تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838167089




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شبي كه آيت‌الله وصيتنامه خود را در مسجد خواند!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شبي كه آيت‌الله وصيتنامه خود را در مسجد خواند!
زنده‌ياد حجت‌الاسلام والمسلمين حاج شيخ ابوالقاسم مناقب، داماد و يار نزديك شهيد آيت‌الله محمد صدوقي و...
نویسنده : احمدرضا صدري 


زنده‌ياد حجت‌الاسلام والمسلمين حاج شيخ ابوالقاسم مناقب، داماد و يار نزديك شهيد آيت‌الله حاج شيخ محمد صدوقي و از فعالان انقلاب در استان يزد به شمار مي‌رفت. وي از نقش آن عالم نامدار در احياي ديني اين شهر و نيز رهبري انقلاب در آن، خاطراتي ارجمند داشت كه شمه‌اي از آن را در گفت و شنود پيش رو بازگفته است. اميد آنكه تاريخ پژوهان انقلاب را مفيد افتد.     در مطلع اين گفت و شنود به عنوان مقدمه‌اي بر بررسي نقش شهيد آيت‌الله صدوقي در انقلاب يزد، لطفاً قدري از پيشينه و خاندان آن بزرگوار بفرماييد؟ بسم الله الرحمن الرحيم. شهيد بزرگوار حضرت آيت‌الله صدوقي (رضوان الله تعالي عليه)، آن‌طور كه كراراً از خودشان شنيدم، از نسل دانشمند بزرگ شيخ صدوق بودند. پدر ايشان از كرمانشاه به يزد آمدند و لذا برخي از اقوام ايشان، ملقب به كرمانشاهي هستند. پدر آن شهيد بزرگوار، مرحوم حجت‌الاسلام ميرزا ابوطالب ملقب به كرمانشاهي بودند كه همان‌طور كه اشاره كردم، به‌واسطه جرياني به يزد مهاجرت كردند و ايشان در يزد به دنيا آمدند. در كودكي پدر را از دست دادند و سرپرستي و تربيت ايشان، به عهده مادرشان قرار گرفت. برادر ديگري هم داشتند كه كارمند بازنشسته دولت بودند. به سوابق تحصيلي و اساتيد ايشان هم اشاره‌اي كنيد. به شهادت تمامي دوستان قديمي، آثار نبوغ و هوش سرشار و مخصوصاً حافظه بسيار قوي آيت‌الله صدوقي، از كودكي بارز و برجسته بود. ايشان مقدماتِ تحصيلات خود را در يزد طي كردند. ايشان هميشه از مرحوم حجت‌الاسلام كازروني يزدي- كه از دانشمندان محقق و سيد بزرگواري بودند- به عنوان يكي از نخستين اساتيد خود ياد مي‌كردند. مرحوم كازروني يك بار به خود من گفتند: «‌آقاي صدوقي به‌قدري خوش‌حافظه بود كه وقتي درسي را برايش مي‌گفتي، فرداي آن روز الفاظ، حروف و كلمات آن را، عيناً براي معلم تكرار مي‌كرد، در عين حال كه مشخص بود كاملاً درس را درك كرده است.» خود ِشهيد بزرگوار هم نقل مي‌كردند در سنين 10 ،12 سالگي، در زماني كه رضاخان حوزه‌ها را مجبور كرده بود از طلبه‌ها امتحان بگيرند، ايشان هم شركت كرده و قسمتي از نهج‌البلاغه را خوانده بودند. بعدها مرحوم آيت‌الله سيد‌علي لب‌خندقي گفته بودند: «واقعاً از امتحاني كه فلاني داد لذت بردم و همه هيئت ممتحنه، ايشان را تشويق كردند.» ايشان درچه مقطعي براي ادامه تحصيل به قم رفتند؟ ايشان در سن 20 سالگي با دختر عمويشان ازدواج كردند و پس از مدتي راهي اصفهان شدند تا به تحصيل ادامه بدهند، ولي سرماي شديد اصفهان را نتوانستند تحمل كنند و به يزد بازگشتند و پس از مدتي به قم رفتند. چگونه با ايشان آشنا شديد؟ بنده در سال 1326 به قم مشرف شدم. قبل از وصلت با خانواده آن بزرگوار، خانواده‌هاي ما با هم رفت و آمد و ارتباط داشتند. بنده اولين بار، در قم ايشان را زيارت كردم. ايشان در آن موقع از مدرسين و اساتيد بنام حوزه بودند و همه طلابي كه در آن سال‌ها در قم تحصيل مي‌كردند، از خرمن دانش آن بزرگوار توشه‌اي برگرفته‌اند. بنده يك قسمت از درس شرح لمعه را در همان سال اولي كه شهيد صدوقي به قم مشرف شدند، نزد ايشان آموختم. اشاره‌اي هم به اساتيد ايشان كنيد. مرحوم آيت‌الله حاج شيخ عبدالكريم حائري، مؤسس حوزه علميه قم، مرحوم آيت‌الله محمدتقي خوانساري، مرحوم آيت‌الله حجت كوه‌كمره‌اي و در نهايت مرحوم آيت‌الله‌العظمي بروجردي (رضوان الله عليهم اجمعين). با چه كساني هم‌دوره بودند؟ با مرحوم حضرت امام، مرحوم آيت‌الله العظمي گلپايگاني و.... كي به يزد برگشتند؟ پس از طي مدارج بالاي حوزوي و بيش از 20 سال اقامت در قم و تدريس و تحصيل در آنجا و در دوراني كه در حوزه علميه قم، از شهرت به‌سزايي برخوردار بودند. ابتدا به صورت موقت آمدند، اما با استقبال عجيب مردم از ايشان و اصرار و پافشاري مردم، در يزد ماندند و ظرف 32 سال، منشأ آثار و بركات زيادي براي استان يزد بودند. چه ويژگي‌هايي را در ايشان برجسته‌تر مي‌ديديد؟ ضمن اينكه اشاره‌اي هم به خدمات اجتماعي ايشان بفرماييد. ايشان بسيار خوش‌حافظه، خوش‌فكر و خوش‌استعداد بودند و قوه درك و استنباط فوق‌العاده‌اي داشتند. بسيار آدم‌شناس بودند و با يك نگاه، متوجه منظور و حرف طرف مقابل مي‌شدند و مي‌فهميدند چه منظور و هدفي دارد. در تمام طول عمر شريفشان، لحظه‌اي از تلاش باز‌نايستادند و چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، همواره در پي خدمت به خلق خدا بودند. كار و تلاش مايه حيات و نشاط ايشان بود و اگر لحظه‌اي بيكار مي‌ماندند، افسرده و رنجيده خاطر مي‌شدند. من هميشه خدمتشان مي‌رفتم و مخصوصاً اواخر عمر شريفشان. گاهي كه مي‌ديدم ايشان ناراحت هستند، سؤال مي‌كردم: «مشكل چيست و چرا ناراحت هستيد؟ اگر مسئله‌اي هست، بفرماييد تا حل كنيم.» مي‌فرمودند: «زندگي جدا از مردم برايم معنا ندارد! دوست ندارم در خانه در بسته باشم و نتوانم راحت با مردم تماس داشته باشم.» دائماً هم به نگهبان دم در مي‌گفتند: ‌«‌هر كسي كه با من كار دارد، راهش بدهيد و مانع مردم نشويد» ولي ترورهاي مكرر ايجاب مي‌كرد ما در حفاظت از جان ايشان، قدري دقت به خرج بدهيم. شهيد بزرگوار عاشق كار بودند و روزي چندين جلسه، صبح و عصر تدريس مي‌كردند. ايشان الحق و‌الانصاف كه حوزه علميه يزد را احيا كردند. قبل از آن مدارس علميه يزد، اكثراً مخروبه شده بودند و آب، برق و امكانات نداشتند. ايشان مدارس خان بزرگ و خان كوچك را- كه هر كدام دو طبقه داشتند- و در ميدان خان يزد، مدرسه شفيعيه را تعمير كردند. همچنين مدرسه عبدالرحيم‌خان در بازار يزد را تعمير و راه‌اندازي كردند. مدرسه‌اي كه قبل از انقلاب معروف به مدرسه شازده و بيمارستان بود، در آن دوره توسط شهرداري گرفته شده بود و ايشان واقعاً ناراحت بودند و سعي كردند به هر شكلي كه هست، آن مدرسه را از شهرداري بگيرند و راه‌اندازي كنند. مدرسه‌اي بسيار زيبا و باستاني است كه به همت ايشان و به شكل سنتي بازسازي شد. شهيد بزرگوار عاشق كارهاي عمراني و آباداني بودند و چنانچه كسي مي‌خواست حمام، مدرسه يا درمانگاهي بسازد، ايشان اجازه مي‌دادند از وجوهات، زكات و رد مظالم اين كارها انجام شود. كارهايي كه قبل از انقلاب رژيم سعي مي‌كرد به نام خودش تمام كند، به شكلي مستقيم يا غير‌مستقيم توسط ايشان انجام مي‌شد. ايشان در يزد سازمان پزشكي خيريه‌اي به نام سيدالشهدا درست كرده بودند. يكي از بيمارستان‌هاي معروف و منحصر به فرد يزد، بيمارستان سيدالشهدا بود كه به آخرين تجهيزات پزشكي روز مجهز بود و يكي از پزشكان متخصص آنجا مي‌گفت كساني را كه مرگشان حتمي بود، به بركت اين بيمارستان نجات مي‌دهيم! اين سازمان خيريه پزشكي، املاكي داشت كه از درآمد آن بيمارستان، درمانگاه و امثالهم ساخته و اداره مي‌شد. ايشان بنيادي به نام بنياد صدوق و نيز صندوق تعاوني ولي‌عصر(عج) را در يزد راه انداختند كه سرمايه خوبي داشت و منشأ آثار و بركات زيادي بود. بسيار سخي و منيع‌الطبع بودند و حقوق سطح بالايي را به مسئولان حوزه‌هاي علميه مي‌پرداختند. عشق و علاقه عجيبي به روحانيت داشتند و هر كسي كه در لباس روحانيت بود، از لطف ايشان محروم نمي‌ماند. ايشان حتي از كوچك‌ترين طلبه‌اي هم كه بر ايشان وارد مي‌شد تجليل مي‌كردند. رابطه صميمي شهيد آيت‌الله صدوقي با مردم، يكي از عوامل نقش‌آفريني گسترده ايشان در دوران انقلاب بود. اين رابطه عاطفي چگونه ايجاد شد و توسعه يافت؟ شهيد آيت‌الله صدوقي بسيار مردم‌دار بودند و اگر در حصر يا محدوديت از سوي مأموران رژيم شاه نبودند، هر كسي كه به ايشان مراجعه مي‌كرد، در خانه به رويش باز بود. بسيار متواضع و خوش‌محضر بودند و لذا كوچك و بزرگ مجذوب ايشان مي‌شدند. هر كسي كه وارد محضر و مجلس ايشان مي‌شد، ايشان جلوي پايش بلند مي‌شدند. در ايام عيد گاهي مي‌شد 5، 6 هزار نفر به ديدن ايشان مي‌آمدند و ايشان جلوي پاي همه بلند مي‌شدند و به همه احترام مي‌گذاشتند. فوق‌العاده با نشاط و خوش‌روحيه بودند و ارتباط با مردم به ايشان شور و نشاط خاصي مي‌بخشيد. شهيد آيت‌الله صدوقي منبرهاي بسيار تأثيرگذاري داشتند. چه ويژگي‌هايي سبب شده بود مردمِ بسياري از منبرهاي ايشان استقبال كنند؟ ايشان فقيه بزرگي بودند و لذا منبرهاي ايشان، پر از نكات علمي و ديني برجسته بود. گاهي مي‌شد ايشان ساعت يك به منبر مي‌رفتند و ساعت چهار پايين مي‌آمدند! آن هم در ماه مبارك رمضان. منبرهاي ايشان به‌قدري با‌نشاط بود كه مردم هم سرحال مي‌آمدند و لذت مي‌بردند و خسته نمي‌شدند. منبرهاي ايشان مثل محافل خصوصي‌شان، توأم با شيريني و طراوت بود و به‌قدري خوش‌محضر بودند كه انسان مي‌توانست ساعت‌ها بنشيند و به سخنانشان، بدون ذره‌اي خستگي و ملال گوش بدهد. به قول يزدي‌ها ايشان مرد خَشي بودند. بعضي‌ها خوب هستند، ولي خَش نيستند، اما بعضي‌ها شايد خوب هم نباشند، اما خو‌ش‌برخورد هستند. ايشان هم بسيار متدين، عالم و فاضل بودند و هم بسيار خوش‌برخورد. به عبارت ديگر، در عين حال كه عالمِ متشرع، متعبد و مقيد به اصول و فروع اسلام بودند و حتي كوچك‌ترين فرع را هم خيلي بزرگ مي‌شمردند، چنان خوش‌مشرب و گرم بودند كه گاهي فاسدترين افراد هم مجذوب ايشان مي‌شدند و در پي معاشرت با ايشان، به جلسات مذهبي و جلسات خيريه كشيده مي‌شدند. از آنجا كه حافظه خارق‌العاده‌اي داشتند، هر چيزي را كه مي‌خواندند و مي‌شنيدند، با ذكر جزئيات به خاطر مي‌سپردند. همان‌طور كه اشاره كردم شناخت ايشان روي افراد بسيار دقيق بود و حتي شخصيت‌هاي رده دوم را، در سراسر ايران كاملاً مي‌شناختند و با آنها رابطه دوستانه داشتند. شهيد صدوقي به عنوان يكي از چهره‌هاي بارز مديريتي نزد همگان شناخته شده هستند. رمز و راز اين موفقيت چه بود؟ شهيد بزرگوار روي مردم نفوذ عجيبي داشتند و مردم واقعاً با جان و دل ايشان را مي‌خواستند و مطيعشان بودند و هر چه كه ايشان مي‌گفتند مي‌پذيرفتند. به قول معروف از ايشان به يك اشاره بود و از مردم به سر دويدن! همين مديريت درخشان در روزهاي اوج‌گيري انقلاب هم خود را نشان داد. اينطور نيست؟ همين‌طور است. ايشان يكي از پرچمداران برجسته مبارزات بودند و خوشبختانه افتخار اين را داشتم كه در آن ايام، در خدمت ايشان باشم. ايشان همواره از ارادتمندان و دوستان نزديك حضرت امام بودند و قبل از دوران اوج‌گيري انقلاب، پشت پرده در زمينه تبليغ مرجعيت ايشان فعاليت‌هاي زيادي داشتند. خود من هم خوشبختانه از شاگردان و ارادتمندان حضرت امام بودم و به شكل مخفيانه مرجعيت ايشان را تبليغ مي‌كردم. در كجا؟ محلي به نام نعيم‌آباد كه 10، 12 هزار نفر جمعيت داشت و در آنجا نماز جماعت را اقامه مي‌كردم و زمينه را جوري مهيا كرده بودم كه به لطف خدا، همه در آنجا مقلد امام بودند. در يزد هم 80 تا 85 درصد مردم، مقلد امام بودند. البته مراجع ديگر هم مقلد داشتند، اما مرجع تقليد اصلي يزدي‌ها حضرت امام بودند، مخصوصاً بعد از رحلت مرحوم آيت‌الله حكيم كه بر سر منابر رسماً امام را به عنوان مرجع معرفي كردم و به همين دليل تحت تعقيب ساواك قرار گرفتم و بسيار اذيت شدم، ولي الحمدلله اين قضيه جا افتاد تا شهادت حاج‌آقا مصطفي خميني كه آشكارا مجالسي گرفته و مرجعيت مطلق امام ترويج شد. بعد از آن هم نوبت به مجالسي رسيد كه براي بزرگداشت شهادت برادران قمي و تبريزي گرفته شدند و پايه‌هاي رژيم را لرزاندند. يادم هست شهيد آيت‌الله صدوقي به مناسبت چهلم شهداي تبريز در مسجد روضه محمديه، معروف به مسجد حظيره، مجلس ختم مفصلي گرفتند و خودشان منبر رفتند. شب دهم فروردين پس از صحبت‌هاي ايشان، جوان‌ها به خيابان‌ها ريختند و تظاهرات كردند و شيشه‌هاي چند مغازه را هم شكستند! شهرباني، ساواك و ژاندارمري ريختند و حدود 70، 80 نفر را دستگير كردند. فردا صبح باز مردم به خيابان‌ها ريختند و ژاندارمري و شهرباني هم تانك، توپ و مسلسل به خيابان آورد. من در آن روز، در داخل شهر دوري زدم كه ببينم اوضاع از چه قرار است؟ ديدم زن و مرد، با روحيه بالا و شور و نشاط دارند به طرف مساجد مي‌روند. ما هم به مسجد رفتيم. عده‌اي صحبت كردند و بعد مردم به خيابان‌ها ريختند و شعار «درود بر خميني» سر دادند. سر چهارراه شهدا، مأمورين با مردم درگير شدند و در آنجا چهار شهيد داديم! يك دانشجوي اردبيلي - كه جوان بسيار خوبي بود- جواني به اسم پارساييان كه انتهاي بازار مسگرها كار مي‌كرد، در آن روز تير خورد و چهار روز بعد از دنيا رفت! استادي به نام نامدار بنا و جواني كه با باتوم به سرش زدند و او را شهيد كردند و بعد هم پدرش را برده و از او تعهد گرفته بودند كه بگويد پسرش از داربست افتاده است! در آن دوره از اين داستان‌ها زياد داشتيم. در دوراني كه رژيم شاه علما را به مناطق بد آب و هوا تبعيد مي‌كرد شهيد آيت‌الله صدوقي به آنان سر مي‌زدند و رسيدگي مي‌كردند. از آن روزها هم خاطراتي را نقل بفرماييد. بله، خاطرم هست كه آقاي راشد يزدي را به ايرانشهر تبعيد كردند. قبل از ايشان حضرت آيت‌الله خامنه‌اي (دامت بركاته) هم به آنجا تبعيد شده بودند. در اسفند سال 1356 بنده در خدمت آيت‌الله صدوقي و چند تن ديگر از برادران، براي ديدار با آقاياني كه تبعيد شده بودند، به جنوب رفتيم. مرحوم آقاي خلخالي در رفسنجان تبعيد بود و مرحوم آقاي رباني املشي در شهر‌بابك. ما شب خدمت ايشان رفتيم. آيت‌الله مكارم شيرازي هم در چابهار تبعيد بودند. ما به همه سر زديم و تا جايي كه در توانمان بود، كمك كرديم و تسلي داديم. يادم هست حضرت آقا در مصاحبه‌اي كه به مناسبت شهادت آيت‌الله صدوقي انجام دادند، فرمودند: اولين برخوردم با آقاي صدوقي، در تبعيد ايرانشهر بود كه ايشان براي احوالپرسي به آنجا آمدند. در آن روزها شهرباني و ساواك شديداً ما را زير نظر داشت و يك بار هم رسماً تعرض كردند كه چرا براي ديدن تبعيدي‌ها آمده‌ايد؟ آقاي راشد براي صحبتي كه در مجلس چهلم شهداي تبريز كردند، به ايرانشهر تبعيد شدند. از مبارزات و تظاهرات روزهاي منتهي به انقلاب در شهر يزد مي‌گفتيد. بله، مبارزات شدت گرفتند و شهيد بزرگوار قاطعانه در صف نخست آن ايستادند و مسجد ايشان پايگاه مبارزات شد. خاطرم هست يك شب هم ايستادند و وصيتنامه خود را خواندند! ما هم در صحنه در كنار ايشان، قاطعانه ايستاديم. همه تظاهرات‌ها، با نظر ايشان انجام مي‌شد و خودشان هم شركت مي‌كردند. گاهي احساس مي‌كردم ايشان خسته شده‌اند و با التماس ايشان را سوارِ ماشين مي‌كردم و عده‌اي جوان دور ماشين را مي‌گرفتند. ايشان تظاهرات و راه‌پيمايي‌ها را به گونه‌اي مديريت مي‌كردند كه كمترين تلفات و خسارات به وجود مي‌آمد. همان اندكي هم كه اتفاق مي‌افتاد، به خاطر ناپختگي و عدم اطاعت عده‌اي از جوانان روي داد. گاهي ايشان به تهران مي‌رفتند تا در باره مسائل مهم با سران انقلاب صحبت كنند. من هم در مسجد ايشان بودم و دستورات‌شان را اجرا مي‌كردم. اين مسجد، رسماً تبديل به پايگاه انقلاب شده و هميشه مملو از جمعيت بود. مردم از اطراف و اكناف به يزد مي‌آمدند و همراه با مردم يزد، تظاهرات 200، 300 هزار نفري راه مي‌انداختند! شهيد بزرگوار به‌قدري نفوذ كلام داشتند كه وقتي اعلاميه مي‌دادند فردا تعطيل است و همه مغازه‌ها را ببنديد، در تمام شهر حتي يك مغازه هم باز نبود! مردم به‌قدري حرف‌شنوي داشتند كه كشاورزي مي‌آمد و مي‌گفت: «‌اگر به زمين‌هايم آب ندهم، محصول صدمه مي‌خورد، آيا اگر كار را تعطيل نكنم حرام است؟» و من توضيح مي‌دادم منظور آقا كسبه شهر است. مردم اعتقاد عجيبي به ايشان داشتند. پس از پيروزي انقلاب از جمله چهره‌هايي كه از ابتداي امر برخورد قاطعي با گروهك‌ها داشتند، شهيد آيت‌الله صدوقي بود. آيا شناخت ايشان از اين نحله‌ها، به پيش از انقلاب باز‌مي‌گشت؟ قاعدتاً همين‌طور است، مخصوصاً منافقين بسيار اسباب دردسر و نگراني بودند و ما از همان ابتدا، با آنها برخورد قاطعانه كرديم. همان اوايل به تالار شهر رفتيم كه آنجا را اشغال كرده بودند و به آنها گفتيم تأييديه بياوريد تا اجازه بدهيم بمانيد. گفتند: ما در تمام ايران ستاد و مقر داريم. گفتيم: «‌تمام ايران به خودشان مربوط است، يزد حسابش از همه جا جداست، برويد از امام يا آيت‌الله طالقاني تأييديه بياوريد.» در آن صورت نه‌تنها محل را به شما مي‌دهيم، كه خودمان هم كمكتان مي‌كنيم! داد و فرياد راه انداختند كه اعتنا نكرديم و در مقرشان را بستيم. بعد به مسجد آمدند كه مردم حسابي توي رويشان در‌آمدند. بعد رفتند و مادر رضايي‌ها را آوردند، ولي آيت‌الله صدوقي تسليم نشدند. ايشان ماهيت منافقين را خيلي خوب مي‌شناختند و در دوره‌اي كه ديگران با احتياط با آنها برخورد مي‌كردند، آن بزرگوار قاطعانه ايستادند. مي‌فرمودند: اينها آدم‌هاي خطرناكي هستند و نبايد در جاهاي حساس راهشان داد! ايشان در همان روزهاي نخست، برخوردي را كردند كه ديگران پس از دو سال و دادن خسارت‌ها و تاوان‌هاي سنگين انجام دادند. در برابر دولت موقت و بني‌صدر هم برخورد قاطعي داشتند. اين رويارويي هم در همين بستر انجام شد؟ بله و آن هم در برهه‌اي كه كسي جرئت نمي‌كرد از آنها كوچك‌ترين انتقادي كند. ايشان در پاريس با بني‌صدر ملاقات داشتند و ابداً از او خوششان نيامده بود، چون واقعاً آدم‌شناس بودند. در مجلس خبرگان تدوين قانون اساسي بر سر اصل ولايت فقيه، حسابي از بني‌صدر رنجيده خاطر شدند. در انتخابات رياست جمهوري هم به دكتر حبيبي رأي دادند. يادم هست صبح روز بعد از اعلام رياست جمهوري بني‌صدر، به ملاقات ايشان رفتم و ديدم تب شديد دارند و خوابيده‌اند! به پزشك ايشان گفتم: «چه صلاح مي‌دانيد؟ آقا تلگراف بزنند و تبريك بگويند؟» تا اين حرف را زدم، ايشان مثل اسپند روي آتش پريدند و با عصبانيت گفتند: «من تلگراف بزنم؟ من؟» گفتم: «حاج‌آقا! گفتم اگر صلاح هست» فرمودند: «خير، اصلاً صلاح نيست.» پس از اينكه امام حكم او را تنفيذ فرمودند و بعضي از مراجع تلگراف زدند، ايشان هم تلگراف زدند، اما اشاره كردند چون امام تو را تأييد كرده‌اند، تلگراف زديم! بعد هم كه بناي مخالفت با بني‌صدر را نهادند و چند باري هم نزد امام رفتند و پافشاري كردند كه بني‌صدر دارد در جبهه‌ها كارشكني مي‌كند... چون شبي نبود كه عده‌اي پاسدار نزد ايشان نيايند و از بني‌صدر شكايت نكنند. همانطور كه عرض كردم، ايشان خيلي آدم‌شناس بود.  از روز شهادت ايشان برايمان بگوييد. با عنايت به اينكه درآن روز، خود شما سخنران پيش از خطبه نمازجمعه يزد بوديد؟ بله، آن روز قبل از ايشان، براي مردم سخنراني و در طي آن از خط مشي دولت انتقاد كردم. بعد ايشان نماز جمعه و خطبه را خواندند. همه ما روي زمين نشسته بوديم. ايشان از مقابل صف رد شدند و چند لحظه بعد صداي انفجار به گوش ما رسيد! مدتي بود كه مسئول امنيت خانه ايشان، اجازه نمي‌داد براي اقامه نماز به مسجد بروند و بنده يا ساير دوستان اقامه نماز را به عهده داشتيم، اما خود ايشان پس از مدتي گفتند: «دوست ندارم در خانه حبس شوم و خواهم آمد، حتي اگر كشته شوم.» ايشان جمله معروفي داشتند و در پاسخ به كساني كه احتمال شهادتشان را مي‌دادند، مي‌گفتند: «مرغابي را از آب مي‌ترسانيد؟ مرا از مرگ مي‌ترسانيد؟» ايشان مي‌گفتند بايد نماز جمعه برگزار شود، حتي اگر 50 نفر، از جمله خود ايشان كشته شوند!  

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن