واضح آرشیو وب فارسی:الف: رقابت اصلاح طلبان با شورای نگهبان/ تبلیغات با پول کارگر بیکار/ اشتباهی بنام کف خیابان تلگرام/ رئیسی و قالیباف می مانند/ روش مواجهه با آرای خاکستری/ دوقطبی خوب
بخش سیاسی الف، 3 اردیبهشت 96
تاریخ انتشار : يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۴۹
رقابت اصلاح طلبان با شورای نگهبان روز گذشته شوک اصلاح طلبی به انتخابات شورای شهر بود. تعدادی زیادی از اصولگرایان نام آشنای شورای شهر توسط اصلاح طلبان حاضر در دولت و مجلس ردصلاحیت شدند. ظاهرا بعد از ردصلاحیت احمدی نژاد توسط شورای نگهبان ردصلاحیت برای اصلاح طلبان در شورای نظارت مزه کرده و گرم شدند. تبلیغات با پول کارگر بیکار روز گذشته عکسی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد که حکایت از پوسترهای تبلیغاتی خانه کارگر به نفع حسن روحانی داشت. در همین رابطه خیلی ها از اینکه پول کارگر بی نوا خرج تبلیغات روحانی می شود اعتراض کردند. در همین رابطه الیاس نادران توئیت کرد: "پارسال نزدیک 100 هزار کارگر بیکار شدند ولی گویا خانه کارگر نگران بیکار شدن آقای روحانی است." کف خیابان تلگرام رقابت از کف خیابان به شبکه های اجتماعی منتقل شده است. همه نامزدها توان ستادی و سازمان هواداران خود را در شبکه های اجتماعی سامان دادند. تحلیل ها این است که مردم ما این روزها بیشتر در شبکه های اجتماعی مثل تلگرام و توییتر هستند و کمتر کسی است که از این فضا فاصله داشته باشد. افراد مسن هم بیشتر تحت تاثیر جوانترهای خانواده اند و نیازی به تبلغات خارج از تلگرام وجود ندارد. در همین رابطه یک بررسی مجازی و میدانی نشان می دهد که در میان سه نامزد اصلی بیشترین حجم تبلیغات مربوط به حسن روحانی و بعد ابراهیم رئیسی و سپس باقر قالیباف است. اما به نظر می رسد تحلیل فعالان ستادهای انتخاباتی خیلی هم به واقعیت نزدیک نباشد. درست است که تعداد قابل ملاحظه ای از مردم ما در شبکه های اجتماعی فعال هستند اما الزاما تحلیل سیاسی و انتخاباتی خود را از شبکه های اجتماعی نمی گیرند. کارکرد این شبکه ها برای مردم، برخلاف تصور فعالان انتخاباتی، خیلی سیاسی نیست. از اینرو غفلت از کف خیابان و تبلیغات چهره به چهره می تواند هم در میزان مشارکت انتخاباتی و هم شناخت و تصمیم مردم برای رای دادن مضر باشد. رئیسی و قالیباف می مانند احتمال دارد تصمیم قالیباف و رئیسی برای کناره گیری به نفع هم تغییر کند. پیش از این تصمیم این دو نامزد برای حضور در انتخابات، مستند به وضعیت نظرسنجی ها و در نهایت کناره گیری یک نفر به نفع دیگری بود. اما ممکن است این سیاست در آینده تغییر کند و هردو تا انتها بمانند. تغییر وضعیت روحانی در نظرسنجی و جذب آرای خاکستری از روحانی به قالیباف، می تواند مهمترین دلیل برای ماندن ایندو نامزد اصولگرا تا پایان انتخابات باشد. خاکستری ها چه کسانی هستند؟ حتما شما هم زیاد شنیدید که هرنامزدی به فکر آرای خاکستری است. اما آرای خاکستری چه کسانی اند؟ آرای مرددها؟ آرای مستضعفین؟ آرای آدم های بی تفاوت؟ آرای آدم های "نمی دانم به چی کسی رای می دهم" ؟ به نظر می رسد هیچکدام از اینها آرای خاکستری نیستند. به تعبیر دقیقتر،هستند؛ اما همه آرای خاکستری را در بر نمیگیرند. پس آرای خاکستری چه نوع آرایی است؟ یک دسته آرا داریم که تنها ایدئولوژیک رای می دهند. به جهت اهمیت نظام اسلامی و قانون و توصیه بزرگان در هر انتخاباتی شرکت می کنند. دسته دیگر آرا سیاسی و جریانی اند. این گروه دوم به جهت هواداری به یک فرد یا گروه سیاسی در انتخابات فعال می شود و نقش آفرینی دارد. اما دسته سوم کارکردی و کسانی اند که اگر احساس کنند رایشان در زندگی شخصی و اجتماعی ثمربخش است وارد صحنه می شوند. این جمعیت حدود 60 درصد رای دهنگان ما را تشکیل می دهند. اما این افراد چگونه پای صندوق می آیند؟ یا با وعده های انتخاباتی پای صحنه اند و یا هیجان های سیاسی. هرکدام نیز بچربد تصمیم ساز است. مثلا هیجان سال 88 توانست آرای خاکستری را پای صندوق بیاورد. اما همین جمعیت در انتخابات مجلس در تهران غایب بودند. اما نکته اصلی اینجاست؛ اگر نامزدهای انتخاباتی با برنامه وارد رقابت شدند و تصمیم دارند حرف شان شنیده شود باید از هر نوع رفتاری هیجانی و احساسی که مدل تصمیم گیری آرای خاکستری را تغییر می دهد پرهیز کنند. چرا که پیروز نهایی هیجانات انتخاباتی اصلا معلوم نیست و هر اتفاقی ممکن است بیافتد. دوقطبی خوب دوقطبی اصلا چیست و چرا بد است؟ دوقطبی خوب هم داریم؟ دوقطبی حقیقی، دوقطبی حق مقابل باطل است. طبیعی است که هردوقطبی دیگری که از جنس حق و باطل نباشد دوگانه است و مقابل هم قرار ندارند. اما آن دوقطبی خطرناک، دوقطبی های کاذبی است که حقیقت ندارد و در تقابل هم نیستند اما متضاد نشان داده می شوند و به اندازه یک دوقطبی ایدولوژیک و اصیل تعارض اجتماعی ایجاد می کند. اما آیا بجز حق و باطل دوقطبی خوب هم داریم؟ بله. اگر دوقطبی ها را بجای حق و باطل نشان دادن و دیو دلبر کردن افراد به سیاست هایی ببریم و غرض تقابل تمام و کمال دو سیاست باشد منطقی است و قابل دفاع. مثل دو قطبی توسعه برون گرا و توسعه درون گرا. دوقطبی مدیریت تکنوکراتی و مدیریت جهادی دوقطبی اقتصاد تولید گرا و اقتصاد برجام محور دوقطبی اقتصاد مردمی و اقتصاد دولتی دوقطبی اقتصاد حامی محرومین و اقتصاد حامی سرمایه دار و نمونه هایی از این دست.... این دوقطبی ها چنان شدید است که برای برون رفت از وضع موجود انقلاب اقتصادی می خواهد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]