تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه به نماز ايستادى، با دل به خدا رو كن تا او نيز به تو رو كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833334613




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گذري بر ولادت حضرت فاطمه(س) در آئينه تاريخ


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: گذري بر ولادت حضرت فاطمه(س) در آئينه تاريخ
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : امروز 20 جمادي‌الثاني، روزي است كه در حريم مكه خورشيدي درخشيد و در تاريخ اسلام ماندگار شد.
زمان حمل فرا رسيد، خديجه از زنان قريش در امر وضع حمل كمك خواست به خاطر سابقه نارضائي از اين وصلت و شايد هم نارضائي از تغيير عقيده و مذهب او كمك به او را نپذيرفتند. حزن و اندوه خديجه فزوني يافت و بنابر آنچه كه نوشته‏اند ناگهان در باز شد و جمعي از زنان بر او وارد شدند. - فقالت احديهن لا تحزني يا خديجه - از بين آنان زني رو به او كرد و گفت اي خديجه محزون مباش. - فارسلنا ربك اليك و نحن اخواتك - خداي تو ما را به سوي تو فرستاد و ما خواهران و ياران توايم. - انا ساره - من ساره‏ام (همسر ابراهيم (ع)). - و هذه آسيه بنت مزاحم وهي رفيقتك في الجنهٔ .و اين آسيه (همسر فرعون) و همدم تو در بهشت است.

- و هذه مريم بنت عمران و اين مريم بنت عمران (مادر عيسي است). - و هذه كلثم اخت موسي بن عمران و ابن كلثم خواهر موسي بن عمران است. - بعثنا الله اليك لِنُلّي عنك ما بلي النساء من النساء خداوند ما را به سوي تو گسيل داشت تا در اموري كه براي زنان پديد مي‏آيد ترا ياور و كمك كار باشيم. بدين سالن به كمك خديجه پرداختند تا فاطمه را به دنيا آورد.

در حين ولادت فاطمه (س) آن معجزه آفرينش و آن سيده زنان به دنيا آمد و بنا به سرورده مرحوم حجهٔ الاسلام خراساني در حريم مكه خورشيدي درخشيد كه مروه و صفا از نور او روشنائي يافتند: اشرقت في حريم مكهٔ شمس‏ فاستنارت بمروها و صفاها بدنيا آمد در حاليكه بنا به نوشته محدث قمي (ره) ذكر شهادت بر لب داشت. بدينگونه: - اشهد ان لا اله الا الله گواهي مي‏دهم كه خدائي جز الله نيست . - و ان ابي رسول الله سيد الانبياء و گواهي مي‏دهم كه پدرم رسول خدا و سيد پيامبر است.- و ان بعلي سيد الاوصياء و همسرم علي سيد اوصياءاست - و ولدي سادهٔ الاسباط (و فرزندانم سيد اسباط پيامبرند).

شايد بروز چنين واقعه‏اي براي اذهان كمتر قابل قبول باشد ولي در بينش ديني وقوع چنين امري غير قابل امكان نيست. اين قرآن كتاب خداوند است كه در دست ماست و در حقانيت آن شك و ريبي نيست در قرآن سخن از مريم است كه بدون واسطه و اسباب عادي زاد و ولد، از او فرزندي چون عيسي پديد آمد. عيسائي كه در گهواره سخن گفت و يا آدم ابوالبشر را از خاك پديد آورد و از روح منسوب به خود در او دميد و حياتش بخشيد. از چنان خدائي بعيد نيست كه بخواهد دختري از صلب پيامبر بدين حال و هوا و خصايص پديد آورد. داستان چنين كارهاي شگفت‏انگيز در همه كتب مقدس فراوان مشاهده مي‏شود و طبيعي است كه اين امر از آيات خداوند باشد .

در تاريخ ولادتش اينكه فاطمه (س) كي و در چه تاريخي بدنيا آمد در بين مورخان وحدت نظر نيست و اين خود يك بحث تاريخي است و حق اين است كه در اين باب اطلاع درستي نداريم و آنچه كه درباره آن داوري مي‏شود باتكاي نوعي استحسان عقلي است.

ما در اينجا نظراتي را كه ديگران در كتب خود نوشته و جمع‏آوري كرده‏اند ذكر مي‏كنيم و نخست در مورد سال ولادتش بحث كنيم . ۱) ابوالفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبين سال ولادتش را پنج سال قبل از بعثت، مقارن سال نوسازي خانه كعبه ذكر كرده است. صاحب كشف الغمه هم اين رأي و نظر را پسنديده و از امام باقر (ع) روايتي را در اين باره ذكر كرده است.

ابن اثير هم همين رأي را برگزيده است.

۲) صاحب الاستيعاب (ابن عبدالبر) ولادت او را در سال دوم بعثت ذكر كرده، رأيي كه مورد تأييد در كتاب الاصابه هم هست، شيخ طوسي، كفعمي، و مجلسي هم اين رأي را برگزيده‏اند به همين گونه است طرز فكر حاكم در مستدرك، شيخ مفيد در ارشاد و ابن شهر آشوب در مناقب. ۳) گروهي از علماي اماميه ولادت او را در سال پنجم بعثت نوشته‏اند، يعني در ۴۵ سالگي پيامبر مثل مرحوم طبرسي، مرحوم كليني و در اين انديشه مورخان اهل سنت تاييدي نكرده‏اند.

البته گروه اندكي هم هستند كه ولادت او را در سال اول بعثت نوشته‏اند ولي در كل به نظر مي‏رسد رأي سالهاي پنجم قبل از بعثت و يا دوم آن به صواب نزديكتر باشد. اما درباره روز ولادت او. عده‏اي آن را روز جمعه دهم جمادي الاخر نوشته‏اند. برخي هم آن روز جمعه بيستم جمادي الاخر. و البته به تناسب روز و تاريخ ولادت فاطمه (س) كه مورد بحث و اختلاف است در مورد سن و سال ازدواج و وفات او هم اختلاف رأي خواهد بود و اينكه او در چه سني ازدواج كرده و در چه سني وفات يافته جاي سخن بسيار است.

نامگذاري او

اسم به معني نشانه و اسم گذاري نوعي نشانه‏گذاري است. از نظر علمي نوع اسم در شخصيت حال و آينده فرد بسيار مؤثر است و از نظر روان موجب نوع احساس نيك يا بد، حركت يا ركود، رشد يا انحطاط است و به همين خاطر در اسلام راجع به آن توصيه‏هاي بسياري شده است. مثلاً اسلام خواسته است براي فرزندان نامي را برگزينند كه سازنده و رشد دهنده باشد، وابستگي او را به مكتبي و انديشه‏اي نشان دهد، موجب احساس غرور و سرافرازي او در حال و آينده باشد، او را به موضع‌گيري ويژه و مثبتي وا دارد، حتي در مواردي خط فكري و سياسي آدمي را در حفاظت و احياي يك انديشه نشان دهد.

رسول خدا به تناسب ابعاد متعدد شخصيتي فاطمه (س) او را به اسامي و القاب متعددي مي‏ناميد كه همه آنها زيبايند و غرور آفرين، رنگ مكتب و انديشه اسلامي دارند و هر كدام به مناسبتي و در جائي به كار مي‏رفته‏اند و يا نوعي از حالات و صفات فاطمه (س) را نشان مي‏دادند.

نوع اسامي

امام صادق (ع) فرمود: ان لفاطمهٔ تسعهٔ اسماء عند الله عزو جل. براي فاطمه (س) در نزد خدا نه اسم است: فاطمه، والصديقه، و المباركه، و الزكيه، و الراضيه، والمرضيه، و المحدثه، و الزهراء و الطاهره. در شرح و توضيح اين اسماء گفته‏اند او فاطمه است زيرا كه از شر و از دوزخ بريده است .

طاهره است يعني پاك و پاكيزه از نقايص و صفات ناپسند. زكيه است يعني رشد يافته و رشد يابنده در جنبه كمالات و خيرات. مباركه است يعني صاحب خير و بركت در علم و فضل و كمالات و نسل. صديقه است يعني بسيار راستگو و درست.

راضيه است يعني خشنود به رضاي حق و تسليم در راه او. مرضيه است يعني مورد پسند خدا و اولياي او. محدثه است يعني زني كه فرشته الهي با او سخن مي‏گويد. مطهره است يعني از هر آلودگي و پليدي دور است.

نام‌هاي ديگري هم براساس روايات، براي او ذكر كرده‏اند كه اهم آنها عبارتنداز: - زهراء يعني كسي كه از او نور و درخشندگي متجلي مي‏شود، فروغ تابان معرفت، نمونه روشن خداپرستي است و نُوُرها اشتقّ مِن نور عظمهٔ اله. معصومه يعني محصوره از گناه. بتول يعني كسي كه حيض نشود. التي لم ترحمرهٔ قط.

ابن اثير در النهايه گويد بدان علت بتولش خواندند كه از زنان عصر خود بحسب فضيلت و تقوا و نسب منقطع و ممتاز بود و هم به دليل انقطاعتش از دنيا و اتصالش بمنبع سرمدي. منصوره يعني كسي كه ياري مي‏شود (به قصاص قاتل فرزندش). حصان يعني كسي كه عفيف است و پاكدامن. حره يعني كسي كه آزاد از وابستگي به خاك و رمل و شوائب آن است. عذرا يعني بكر و باكره. هانيه يعني مهربان در حق شوهر.

شفيعه يعني دارنده مقام شفاعت. و اينها خود درس آموزند و جهت دهنده و مي‏ارزد كه در خانواده‏هاي شيعي براي فرزندان از اينگونه نامها برگزيده شود. ما را در اسامي ديگري كه براي فرزندان بر مي‏گزينيم اگر اعتراضي نباشد انتقادي وارد است.

درباره نام فاطمه (س) در ميان اسامي متعددي كه براي اوست نام فاطمه (س) از همه معروفتر و به گوش‏ها آشناتر و در كتب اسلامي ذكر اين نام بيشترين است. در مورد معني و وجه تسميه‏اش گفته‏اند: او فاطمه (س) است: لا نها فطمت عن الطمت، بدان خاطر كه از آزار حيض بازداشته شده. لا نها فطمت عن الشر زيرا كه او از شر بريده و جداست.

لانها فطمت عن الخلق‏زيرا كه او از مردم بريده شده. لا نها فطمت محبيها عن النار زيرا كه دوستدارانش از آتش دوزخ دور و بركنارند.لانها فطمت و شيعتها عن النار زيرا كه او و شيعيانش از آتش دور و بركنارند. لان الخلق فطموا عن كنه معرفتها زيرا كه مردم از كنه معرفتش بازداشته شده‏اند. لانها فطمت عن ماسوي اله‏زيرا كه او از غير خدا بريده است. و امام صادق (ع): لقد فطمها بالعلم و عن الطمث في الميثاق - فسماها فاطمهٔ - ثم قال اني فطمتك بالعلم و فطمتك بالطمث خداوند اورا با علم و دانش درآميخت و از شكول در پيمان بازداشت او را فاطمه (س) ناميد و فرمود تو را از كسب دانش اكتسابي بازداشتم و از پليدي‏ها دور كردم.

كنيه‏ها و تعابير براي فاطمه (س) كنيه‏هائي است و كنيه‏ها در دنياي گذشته تقريباً نقش نام خانوادگي امروز را براي افراد ايفا مي‏كرده‏اند اين كنيه‏ها متعددند و هر كدام به مناسبتي و در بيان شأني از فاطمه (س) بكار مي‏رفته‏اند. برخي از آنها در رابطه با انتساب او به فرزندان اوست مثل ام الحسن، ام الحسين، ام المحسن، ام الائمه، ام السبطين، ام الازهار.

برخي ديگر داراي رنگ جامعه و اجتماعند مثل ام المومنين، ام الايتام، ام النساء، ام الامه. بعضي در رابطه بافضائل اوست مثل ام العلوم، ام الخيره، ام الفضائل. و بعضي هم در انتساب او به پدرش مثل ام ابيها (مادر پدرش).

تعابيري هم كه از او در دست است همگي زيبا و در خور شأن اوست از جمله: فاطمه (س) لطيفه‏اي از عالم لاهوت است، فاطمه (س) مظهر زني كامل و نمونه انسانيت و فضيلت است، فاطمه (س) واجد بوي بهشت است. فاطمه (س) ريحانه يا گلي خوشبوست و رسول خدا (ص) مي‏فرمود من از فاطمه (س) بوي بهشت را مي‏شنوم.

تربيت

او در خانه وحي بدنيا آمد و در مهبط فرشتگان رشد يافت. در محلي نشو و نما كرد كه آيه‏هاي قرآن در آن جا نازل شده‏اند. خانه او از خشت و گلي بيش نبود ولي خانه زبده‏ترين انسانهاي جهان بود، پدرش خاتم انبياء و مادرش سيدهٔ النساء او را چون دو بال ملكوتي در ميان گرفتند و به رشد و پرورش او همت گماشتند. او از ديدي نخستين ثمره وحي و نبوت است و طبعاً سرمايه‏گذاري درباره او بسيار. و اين درس مهمي براي مسلمانان است كه براي داشتن نسلي ارزنده و پر ثمر حضور والدين عامل و متعهد ضروري است. پدر و مادر چون دو بالند كه بايد فرزند را هم چون جوجه‏اي زير پر گيرنده و از حرارت بدن وگرمي عاطفه، در آنان حرارت ايمان و علاقه به مذهب را در او پديد آورند و كودكي كه از اين حرارت دور باشد بزرگ نخواهد شد.

فاطمه (س) در شرايطي بود كه تنها كودك خانواده به حساب مي‏آيد، آنهم خانواده‏اي كه پسر نداشت. دو خواهر بزرگش پيش از او ازدواج كرد و ترك خانواده خود كرده بودند. همبازي او بدين سان تنها پدر و مادر اويند و همراز او مادرش.

بسته به اينكه سال ولادت او را در چه تاريخي حساب كنيم مي‏توانيم حدس بزنيم كه ايام شير خوارگي را در شعب گذرانده يا نه، محتمل است او در همانجا به راه افتاده و يا به زبان آمده باشد و در آن دوران خردسالي و پرستاري جز محيط شعب را نديده باشد. ولي در تمام دوران خردسالي او پدرش كه مصداق وانك لعلي خلق عظيم است.

توجه عميقش را به او مبذول مي‏داشت و مهر و محبتش را درباره او اعمال كرده و براي آينده‏اي دشوار او را نيكو به بار مي‏آورد. آري همت پدر و مادرش او را ام الائمه ساخت، و فاطمه (س) پروراند كه ميراث قرآن و عترت ازطريق او سرايت يابند. در همرازي به مادر به درجه‏اي رسيد كه توانست وارث اسرار مادر و متحمل آن باشد. و در همراهي با پدر به درجه‏اي رسيد كه لقب ام ابيها گرفت و در همه اين مورد عنايت خدا با او قرين بود. مرگ مادر براساس پاره‏اي از روايات او هنوز كودك و خردسال بود و نياز به مادر را با تمام وجود احساس مي‏كرد كه دست اجل آغوش مادر را از او گرفت و در كودكي به دنبال جنازه مادر روانش ساخت.

او حامل اسرار مادر و در دم مرگ حامل پيام مادر به پدر و در لحظات جان سپردن خديجه، مايه آرامش و تسلي او بود . خديجه در هنگام مرگ به فكر تجهيز و كفن خويش افتاد و ديد كه فاقد كفن است. زني كه روزي شوكت عظيم و ملوكانه‏اي داشت و عمري را پيش از ازدواج با پيامبر غرق در نعمت گذارنده بود، با بذل و بخشش مختارانه دستش از مال دنيا چنان خالي شده بود كه حتي كفني براي خود ذخيره نكرده بود. از طريق فاطمه (س) از پيامبر (ص) خواست عباي خود را كفنش كند. خديجه در دم مرگ دلواپس بود، دلواپس دختري كه بايد درگرداب بلا غوطه بخورد، خس و خاشاك از سرو روي پدر پاك كند و براي او ام ابيها باشد.

دختري كه بايد قربان و صدقه اسلام شود، در فقري سخت بسوزد و باجهل‏ها و ناداني‏ها بسازد، و حتي ضربه‏هاي خصم را بر بازو و لطمه در را بر پهلو تحمل كند. خديجه در حين مرگ به رسول خدا سفارش كرد فاطمه (س) را به خدا و به دست تو مي‏سپارم، مراقب دختر كوچكم باش... فاطمه (س) كوچك كنار بستر مرگ مادر مي‏نشيند و جان دادن او را تماشا مي‏كند، به مادر دلداري و تسليت مي‏دهد تا آرام جان بسپرد به او قول و اطمينان مي‏دهد كه به وصايايش عمل خواهد كرد . او شاهد آخرين دم مادر است كه به همراه آن اين كلمات را از او مي‏شنود: ان الله هو السلام، و منه السلام، و الله يعود السلام. خديجه از دنيا مي‏رود در حاليكه عمر فاطمه (س) را قوياً بين ۵ تا ۱۰ سال و محتملاً تا ۱۵ سال مي‏توان ذكر كرد.

همگامي با پدر فاطمه (س) از همان دوران كودكي كه در كشمكش‏هاي پدر با مشركان با او همراه همگام بود.

او در جريان نقشه ترور پيامبر قرار گرفته و پدر را مضطربانه از اين واقعه هشدار داد. دشمن شكمبه شتر يا گوسفند بر سر پدر مي‏ريزد و او با دست‌هاي كوچك خود آنها را از سر و روي پدر پاك مي‏كند. پدرش را كتك مي‏زنند و او از شدت تاثر مي‏گريد و پدر را نوازش مي‏كند.

بر بدن پدرش جراحات وارد مي‏كنند او هم چون پرستاري مهربان بر آن جراحات مرهم مي‏گذارد. والحق كه اين دختر را چه تحملي در رنج‌ها و نامردي‏ها بود و چه آثاري از خدمات ارزنده. السلام علي البتول الطاهرهٔ ؛ الصديقهٔ المعصومهٔ، المغصوبهٔ حقها و الممنوعهٔ ارثها. ▪ السلام علي بضعهٔ لحمه و صميم قلبه و رحمهٔ اله و بركاته.

مقام و مرتبت فاطمه سخن از فاطمه (س) است، شخصيتي كه جلالت و بزرگي او در قالب مفاهيم و الفاظ نمي‏گنجد. و افراد عادي بشر را توان آن نيست كه در شأن و عظمت او سخن گويند. درجه رشد او، و شأن كمالات او را خدا مي‏شناسد، و رسول خدا (ص) و همسر گراميش امير مؤمنان (ع) و بس، ديگران را نرسد از كنه معرفتش سردر آورند. در اين صورت ما را چه توان و امكاني است كه در شأن او سخن گوئيم؟ آنچه را كه ما مي‏گوئيم و ديگران پيش از ما درباره او گفته‏اند در حد عرض ارادتي است نه تعريف واقعي، و تازه به همانگونه كه مي‏بينم و با تعريف ناقصي كه از او در دست است فاطمه (س) را بتي ساخته‏اند كه بشريت بايد در برابرش زانو زند. او را فرشته‏اي تصوير كرده‏اند كه ديگران بايد به تقديس او بپردازند.

بيان ما از شأن و جلال فاطمه (س) و عظمت و فضائل او در حد فهم و ادراك محدود ماست و آن هم بدان اميد است كه باشداز آسمان ولايت او روزنه‏اي در انديشه و روان پديد آيد، دل مان به نور وجودش روشن گردد و درس آموزي از او ما را در برابر حوادث روزگار مقاوم سازد. و گرنه بگفته فاضلي شاعر به اين نكته واقفيم كه: اتريدان تحصي فضائل فاطمه (س) نفد الحساب و فضلها لم ينفد، آيا تو مي‏خواهي فضائل فاطمه را بشماره در آوري‏ شمارش و حساب بپايان مي‏رسد ولي فضل او پايان نمي‏يابد.

مظهري از انسان كامل اگر بخواهيم فاطمه (س) را در عبارتي كوتاه معرفي كنيم، خواهيم گفت او همان انسان كاملي است كه قرآن و روايات چهره آن را تصوير كرده‏اند. زني است كه مي‏توان گفت مثَل اعلاي نفْس بشري است و مظهر صفات و اسماي الهي. از معدود زناني است كه توانسته است به مرحله كمال انساني دست يابد. قاضي بيضاوي در تفسير خود مي‏نويسد: عن النبي عليه الصلوهٔ و السلام: كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع: آسيه بنت مزاحم، مريم بنت عمران، خديجه بنت خويلد، فاطمه (س) بنت محمد (ص) رسول خدا كه درود و رحمت خدا بر او باد فرمود در مراحل رشد و تكامل انساني مردان بسياري به مرحله كمال مقدر خود رسيده‏اند ولي از زنان جز چهار تن به آن مقام دست نيافته‏اند و آن چهار آسيه، مريم، خديجه و فاطمه (س). او برترين بانوي اسلام و سيده زنان عالم است. گوهري تابناك در منظومه و رشته نسل پيامبر است و فرشه‏اي است از ملكوت اعلي. او همسر شهيد است و امام شهيدان، تربيت كننده نسل شهيد است و خود زن شهيده، واجد كمالات انساني است و نمونه تربيت محمد (ص).

او تنها زني است كه از همان آغاز حيات و تشكّل، براساس اصول متعالي اسلام و ارزشهاي اسلامي رشد و پرورش يافته و به درجه‏اي رسيده است كه او را در عالم زنان همتائي و در عالم مردان كفي جز علي (ع) نبوده است. سرمايه‏گذاري‏هاي تربيتي پيامبر (ص) درباره او ثمر داد و كوشش‏هاي خود او نيز عاملي مهم در رشد او بحساب مي‏آمده است.

در وصف او فاطمه (س) را به اوصاف و القابي ستوده‏اند كه ما بخشي از آن را در بحث پيشين ذكر كرده‏ايم و البته در قالب القاب و اسماء و تعابير، ولي مي‏توانيم مراتبي را بشرح زير بر آن بيفزائيم و متذكر شويم كه او: وليّ خداست، محل اسرار ربٌ العالمين است، دختر وليّ خدا پيامبر است و همسر وليّ ديگر خدا اميرمؤمنان (ع) و مادر اولياي خدا از حضرات ائمه و معصومان است . او ذخيره بزرگ الهي و ذخيره‏دار حجت خداوند است. نور چشم رسول است، دُردانه خديجه كبري است، معجزه تربيت محمد (ص) است و پرورنده امامان و حجت‏هاي الهي، مهدي (ع) ذخيره امت و بقيهٔ الله في الارض از فاطمه (ع) پديد، فاطمه (س) مظهر است، مظهر عفت، مظهر طهارت نفس، مظهر تقوا، مظهر حلم و متانت، مظهر ادب، مظهر خدمت، مظهر شجاعت، مظهر عصمت، مظهر مظلوميت، مظهر حق‏طلبي، مظهر مبارزه و سياست، مظهر عبادت، مظهر عشق به خدا، مظهر رحمت و مظهر اشك و آه و ناله، مظهر عصيان عليه ظلم و تجاوز و مظهر قهر عليه دشمنان خدا.

برتري او از فرشتگان و انبيا گذشته فاطمه (س) انسان است ولي تعبيرات ديگران، از جمله رسول خدا (ص) درباره او تعبير فرشته‏اي است در صورت انسان. رسول خدا (ص) فرمود: فاطمهٔ خلقت حوريه في صورهٔ انسيهٔ و براساس پاره‏اي از ديگر روايات او فوق فرشته است و حتي فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسيه‏اش بهره مي‏گرفتند. كدام فرشته است كه خداي را چون فاطمه (س) با تمام وجود پرستيده باشد؟ و با آن همه علم و ايمان و اخلاص در پيشگاه او به خضوع و خشوع بايستد؟ و كدام فرشته است كه پيك الهي در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روايات و اسناد ما نشان مي‏دهند كه از حتي از فرشتگان مقرّب خداي هم برتر است و حتي فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا (ص) بايد از او اجازه ورود بطلبد. به نص بسياري از احاديث و روايات فاطمه (س) از بسياري از انبياي گذشته افضل بود، و حتي روايات ما در اين زمينه استثنائي قائل نشده‏اند. پاره‏اي از روايات گويند كه پيامبران حتي همشأن و همتاي فاطمه (س) در ازدواج نبودند و اگر علي نبود براي فاطمه (س) كفوي نبود. كوشش و تلاش انسان‏ها زمينه‏ساز او جهاست و انسان در سايه آن تلاش‏ها مي‏تواند قدرت توان گيرد.

به پرواز در آيد در آدمي قدرت سيري است از منهاي بينهايت تا باضافه بينهايت. آنجا كه جاي رشد است اگر آدمي در آن گام نهد تا اعلي عليين به پيش مي‏رود، و به جائي مي‏رسد كه فرشته وحي گويد لودنوت انملهٔ لا حترقت اگر به ميزان گام مورچه‏اي قدم فراتر گذارم خواهم سوخت (به جايگاه بلند ثمّ دني فتدلي فكان قاب قوسين اوادني برسد).

و آنجا كه جاي سقوط است اگر در آن افتند تا اسفل سافلين سقوط خواهند كرد (ثم رددناه اسفل سافلين) و در گزينش دو مسير حق انتخاب با خود انسان است. فاطمه (س) راه اول را برگزيد و همسر نوح طريق دوم را و ديگر انسان‌ها هم در بين دو مسيرند يا به اين نزديكترند و يا به آن.

در حسب و نسب فاطمه (س) از تبار پاكان و نيكان است، از اصلاب شامخهٔ و مطهره‏اي پديد آمده كه هرگز آلودگي‏هاي جاهليت آن را نيالوده است.در جنبه حسب و نسل و فضل و افتخار چه كسي مي‏تواند چون فاطمه (س) باشد. او دختر بهترين افراد عرب و عجم است و خداوند است كه او را اشرف و افضل قرار داده است و او را حقاً چنين برتري و شرافتي بر ديگران است و دختر بهترين افراد عجم و عرب است.

او وارث انبياء، از سلاله ابراهيم، آن پيامبر بت شكن و از نسل اسمعيل ذبيح آن قرباني راه صفا و اخلاص و از نسل خاتم انبياء سيد رسولان و هم انس و همسر سيد اوصياست، پدر سر سلسله انبياي الهي و مصداق و شأن لولاك لما خلقت الافلاك است و وضع مادر را هم ديده‏ايم كه سيدهٔ نساء العالمين بود. و خود هم اولين بانوي اسلام است . در شأن خاندانش پيامبر فرمود: - يا فاطمهٔ منا خير الانبياء و هو ابوك اي فاطمه (س) بهترين پيامبران از ماست و آن پدر تست . - و منا خير الاوصياء و هو بعلك بهترين اوصياء از ماست و آن شوهر تست.

- و منا خير الشهداء و هو حمزهٔ عم ابيك بهترين شهيدان از ماست كه آن حمزه سيدالشهداء عموي پدر تست . - و منها من له جناحان يطير بهما في الجنهٔ حيث شاء و هو جعفر ابن عم ابيك. و از ما شهيدي است كه او را در بهشت دو بال است كه به وسيله آن در بهشت بهر كجاي كه بخواهد پرواز مي‏كند و آن جعفر پسر عموي پيامبر تست. و منا سبطا هذه الامهٔ و سيد شباب اهل الجنهٔ الحسن و الحسين و هما ابناك از ما دو سبط پيامبر اين امتند كه سيد جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسين دو پسر تواند. و اللذي نفسي بيده منا مهدي هذه الامه و هو من ولدك و قسم به آنكس كه جانم در دست اوست مهدي اين امت از ماست و او از فرزند تست.

جايگاهش نزد پيامبر: فاطمه (س) را نزد پيامبر احترامي عظيم بود بسي فراتر از احترام پدري به دخترش و اين بگونه‏اي بود كه حيرت ديگران را بر مي‏انگيخت او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را مي‏بوسيد و به گفته عايشه هرگاه كه فاطمه (س) بر پيامبر وارد مي‏شد رسول خدا به احترامش از جاي برمي‏خاست و پيشاني او را مي‏بوسيد.

و يا در حين ورود از او جداً استقبال مي‏كرد و يا در حين خروج از محضرش مشايعتش مي‏فرمود. در شأن وصف فاطمه (س) و در انتساب او بخودش پيامبر كلمات والا و عجيب بكار مي‏برد. گاهي مي‏فرمود فاطمه (س) يك شاخه گل است (ريحانه)؛ زماني مي‏فرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعهٔ مِنّي)، و گاهي مي‏فرمود فاطمه (س) عزيزترين مردم به نزد من است. يا مي‏فرمود: هر كه فاطمه (س) راشادان كند مرا شادان كرده است، و هر كه فاطمه (س) را بيازارد مرا آزرده است،بااين اضافه كه شادي وغضب من، يا محبت و آزارم ،همانند محبت و آزار خداوند است، حتي در پاسخ به سؤال فاطمه (س) و علي از پيامبر كه كدام محبوبتر و عزيزترندفرمود: فاطمهٔ احبُّ اليَّ منك و انت يا عليُّ اعزّ عليّ منها فاطمه (س) از تو نزد من محبوبتر است و تو اي علي از فاطمه (س) نزد من عزيزتري.

و اين گونه سخنان از يك سو شأن فاطمه (س) را نشان مي‏دهد و از سوئي ديگر درس تربيتي است براي پدران و مادران در رابطه با دخترشان كه او را بحساب آورند و وزن و قدر او را كمتر از پسر ندانند، تعصب هاي ناروا را درباره دختران ناديده گيرند و... ضمن اينكه اين سخن انسان مي‏تواند نوعي پيشگيري از جرأت خصم بر فاطمه (س) باشد تا به او جسارتي نكنند و يا شأن او را نزد همسر بالا برند و...

فاطمه (س) مصداق آيات براساس اسنادي كه در دست و مورد قبول و اتفاق فريقين است فاطمه (س) مصداق آيات متعدد قرآن است كه ما را توان آن نيست همه آنها را احصاء كرده و به شرحش بپردازيم. ذيلاً به چند مورد آن اشاره مي‏كنيم و اين جمله را هم مي‏افزائيم كه نكته‏اي ظريف است. فاطمه (س) مصداق آيات قرآن است و نسل و ذريه‏اش مصداق تفسيري آن‏ها و اين پيوندي ملكوتي بين قرآن و فاطمه (س) و ذريه اوست. اما آن آيات. ۱) مصداق آيه قدر: امام صادق (ع) در تفسير و معني آيه انا انزلنا في ليلهٔ القدر.

فاطمه (س) را معني آن دانسته و مصداق كسي مي‏داند كه در شب قدر نازل شده . ۲) مصداق خير كثير: خداي در قرآن او را كوثر يا خير كثير ناميدو اساس نزول آن كوتاه كردن شر سخن مشركان از سر پيامبر بود. او مصداق آيه انا اعطيناك الكوثر است و شماتت كنندگان پيامبر مصداق ابترند، فاطمه خير كثير است و مجسمه خير، استوانه بركت است و اسطوره بالندگي . ۳) مصداق آيه نسائنا: در داستان مباهله كه بين پيامبر (ص) و مسيحيان نجران پديد آمد، سرانجام قرار شد طرفين ادعا، خود با زنان و فرزندان خويش براي نفرين متقابل حاضر گردند تا ناحق در معرض خشم و لعن خدا قرار گيرد. در آن روزگار زنان گرانقدري در دنياي اسلام حضور داشتند مثل صفيه عمه پيامبر، اسماء همسر ابوبكر، ام هاني و ديگران، ولي هيچكدام مصداق نسائنا قرار نگرفتند.

رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بعنوان الگوي زن و مصداق و نماينده كلي زنان اسلام و بر اين اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت داد.

و هم بر اين بنيان جايگاه قربي براي زن معين كرد كه بر خلاف طرز فكر معهود بود . ۴) مصداق آيه تطهير: او مصداق آيه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً در قرآن است. در كتاب صواعق المحرقه، تفسير طبري، و كتب ديگر از رسول خدا نقل شد كه اين آيه درباره من و علي (ع) و حسن و حسين و فاطمه (س) نازل شده است.

و طبري در تفسير خود ۱۵ روايت به سندهاي مختلف در اين باره ذكر مي‏كند. ۵) مصداق اهلبيت: او مصداق كامل اهل‏بيت رسول خداست.

كه در دامان وحي پرورش يافته و اهل عصمت و تقوا مصون از لغزش، و كاملترين افراد اهل بيت و عزيزترين آنها در نزد رسول خدا (ص) است . ۶) مصداق آيه ايثار و اطعام: او مصداق آيه شريفه قرآن است كه: و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصهٔ و مصداق آيه و يطعمون الطعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً.

اوست كه به همراه علي و فرزندان خود و فضه افطاري خود را در راه خدا داد و با آب روزه را افطار كرد و اين عمل تا سه روز پي در پي ادامه يافت . ۷) مصداق نگهداري خود از آتش: فاطمه (س) براساس نامش و طبق سني كه ذكر شد از آتش دوزخ دور و بر كنار معرفي شد: (فصلمت عن النار.) اما آيه قرآن در اين مورد صريح‏تر است زيرا به اتفاق فريقين او مصداق آيه فوقيهم الله شر ذلك اليوم است.

و اين نشان مي‏دهد كه دوري از عذاب خدا لياقت، انسانيت و عبادت مي‏خواهد و ربطي به زن يا مرد بودن ندارد. و اين برخلاف انديشه رايج بود كه زن همكار شيطان است و اهل دوزخ است . ۸) مصداق ذي القربي: او از نظر خويشاوندي دختر پيامبر و نزديكترين خويشاوند اوست. پس مصداق همان ذي القربائي است كه در قرآن مودت او درخواست شده قل لا اسالكم عليه اجراً الا المودهٔ في القربي جز فاطمه (س) چه كسي است كه خون پيامبر را در رگهاي خود داشته باشد و بضعه رسول و پاره تن او باشد؟ از او خويشاوندتر كيست؟

۹) آيات ديگر او هم چنان براساس روايات متعدد ديگر مصداق آيات زير است: - آيه شريفه والقمر اذا تليها آيه و جمع الشمس و القمر در امر ازدواجش آيه ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً مصداق آيه مرج البحرين يلتقيان و...

نظري به روايات روايات ما كه در شأن و مقام فاطمه (س) آمده و از نظر كثرت به حد تواتر رسيده‏اند چنان بسيارند كه احصاء آنها خود مجلداتي را مي‏طلبد و اين روايات تنها از يك منبع و راوي ذكر نشده و يا تنها از سوي شيعيان نيستند كه اهل سنت نيز در اين زمينه داد سخن داده‏اند و كتب آنها پر است از اينگونه روايات. اگر بناي اظهار و بررسي باشد مي‏توان آنها را به دسته‏هائي تقسيم كرد از آن جمله رواياتي كه از سوي پيامبر در شأن فاطمه (س) ذكر شده‏اند در يك گروه، و رواياتي كه از سوي علي (ع) يا ديگر امامان ذكر شده‏اند هر كدام در يك گروه، و رواياتي كه از سوي صحابه و موافق و مخالف ذكر شده‏اند هر يك در دسته‏اي و گروهي ديگر.

و در اين بحث ما را توان ذكر آنها نيست. رسول خدا (ص) فرمود فاطمه (س) بهترين زنان اهل بهشت است. و هم به او فرمود: يا فاطمه، ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين اي فاطمه (س) خداي ترا برگزيد و مطهرت گردانيد و ترا بر زنان جهان برتري داده و گزينش و انتخاب كرده است. و هم فرمود: دخترم فاطمه (س)، سيده زنان ازگذشتگان و آيندگان است. فأمّا انبنتي فاطمه فانها سيدهٔ نساء العالمين من الاولين و الاخرين و يا در سخن ديگري فرمود او از همه زنان جهان برتر است.

و يا فرمود كه او سيده نساء اهل الجنه است و اين تعريف‏ها نوعي درس آموزي هستند به مردم كه ديگران دريابند به چه كساني متوسل شوند و از چه كساني براي زندگي الگو گيرند.

سخن ديگران درباره فاطمه (س) ما از زبان حضرات معصومان عليهم السلام درباره فاطمه (س) بحث نكنيم كه آنها جاي خود دارند از ديگران بگوئيم و از جمله از عايشه همسر پيامبر (ص) كه مي‏گفت كسي را نديدم از فاطمه (س) راستگوتر باشد جز پدرش.

ابن ملقن گويد: عايشه سر فاطمه (س) را بوسيد و گفت اي كاش من موئي بر سر تو بودم. ابوبكر پس از وفات پيامبر در برابر سخنان و احقاق حق فاطمه (س) از او، در مقام پاسخ گفت: انت معدن الحكمهٔ و موطن الهدي و الرحمهٔ، و ركن الدين و عين الحجهٔ تو معدن حكمتي، مركز هدايت و رحمتي، ركن و اساس دين و عين محبت خدائي... (البته ما فعلاً وارد اين بحث نمي‏شويم كه اگر فاطمه (س) براستي چنين بود پس چرا در رابطه با سخنان در خواسته اي او موضع خلاف در پيش گرفتند؟ چرا كتك زدن او را دستور داده و يا لااقل در برابر صدمه و آزارش سكوت كردند و دم بر نياوردند آري آنجا كه پاي مطامع و منافع در ميان باشد، درخت شرف را مي‏سوزانند و حتي تنها يادگار رسول خاتم سيلي مي‏خورد و ديگران خاموش مي‏مانند...)

تعبيرها از فاطمه (س) تعبيراتي كه از فاطمه (س) در دست است بگونه‏اي است كه حكايت از مقام و عظمت والاي او دارند.براساس روايات متعدد عبارات و كلماتي در شأن او بسيار و از آن جمله است: او فاضله است، عليمه است، محدثه است (يعني فرشته سخن مي‏گويد) معصومه است و محصوره از گناه، رشيده است، شهيده است بمعناي خاص و عامش، كنيز خداست ،واجد بوي بهشت است، مدافع حق است و حق طلب، مادر امامان است،ادامه شجره نبوت است تقيه و نقيه است، پاره تن پيامبر، يا بضعهٔ رسول است، سيده زنان است، و... فاطمه (س) رابرتر از مريم دانسته‏اند زيرا كه مريم مادر يك عيسي است و فاطمه (س) مادر ۱۱ امام معصوم، كه عيسي فرزند مريم در عين نبوت بايد در پشت سر مهدي او نماز بگذارد. امام صادق (ع) فرمود خداوند فرمود از نور فاطمه (س) اماماني پديد آوردم كه به امر من قيام كنند و افراد را بحقم هدايت نمايند.

و از اينگونه تعبيرات درباره او بسيارند، كه برخي از آنها صفات موهبتي هستند و برخي ديگر صفات مكتب و زنان ما با بهره‏گيري از جنبه الگوئي او مي‏توانند بسياري از صفات مورد انتساب فاطمه (س) را بدست آورند و يا لااقل قدم در جاي قدم او بگذارند. او طاهره است و از هر آلودگي و ناپاكي به دور است. و زن مي‏تواند طاهره باشد بشرطي كه راه فاطمه (س) را طي كند، در برابر وقايع و جريانات و در مشي‏ها و حركت‏ها و در برخورد با نامحرم چون فاطمه (س) موضع گيرد.

شرف و افتخار فاطمه (س) : شرف و افتخار فاطمه (س) در اين است كه از همه گسسته و به خدا پيوسته است، بنده حق است و تسليم او، عابده‏اي است بي مانند كه با تمام وجود به پرستش خداي پرداخته است. در پيشگاه حكم و فرمان الهي كالميت بين يدي الغسال است تنها و تنها در پي آن است دريابد كه خداوند از چه چيز خرسند است، چه امري به نظر او مبغوض است، رضايتش در چيست؟ سخطش در كدام عمل و رفتار؟ و او همان را مورد عنايت قرار دهد. فاطمه (س) در سايه بندگي خدا خير نساء اهل الجنهٔ شد، و به همين خاطر افضل نساء اهل الارض بحساب و در سايه چنين امري است كه نور او از نور عظمت خدا مشتق مي‏شود.

و رهيابي‏ها در سايه ادامه راه اوست و افضليت در سايه بهره‏مندي از هدايت او، و بهترين زن بودن در سايه پذيرش جنبه الگوئي او. فاطمه (س) در سايه بندگي خدا به درجه‏اي رسيده كه مي‏تواند عزيز خدا باشد و ميوه دل پيامبر به حساب آيد، همتا و همراز علي باشد و هم پرواز با سيد اوصيا و سرانجام، ميزان و معيار سنجش حق و باطل، و كفر و ايمان براي ديگران گردد. فاطمه (س) يك محك انسانيت و فضيلت است و زنان ملاك اعتلاء و انحطاط خود را براساس او بايد در نظر گيرند. رمز عظمت را در او بايد بجويند و سعادتمندي را در گروه ادامه راهش بدانند. فاطمه (س) آبرومند درگاه خداوند است، و اين آبرو را در سايه اطاعت و تسليم خود به خدا پديد آورده و دانسته است كه عزت از آن خداست. ان العزهٔ لله جميعا و هم اوست كه بشرط زمينه سازي ما، عزت را براي ما مقدر مي‏سازد تعز من تشاء و فاطمه (س) كوشيد خود را در مسير عزت خدائي قرار دهد و عزيز گردد.

او دريافته است كه حكومت بر دل‌ها در سايه سازش با خدا و پيوند با او حاصل مي‏شود، نه در سايه خودآرائي و نه در سايه فريب و نيرنگ.

دل‌ها را خداي مي‏گرداند نه مردم، صفاي باطن و رشد در سايه بندگي خدا بدست مي‏آيد نه در سايه دلقكي و موي افشاني و رنگ كاري و اين دريافت درسي مهم براي همه زنان در طول تاريخ است. و اگر زني چون فاطمه (س) با خدا بسازد و در نزدش آبرويي پيدا كند، چنان خواهد شد كه پيامبر بجاي او بنشيند و گندم او را آسياب كند. و از او بوي بهشت استشمام كند.

مقام عصمت او فاطمه (س) داراي مقام عصمت است بدين معني كه معصومه است، يعني محصوره از گناه، يعني ممنوع و محفوظ از لغزش و انحراف و از اين ديد مي‏تواند الگو باشد. عصمت يك سبب شعوري است كه به هيچ وجه مغلوب نمي‏شود و از انواع شعور و ادراكي نيست كه ما با آن آشنائيم و از سنخ علوم و ادراكات متعارضي نيست كه قابل اكتساب و تعلم باشد.

پس در راه و روش فاطمه (س) اشتباه و لغزشي نيست. آيه تطهير هم او را از رجس و خطا دور معرفي مي‏كند و حديث معروف ان الله اصطفاك و طهرك...نيز آن را تأييد مي‏نمايد. البته مقام بصيرتش و ادراكش از جهان و ماسواي آن خود عامل ديگري براي دوري او از لغزش است.

عصمت موجد صورت علمي ريشه‏داري است كه پديد آورند. آثاري از اخلاق چون شجاعت، عفت و سخاوت است و مانع پديد آمدن جبن، خمود و شره، بخل، تبذير، تدبر و براين اساس فاطمه (س) داراي فضايل اخلاقي است به صورت كامل و مطلق و به دور از رذايل اخلاقي است آن هم در صورت كلي آن، او نه تنها تن به گناه نمي‏دهد، بلكه حتي ترك اولائي از او سر نمي‏زند. هرگز قول و فعلي را مرتكب نمي‏شود كه در آن شائبه ترك اولي و يا گناه باشد. بدين سان او در خورتر از هر كس در داشتن جنبه الگوئي است. مقام علم او فاطمه (س)زني عالمه است، عالمه‏اي كه بلا معلمه است، معلم او خداست و علم موهبتي به او عنايت كرده در عين اينكه رسول خدا (ص) در مسؤليت پدري بالاي سر او بوده و راه رشد و آگاهي را براي او هموار كرده است.

چه بسيارند سؤالات و پرسش‏هائي كه فاطمه (س) در طول مدت حياتش از پدر پرسيده و براي آنها پاسخ مناسب و عملي يافته است. مقام علمي فاطمه (س) را در نحوه برخورد او نسبت به خود و ديگران، و نسبت به خداي جهان و پديده‏هاي آفرينش مي‏توان يافت، هم چنين در عرصه الهيات و در عرصه ادب و سخن تنها خطبه او در مسجد، آن هم در چنان حال و هوائي، كافي است كه او را فردي نمونه و زبده قلمداد كند و برتري و علو فكري او را نسبت به ديگران نشان دهد.

- او در مقام دانش بجائي رسيد كه رسول خدا (ص) درباره‏اش فرمود فطمها اله تبارك و تعالي بالعلم و او در اين مقام همانند مقام عصمتش از انبياي پيشين پيش‏تر رفته است. چنين امري نبايد استبعادي را پديد آورد زيرا آدمي در سايه بندگي خدا مي‏تواند به جائي رسد كه واجد سمع و بصر الهي گردد. كنت سمعه اللذي يسمع به و بصره اللذي يبصربه و براي انساني واجد چشم و گوش خدائي سر در آوردن از حقايق و اسرار امري عادي و طبيعي است.

مقام تقواي فاطمه (س) فاطمه (س) داراي ملكه تقواست و بدين خاطر همه گاه هشيار است كه معصيتي پديد نيايد و جز در مسير فضايل حركت نكند. هواي حق را بر هواي دل ترجيح مي‏دهد و در اين راه به جائي مي‏رسد كه براي افراد عادي جامعه قابل تعليل نيست. هم چون فردي عادي از پدر تقاضاي خدمتكاري مي‏كند، و بر خلاف آن درخواست پيامبر خدا به او تسبيح ويژه‏اي براي تكبير و ستايش خدا مي‏آموزد، و فاطمه (س) خدا را بر اين عطاي پيامبر سپاس مي‏گذارد. عمل و رفتار فاطمه (س) بر خلاف مقتضاي تقوا نيست و بدين خاطر هرگز مرتكب امري خلاف تقوي نيست، و هرگز اسير حرص و طمع نيست، از شأن و موقعيت خود، پدر، و همسر سوء استفاده نمي‏كند.

در مسير خود دچار گمراهي و سردرگمي نمي‏شود. - او راه تقوا را در پيش مي‏گيرد و در خور شأني مي‏گردد كه خداي براي او راه در رُو و نجات از مشكل را كه در قرآن وعده داده است فراهم مي‏سازد و من يتق الله يجعل له مخرجا شما در عالم انساني كدام زن را سراغ داريد كه در تقوا بتواند همدوش و همگام فاطمه (س) باشد؟

پس وعده الهي درباره او محقق مي‏گردد. - او سعي به هدايت‏طلبي و رهيابي مي‏كند و مي‏كوشد اهل هدايت و در معرض راهنمائي خدا واقع گردد. در نتيجه خداوند عوامل زيان و ضرر بخشي گمراهان را از ساحت او دور مي‏دارد. عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذ اهتديتم. و اين هم وعده ديگر خداوند است كه فاطمه (س) خود را در معرض آن قرار مي‏دهد. - و بالاخره او خود را با سر منشأ عزت و سرافرازي همگام مي‏كند و در نتيجه پيوند عزت براي او پديد آمده و مصداق اين آيه قرآن مي‏شود ولله العزهٔ و لرسوله و للمؤمنين در جنبه ايمان و باور داشت چه كسي در عالم زنان چون فاطمه (س) است؟

پس حق است كه عزت و آبرومندي از آن او باشد. بخاطر عصمتش و مقام علميش همه حركات و مواضعش براساس حكمت بالغه الهي و خود در اين جنبه نيز الگويي تام و تمام است. ديگران هم وظيفه تبعيت از راه و رسم او را دارند و هم خود موظفند در مسيري قرار گيرند كه حاصل آن رشد و كمال و دستيابي به بصيرتي براي يافتن راه خود باشد.

آبرويش نزد خدا فاطمه (ص) آن بنده‏اي است كه در نزد خدا آبروئي عظيم و پردامنه پيدا مي‏كند. تا حدي كه خداي به رضاي فاطمه (س) خرسند و به غضب فاطمه (س) غضبناك مي‏شود، ان الله يرضي لرضاء فاطمهٔ و يغضب لغضبها و نمونه همين سخن در آثار ديگر روايات از اهل شيعه و سنت زياد بچشم مي‏خورد.

به امام صادق (ع) گفتند كه برخي اين حديث را باور ندارند - آيا قابل قبول است كه خداي از خشم فاطمه (س) بخشم آيد؟ امام فرمود چرا باور نمي‏داريد؟ آيا شما باور نداريد كه خداي از خشم بنده مؤمن بخشم مي‏آيد؟ فاطمه (س) نيز زني با ايمان است و طبيعي است خداي از خشمش بخشم مي‏آيد.

فاطمه (س) در پيشگاه خدا و در سايه عبادت قرب و آبرو پيدا كرده و در مثال آبرومنديش اين بس كه براي او مائده‏اي آسماني نازل مي‏شد آن هم، نه يكبار و دوبار، بلكه بصورتي مكرر. رسول خدا (ص) بهمراه علي مرتضي بر او وارد شدند در حاليكه هر دو بمانند فاطمه (س) گرسنه بودند. ظرف غذائي گوارا در كنار او يافتند. پرسيدند أنّي لكِ هذا؟ اين غذا از كجا پديد آمد؟ پاسخ داد من عندالله - از جانب خدا.

هم چنين اين سخن از سلمان است كه گفت به هنگامي كه فاطمهٔ (س) در مسجد قصد نفرين كردن كرد و غضبناك شد. ديدم ديوارهاي مسجد مي‏لرزد. و امام باقر (ع) فرمود به خدا سوگند اگر فاطمه (س) گيسو مي‏گشود و لب به نفرين باز مي‏كرد زمين اهل خود را فرو مي‏برد و يا عذاب بر مردم نازل مي‏شد و اين حقيقتي است كه پيامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: يا فاطمه ان اله عزوجل يغضب لغضبك و يرضي لرضاك.

مقام شفاعت بخاظر آبرومنديش در پيشگاه خداوند فاطمه (س) داراي مقام شفاعت است، و اين سخني است كه پيامبر درباره‏اش فرموده بود: جعل الله مهر فاطمهٔ الزهراء شفاعهٔ المذنبين من ام ابيها خداوند مهر فاطمه زهرا (س) را شفاعت گنه كاران امت پدرش قرار داد. (البته بدان شرط كه لايق و در خور شفاعت گردند). امام باقر (ع) فرمود: در قيامت كنار آتش دوزخ، براي مادر ما فاطمه (ع) جايگاهي بلند است كه به منظور شفاعت و نجات دوستان مي‏ايستد و گنهكاران به دختر پيامبر پناه مي‏برند - و امام صادق (ع) هم در تأييد اين سخن فرمود معني خير كثير همين است و او نفع بسياري را بخاطر آبرومنديش در پيشگاه خدا متوجه امت مي‏سازد. در اين ادعا جاي تعجب و استبعادي نيست.

خداوند اين چنين مي‏كند كه به بنده‏اي مقام عزت و شفاعت مي‏بخشد، بدون اينكه بنده‏اي را در آن امر مستقل و يا خود را در اين جنبه خلع يد كند. بر خلاف تصور گروهي كه آن را محال مي‏دانند اين دعوي مبناي قرآني دارد بدينگونه كه: جانها بدست خداست (الله يتوفي الانفس حين موتها) ولي آن را در اختيار فرشته مرگ قرار مي‏دهد بدون اينكه آن حق را از خود سلب كند (قل يتوفيكم ملك الموت اللذي و كل بكم- در امر شفاعت (قل لله الشفاعهٔ جميعا).

در عين حال به اين آيات توجه كنيد: من ذاللذي يشفع عنده الا باذنه - ولا يشفعون الا لمن ارتضي.

ديگر مقامات ما را توان آن نيست كه همه كمالات او را در اين محدوه فكر كنيم. اوج رتبت و مقام او بحدي است كه هيچ پرنده تيزبالي به درك مقامش دست نمي‏يابد و چند بعدي بودن حياتش سبب مي‏شود كه اگر يك جنبه آن را مورد عنايت قرار دهيم از ديگر جنبه‏ها باز مي‏مانيم. ناگزير به صورت اشاره‏اي به مواردي از آنها را به صورت گذرا متذكر مي‏شويم: - او از نور عظمت خدا خلق شده لا ن الله تعالي خلقها من نور عظمته، حوارء انسيه است و نطفه او از ميوه بهشتي است. و پيامبر بوي بهشت را از فاطمه (س) مي‏شنيد شب قدر هزار ماه و فاطمه (س) تأويل شب قدر است، و محور اهلبيت است و از زنان برگزيده جهان است (سيدهٔ نساء اهل الارض) زهرا از صابرين است و بهشت براي فاطمه (س) خلق شده.

و داراي مقام شفاعت است، با جبرئيل مراوده داشت، و براي او مائده نازل مي‏شد، خدا پيش از خلقت دنيويش امتحانش كرد و موفقش يافت، آبرومند نزد خداست، امانتدار خلفاي الهي است، مادر مهدي است و... همانگونه كه ذكر شد ريشه و منشأ كمالات او عبادت، اطاعت و تسليم است. زهد و تقوا و امانت داري تكليف و رعايت آن است. متعهد و مسؤول است، داراي وقار و استقامت است. غضب دارد و بي باك نيست، زبان دارد و اهل همز و لمز نيست او زني است كه موقعيت خود را در عرصه تكليف يافته و آگاهانه و فضيلت مندانه در راه وصول به آن به پيش مي‏رود و هدفي جز جلب رضاي الهي ندارد .

درود بر فاطمه (س) شأن و مقام او را از سخناني كه ديگر اين درباره او گفته‏اند، مخصوصاً حضرات معصومان (ع) مي‏توان دريافت مثل درودهائي كه مرحوم مجلسي از زبان معصوم (ع) درباره او گفته است.

السلام علي نفس الله القائمهٔ بالسنن السلام علي نفس الله العليا، و شجرهٔ طوبي، و سدرهٔ المنتهي و المثل الاعلي و... اما در اين قسمت مي‏خواهيم از زبان فردي غير معصوم درود را درباره فاطمه نقل كنيم. محيي الدين عربي در كتاب مناقب براي هر يك از چهارده معصوم (ع) خطبه‏اي دارد كه در آن شؤوني را از آن معصومان نقل مي‏كند. درباره فاطمه سلام الله عليها چنين مي‏سرايد: و صلّ علي الجوهرهٔ القدسيهٔ في تعيّن الانسيّهِٔ - صورهٔ النفس الكليهٔ - جواد العالم العقليهٔ - بضعهٔ الحقيقهٔ النبويهٔ مطلع الانوار العلويهٔ - عين عيون الاسرار الفاطميهٔ - الناجيهٔ المنجيهٔ لمحبيها عن النار، ثمرهٔ شجرهٔ اليقين، سيدهٔ نساء العالمين، المعروفهٔ بالقدر، المجهولهٔ بالقبر، قرهٔ عين الرسول، الزهراء البتول، عليها الصلوات و السلام.

محوريت فاطمه (س) در شأن و مقام فاطمه (س) هر چه بگويند كم گفته‏اند و رتبه و عظمت او بسي بيشتر از وصف توصيف كنندگان است او دخت پيامبر است و همسر امير مؤمنان، مادر سبطين است و خود معصومه‏اي شهيده، نمونه تربيت پدري است كه داراي مقام نبوت است و مادري كه سيده زنان عالم است . او داراي ملكه تقوا، عفت و عدالت است و داراي مقام عبد است و در اين راه واجد صفاتي كه افراد عادي بشر را توان اكتساب آن در چنان حد نيست. حق اين است كه گفته‏اند براي او رازي الهي و لطيفه لاهوت مطرح است. ان لفاطمهٔ سلام الله عليها سرّاً الهياً و معني لاهوتيا...

محور بودن فاطمه (س) فاطمه (س) در جهان آفرينش و در دنياي اسلام مي‏تواند محوري به حساب آيد كه گردش بسياري از پديده‏ها و چرخش آنها بد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن