تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حق، سنگين و تلخ است و باطل، سبك و شيرين و بسا خواهش و هوا و هوسى كه لحظه اى بيش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829445065




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات خواندنی محافظ هاشمی از گریه‌ها در دوران جنگ تا شایعات درباره اشرافی بودن زندگی آیت‌الله


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: خاطرات خواندنی محافظ هاشمی از گریه‌ها در دوران جنگ تا شایعات درباره اشرافی بودن زندگی آیت‌الله
آیت‌الله شب عملیات خیبر بعد از اعلام رمز عملیات تا صبح قرآن خواند و گریه کرد
آفتاب‌‌نیوز : داریوش باریکانی، اولین محافظ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، از روزهایی که در کنار آیت الله هاشمی بوده است می‌گوید.

او از نسل اول محافظان شخصیت‌ها در تاریخ انقلاب است؛ معتقد است که آن نسل از محافظان شخصیت‌ها، از اعماق وجود باور داشتند که هدفشان از حفاظت «شخصیت»، نه حقوق و مزایا، بلکه آرمانی و اعتقادی است. می‌گوید نسل ما معتقدند که نه از شخص بلکه از نظام و انقلاب محافظت می‌کنند و این راه ارزش جان فداکردن دارد. او تقریبا در همه لحظات زندگی آیت‌الله از خرداد 58 تا دی ماه 95 در کنار او بوده است و با صراحت تأکید می‌کند که هیچ وقت در این سال‌ها خسته نشده است. اولین محافظ آیت‌الله بارها در طول مصاحبه و وقتی صحبت از اتهامات و شایعات علیه آیت‌الله می‌شود، با بغض می‌گوید همه این‌ها ناشی از نامردی و ناجوانمردی نسبت به حاج آقاست و هی زیر لب زمزمه می‌کند «حاج آقا خیلی ماه بود همه این حرف‌ها دروغه» در انتهای مصاحبه هنگام شرح غم‌انگیز لحظات غسل و کفن آیت‌الله، بالاخره بغض چندباره‌اش می‌شکند. بخش هایی از این مصاحبه را در ادامه بخوانید؛ از چه سالی محافظت از آیت‌الله هاشمی را به عهده گرفتید؟ بعد از پیروزی انقلاب، به عنوان نیروی مردمی در کمیته انقلاب خدمت می‌کردم تا اینکه از ابتدای سال 58 تشکیلاتی برای آموزش نظامی تشکیل شد و من در مجموعه‌ای که زیر نظر مرحوم شهید منتظری اداره می‌شد آموزش دیدم. از 5 فروردین قریب به دو ماه دوره های آموزشی کاملی را پشت سر گذاشتم. 5 خرداد روزی بود که آیت‌الله هاشمی به دست گروهک فرقان ترور شدند. نکته‌ای که درباره این ترور وجود دارد و همسر مرحوم هاشمی آن را نقل می کنند، این است که گویا ایشان هنگام تیراندازی و با شجاعت تمام، با بدنشان قسمت سر و قلب را پوشش دادند. آنها تیر را به پهلوی آقای هاشمی زدند. آن زمان تشکیلات یا تیمی که وظیفه محافظت را برعهده داشته باشد وجود نداشت و گروه ما، بعد از ترور به بیمارستان شهدا اعزام شد. از آن زمان تا به امروز در خدمت آیت‌الله هاشمی ماندگار شدم و به نوعی کار من با حفاظت از آیت‌الله هاشمی آغاز شد. وقتی ازدواج کردید آیت‌الله مطلب خاصی در این باره به شما گفتند؟ در این باره نصایحی فرمودند. عقد من و همسرم را نیز جاری کردند. یادم می‌آید که بعد از خواندن خطبه عقد یک سکه به ما هدیه دادند. ابتدا فکر کردم که به من هدیه دادند اما سریع گفتند که برای تو نیست به خانمت بده. دخترم نیز که به دنیا آمد آیت‌الله در گوش او اذان گفت و یک «وان یکاد» به او هدیه داد. کدام ویژگی آیت‌الله از همان ابتدا برای شما جالب بود و شما را شیفته ایشان کرد؟ در آن زمان مسئولیت‌های زیادی در کشور داشتند. غیر از حضور در شورای انقلاب و تصمیم‌گیری‌های کلان در سطح کشور، سرپرستی وزارت کشور را نیز برعهده داشتند. با این وجود ساده‌زیستی او بسیار جالب توجه بود و برخوردش با جوانانی امثال من بسیار خوب، صمیمانه و بامحبت بود. وقتی در سن کم از خانه پدری خود خارج می‌شوید و از خانواده دورید هیچ چیز جز این برخوردها جای آنها را برای شما پر نمی‌کند. خواهرم بارها به من گفت که تو آقای هاشمی را بیشتر از پدرت می‌بینی. در واقع برخورد حاج آقا و خانواده ایشان، خلأ عاطفی عزیزانم را جبران می‌کرد. در حین کار که زندگی ما نیز بود، چندین بار همسر ایشان به من گفتند که تو برای من با محسن و دیگر فرزندانم تفاوتی نداری. در مجموع همین رفتارهای خوب و خانواده آیت‌الله بود که مرا در محیط کار فعال و باانگیزه نگه می‌داشت. از دهه شصت و زمان جنگ حرف بزنیم. شما در این دوره در کنار ایشان بودید؟ خاطره‌ای از این دوران دارید؟ تقریبا در اکثر مأموریت‌هایی که در مناطق جنگی حضور داشتند، در کنار ایشان بودم. وقتی ایشان با قطار به این مناطق می‌رفتند، وظیفه ما این بود که ایستگاه به ایستگاه حرکت می‌کردیم و قبل از ورود امنیت هر ایستگاه را بررسی می‌کردیم. در این دوره من پیر شدن ایشان را به چشم خودم دیدم. هربار که خبری از تعداد شهدا و یا اسرا به گوش آیت‌الله می‌رسید، به جرأت می‌گویم که شکسته شدن را به وضوح در چهره ایشان می‌دیدم. در شب عملیات خیبر بعد از آنکه به عنوان فرمانده جنگ رمز عملیات را اعلام کردند و دستور شروع عملیات را دادند به اتاق خودشان در قرارگاه رفتند. ایشان شروع به خواندن قرآن کردند و همراه آن گریه می‌کردند. شدت گریه‌ها به حدی بود که تا هنگام نماز صبح، ما نیز که پشت در اتاق بودیم، به گریه افتادیم و همراه ایشان گریه می‌کردیم. تمام نیروهای رزمنده اعم از سپاه و ارتش و بسیج و ... را همانند فرزندان خود دوست داشت و برای آنها دعا می‌کرد. مخالفان آیت‌الله دو شایعه درباره زمان جنگ مطرح می‌کنند. اول انکه ایشان هیچ‌گاه به خط مقدم جبهه نمی‌رفتند و دوم اینکه وقتی در همان دوران جنگ، تشریفات به‌خصوصی داشتند و حتی غذای متفاوت و مجللی داشتند. طرح این شایعات کم‌لطفی و ناجوانمردی نسبت به ایشان است. از نظر سطوح فرماندهی ایشان نباید به خط مقدم می‌رفتند، اما هربار که به منطقه می‌رفتیم، ایشان تا خط اول جبهه می‌‌رفتند و از نزدیک شاهد ماجرا بودند. هروقت خبر به دشمن می‌رسید که آقای هاشمی در خط مقدم جبهه است، بمباران‌ها چه در منطقه و چه در شهرهای اطراف چند برابر می‌شد. در این مواقع اخبار و ملاقات‌های ایشان در مجلس را از طریق صداوسیما پخش می‌‌‌‌کردیم تا دشمن فکر کند که آیت‎الله در تهران است. در یکی از عملیات‌ها از نزدیک شاهد بودم که آقای هاشمی در منطقه قدم می‌زد و ناگاه هواپیمای عراقی بالای سر ایشان ظاهر شد. فاصله هواپیما به قدری نزدیک بود که ما خلبان عراقی را می‌دیدیم. با این حال بالای خاکریز رفت تا خودش از نزدیک شاهد ماجرا باشد و ما به زور ایشان را پایین آوردیم. ایشان هم با همان آرامش همیشگی می‌‌گفت نترسید اتفاقی نمی‌افتد. درباره شایعه تشریفات یا غذای متفاوت از رزمنده‌ها نیز باید بگویم آقای هاشمی از همان غذایی می‌خورد که باقی رزمندگان و افراد حاضر در منطقه می‌خوردند. این حرف‌ها دروغ محض است. نمی‌‌دانم ناراحتی دشمنان از محبوب بودن آیت‌الله به چه اندازه است که درباره این مسائل جزئی نیز شایعه درست می‌کنند. زمانی که در تهران بودیم و کار آیت‌الله در مجلس طول می‌کشید، شب را در همان مجلس می‌خوابیدیم. در آن موقع هیچ وقت به ما نگفت که چه غذایی می‌خورد که ما برایش فراهم کنیم. همیشه ما با امکانات موجود غذای مختصری برای ایشان غذا تهیه می‌کردیم. من در طول این مدت یک بار هم ندیدم دستور بدهد که فلان غذا را برای من فراهم کنید. در مجموع می‌خواهم بگویم که آقای هاشمی خیلی ساده‌تر از این حرف‌ها زندگی می‌کردند. صحبت دیگری درباره آیت‌الله مطرح می‌ کنند که ایشان نسبت به دیگر بزرگان نظام، تعداد محافظان بیشتری داشتند. این حرف تا چه اندازه صحیح است؟ بعد از ترور در سال 58 و بر اساس اینکه ایشان یک بار مورد سوءقصد قرار گرفته است، تعداد محافظان کمی بیشتر بود. به غیر از ترور، علت بعدی تعدد محافظان، تأکید صریح و چندباره حضرت امام درباره حفاظت از آیت‌الله هاشمی بود. در چندباری که به همراه آقای هاشمی به دیدار امام نائل شدیم، شخص حضرت امام(ره) بر محافظت خوب از آقای هاشمی تأکید می‌کردند. چندین بار این جمله را از امام شنیدم که گفتند: «خیلی مراقب آقای هاشمی باشید. از آقای هاشمی خوب مراقبت کنید.» در دهه هفتاد شایعات زیادی مبنی بر زندگی اشرافی آیت‌الله هاشمی در جامعه پخش شد. برخورد و مواجهه آیت‌الله با این شایعات چگونه بود؟ در همان زمان آقای هاشمی بارها اعلام کرد: من دارایی خود را بارها به قوه قضائیه کتبا اعلام کرده‌ام که همه مربوط به قبل از انقلاب است و در طول سال‌های بعد از انقلاب به تدریج کمتر شده است و اگر مایملکی غیر از آن سراغ دارید که برای من است و اعلام نکرده‌ام، مطرح کنید. چون ایشان به عنوان یک شخصیت شناخته‌شده در نظام مطرح بودند، دیگران فکر می‌کردند هرجای شهر ملک و ساختمانی ساخته شود، متعلق به هاشمی یا فرزندان ایشان است که صحیح نیست. در زمانی که مهندس محسن رئیس دفتر بازرسی ویژه بود، سفری به شمال به همراه آیت‌الله داشتیم. در آن سفر بعضی از محافظان گفتند که اینجا در بین معاملات املاک شایعه شده ویلایی به نام فرزندان هاشمی است که از طریق یکی از بنگاه‌داران پخش شده است. با همراهی آقامحسن به صورت ناشناس پیگیری شد و معلوم شد کاملا دروغ است که بعضی برای بازارگرمی و افزایش قیمت منطقه املاک را به فرزندان هاشمی منتسب می‌کنند تا بتوانند اراضی و املاک را گران‌تر به فروش برسانند با این استدلال که مشتری فکر کند در این املاک آینده‌ای وجود دارد وگرنه خانواده هاشمی اینجا سرمایه‌گذاری نمی‌کردند. گریه کردن آیت‌الله را از نزدیک دیده بودید؟ به غیر از دوران جنگ و عملیات خیبر که توضیح دادم، در ایام محرم و فاطمیه و حضور در مراسم روضه‌خوانی اشک می‌ریختند و بی‌تابی می‌کردند. البته این به دلیل شناخت و درک ایشان از زندگی ائمه و مصیبت‌های وارده بر اهل بیت پیامبر بود. برای آیت‌الله فداکاری کردید؟ جایی شد که جان و زندگی‌تان برای آیت‌الله به خطر بیفتد؟ از روزی که در بیمارستان حضور یافتم هرچه در توانم بود را ارائه کردم. اسم این وجدان کاری یا علاقه شدید ما به آیت‌الله هاشمی باشد، فرقی ندارد. سال‌های 57 تا 70 از نظر خطرهای جانی به دلیل شرایط جنگ و ترور نسبت به بقیه سال‌ها خطرناک‌تر بود. درباره شرایط جسمی ایشان در هنگام فوت بگویید. نظر شما که در آن لحظات کنار پیکر ایشان بودید چیست؟ من هنگام غسل و کفن کنار پیکر ایشان بودم و حتی بوسه‌ای بر دستان و پیشانی ایشان زدم. چهره ایشان به قدری آرام و روحانی بود که قابل توصیف نیست. به نظر من با آگاهی‌بخشی به مردم در طول سال‌های اخیر خیال ایشان کمی راحت شد و با خیال آسوده به دیدار حق شتافت. من در زندگی دو بار یتیم شدم. بار اول بعد از فوت پدر و مادرم و بار دوم بعد از فوت آیت‌الله هاشمی. اگر این 56 سال از عمرم را به سه قسمت تقسیم کنم، بیش از دو قسمت آن در کنار آیت‌الله گذشت.
منبع: آنا




۰۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن