واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: فوتبالیست، خواننده یا بیزنس من که خودش دوست دارد در میان همه این القاب فقط به عنوان مهرداد میناوند فوتبالیست معرفی شود.
مهرداد میناوند فوتبال را به صورت حرفهای با تیم پاس تهران شروع کرد که این روزها اثری از این تیم باسابقه نیست و به عقیده میناوند با طرحی بدون فکر این تیم را نابود کردند. او برای تیمهای کشاورز تهران و پرسپولیس هم بازی کرد که اوج شهرتش در پرسپولیس بود. 19 سال بیشتر نداشت که به تیم ملی دعوت شد. میناوند یکی از لژیونرهای موفق دوران فوتبال خود بود و سالها در تیم اشتروم گراتس اتریش بازی کرد. بازی دریک تیم بلژیکی والشباب امارات هم در کارنامه میناوند است، اما بعد از طی این دوران و سال 82 دوباره برای پرسپولیس به میدان رفت. بازی در سپاهان و نیم فصل برای راه آهن آخرین دوران بازی مدافع چپ پای فوتبال ایران بود که در اذهان اهالی فوتبال باقی مانده است. میناوند یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 98 فرانسه بود که بخش مهمی از اتفاقات زندگی او با راهیابی تیم ملی به فرانسه رقم خورد. او در این سالها به مربیگری روی آورد و مربی خونه به خونه مازندران در لیگ یک فوتبال شد اما بعد از مدتی هدایت این تیم را رها کرد و این روزها با مطالعات بیشتر در مربیگری فوتبال به فکر نشستن روی نیمکت یکی دیگراز تیم هاست. خودش میگوید به هر قیمتی حاضر نیست مربی شود. مثلا به دلالها رو بیندازد یا خودش را به مدیر باشگاه تحمیل کند زیرا اعتقاد دارد سالها برای فوتبال زحمت کشیده و حقش نیست زحمات چند ساله اش بهراحتی نادیده گرفته شود یا برای دیده شدن خود را به این و آن وصل کند که سررشتهای از فوتبال ندارند. منطقه جی؟ زادگاه و محل تولد خاطرات کودکی من . روبه روی پادگان؟ زمینهای فوتبال که بخشی از وجود من آنجا مانده و گاهی دلم برای آن روزها تنگ میشود. زمین آتش نشانی؟ روزی 5 کیلومتر پیادهروی و تمرین و بعد با خریدن یک نان بربری که صفای تمرین آن روزها را بیشتر میکرد. استعداد تصادفی؟ واقعا همینطور است. آن زمان استعدادیابی به صورت علمی که نبود و به طور تصادفی استعدادها جذب تیمها میشدند. توپ پلاستیکی؟ روپایی، گل کوچیک با چند تا سنگ که دروازه میساختیم. مادرم به زور مرا از زمینهای خاکی بیرون میکشید. 18 سالگی؟ سرزندگی و نشاط. بعد از بازی در سه رده نوجوانان، جوانان و امید با دعوت آری هان، مربی وقت تیم ملی به اردو دعوت شدم، اما آری هان وقتی آزادی را از نزدیک دید ترجیح داد با تیم ملی قطع همکاری کند. بعد با مایلی کهن ادامه دادم که بهترین دوران فوتبال ملی من شکل گرفت و در 20 سالگی به جام جهانی رفتم. 40 سالگی؟ خیلی دوستداشتنی است خصوصا اینکه دورههایی از زندگی پرتلاطم را در فوتبال پشت سر گذاشتهام و اینک به آرامشی رسیدهام که مهمترین دستاوردش پختگی در تصمیمگیریهایم است. اهل ریسک هستم اما در چهل سالگی یاد گرفتم محتاطانهتر قدم بردارم و دنیای تازهای بسازم. حس این روزها؟ خوب. خدا را شکر. راضی. مربیگری؟ در این فوتبال خیلی زحمت کشیدم و عاشق مربیگریام. دوست دارم آموخته هایم در تمامی این سالها را به نوجوانان و جوانان منتقل کنم. کیروش؟ حس بسیار خوبی به کی روش دارم و موافق برنامههایش در تیم ملی هستم و موضع نمیگیرم، اما این روزها کمی بیحوصله شده است. نباید شخصیت فوتبال ملیمان زیر سوال برود. برخی حرفها غیرحرفهای است. مردم؟ خیلی به من لطف دارند و با دیدنم یاد گذشته و خاطرات جام جهانی میافتند. درست است من هم این خاطرات را دوست دارم، اما نمیخوام فقط در گذشته بمانم. میتوانم مربیگری فوتبال را ادامه بدهم و باز هم برای مردم خاطره بسازم. ورزشهای دیگر؟ همه رشتهها را دوست دارم و با پخش مستقیم بازیها تماشاگر آنها هستم. دوستان خوبی در والیبال دارم. با سعید معروف و میلاد عبادیپور صمیمی هستم و والیبال بازی میکنم. گاهی هم با بچهها، فوتسال بازی میکنیم. فراتر از دعا در منزل؟ شاید گاهی در منزل وقتی از بابت کاری ناراحتم تلویزیون نگاه کنم و توی خودم باشم، اما به کسی انتقال نمیدهم .در بیرون اصلا همین مقدار ناراحتی یا عصبانیت را هم نشان نمیدهم، زیرا کسانی که برای نخستین بار مرا میبینند نباید چهره مرد بد اخلاق و خشن در ذهن شان به وجود بیاید. دعای مادر؟ فراتر از یک دعاست. همه نیکیها و خیرخواهیها در دعای یک مادر برای فرزند است.خیلی روزها درمانده بودم و سرم را روی دامن مادر گذاشتم و فقط گفتم دعایم کند. هر روز منتظر دعای مادرم هستم. تکیهکلام؟ خدا وکیلی... به جون مادرم . تقدیر؟ اینکه آدمها هر کدام سرنوشتی دارند درست، اما نباید نشست و منتظر سرنوشت بود. من باید خودم تلاش کنم و آیندهام را بسازم و فقط منتظر بخت و اقبال یا تقدیر نباشم. خدا هم انسان را به سعی و تلاش بیشتر برای موفقیت در زندگی دعوت کرده است. کدام روزنامه؟ من با روزنامهها و تعدادی از خبرنگاران رفاقت قدیمی دارم و خیلی هم صمیمی هستیم. گاهی هم شده از من خوب ننوشتهاند، اما سعی کردم مرز رفاقتها را رعایت کنم و با احترام متقابل برخورد کنم. بدقلق؟ خیلی راحتم. دروغ و نارو زدن اعصابم را به هم میریزد اما به قدری در صداقت راحتم که حتی یک بچه هم میتواند رگ خوابم را به دست آورد. عمر بیشتر؟ اصلا به فکر این نیستم چقدر از خدا عمر بگیرم و چقدر خدا به من عمر بدهد بلکه فقط به فکر عمر با عزت هستم. دلنگرانی فردا؟ اینکه بزرگان فوتبال بدون کوچکترین توجهی از کنارمان میروند و کسی به فکر پیشکسوتان نیست. کاظم سیدعلیخانی یکی از همین بزرگان بود که از میان ما رفت و آنهایی که دستشان میرسید در زمان حیات کمکش نکردند. عذاب وجدان؟ محتاج کسی نباشم که خدا را شکر نیستم، این مهمترین موهبت زندگی من است که از خدا گرفتهام و فقط با اتکا به او محتاج نمانده و کاری هم نکردهام که عذاب وجدان داشته باشم. سادگی؟ بیغل و غش بودن بالاترین لذت زندگی است. من مد را دوست دارم، اما در ساده بودن هم میتوان دیده شد. حتی در فوتبال میگویم ساده بازی کنید، زیرا به من هم آموختند ساده باشم و ساده بازی کنم. یارانه؟ نه اصلا از ابتدا هم ثبت نام نکردهام. شان مردم ما بیشتر از این مقدار پولی است که هر ماه تحت هر نامی به آنها میدهند. اگر رئیسجمهور بودید؟ یارانه را قطع میکردم. من اهل سیاست نیستم و از صحبتهای من برداشت سیاسی نشود، اما اگر رئیسجمهور بودم از ثروت مملکت به سود مردم استفاده میکردم، زیرا ماهانه 40 هزار تومان اول و آخر حق مردم نیست. مدافعی برای بکام بهترین بازی دوران لژیونری؟ بازی با منچستر یا فینال جام حذفی اتریش همین طور بازی با گالاتاسرای در لیگ قهرمانان. رویارویی با بکام؟ با ستارههای زیادی در عمر فوتبالم بازی کردهام، اما با بکام و رودرروی منچستر بهترین خاطره فوتبالم در زمان بازی خارج از ایران است. فوتبالیست شدن آریا؟ من هرگز به پسرم اصرار نمیکنم چه ورزشی را ادامه دهد. میل خودش است. او در اتریش زندگی میکند و اگر روزی بخواهد فوتبالیست شود کمکش میکنم. هنر؟ دستی بر هنر دارم و چند کار خواندهام، اما بیشتر دوست دارم در فوتبال بمانم. خوانندگی؟ من از بچگی در گروههای سرود مدرسه بودم یا سر صف قرآن میخواندم. همان دوران بود که خیلی از دوستانم گفتند صدای خوبی دارم تا اینکه این سالها سراغ خوانندگی رفتم. خوانندگی یا فوتبال؟ یک کار اخیرا به من پیشنهاد شد که کار ملی میهنی است اما دوست دارم مهرداد میناوند فوتبالیست باقی بمانم. محمد رضاپور - روزنامه نگار ضمیمه چمدان جام جم
جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 09:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]