخلاف مارال نقشي درجامعهي بيروني ندارند. شخصيتهاي اين دو زن كاملا سفيد سفيد خلق شده است و بنا به آن چه تاكيد سازمان صداوسيما بر استفاده از پوشش چادر براي شخصيتهاي مثبت خوانده ميشود، خواهران حامد همواره چادر برسر دارند.
درسريال «مرگ تدريجي يك رويا»، زنان ديگري همانند هلن و پري هم وجود دارند كه به نوعي هر دوي آنان از تنهاي رنج ميبرند و نمايندهي زنان متجدد جامعهي ما هستند. هيچكدام از آنها موفق نشان داده نميشوند بنابراين هلن به سگ پشمالويش پناه برده و پري نيز از آزار و اذيتهاي به قول خودش «پسر درازه» همواره شكايت دارد.
به گزارش ايسنا، محمدتقي فهيم دربارهي خلق شخصيتهاي مثبت و منفي زنان در سريالهاي ايراني ميگويد: با تمام ويژگيهاي زن ايراني مسلمان طبيعي است كه اين زن حتما يك بعدي و يكطرفه نيست، بلكه همانند ديگر انسانها در برابر خود و درجهان ضعفهايي دارد و قابل نقد است. پس آسيبشناسي اين زن كاركرد ديگر رسانه است؛ اما پرداختن به جنبههاي مختلف تضييع زن يا گرايش به ورطهي زن ستايانه نيست.
«سايهاي در تاريكي»
اين مجموعه تلويزيوني همانند «مرگ تدريجي يك رويا» زناني از اقشار مختلف جامعه با طرز فكرهاي گوناگون را به تصوير ميكشد. در «سايهاي در تاريكي» يكي از شخصيتهاي اصلي دختري به نام «آيلار» است كه بيش از آن كه پيش برنده داستان باشد، تحت تاثير افراد و وقايع پيرامونش است. او در برابر درخواست پدرش مبني بر ماندن در شهر و نگهداري از او، سر تعظيم فرود ميآورد و از اين رو با اين كه در دانشگاه قبول ميشود، به شهرستان نميرود. در كنار «آيلار» زناني از قشرهاي ديگر جامعه نيز به چشم ميخورد؛ يكي از آنان زني خلافكار است كه به همراه شوهرش سعي دارد سفره خانهاي سنتي را در املاك پدر آيلار راهاندازي كند. اين زن كه بعدها معلوم ميشود فردي خلافكار است در عين حال سعي در اغفال «آيلار» دارد؛ و «آيلار» كه همان طور كه گفته شد،(تا به اين قسمتها) آن طور كه بايد و شايد قدرتي از خود نشان نداده، در برابر اين وسوسهها نيز مقاومتي نميكند.
در كنار «آيلار» همچنين زناني مومن به عنوان دوست و مادر دوست، اين شخصيت نيز حضور دارند كه خانواده جانباز محسوب ميشوند؛ در اين بين، آنان نيز سعي دارند آيلار را به سمت خود بكشانند.
«خط شكن»
زن «خطشكن» نمايندهي زناني است كه مدام از سوي همسرانشان تحقير ميشوند. او به حدي به دليل تفاوت طبقايي كه با شوهرش دارد مورد توهين و كنايه قرار ميگيرد كه سرانجام خانه را ترك ميكند.
ازطرف ديگر دختر خانواده كه قصد دارد با پسر مورد علاقهاش ازدواج كند، از سوي پدر كه با اين وصلت مخالف است به ادامهي تحصيل و ورود به اجتماع تشويق ميشود. پدر وقتي با اين پرسش دخترش مواجه ميشود كه چرا به مادر ميگويد كه «زن بايد درخانه بماند». اما از او ميخواهد كه به جاي ازدواج، كار كند و درس بخواند؟ پاسخ مي دهد كه «هركس ظرفيت خود را دارد.»
مسعود تكاور و نويسندهي سريال با به تصويركشيدن وضعيت زناني از اين دست كه درجامعه ماكم هم نيستند سعي در نقد چنين وضعيتي دارد، اما اينكه چقدر درتبيين چنين اهدافي موفق بودهاند پرسشي است كه بايد مخاطب بايد به آن پاسخ گويد.
به گزارش ايسنا، برهمين اساس فريبا جعفري، تهيهكنندهي شما وسيما با انتقاد از ترسيم سيماي زن و مادر در برنامههاي تلويزيوني ميگويد: در فيلمها و سريالهاي تلويزيوني نبايد نشان داد كه از ابتدا نگاه تبعيضآميزي نسبت به دختر و پسر درخانواده وجود دارد، چرا كه اين نگاه ناشي از فرهنگ مردسالارانه است كه صدها سال دراين مملكت وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد.
«كارآگاهان»
سريال كارآگاهان حميد لبخنده با پرداختن به شخصيت يكي از زنان پليس ايراني، سعي در به تصويركشيدن نقش زنان در اجتماع دارد. با اين حال اين سريال شخصيت پليس زن را باهمان احساسات و عواطف يك زن ايراني نشان ميدهد. او زماني كه براي گفتن خبر فوت يكي از مقتولان به خانهاش ميرود باديدن فرزندان و خانواده فرد متوفي توان گفتن خبر مرگ را درخود نميبيند و درنهايت پليس مرد براي اين كار اعزام ميشود. پليس زن سريال «كارآگاهان» با نشستن پشت ماشين پليس و مواردي از اين دست فردي به شدت جدي نشان داده ميشود، با اين حال اين شخصيت همانند بسياري از شخصيتهايي كه در سريالهاي پليسي قرار ميگيرند، چندان درمحيط خانه و خانواده به تصوير كشيده نميشود و آن چه بيننده تلويزيون تا اين روز شاهد آن است اين بوده كه خانواده اين پليس تاحدودي با شغلش مشكل دارند.
به گزارش ايسنا، در اين راستا پروين سليحي، مشاور رييس سازمان صداوسيما در امور زنان، با اعتقاد براينكه شاهد بهبودي جايگاه زن در فيلمها و سريالها هستيم ميگويد: در برنامههاي نمايشي سيما، زن بايد بهگونهاي ترسيم شود كه دراين حال كه محوريتش درخانواده حفظ ميشود، به رسالت و مسووليتي كه در جامعه نيز دارد، پرداخته شود و درارائه هيچ كدام از اين دونقش نبايد افراط يا تفريط كرد.
انتهاي پيام
سه شنبه 4 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]