واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تنها 240 سال از تاسیس آمریکا و حضور این کشور بر نقشه گیتی میگذرد، اما این مهم مانع از این نشده که این کشور به عنوان یکی از جوانترین سرزمینهای غربی قادر به تجلی بیشترین میزان ثبات سیاسی را که بر بستر وجود قدیمیترین قانون اساسی مکتوب و حزب سیاسی جهان با 58 انتخابات ریاست جمهوری پیوسته، نباشد.
منازعات سیاسی در راس هرم قدرت، انقلاب شکوهمند 1688 انگلستان را گریزناپذیر و معادلات مذهبی را برای همیشه در این کشور دگرگون کرد. بحران اقتصادی در فرانسه که ناتوانی ماری آنتوانت از درک رابطه آرد و شیرینی، انقلاب را بر بستری از خون و آتش به صحنه آورد به وضوح تمام کاستیهای نخبگان حاکم در قلب جهان غرب را برجسته کرد. آمریکا در اولین قرن حیات، جنگ داخلی را با مرگ نزدیک به 750 هزار نفر در دو سوی گسل جغرافیایی جنوب و شمال تجربه کرد. ایالات متحده در سده دوم حیات خود، بزرگترین بحران اقتصادی تاریخ را در برابر خود یافت که لشکری از میلیونها نفر بیکار و گرسنه را در گستره جامعه پراکند. برخلاف انگلستان و فرانسه دو قطب قدرت غرب تا قبل از جنگ دوم؛ بحرانهای سیاسی و اقتصادی در آمریکا نهتنها جابهجایی خونین نخبگان حاکم در واشنگتن را رقم نزد بلکه دامنه و عمق قدرت و نفوذ آنان را گستردهتر و تقویت کرد. این نکته را که نخبگان آمریکایی چطور برخلاف همتایان قدرتمند خود در لندن و پاریس در بطن بحران نهتنها توانستند سرهای خود را بر بدنهایشان حفظ کنند بلکه نافذ بودن خود را فزونتر سازند، میبایست بیش از هر چیز به این نکته ربط داد که نخبگان حاکم در این کشور متوجه شدهاند که کمهزینهترین و بادوامترین شیوه برای حفظ قدرت همانا به رسمیت شناختن وزن و جایگاه بازیگران اجتماعی و از سویی دیگر اعطای جایزه به حامیان هنگام پیروزی و به گوشه رینگ نفرستادن مخالفان در زمان شکست آنان است. دونالد جان ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا در شرایطی به این مقام دست یافت که ائتلافی از غولهای رسانهای، بارونهای تکنولوژیک، مجموعههای مالی، قدرتمندان سیاسی و بازیگران حزبی از تمامی سازوکارهای قانونی و هنجاری در اختیار استفاده کردند تا شکست برای او رقم بخورد. حتی پس از پیروزی دور از انتظار و غیرقابل باور او نیز تلاش در قالب فشار بر الکتورها برای نادیده انگاشتن وفاداری حزبی همچنان ادامه یافت. ترامپ تنها رئیسجمهوری بود که از دنیای اقتصاد و به عنوان ثروتمندترین رئیس قوه مجریه در تاریخ این آمریکا وارد کاخ سفید شد. وی موفق شد بر یک کارکشته سیاسی با سابقه نزدیک به چهار دهه فعالیت حزبی غلبه کند. بعد از نزدیک به 30 سال بحران اقتصادی گریبانگیر کارگران یقه آبی در سه ایالتی که قلب صنعتی آمریکا هستند رای به یک نامزد جمهوریخواه را بشدت عقلانی جلوه داد. دونالد ترامپ چند ساعت بعد از پیروزی اعلام کرد که تصمیم ندارد وزارت دادگستری فدرال را در مسیر تحقیقات از نامزد شکست خورده حزب دموکرات هیلاری کلینتون قرار دهد تا بر اتهامات برملا ساختن اسرار دولتی رسیدگی شود و موضوع باید خاتمه یافته تلقی شود و این که هیلاری کلینتون رقیب بسیار قابل احترامی به جهت خدمات سیاسی او در طول چهار دهه باید تلقی شود. برخلاف ارتدوکسی حزب جمهوریخواه ترامپ اعلام کرد که در صدد است بودجهای یک تریلیون دلاری را به بهبود زیرساختهای اقتصادی کشور تخصیص دهد. او بیان کرد برای این که پاسخگوی رای کارگرانی باشد که بیشترین صدمات را در طول هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما تحمل کردهاند، میخواهد اصول اقتصادی جان مینارد کینز را، که اتفاقا بشدت در تعارض با ارزشهای حزب جمهوریخواه است، به کار بگیرد تا از طریق تزریق پول به جامعه در شکل ساخت و سازهای زیربنایی اشتغال را برای کارگران یقه آبی و به تبع آن رفاه را برای آنان رقم بزند تا این نکته برای آنان روشن شودکه رای دارای پیامد است. دونالد ترامپ مانند اسلاف خود آبراهام لینکلن و فرانکلین روزولت متوجه است که نخبگان حاکم تنها در صورتی زندگی را ایمن مییابند که تودهها خود را مرکز توجه ببینند. دکتر حسین دهشیار - استاد دانشگاه علامه طباطبایی
چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 08:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]