واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون :- "شبهای روشن" یک برنامه جذاب است که اگرچه گاهی ممکن است در آن صدا به صدا نرسد اما حاصل ساختارشکنیها و تلاش برای دوری از کلیشهها به خلق برنامه متفاوتی انجامیده است که مباحث معنوی و مذهبی را موفقیت آمیزتر از برخی دیگر برنامههای معارفی هر شب ساعت 21 از شبکه دوم به مخاطب منتقل میکند. رسالت بوذری مجری این برنامه را پیش از این در آثاری چون "سجدگاه عرش" و "و خدایی که در این نزدیکی است" دیدهایم. او در این ساختار جدید که پیام ابراهیمپور تهیه کننده برنامه آن را مستند ترکیبی مینامد به موفقیت نسبی دست یافته است که در این باره با او گفتگویی کردیم. در "شبهای روشن" قرار نبود شما از گوشی استفاده کنید. سرو سامان دادن به برنامه بدون گوشی و ارتباط با اتاق فرمان سخت نبود؟ - رسالت بوذری مجری: من اصلا با استفاده از گوشی موافق نیستم و در برنامههای دیگری چنین تجربهای داشتهام. مگر این که به اصرار تهیه کننده ملزم به استفاده از آن میشدم. تصور میکنم در "شبهای روشن" هم این که اتفاقات در لحظه رخ دهند، اصلا بد نیست. البته تفاوت این کار با دیگر تجربههایم در این است که شاهد استودیویی 400 متری در پشت بام یک منزل هستیم که سرشار از رفت و آمد است. *در این شلوغی چطور سعی کردید از پس اجرا بربیایید؟ - این برنامه با آشفتگی یا نظم همین است که میبینید! طراحی دارد که ابراهیمپور آن را ویژه میداند و خب اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی دیگر! تهیهکننده این برنامه نوعآوری دارد و دو ماه پیش که اولین صحبتهایش درباره این کار را با من کرد، طرحی توضیح داد که خیلی هیولاتر از آن چیزی است که اکنون میبینید. قرار بود پشتبام دو مجتمع با پل معلق به هم متصل شود و اهالی آنها به مهمانی یکدیگر بروند. ماجرا پیچیدهتر از آن چیزی بود که اکنون میبینید. با این وجود حضور در آن را پذیرفتم. تصور میکنم در این مجموعه همه چیز دست به دست هم داده است تا تمام عناصر سرجای خودشان باشند و کار قابل دفاعی ارائه دهیم. به ویژه اکنون که با گذشت زمان برنامه جا افتاده و قوام گرفته است. *نقش مجری در اینجا چه میشود؟ حضور اهالی ساختمان که فضا را شلوغتر میکند کار را سخت نکرد؟ - من حالا جای خودم را در برنامه پیدا کردهام. "شبهای روشن" یک مجری سیال دارد. ما عادت کردهایم در محدودهای مشخص، با یک دکور شیک و جذاب، به شکلی دلنشین روبروی صندلی بنشینیم و نهایت با سه یا چهار تصویربردار در روبرویمان مواجه باشیم که در این شرایط مسلم است گفتگوی خوب و شسته رفتهای از آب درمیآید. اما آن چیزی که در "شبهای روشن" میبینیم حتی از نمونههای خارجی که تنها برنامه تعدادی حضار دارد نیز فراتر میرود. در آن برنامهها حضار نهایتا تشویق میکنند و به نوعی جزو اکسسوار صحنه به حساب میآیند. اما حضار ما حضوری فعال دارند و هر شب یک بازی غیرمنتظره میبینیم. حتی درباره مهمان برنامه نیز فرم کار ابراهیمپور این است که به من نگوید او چه کسی است و من در لحظه مهمانم را میشناسم و گفتگو را طراحی میکنم. *آن وقت این گفتگوها موفقیت آمیز از آب درمیآید؟ - این شرایط، عرصه تازهای برای من است که در چارچوب آن گفتگوهایم را طراحی میکنم. حتی سعی کردهام به قدر توان دچار سوالات کلیشهای نشوم و با پرسشهای ضربهای گفتگو را آغاز کنم. انگار با مهمان پینگ پونگ بازی میکنم! مثلا در قسمتی که مربوط به خوش خلقی است میبینم خداداد عزیزی مهمان برنامه شده و در این شرایط سعی میکنم اجرای خوبی ارائه دهم! *ساختار برنامه به شکلی است که مجری دیگر در محوریت آن قرار ندارد و تمرکز توجه از او گرفته میشود. از آنجایی که یکی از وجوه بارز مجریگری دیده شدن است، مشکلی با این قضیه نداشتید؟ - به نکته خوبی اشاره کردید. کسی که در یک برنامه بیشتر حرف میزند یا اجرا میکند کسی نیست که بیشتر دیده میشود. گاهی یک سکوت بجا، یک واکنش مناسب یا حرکت بدن درست، در عین سکوت میتواند سهم بیشتری از اجرا را نصیب شخص کند. درست است که برنامه روی اجرای من فکوس نمیکند اما لااقل از بازخوردی که من از رفقای مجری خود نسبت به برنامه گرفتهام این برمیآید که سهم اجرای بیشتری از من دیدهاند. *پیام ابراهیمپور گفته است که در این کار بیش از محتوا دنبال فرم است. در برخورد با این فرم گرایی دست و پای شما بسته نبود؟ - او علی رغم اصراری که بر فرم دارد، در کلام و گفتگو به من اختیار کامل داده است و حتی پیش نیامده سررشته بحث را از من بگیرد. پیام فضای کار را باز گذاشته است و من هم سعی میکنم در ایستادنها، نشستنها و پاسکاریها از بعضی جملات و ادبیات منسوخ شده مثل "میریم و برمیگردیم" جز در مواقع ضروری که اصلا پیش نمیآید استفاده نکنم! یک بیت شعر میخوانم یا ری اکشنی چون ایستادن و راه رفتن را به معنای تمام شدن بخشی از گفتگو از خود نشان میدهم. *در برنامه هیچگاه دچار خط قرمز نشدهاید؟ - به نظرم چیزهایی که از آنها به عنوان خط قرمز نام میبریم عناصری خودساختهاند که باعث بسته شدن دست و پایمان شده است. اگر ما این مهارت را داشته باشیم که با زبان رسانه حرف بزنیم و مقصود را به درستی منتقل کنیم، هیچگاه دچار خط قرمز نمیشویم. ذهنیت مدیران کلان تلویزیون نیز اصلا نسبت به خط قرمز منفی نیست. من گفتگوهایم را بر همین مبنا جلو بردهام و با این نگاه ویژه و این جنس حرفها خوشحالم که تحمل مدیران تلویزیون بالا بوده و با سعه صدر با ما برخورد کردهاند. به صورت طبیعی همیشه فشارهایی وجود دارد. اما آقایان بخشیزاده شبکه دو، حبییی مدیرگروه معارف و دارابی معاون سیما از این فضا استقبال کرده و فضای مناسبی برایمان آماده کردند. خط قرمزهای فرضی نیز به تدریج از بین میروند. برای مثال ما در برنامه از نماز حرف میزنیم و میخواهیم با صراحت به این بپردازیم که چرا بسیاری از جوانان ما نماز نمیخوانند؟ شاید به این شکل بتوان کمک کرد آنها نمازخوان شوند. یا به شبهاتی که در مسلمات وجود دارد پاسخ دهیم. این مسائل وجود دارند و بهتر است انکار نشوند. بلکه باید آنها را پذیرفت و با حضور یک عالم دینی مثل حاج آقا زائری که زبانی نو دارد، خارج از کشور تحصیل کرده و به زبان روز آشنا است به این مسائل پرداخت. امیدوارم به این شکل "شبهای روشن" بتواند فصل تازهای در برنامههای تلویزیونی گفتگو محور ماه رمضان ورق بزند. منبع:خبرگزاری مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]