تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837064606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مرگ او پايان جسارت بود...


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مرگ او پايان جسارت بود...
آنچه پيش روي داريد، خاطرات زنده‌ياد شمس آل احمد از شهيدنواب صفوي است كه...
نویسنده : محمدرضا كائيني 


آنچه پيش روي داريد، خاطرات نويسنده ارجمند، زنده‌ياد شمس آل احمد از شهيد سيد‌مجتبي نواب صفوي است كه در سال 1384و به خواسته صاحب اين قلم، به نگارش درآمد. اين خاطرات به‌رغم ايجاز خويش، نگره آن نويسنده فقيد را در باب كارنامه و زمانه فدائيان اسلام نمايان مي‌سازد. اميد آنكه مقبول افتد.
   
در سال هاي جواني غرقه بودم در غفلتي از خودي و آشنا و فراري از خانه و خانواده روزگاري كه حتي اخجل بودم از اينكه با پدرم- امام جماعت مسجد پاچنار – يا حتي مادر و خواهرانم كه چادري بودند، همگام و همراه شوم. براي ما جوانان پس از شهريور 20، كه محيط جنوب شهر برايمان فناتيك شده بود و زندگي در محله اجدادي «اقلي»، سرك كشيدن به كلوب احزاب و جريانات سياسي وقت جاذبه خاصي داشت. علاوه بر دفتر حزب توده كه دست تقدير من و جلال را به درون آن كشانيد، چند نوبتي گذر ما به كلوب «باهماد آزادگان» كه در حوالي خيابان حشمت‌الدوله بود، نيز افتاد. احمد كسروي باني و اداره كننده آن جمع به‌رغم گستره دانسته‌ها و برخورداري از حافظه‌اي قوي، به غايت مستبد به رأي و انعطاف‌ناپذير بود و بارها در برابر انتقادات حاضران كار را به مشاجره و لج و لجبازي مي‌كشاند.
  كيش شخصيت و نوخواهي‌هاي بي‌ملاك او را با معتقدات ديني مردم درانداخت تا جايي كه اهل ايمان تاب نياوردند و پس از مباحثات و اتمام حجت‌هاي فراوان او را در كاخ دادگستري از پاي درآوردند. اين رويداد نام گروهي را بر سر زبان‌ها انداخت به نام «فدائيان اسلام» و من از روي همان كنجكاوي دوران جواني بدم نمي‌آمد كه با ماهيت اين جريان نوظهور بيشتر آشنا شوم اما نمي‌دانستم چگونه...
به فاصله يك‌سالي از اين واقعه، يك روز حوالي ظهر، دق الباب منزل ما به صدا درآمد در را كه گشودم، سيدي را ديدم لاغر‌اندام با چهره‌اي مهتابي و چشماني نافذ كه با اطمينان به نفس و صدايي بم و گيرا سراغ پدرم را گرفت. او را به اتاق محضر پدر راهنمايي كردم- بيروني منزل ما دو اتاق داشت كه اتاق بزرگ‌تر محضر پدرم بود و كوچكتر خلوتگاه من- هر چند كه به درون آن نمي‌رفتم اما از دور مي‌پاييدمشان و از ظواهر امر دريافتم كه در گفت و گوهايشان تفاهمي نيافته‌اند علي‌الخصوص هنگامي كه به ديدارشان با يك خداحافظي سرد پايان دادند. كنجكاوي من براي سردرآوردن از ماوقع، با آمدن جلال و گفت‌و‌ گوي كوتاهش با پدر پايان يافت: سيد آمده بود تا از محل وجوهات شرعي براي خريد اسلحه و از ميان برداشتن اهل طغيان كمك بگيرد، اما احتياط فراوان پدر نااميدش كرد...
به هر ميزان كه برخورد پدرم با اين طيف سرد بود، پسر عم گرامم حضرت سيد محمود طالقاني با آنان صميميت داشت. او دو نوبت در سخت‌ترين شرايط پيگرد، آنان را مخفي كرد. يكبار پس از زدن هژير كه نواب و يارانش را به «وركش» طالقان فرستاد، و سپس در پاييز 34 در بحراني‌ترين شرايط كه حتي دوستان چندين ساله نيز از ايشان رویگردان بودند، آنها را در منزل خويش مخفي كرد كه البته برايش عاري از عقوبت نبود.
تا جايي كه به ياد دارم «جلال» آنان را دوست داشت، به خاطر جسارت و شجاعتي كه در مواجهه با دستگاه حكومت از خود نشان مي‌دادند. حضور در يك حزب يا جريان سياسي هرگز براي او حجاب حق نشد، از همين روي نقش‌آفريني در حزب توده مانع از آن نبود كه شباهت نواب و يارانش را با خود نبيند. همين آزادگي در سال‌هاي بعد هم كار دستش داد، كاري به بزرگي لو دادن روشنفكران اين مرز و بوم! كه هنوز هم چوبش را مي‌خورد...
صبح روز 27 ديماه كه خبر اعدام نواب را از راديو شنيدم، ناخودآگاه دانستم كه جسارت در مواجهه با رژيم تا مدت‌ها در نقطه پايان خويش خواهد ماند، حدسم نادرست نبود چراكه نزديك به يك دهه طول كشيد تا دلير مردي بزرگ صلاي اعتراض خويش را بسان نواب، بلند كند و البته بسياري از آرزوهاي او را جامه عمل پوشاند.



منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن