واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - نیما حسنینسب فرصتش پیش نیامده و البته راستش روی آن را هم ندارم که از سینماگرانی که تا حالا با حسینعلی فلاح لیالستانی فیلم یا سریالی کار کردهاند بپرسم تا حالا از زبانش واژه «کات» را شنیدهاند؟ لیالستانی درس سینما خوانده، پس حتماً معنی این کلمه را میداند ولی اینکه آن را استفاده میکند یا نه، از آن رازهایی است که برای من افشا نشده است. زمان پلانهای آثار لیالستانی بهاندازه طول زمانی ماده خامی است که در اختیار دارد و بازیگرهای آثارش هم انگار با صدای بوق تمامشدن نوار خام یا نگاتیو یا هر چیز دیگری که تصاویر را رویش ثبت میکنند متوجه میشوند باید کارشان را تمام کنند. با سینما شوخی ندارم که بتوانم بر کاری که لیالستانی با آن میکند اسم «سبک» یا «مدل» یا «فرم» شخصی بگذارم و سینما برایمان آنقدر عزیز هست که حتی نقلقول معروف ژان رنوار بزرگ را که گفته «هر چیزی روی پرده سفید حرکت میکند اسمش سینماست» قبول نکنم و به حرمت یک فریم از فیلمهای خود استاد هم که شده بهصراحت بنویسم که امروز«چیز»ی در سالن سینما نشان داده شد که دارم سعی میکنم چند خطی دربارهاش بنویسم. طرح یک خطی «میزاک» انصافاً جذاب و وسوسهکننده است: «جنینی بهخاطر وضعیت بد و شناعت دنیا و آدمهایش نمیخواهد از جهان کوچک و آرام رحم مادر خارج شود و متولد نمیشود.» اگر این طرح یکخطی را نشنیده بودم، محال بود یک دقیقه هم برای تماشای ساختهای دیگر از حسینعلی فلاح لیالستانی وقت تلف کنم اما گول خلاصه داستان این "چیز" تازه لیالستانی را خوردم و به تماشایش نشستم و چشمتان روز بد نبیند که چه احوالاتی را از سر گذراندم. لابد میپرسید چرا از سالن بیرون نیامدی و خودت را خلاص نکردی؟ راستش را بخواهید، این آقای لیالستانی با ساختهاش مرا مفتون و مسحور خودش کرد و امکان حرکت فیزیکی ازم سلب شد. انگار به صندلی سینما میخم کرده باشند، همینطور هاجوواج به پرده سینما خیره مانده بودم و با خودم فکر میکردم این تصاویر و اصوات، این جملهها و این قیافهها چطور کنار هم جمع شدهاند و قرار است یک دقیقه بعد چه اتفاقی برایشان بیفتد. هرچه بود، تماشای «میزاک» را تا آخرش - تا موقع دنیاآمدن نوزاد- و تا نوشتههای عنوانبندی پایانی نگاه کردم و بعد مثل خوابگردها از سالن بیرون زدم که خودم را به یک نفر برسانم و چند جمله با او حرف بزنم تا مطمئن شوم در عالم وهم و خیال و کابوس نبودهام و چیزی که دیدهام واقعیت داشته است. در کمال تأسف باید اعلام کنم که بله، این اتفاق واقعی بود و به قول علی سنتوری «واقعیت تالاپ خورد توی کلهم»: در سینمای ایران «چیز»ی به اسم «میزاک» تولید و اکران شده است. الان که دارم ستون امشب را بنویسم، چند ساعتی از تماشایش گذشته و جلسه مطبوعاتی جنجالی و پرسروصدایی هم داشت که فضای گفتمانی که در آن بهشکلی کاملاً اتفاقی شکل گرفت، از بهترین اتفاقهای جشنواره تا امروز بود و حتماً کلی حرفوحدیث به دنبال خواهد داشت. کلی آدم واقعی دیدم، بهطور کاملاً اتفاقی وسط برنامه رادیویی فرزاد حسنی بهعنوان مهمان ناخوانده وارد بحث شدم و حتی جهانگیر کوثری هم برای اینکه مرا از شوک تماشای این چیزی که تهیهکرده بود دربیاورد، فهرستی از انگها و اتهامهای ریزودرشت مثل بیسوادی، کمدانشی، بیانصافی، علاقهمندی به باندبازی و جریانسازی و کلی چیز دیگر به ما منتسب کرد. بعد از برنامه هم باز با چند نفر حرف زدم، از خیابانهای شهر گذشتم و به خانه رسیدم، کامپیوتر را روشن کردم و ویندورز XP بالا آمد و نرمافزار word را باز کردم تا نوشتن را شروع کنم ولی هنوز هم باورم نمیشود که چنین چیزی را به عنوان فیلم سینمایی منتخب دو بخش مسابقه داخلی و بینالمللی جشنواره تماشا کردهام. با اینکه برخورد جهانگیر کوثری در آن برنامه رادیویی با من جوری بود که هیچ دلم نخواهد برای فیلمش تبلیغ کنم اما نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و ازتان نخواهم هرطور که شده، فرصت دیدار با این «چیز» طرفه را از دست ندهید. حتی چون احتمال کمی وجود دارد که چنین چیزی امکان اکران عمومی پیدا کند، در همین روزهای جشنواره در جدول نمایش دنبال سئانسهای پخش آن بگردید و در تجربهای غریب و شاید غیرقابل تکرار شریک شوید. میدانم دارم ریسک بزرگی میکنم و چه ناله و نفرینهایی را به جان میخرم ولی باز هم ارزشش را دارد که دعوتتان کنم «میزاک» را ببینید و حالی را از سر بگذرانید که به این سادگیها و بدون دردسر به دست نمیآید... خدا این سینمای ایران را از ما نگیرد که هر لحظهاش امکان خلق یک شگفتی را دارد و یکی از بزرگترین شگفتیهای ممکن، همین چیزی است که دیدنش را بهتان توصیه کردم و هرچه به مغزم فشار میآورم بیشتر از این چیزی ندارم که دربارهاش بنویسم. اگر بقیه دوستان و همکارانم در ستونها و نوشتههایشان از «میزاک» گفتند و در موردش مثل باقی فیلمها نوشتند، از ته دل به آنها حسادت میکنم، چون کاری را به سرانجام رساندهاند که کمتر از ساختن و نمایش «میزاک» نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 597]