واضح آرشیو وب فارسی:الف: بهای ناتوانی مسئولان برای خوزستان
بخش اجتماعی الف، ۲۸ بهمن ۹۵
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۷
گردوغبار و آثار مخرب آن دمار از روزگار خوزستانیها درآورده و از دست هیچکس برای مقابله با آنها کاری بر نمیآید. اگر مسؤولان به این حقیقت تلخ معترف شوند و بهای ناتوانیشان در مهار ریزگردها را در بسترها و قالبهای دیگر به مردم خوزستان بپردازند شاید بتوان در برداشت این مردم از مسؤولان کشور و دولتمردان به دلیل کمتوجهی به مشکلات خوزستان، کمی تجدید نظر کرد. در حالی مهیای ورود به سال 1396 خورشیدی میشویم که تنها چهار سال و یک ماه و اندی زمان تا ورود به سده جدید خورشیدی باقیمانده. سده جدیدی که بر اساس سندهای بالادستی تدوین شده؛ در سالهای آغازین آن، ایران باید کشوری سرآمد در بسیاری زمینهها در جهان و منطقه باشد. اینکه اکنون در کجای مسیر دستیابی به این اهداف هستیم و چه میزان راه پیموده و یا چه میزان از مسیر باقیمانده، موضوع اصلی این نوشتار نیست. اینکه از مسیر اصلی چند درجه منحرف شده و یا روند حرکتیمان در برخی زمینهها چه حد کند بوده نیز سوژه نگارنده محسوب نمیشود. حتی یافتن مقصر یا مقصرهای احتمالی نرسیدن به نقطه پیشبینی شده در سند چشم اندازه توسعه نیز منظور این سطور نیست. جانِ کلام این یادداشت، اشاره به رخدادهای اخیر خوزستان و عوامل پدیدآورندهی به ظاهر ساده این وقایع با چشماندازهای مورد انتظار کشور در اسناد توسعهای و بالادستی دارد. چگونه میتوان از کشوری که در آستانه ورود به هزاره جدید خورشیدی و دستیابی به قلههای مرتفعی در سالهای آغازین این هزاره است انتظار داشت به دلیل وقوع پدیدههای ساده و طبیعی همچون رطوبت و نزولات جوی، مهمترین استانش به عصر حجری باز گردد که نمونهاش برای ذکر مثال در هیچ کجای جهان یافت نشود. تعارض آشکار مشکلات ابتدایی خوزستان و عدم توانایی دولتها در رفع این مشکلات با اهداف و چشماندازهای ترسیم شده کشور؛ زنگ خطر عدم دستیابی کامل به این اهداف را به صدا در آورده است. ماجرا در گفتار بسیار ساده است. رطوبت بالای هوا یا بارش باران، غبار نشسته بر سیستمهای عایق شبکه برق را به هادی تبدیل میکنند و این اتفاق منجر به اختلال در پستهای برق استان خوزستان میشود. در نهایت هم برخی از تجهیزات برق این استان تخریب و از مدار خارج میشوند. اتفاقی که در چند روز گذشته بارها تکرار شده و انعکاس و واکنشهای داخلی و خارجی بسیاری داشته است. به عبارتی گرد و غبار نشسته بر مقارههای برق، ترانسها و خطوط انتقال نیرو با بارش باران یا افزایش رطوبت، هادی و رسانا شده و با ایجاد جرقه و قوس الکتریکی، قطعی برق را در بیشتر شهرهای خوزستان در پی خواهد داشت. این پدیده نادر و منحصر به خوزستان چند روزی است سرخط اخبار معطوف به این استان و شهرهای جنوبیتر آن شده است. این دلیل به ظاهر ساده برای قطعی برق و خاموشی خوزستان، گفتههای وزیر نیرو و مسؤولان دیگر است که البته از نظر فنی محتمل و دقیق هم هستند و جای بحث ندارند. اما اینکه آن غبارها (ریزگردهای همیشگی) که میهمانان ناخوانده یک و نیم دههای خوزستان به شمار میآیند قادر به خلق چنین رخداد و بحران دامنهداری هستند، تأمل بیشتر در باب تبعات این گردوغبارها را الزامی میکند. گرد و غبارهای نشسته بر تاسیسات برق حاوی موادی یا بهتر است بگوییم ذراتی رسانا هستند که با افزایش رطوبت و یا بارش باران قادر به ایجاد جرقه و قوس الکتریکی میشوند. درست است! ریزگردها حاوی ذرات رسانا و هادی هستند. از مشکلات اخیری که این گردوغبارها برای تاسیسات و نیروگاههای برق خوزستان ایجاد کردهاند میتوان دریافت که این گردوغبارها قدرتهای نهفته دیگری نیز در خود دارند که ما از درک آنها ناتوان بودهایم. پرسش اصلی شهروندان خوزستان و بسیاری دیگر از هموطنانمان این است که این ریزگردهای به ظاهر عادی و تکراری، با چنین قدرت مخربی که از خود اخیراً نشان دادهاند چه تاثیرات مخرب و ویرانگری میتوانند بر سلامت آنی و آتی شهروندان خوزستان و استانهای درگیر با این پدیده به دنبال داشته باشند. اکنون وقت آن رسیده که تعارف را به کناری نهیم و به این ریزگردها به شکلی بنگریم که در خور حقیقت وجودی خود آنهاست. ریزگردهایی که حاوی مقادیر زیادی ذرات فلزات گوناگون هستند. ذرات فلزاتی که قادرند صنعت برق خوزستان را با آن سابقه، عقبه و توان به کانونی بحرانساز تبدیل کنند. شاید اگر افرادی قصد داشتند مغرضانه و عامدانه از سر دشمنی؛ با شبکه برق خوزستان آن کنند که ریزگردها در روزهای اخیر کردهاند، هیچگاه این کار برایشان امکانپذیر نبود. انگار باید همیشه حقیقت از پشت تیرهترین ابرها رخ نمایان سازد. باید حقیقت از محدوده و حریم کنترل شده مسؤولان به خواست قادر متعال به گونهای خارج شود که هیچ فیلتری توان جرح و تعدیل آن را نداشته باشد. ریزگردها یا برای سلامت ساکنان خوزستان مضر هستند یا نیستند؛ حد میانهای وجود ندارد. اگر مضرند چرا برای سلامت مردمان این استان اقدامی عملی صورت نمیگیرد؟ منظور اقدامی غیر از آنچه مربوط به عناصر و ارزشهای تشکیل دهنده اخبار و رویدادهای مسؤولان به حساب میآید. اگر معتقدند ریزگردها برای سلامت شهروندان مضر نیستند، چگونه میتوان باور داشت گردوغبارهایی که حاوی ذرات رسانا (فلزات) هستند و قادرند اشیاء مکانیکی و الکتریکی را به ورطه نیستی بکشند با سلامت اهالی قطب انرژی کشور کاری نداشته باشند! بیاییم صادق باشیم. این صداقت هیچگاه در تعارض با مصالح و منافع کشور نیست مسئله مربوط به سلامت بیش از چهار و نیم میلیون خوزستانی و چند میلیون ایرانی ساکن دیگر در استانهای درگیر گردوغبار است. گردوغبار و آثار مخرب آن دمار از روزگار خوزستانیها درآورده و از دست هیچکس برای مقابله با آنها کاری بر نمیآید. اگر مسؤولان به این حقیقت تلخ معترف شوند و بهای ناتوانیشان در مهار ریزگردها را در بسترها و قالبهای دیگر به مردم خوزستان بپردازند شاید بتوان در برداشت این مردم از مسؤولان کشور و دولتمردان به دلیل کمتوجهی به مشکلات خوزستان، کمی تجدید نظر کرد. دست کم اینگونه میتوان امیدوار به تعدیل اعتراضها و انتقادهای اهالی خوزستان نسبت به عملکرد دولتمردان و مسؤولان بود. مردم خوزستان دیگر باید دست به آسمان برای کدامین دعا بردارند؟ آیا از بیم قطعی برق برای نباریدن باران هم باید دست دعا به آسمان دراز کرد؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]