تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817544744




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انتقام بی شرمانه خواستگار سابق از دختر 19 ساله


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



انتقام بی شرمانه خواستگار سابق از دختر 19 ساله
روز نو : آن قدر در رویاها و آرزوهای خیالی غرق بودم که هیچ گاه نمی توانستم لحظه ای به عاقبت وحشتناک دوستی های خیابانی بیندیشم. از سوی دیگر هم راهنمای درستی نداشتم تا مرا از سرانجام ارتباطات خارج از عرف آگاه کند تا در برابر این فاجعه اسفبار قرار نگیرم... .
این ها بخشی از اظهارات دختر 19ساله ای است که وحشت زده و پریشان حال وارد کلانتری شد و در حالی که از شدت اضطراب و نگرانی نمی توانست لرزش دستانش را پنهان کند، به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: با آن که فرزند بزرگ خانواده بودم، اما ارتباط خوبی با خواهر و برادر کوچک ترم نداشتم. دختری مغرور و خودسر بودم که دوست نداشتم کسی خلاف میلم حرف بزند، به خاطر همین رفتارها همواره در خانواده سرزنش می شدم و پدر و مادرم ارزشی برایم قائل نبودند. خلاءهای عاطفی بین من و خانواده هر روز شدت می گرفت به طوری که تلاش می کردم کمبود محبت هایم را در بیرون از منزل جست و جو کنم. تا این که سال گذشته هنگامی که از مدرسه به خانه باز می گشتم، با پسر جوانی در ایستگاه اتوبوس آشنا شدم. «اقبال» از هر نظر پسر خوبی بود به طوری که مرا شیفته خودش کرد اما اهل کار نبود و همواره بیکار و سرگردان روزها را سپری می کرد. او خلاءهای عاطفی را برایم پر کرده بود و من بدون آگاهی از عاقبت وحشتناک دوستی های خیابانی، به ارتباطم با او ادامه می دادم و تلاش می کردم تا «اقبال» شغل مناسبی پیدا کند، ولی گویی هیچ چیزی برای او مهم نبود و اصلا به آینده من نمی اندیشید، از سوی دیگر من برای رسیدن به خوشبختی و آرزوهای خیالی ام سکوت می کردم و منتظر بودم تا اقبال پس از آن که کاری برای خودش دست و پا کرد، به خواستگاری ام بیاید ولی او فقط به امیال شیطانی خود فکر می کرد و گاه و بیگاه از من تقاضا می کرد تا در ملاقات های حضوری به خواسته های هوس آلود او تن بدهم. در این شرایط بود که ارتباطم را با اقبال قطع کردم و به خواستگاری پسری خوب و اهل کار پاسخ مثبت دادم. «محمدعلی» جوانی تحصیلکرده و بسیار باوقار بود به همین خاطر هم در همان شب خواستگاری قول و قرارهای عقد و عروسی را گذاشتیم و من از این که با معرفی همسایگان با خانواده سرشناس «محمدعلی» آشنا شده بودم، در پوست خودم نمی گنجیدم، اما این خوشحالی فقط دو روز طول کشید و پس از آن زندگی ام رو به فنا و نابودی رفت چرا که دو روز بعد از مراسم خواستگاری، اقبال متوجه موضوع شده بود و با من تماس گرفت. او که خود را ناراحت و نگران نشان می داد از من خواست تا او را به صورت حضوری ملاقات کنم. من هم برای آن که او را قانع کنم تا دست از سرم بردارد و با آینده ام بازی نکند، سر قرار حاضر شدم. اقبال در حالی که به شدت عصبانی بود از من خواست سوار خودروی او شوم تا به منزلشان بروم. اگرچه خیلی ترسیده بودم اما به خاطر اعتماد قبلی وارد خانه آن ها شدم. با دیدن دونفر دیگر از دوستان اقبال تازه فهمیدم که او چه نقشه شومی در سر دارد ولی دیگر کاری از دستم ساخته نبود. او و دوستانش پس از آن که مرا مورد سوءاستفاده قرار دادند و از صحنه های اعمال کثیف شان فیلم گرفتند، تهدیدم کردند که نباید به کسی چیزی بگویم. اقبال روز بعد با من تماس گرفت و عنوان کرد که اگر کسی را در جریان بگذارم تصاویرم را در شبکه های اجتماعی منتشر می کند. حالا هم خانواده ام از این ماجرا اطلاعی ندارند و من هم جرأت بیان آن را ندارم. ترس و اضطراب عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته است و نمی دانم چه کنم 




تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن